کد خبر: ۳۲۳۲۹۱
تاریخ انتشار: ۰۸:۰۰ - ۱۰ شهريور ۱۴۰۴
در گفتوگوی اقتصاد ۲۴ با یک کارشناس مسائل اقتصادی مطرح شد:
یک کارشناس مسائل اقتصادی میگوید: حباب سکه تابع سه پارامتر اصلی است؛ یکی انتظارات است که در نرخ ارز و تورم خود را نشان میدهد، دومی ریسک سیاسی و نااطمینانی است و سومین پارامتر هم محدودیتهای کانالهای نقل و انتقال ارزی واردات و سرمایه گذاریهاست که ما در این سه حوزه با چالشهای جدی مواجه هستیم. اثر پیش فروش سکه میتواند روی گزینه اول و سوم قدری اثر بگذارد، اما ریسکهای سیاسی و نااطمینانی را اصلا پوشش نمیدهد؛ بنابراین اگر قیمت حراج زیر نرخ بازار تعیین شود، رانت آربیتراژ به وجود میآید و خود حراج یک نوع سوخت منابع به نفع سفته بازی است.
اقتصاد۲۴- بانک مرکزی در سالهای اخیر بارها تلاش کرده است با اجرای سیاستهایی مانند حراج سکه، بازار طلا را کنترل کند و از شدت نوسانات قیمتی بکاهد. این سیاستها معمولا با هدف کاهش حباب قیمتی سکه، جذب نقدینگی سرگردان و ایجاد ثبات در بازار انجام میشوند؛ اما در عمل، بسیاری از کارشناسان اقتصادی معتقدند که این اقدامات نهتنها به هدف خود نرسیدهاند، بلکه گاه به تشدید بیاعتمادی عمومی و افزایش تنشهای بازار منجر شدهاند.
حراجهای سکه عملا نتوانستهاند تأثیر ملموسی بر کاهش قیمتها یا کنترل حباب داشته باشند. یکی از دلایل اصلی این ناکارآمدی، عدم شفافیت در فرآیند عرضه، محدودیت در تعداد سکههای قابل خرید برای هر متقاضی و نبود سازوکار مشخص برای توزیع عادلانه است. در بسیاری از موارد، این حراجها بیشتر به نفع واسطهها و دلالان تمام شدهاند تا مصرفکنندگان واقعی.
حسین راغفر، اقتصاددان و استاد دانشگاه الزهرا، در گفتوگویی با تجارتنیوز، حراجهای سکه را اقدامی بیاثر در کاهش حباب قیمتی دانسته و تأکید کرده که هدف اصلی این سیاستها، نه کنترل بازار بلکه تأمین کسری بودجه دولت است. او میگوید: دولت طلایی را که با ارز ۲۸ هزار و ۵۰۰ تومان وارد کرده، با دلار ۱۳۰ هزار تومانی به مردم میفروشد؛ بنابراین مسأله فقط تأمین کسری بودجه دولت است که این تأمین را از طریق افزایش قیمت کالاهایی که وارد کرده انجام میدهد.
این دیدگاه نشان میدهد که حراجهای سکه بیشتر جنبه نمادین و تبلیغاتی دارند تا اثرگذاری واقعی بر بازار. در واقع، وقتی سیاستگذار پولی به جای اصلاح ساختارهای اقتصادی، به اقدامات مقطعی و پرهزینه روی میآورد، نتیجهای جز بیاعتمادی عمومی و تشدید نوسانات حاصل نمیشود.
بیشتر بخوانید: دعوای بانک و بابک زنجانی بر سر حباب سکه
از سوی دیگر، بازار طلا و سکه در ایران بهشدت تحت تأثیر عوامل بیرونی مانند نرخ ارز، قیمت جهانی طلا و انتظارات سیاسی قرار دارد. در چنین فضایی، عرضه محدود چند هزار قطعه سکه نمیتواند نقش مؤثری در کنترل بازار ایفا کند. بهویژه زمانی که تقاضا در بازار ناشی از نگرانیهای عمومی نسبت به آینده اقتصادی و سیاسی کشور است، سیاستهایی مانند حراج سکه بیشتر بهعنوان مسکن موقت عمل میکنند تا درمان ریشهای.
حتی اگر فرض کنیم که هدف بانک مرکزی از این حراجها، کاهش حباب قیمتی باشد، باید توجه داشت که حباب زمانی شکل میگیرد که قیمت بازار از ارزش ذاتی کالا فاصله بگیرد. در مورد سکه، این فاصله اغلب ناشی از نوسانات نرخ ارز، انتظارات تورمی و ریسکهای سیستماتیک است، نه کمبود عرضه فیزیکی. بنابراین، تا زمانی که سیاستهای پولی و ارزی اصلاح نشوند و ریسکهای سیاسی کاهش پیدا نکند، حراجهای سکه نمیتوانند تأثیر پایدار و قابل توجهی بر قیمتها داشته باشند.
