احیای جاه طلبی هسته‌ای عراق با کمک چین/ واکنش ایران چیست؟

20 hours ago 1

با سرمایه‌گذاری در ساخت راکتور آموزشی زیر بحرانی در بغداد، چین خود را به عنوان بازیگری کلیدی در یکی از حساس‌ترین محیط‌های ژئوپولیتیکی جهان معرفی خواهد کرد. 

به گزارش سرویس بین الملل تابناک، سایت «امواج مدیا» در مقاله‌ای به بررسی همکاری هسته‌ای چین و عراق پرداخته که در ادامه آمده است.

در میان تنش‌های رو به افزایش منطقه‌ای درباره برنامه هسته‌ای ایران، رئیس کمیسیون انرژی اتمی عراق (IAEC) گامی بسیار نمادین و راهبردی را اعلام کرده است: ساخت اولین راکتور هسته‌ای کشور در چند دهه اخیر، با حمایت ظاهری چین. این توسعه اعلام‌شده — که به نظر می‌رسد هنوز توسط دولت‌های عراق و چین تأیید نشده باشد — در زمانی پیچیده برای بغداد و موقعیت آن در منطقه رخ می‌دهد، به‌ویژه با توجه به اینکه اسرائیل و آمریکا ماه گذشته سایت‌های هسته‌ای ایران را بمباران کردند.

اگرچه احتمال کمی وجود دارد که در آینده نزدیک انرژی هسته‌ای منبع اصلی انرژی بغداد باشد، همکاری اعلام‌شده با چین اهمیت زیادی دارد و سؤالات گسترده‌تری را درباره توانایی عراق برای به دست آوردن موقعیت مستقل در منطقه‌ای ناپایدار مطرح می‌کند

با وجود افزایش نگرانی‌ها درباره گسترش بیشتر فناوری هسته‌ای، بغداد هدف‌های صلح‌آمیز و آموزشی این اقدام را تأکید کرده است. با این حال، این ابتکار بحث‌های باقی‌مانده درباره تلاش‌های مستمر عراق برای دستیابی به استقلال انرژی را تشدید کرده است. 

اگرچه احتمال کمی وجود دارد که در آینده نزدیک انرژی هسته‌ای منبع اصلی انرژی بغداد باشد، همکاری اعلام‌شده با چین اهمیت زیادی دارد و سؤالات گسترده‌تری را درباره توانایی عراق برای به دست آوردن موقعیت مستقل در منطقه‌ای ناپایدار مطرح می‌کند.

زندگی بهتر از طریق شیمی هسته‌ای

عراق اولین بار در دهه ۱۹۵۰ برنامه هسته‌ای خود را آغاز کرد و کمیسیون انرژی اتمی عراق (IAEC) در سال ۱۹۵۶ تأسیس شد. 

تلاش‌ها در دهه‌های بعدی سرعت گرفت؛ در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، بغداد به شدت در زیرساخت‌های هسته‌ای خود سرمایه‌گذاری کرد، از جمله تأسیسات راکتور اوسیراک که توسط فرانسه ساخته شده بود. اما پیش از اینکه این سایت عملیاتی شود، در سال ۱۹۸۱ توسط اسرائیل در عملیاتی موسوم به «عملیات اپرا» نابود شد.

بی‌توجه به این شکست، صدام حسین (۱۹۷۹ تا ۲۰۰۳) به جاه‌طلبی‌های هسته‌ای خود ادامه داد و تلاش کرد توانایی غنی‌سازی اورانیوم را توسعه دهد. با این حال، همه این تلاش‌ها ناموفق بود و سایت‌های مرتبط مشکوک در جنگ خلیج فارس ۱۹۹۱ توسط آمریکا هدف قرار گرفتند. 

پس از این جنگ، سازه‌های مرتبط با برنامه هسته‌ای در چندین سایت تحت نظارت سازمان بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) تخریب شدند و این نهاد سازمان ملل، عراق را در سال ۱۹۹۷ کشور عاری از سلاح هسته‌ای اعلام کرد. با این وجود، دولت جورج دبلیو بوش (۲۰۰۱–۲۰۰۹) در سال ۲۰۰۳، احیای ادعایی برنامه هسته‌ای عراق را به عنوان توجیه اصلی برای حمله به این کشور مطرح کرد.

بیش از دو دهه بعد، هر اشاره‌ای به فعالیت هسته‌ای عراق همچنان باعث ایجاد شک و تردید شدید می‌شود، به‌ویژه در میان اسرائیل و عربستان سعودی

هیچ‌گونه شواهدی از سلاح‌های اتمی، یا ذخایر گسترده ادعایی سلاح‌های شیمیایی که توسط اطلاعات بریتانیا و آمریکا مطرح شده بود، هرگز یافت نشد — حتی پس از اشغال عراق توسط نیرو‌های آمریکایی. 

