باشگاه خبرنگاران جوان، سمیه خلیلی - سیاست خارجی ایالات متحده در قبال اسرائیل، به ویژه در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، از چارچوبهای سنتی روابط بینالملل فراتر رفته و وارد عرصهای عمیقتر و ایدئولوژیک شده است. این حمایت بیقید و شرط، تنها نتیجه لابیهای قدرتمند یا نفوذ صهیونیسم مسیحی نیست، بلکه ریشه در یک جنگ فرهنگی گستردهتر دارد: جنگی بر سر تاریخ، هویت و مشروعیت استعمارگری. حمایت جنبش «دوباره آمریکا را بزرگ کنیم» (ماگا) از اسرائیل، نه یک استثنا، بلکه نمادی از یک نوستالژی خطرناک برای دوران اوج استعمار قرن نوزدهم است؛ دورانی که قدرتهای غربی بدون هیچ محدودیتی بر جهان مسلط بودند. در این تحلیل، با الهام از گزارش میدل ایست آی، به بررسی انتقادی این سیاستها و ارتباط آنها با میراث استعماری غرب میپردازیم.
اسرائیل: آخرین بازمانده استعمار اروپایی
اسرائیل، از منظر بسیاری از تحلیلگران انتقادی، آخرین نمونه بارز و عملی پروژه استعمار اروپایی است. این کشور به عنوان یک "جامعه مهاجرنشین" که با هدف ایجاد یک دولت ملی برای یهودیان در سرزمینی با ساکنان بومی غیر یهودی شکل گرفت، الگوی کلاسیک استعمار مهاجرتی را دنبال کرده است. این الگو، نه تنها شامل تصرف زمین و منابع میشود، بلکه به طور هدفمند به حذف یا کنترل جمعیت بومی میپردازد. مقاومت فلسطین، در تمام اشکال آن، در برابر این پروژه استعماری قرار گرفته است.
پالایش قومی و تصرف اراضی: از زمان نکبه در سال ۱۹۴۸، که منجر به آوارگی بیش از ۷۰۰ هزار فلسطینی شد، تا شهرکسازیهای غیرقانونی کنونی در کرانه باختری، سیاستهای اسرائیل به طور پیوسته بر پایه تصرف اراضی فلسطینی و جایگزینی جمعیت بومی با مهاجران یهودی استوار بوده است. این سیاستها، مشابه با آنچه در تاریخ استعمار آمریکا، استرالیا و کانادا رخ داده است، به عنوان یک آینه برای گذشته استعماری غرب عمل میکند.
بیاعتبار کردن مقاومت: دولتهای غربی، و به خصوص آمریکا، به جای درک و حمایت از حق مقاومت ضداستعماری مردم فلسطین، به طور سیستماتیک آن را به عنوان «تروریسم» معرفی و بیاعتبار کردهاند. این رویکرد، مشابه با سیاستهای بریتانیا در قبال مقاومت هند، فرانسه در برابر الجزایر یا آمریکا در برابر ویتنام است. در تمام این موارد، قدرتهای استعماری تلاش کردند تا نهضتهای آزادیبخش را به عنوان جنبشهای غیرقانونی و خشونتآمیز معرفی کنند تا مشروعیت خود را حفظ کنند.
ترامپ و ماگا: نوستالژی برای یک گذشته استعماری
حمایت دولت ترامپ از اسرائیل فراتر از یک سیاست متعارف بود؛ این حمایت، بیانگر یک نگاه جهانبینی خاص است که در قلب جنبش ماگا قرار دارد. این جنبش، با شعار «دوباره آمریکا را بزرگ کنیم»، نه تنها به دنبال بازگرداندن قدرت اقتصادی و نظامی آمریکاست، بلکه به دنبال بازگشت به ارزشهای سنتی و هویتی است که در دوران اوج قدرت آمریکا در قرن بیستم و قرن نوزدهم وجود داشت.
نمونههای عینی از این سیاست
• انتقال سفارت به اورشلیم: این اقدام، که به طور بینالمللی محکوم شد، به معنای به رسمیت شناختن کامل حاکمیت اسرائیل بر کل شهر اورشلیم بود و عملاً هرگونه مذاکره برای ایجاد یک دولت مستقل فلسطینی را تضعیف کرد. این اقدام، نمونه بارزی از نادیده گرفتن حقوق بینالملل و مشروعیتبخشی به اشغال است.