با این مقدمه اقتصاد ۲۴ با احمد جانجان، کارشناس مسائل اقتصاد گفتوگو کرده که مشروح آن در ادامه آمده است.
*آقای جانجان! هدف بانک مرکزی از حراجهای سکه چیست؟ آیا در کاهش نقدینگی و حباب سکه موثر است؟
-هدف اعلامی حراج سکه این است که یک تخلیه هیجانی در حباب سکه رخ دهد. یعنی ما شاهد کاهش حباب باشیم و فاصله قیمت بازار از ارزش ذاتیاش کم شود. از سوی دیگر جمعآوری نقدینگی کوتاه مدت بدون افزایش نرخ بهره میتواند یک هدف ایضایی باشد. به لحاظ روانی هم یک نوع سیگنالدهی وفور ذخایر و عرضه برای موارد انتظارات تورمی است. اما از نظر اثرگذاری، واقعیت این است که وقتی سکه از محل ذخایر طلا فروخته میشود، ریال هم جمع میشود ولی در مقابل وقتی با کسری بودجه مواجه و مجبور به چاپ ریال میشویم، این جمعآوری نقدینگی دوامی ندارد.
از سوی دیگر حباب سکه تابع سه پارامتر اصلی است؛ یکی انتظارات است که در نرخ ارز و تورم خود را نشان میدهد، دومی ریسک سیاسی و نااطمینانی است و سومین پارامتر هم محدودیتهای کانالهای نقل و انتقال ارزی واردات و سرمایهگذاریهاست که ما در این سه حوزه با چالشهای جدی مواجه هستیم. اثر پیش فروش سکه میتواند روی گزینه اول و سوم قدری اثر بگذارد، اما ریسکهای سیاسی و نااطمینانی را اصلا پوشش نمیدهد؛ بنابراین اگر قیمت حراج زیر نرخ بازار تعیین شود، رانت آربیتراژ به وجود میآید و خود حراج یک نوع سوخت منابع به نفع سفته بازی است. با این تفاصیل حراج سکه ممکن است اثر کوتاه مدت داشته باشد ولی پایدار نیست چراکه انضباط پولی و مالی، آزادسازی تدریجی بازارها، کنار گذاشتن قیمتگذاری دستوری و تک نرخی سازی ارز وجود ندارد.
* ساز و کار برگزاری حراجها در کشورهای دیگر چگونه است که در ایران به نتیجه نمیرسد؟
-نمونههای بین المللی وجود دارد، اما نه با ساز و کار رایج در کشور ما. هند که یکی از کشورهای پرمصرف در حوزه طلا و زیورآلات زینتی است، اوراق طلای دولتی دارد که برای جایگزینی تقاضای فیزیکی طلاست. البته آنها طلا را با عیار پایینتر مصرف میکنند ولی به لحاظ فصلی تقاضای بالایی دارند و برای پوشش آن از اوراق طلا استفاده میکنند.
از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۲ بانک انگلستان حراج طلا داشته ولی برای تغییر ترکیب ذخایرش بوده نه مهار حباب خرده فروشی. ترکیه هم اوراق و سپردههای طلا برای جذب طلای خانگی به نظام مالی دارد. متاسفانه ما اگر هم چنین تجاربی داریم، خودمان تخریب و محدودش کردهایم چراکه علت رشد قیمت طلا را تشکیل بازارها میدانستند. ولی واقعیت این است که رشد قیمت طلا به دلیل ریسکهای سیستماتیک ساختاری و امنیتی است. طبعا دلایلی که در ایران برای سرکوب این بازارها استفاده و منجر به عدم توسعه اوراق طلا میشود، یک جامعه ذی نفعانی برای آن وجود دارد که منتفع میشوند. از طرفی بانک مرکزی با حباب سکه ضرب میکند؛ یعنی وقتی به نرخ روز طلای جهانی حساب کنید، متوجه میشوید که این بانک طلای ۲۴ عیار را میگیرد و با عیار پایینتر ضرب میکند. این تبدیل به منبع درآمدی برای بانک مرکزی شده است درصورتی که این رفتار غیرحرفهای در هیچ جای دنیا سابقه ندارد.
*نتیجه حراجهای قبلی چرا بیثمر بوده که الان شاهد این حجم از حباب سکه هستیم؟
-ما باید مبتنی بر یک منطقی اقتصاد خودمان را مدیریت کنیم. در منطق اقتصاد آزاد، حراج مسکن است نه درمان. یعنی اگر شما یک بسته پایدار برای تنظیمگری و رگولاتوری میخواهید باید یک بسته سیاست پولی و مالی قاعدهمند و متناسب داشته باشید. بدین معنا که پولیسازی کسری بودجه را متوقف کنید، سقف کسری بودجه شفاف و راه تامین همه اینها مشخص باشد. متاسفانه نظام بودجهریزی ما به دنبال تراز کردن بودجه است و هرجا دچار کسری میشود در انتها به شکل جمعی خرجی آن را تراز میکنند. به عنوان مثال چند صد بشکه نفت اضافه میکنند و قیمتش را بالا میبرند و بعد ادعا میکنند که بودجه تراز شده است. در حالی که به لحاظ ساختاری و ماهوی دارای کسریهای بسیار وحشتناکی است که تعیین تکلیف هم نمیشود.