با این وجود، این انگ همچنان باقی مانده است. بیش از دو دهه بعد، هر اشاره‌ای به فعالیت هسته‌ای عراق همچنان باعث ایجاد شک و تردید شدید می‌شود، به‌ویژه در میان اسرائیل و عربستان سعودی.

اتم‌ها برای صلح

اعلام همکاری هسته‌ای بین‌المللی توسط رئیس کمیسیون انرژی اتمی عراق که با پاکسازی سایت‌های قدیمی ممکن شده است، به نظر می‌رسد هدفش باز کردن صفحه‌ای جدید در تاریخ هسته‌ای این کشور باشد. 

طبق گزارش‌ها، مرکز تحقیقات هسته‌ای التویثه پس از بمباران‌های اسرائیل در سال ۱۹۸۱ و آمریکا در سال ۱۹۹۱ رسماً عاری از خطرات پرتوزا اعلام شده است که این امر راه را برای توافق ظاهری جهت توسعه این سایت با سازمان انرژی اتمی چین هموار کرده است.

مرحله اول پروژه پیش‌بینی شده، ساخت اولین راکتور آموزشی هسته‌ای عراق است که برای آموزش دانشگاهی در زمینه فیزیک هسته‌ای و علوم پرتوزا طراحی شده است. در حالی که هنوز در مرحله طرح است، به گفته نعیم العبودی، رئیس کمیسیون انرژی اتمی عراق امکان ساخت راکتور‌های کوچک مدولار برای تولید برق — با کمک روسیه — نیز پیشنهاد شده است.

اگرچه راکتور آموزشی برای تولید برق در نظر گرفته نشده است، ساخت آن از اهمیت سیاسی قابل توجهی برخوردار خواهد بود

اگرچه راکتور آموزشی برای تولید برق در نظر گرفته نشده است، ساخت آن از اهمیت سیاسی قابل توجهی برخوردار خواهد بود. این ابتکار، فراتر از یک پیشرفت فنی، نماد حرکت مهمی برای بازسازی زیرساخت علمی ملی عراق، تأیید استقلال فناوری آن و آموزش نسل جدیدی از متخصصان محلی است. فراتر از جزئیات فنی، این موارد اجزای اساسی برای اثبات توانایی دولت عراق پس از دهه‌ها فروپاشی نهادی محسوب می‌شوند.

این پروژه همچنین تلاشی است برای بازگرداندن اقتدار شکننده دولت عراق در داخل کشور و در سطح منطقه‌ای. مقام‌های عراقی که توسط دهه‌ها جنگ و درگیری تضعیف شده‌اند، ممکن است از چنین پروژه‌ای برای ارائه چهره‌ای جدید از عراق به جهان و در میان ژئوپولیتیک پیچیده منطقه بهره ببرند.

در عرصه بین‌المللی، این پروژه همچنین نشان‌دهنده جهت‌گیری استراتژیک جدیدی در سیاست عراق به سمت شرق از طریق تقویت روابط با چین است. این امر بازتاب‌دهنده تمایل گسترده‌تر میان سیاست‌گذاران عراقی با گرایش اصلاح‌طلبانه برای تنوع‌بخشی به شراکت‌های بین‌المللی و دور شدن از موقعیت میانی پرتنش میان منافع آمریکا و ایران است.

اژد‌های هسته‌ای

اگر پروژه ساخت راکتور آموزشی اجرا شود، برای پکن نیز دستاورد بزرگی خواهد بود. جایگاه مرکزی چین در چنین تلاشی باید به عنوان بخشی از استراتژی گسترده‌تر آن برای تثبیت نفوذ خود در غرب آسیا از طریق دیپلماسی مبتنی بر فناوری، همکاری علمی و سرمایه‌گذاری بلندمدت درک شود. 

قابل توجه است که پکن این نوع تعاملات را به طور آشکار با مدل غربی متفاوت می‌داند؛ مدلی که توسط قدرت‌های منطقه‌ای به عنوان مبتنی بر مداخلات نظامی و شرط‌گذاری‌های سیاسی شناخته می‌شود.

با سرمایه‌گذاری در ساخت راکتور آموزشی در بغداد، چین خود را به عنوان بازیگری کلیدی در یکی از حساس‌ترین محیط‌های ژئوپولیتیکی جهان معرفی خواهد کرد

با سرمایه‌گذاری در ساخت راکتور آموزشی در بغداد، چین خود را به عنوان بازیگری کلیدی در یکی از حساس‌ترین محیط‌های ژئوپولیتیکی جهان معرفی خواهد کرد.
 