• به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر جولان: بلندیهای جولان، که بر اساس قوانین بینالمللی یک سرزمین اشغالی محسوب میشود، با یک فرمان اجرایی توسط ترامپ به عنوان بخشی از اسرائیل به رسمیت شناخته شد. این اقدام، یک سیگنال قوی برای نادیده گرفتن حقوق مردم سوریه و مشروعیت بخشیدن به تصرف زمین از طریق زور بود.
• لغو کمکهای مالی به آنروا: دولت ترامپ کمکهای مالی به آژانس امداد و کار سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی (آنروا) را قطع کرد. این اقدام، یک حمله مستقیم به حقوق و کرامت انسانی میلیونها آواره فلسطینی بود که به طور مستقیم از خدمات این آژانس استفاده میکنند. این سیاست، به طور هدفمند به دنبال از بین بردن نهادهایی است که از موجودیت و حقوق مردم فلسطین حمایت میکنند.
• معامله قرن: طرح صلح ترامپ، که به "معامله قرن" معروف شد، به طور کامل حقوق و خواستههای فلسطینیان را نادیده گرفت و عملاً به عنوان یک دیکته آمریکایی-اسرائیلی برای آینده فلسطین عمل کرد. این طرح، به جای ایجاد یک راهحل عادلانه، به دنبال پایان دادن به مسئله فلسطین بود.
پالایش تاریخ: پاک کردن گناهان استعماری
اتحاد ماگا-اسرائیل تنها به دنبال حمایت سیاسی نیست، بلکه به دنبال پاکسازی تاریخ استعمار و مشروعیتبخشی به آن است. ترامپ و متحدانش، با امضای فرمان اجرایی علیه یهودستیزی، نه تنها از یهودیان حمایت کردند، بلکه این حمایت را به ابزاری برای سرکوب انتقادات از سیاستهای اسرائیل تبدیل کردند. هرگونه انتقاد از اسرائیل، به ویژه در دانشگاهها، به سرعت به عنوان یهودستیزی برچسبگذاری میشود. این استراتژی، به طور موثر به دنبال سرکوب درسهای اخلاقی و سیاسی نهضتهای ضداستعماری است.
استعمار و نژادپرستی: جنبشهای ضداستعماری در قرن بیستم، نه تنها به دنبال استقلال سیاسی بودند، بلکه مبارزه خود را علیه نژادپرستی و بیعدالتی استعماری نیز میدانستند. درک این تاریخ، مستلزم پذیرش این حقیقت است که بسیاری از قدرتهای غربی بر پایه سلطه و استثمار شکل گرفتهاند. جنبش ماگا-اسرائیل به دنبال نفی این تاریخ و بازنویسی آن است؛ تاریخی که در آن، غرب به عنوان یک نیروی خیر و پیشرفت تصویر میشود و نه یک نیروی استثمارگر.
تهدید فلسطین: فلسطین، به عنوان آخرین سنگر مقاومت ضداستعماری، تهدیدی جدی برای این روایت بازنویسی شده است. تا زمانی که مقاومت فلسطین وجود دارد، داستان استعمار هنوز به پایان نرسیده و گناهان آن پاک نشده است. بنابراین، از نظر حامیان این روایت، فلسطین باید به هر قیمتی خاموش شود.
حمایت بیقید و شرط آمریکا از اسرائیل، به ویژه در دوران ترامپ، فراتر از یک سیاست ساده است؛ این یک جنگ فرهنگی و ایدئولوژیک بر سر گذشته و آینده است. این سیاست، با بازتولید میراث استعماری غرب، نه تنها به رنج مردم فلسطین ادامه میدهد، بلکه آینده صلح و عدالت را نیز به خطر میاندازد. برای دستیابی به یک راهحل پایدار، لازم است که جهان و به ویژه آمریکا، از این رویکرد انتقادی عبور کند و به تاریخچه استعماری و حقوق مشروع مردم فلسطین توجه کند. بدون این پذیرش، بحران در منطقه ادامه خواهد یافت و فاجعه انسانی در غزه و سایر مناطق فلسطین، تنها به عنوان یک فصل از یک داستان قدیمی و دردناک، ادامه خواهد یافت.