بیشتربخوانید: حراج سکه فقط ذخایر بانک مرکزی را هدر داده است/ اصرار بانک مرکزی در اجرای سیاستی شکست خورده برای چیست؟
از طرفی نرخ بهره حقیقی مثبت در بازار و منتقل شدن ریسک به اوراق دولتی منجر به ایجاد رکود عمیق در کشور شده است. سیاستهای نابخردانه پولی که چند سال گذشته بانک مرکزی اتخاذ کرده و سیاست بسیار غلط کنترل ترازنامه که به هیچکدام از اهداف اصلیاش نرسیده است، باعث میشود تعمیق رکود، پویایی بخش اقتصاد را از بین ببرد. از بین رفتن بخش تولید و صنعت نیز منجر به کاهش سایر درآمدهای دولت میشود؛ یعنی از محل اخذ مالیات و حقوق گمرکی شاهد کاهش وحشتناک خواهیم بود که سایر منابع بودجه را مخدوش و متزلزل میکند و منجر به عدم تحقق بودجه میشود.
در حال حاضر شاهد هستیم که قطعی برق و جنگ ۱۲ روزه همه سیاستهای پولی و مالی ما را با چالش مواجه کرده است، اما برای آن هیچ پاسخ مناسبی نمیبینم. شما در هیچ کشوری مشاهده نمیکنید که پنج سال سیاست انقباضی وحشتناک ادامه پیدا کند. ما پنج سال است که سیاست کنترل ترازنامه را ادامه میدهیم، اما آیا به اهدافش رسیده است؟ تورم را کنترل کرده است؟ باید پاسخ دهم که خیر! متاسفانه بحران را تعمیق و ترکشش به سایر اجزای اقتصاد برخورد کرده است. از سوی دیگر ما سیاستهای شفافی برای مقوله سیاستهای ارزی نداریم. یعنی از طرفی یکسانسازی نرخ ارز وجود ندارد و یک رانت خانه چند نرخی در بازار ارز به وجود آوردهایم. به عنوان مثال ظرف سه سال گذشته قریب به هزار همت فقط اختلاف رانت ارز ترجیحی با بازار آزاد بوده است. این تقریبا ده درصد نقدینگی کل کشور است. چگونه میتوانیم در چنین شرایطی که یک جیب سوراخ داریم، انتظار داشته باشیم پولش به درد روز مبادای ما بخورد؟
با این تفاصیل میتوان گفت نظام ارزی غلط ما عملا ابزار کنترل و هدفگذاری تورم را از دست سیاستگذار پولی کشور خارج میکند؛ بنابراین نمیتواند انتظارات را مهار کند چراکه قواعد منسجم و شفاف ارزی وجود ندارد و همه سلیقهای، مندرآوردی و پر از تبصرهها و موادی است که روزبهروز به آن اضافه میشود. از اختلاف بین تبصرهها هم میلیاردها دلار نصیب یک قشر خاص میشود.
*بانک مرکزی چه ابزارهای دیگری را برای تنظیم بازار میتواند به کار گیرد؟
-یک منطق غلطی درباره سکه در کشور ما وجود دارد که، چون مهریه از دیرباز به سکه ارتباط داشته متاسفانه یک بستر غلطی ایجاد کردهایم و مهریه را به سکه گره زدهایم و برای آن هر روز مداخله میکنیم. در ابتدا باید بحث تعیین سکه برای مهریه تغییر کند و از طرف دیگر بانک مرکزی نباید مداخله داشته باشد.
راه جایگزین این است که به سمت توسعه ابزارهای جایگزین سکه مانند اوراق طلای دولتی، صندوقهای طلا، قراردادهای آتی و اختیار معامله برویم تا بتوانند تقاضاهای سفتهبازانه و بازارهای کاغذی را به سمت خود هدایت کنند و با تعمیق آنها، بازارهای کم عمق، اما تعیینکننده قیمت را از دور خارج کنیم. برای این کار هم باید سیاست پولی و ارزی متناسب خودمان را داشته باشیم و دست از این سیاستهای مندرآوردی برداریم. تجربه همه کشورها نشان داده که این سیاستها غلط است و آنها را تغییر دادند و همین باعث شکوفایی اقتصادشان شده است. از این رو باید این سیاستهای غلط و تخریبکننده اقتصاد را کنار بگذاریم و با روی آوردن به مبانی اقتصاد آزاد بتوانیم بازارهایمان را به بلوغ کامل برسانیم.