این امر به الگوی مداومی می‌افزاید که در آن پکن به عنوان میانجی و شریک بازسازی در منطقه عمل کرده است، که نمونه آن نقش آن در نزدیکی دیپلماتیک بین ایران و عربستان سعودی در سال ۲۰۲۳، و همچنین روابط رو به رشد با عراق، قطر و امارات متحده عربی است.

در واقع، پکن به عنوان میانجی‌ای فعال‌تر در شطرنج‌خانه بی‌ثبات منطقه‌ای ظاهر شده است. تعامل چین با بغداد که سال‌ها تحت تأثیر قوی آمریکا بوده و در عین حال روابط تاریخی با تهران دارد، اکنون این پتانسیل را دارد که معادلات استراتژیک موجود را در چارچوب در حال شکل‌گیری حوزه نفوذ مشترک چین و عراق تغییر دهد. 

در این معادله، پکن نه تنها به عنوان تامین‌کننده زیرساخت‌ها و تخصص فناوری وارد می‌شود، بلکه به عنوان بازیگری منطقی که قادر به بازتعریف اتحاد‌های استراتژیکی است که آینده منطقه را شکل می‌دهند، مطرح خواهد شد.

در همین حال، سیاست‌گذاران ایرانی احتمالاً همکاری هسته‌ای عراق و چین را با نوعی دوگانگی نگاه خواهند کرد. حضور بیشتر چین در عراق — و منطقه گسترده‌تر — می‌تواند به عنوان تعادل مفیدی در برابر کاهش هژمونی آمریکا دیده شود. 

از سوی دیگر، دخالت رو به رشد پکن ممکن است به معنای افزایش استقلال متحدی باشد که سابقه نزدیکی با ایران داشته و در نتیجه احتمال کاهش نفوذ حیاتی ایران بر امور بغداد را به همراه دارد.

راه‌حل‌های انرژی یا آرزو‌های استراتژیک؟

راکتور آموزشی راه‌حلی برای بحران مزمن انرژی عراق ارائه نمی‌دهد. با این حال، در حالی که اقدامات فوری و پایدار به شدت مورد نیاز است، این اقدامات نباید به بهای نادیده گرفتن سیاست‌های بلندمدت و برنامه‌ریزی آینده‌نگرانه انجام شود. به عبارت دیگر، برنامه هسته‌ای افق بلندمدتی دارد، اما پیامد‌های سیاسی فوری و مهمی نیز به همراه دارد.

قابل توجه است که موقعیت ژئوپولیتیکی عراق ناگزیر آن را در مرکز تنش‌های منطقه‌ای میان تهران، تل‌آویو و واشنگتن قرار می‌دهد، علاوه بر آرمان‌های منطقه‌ای کشور‌های خلیج فارس. استفاده گروه‌های مسلح متحد با ایران از خاک عراق، که برخی به صورت رسمی یا غیررسمی در ساختار‌های امنیتی دولت ادغام شده‌اند، نیز نگرانی‌ها درباره اینکه عراق ممکن است بار دیگر به میدان جنگ نیابتی تبدیل شود را به شدت افزایش می‌دهد.

در این زمینه، تلاش ظاهری برای احیای برنامه هسته‌ای عراق، بار معنایی استراتژیک مبهم و پرریسکی پیدا می‌کند. از یک سو، می‌توان آن را به طرف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی نگران، به عنوان تلاشی مشروع برای بازسازی نهادی، نوسازی فناوری و تأیید حاکمیت ملی ارائه کرد.

از سوی دیگر، این تلاش ممکن است به عنوان عاملی بالقوه بی‌ثبات‌کننده تلقی شود، به‌ویژه در شرایطی که هر نشانه‌ای از تسلیح مجدد یا افزایش ظرفیت نظامی، احتمالاً از منظر رقابت‌ها و مهار متقابل منطقه‌ای تفسیر خواهد شد. 

در این وضعیت، عراق با پارادوکسی مواجه است: در جستجوی سازوکار‌هایی برای توسعه اقتصادی، زیرساختی و حکومتی است، در حالی که همزمان خود را در معرض فشار‌های خارجی جدید و ناامنی‌های احتمالی قرار می‌دهد.

در نهایت، همکاری هسته‌ای چین و عراق احتمالاً فراتر از هدف اعلام شده به عنوان یک پروژه تحقیقاتی خواهد بود. بلکه نمایانگر بازسازی فنی و تأیید حاکمیت است.

برای چین، این ممکن است گامی حساب‌شده به سوی تثبیت حضور استراتژیک در غرب آسیا باشد و آن را به بازیگری تأثیرگذار در یکی از کانون‌های بی‌ثباتی جهان تبدیل کند. برای همسایگان و قدرت‌های جهانی نیز این دست‌کم نشانه‌ای است از اینکه چشم‌انداز ژئوپولیتیکی منطقه در حال دگرگونی عمیقی است.

Read Entire Article