کد خبر: ۳۲۴۰۵۸
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۵ - ۱۳ شهريور ۱۴۰۴
در اقتصاد۲۴ بخوانید؛
در اقتصاد بدون نفت دولت و جامعه به دنبال استفاده بهینه از ظرفیتهای داخلی، سرمایه انسانی، فناوری و نوآوری برای توسعه پایدار هستند.
اقتصاد۲۴ ـ اقتصاد بدون نفت، مفهومی است که در دهههای اخیر به ویژه برای کشورهای وابسته به منابع طبیعی مانند ایران، اهمیت بیشتری یافته است. این نوع اقتصاد بر پایه تنوعبخشی به منابع درآمدی، کاهش وابستگی به صادرات نفت خام و تقویت بخشهای مولد مانند کشاورزی، صنعت، خدمات، گردشگری و دانشبنیان شکل میگیرد. در چنین اقتصادی، دولت و جامعه به دنبال استفاده بهینه از ظرفیتهای داخلی، سرمایه انسانی، فناوری و نوآوری برای توسعه پایدار هستند.
وابستگی به نفت؛ فرصت یا تهدید
در بسیاری از کشورهای نفتخیز، وجود منابع نفتی در ابتدا به عنوان مزیت رقابتی در نظر گرفته میشود، اما در بلندمدت میتواند به نوعی "نفرین منابع" تبدیل شود. درآمدهای نفتی که به صورت آسان و مستقیم وارد بودجه دولت میشوند، زمینهساز شکلگیری اقتصاد رانتی، کاهش انگیزه برای توسعه سایر بخشها و افزایش فساد اداری و اقتصادی میشود. چنین ساختاری موجب میشود که تولید ناخالص داخلی و رفاه عمومی شدیداً تحت تأثیر نوسانات قیمت جهانی نفت قرار گیرد.
در مقابل، کشورهای موفقی مانند نروژ توانستهاند با مدیریت صحیح منابع نفتی، از درآمدهای آن در صندوقهای سرمایهگذاری ملی استفاده کنند و اقتصاد خود را بهتدریج از نفت جدا سازند. اما در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، نفت به منبع اصلی بودجه دولت تبدیل شده و هرگونه افت در قیمت یا صادرات آن، بحرانهای اقتصادی و اجتماعی به دنبال داشته است.
اجزای اصلی اقتصاد بدون نفت
برای گذار از اقتصاد نفتی به اقتصادی متنوع، چند مؤلفه کلیدی وجود دارد:
۱. تنوعبخشی به صادرات
کشوری که به صادرات نفت متکی است، با کاهش قیمت جهانی نفت دچار بحران میشود؛ بنابراین باید صادرات خود را به کالاها و خدمات دیگر گسترش دهد. کشاورزی، صنایع غذایی، نساجی، داروسازی، پتروشیمی، فناوری اطلاعات، خدمات فنی-مهندسی و گردشگری از جمله بخشهایی هستند که میتوانند جایگزین نفت در صادرات شوند.
۲. گسترش صنایع دانشبنیان
اقتصاد دانشبنیان، بر پایه نوآوری، پژوهش، فناوری و سرمایه انسانی شکل میگیرد. سرمایهگذاری در آموزش، پژوهشهای دانشگاهی، استارتاپها و زیرساختهای دیجیتال، بستر مناسبی برای ایجاد ارزش افزوده بالا و درآمدزایی پایدار فراهم میآورد. در یک اقتصاد بدون نفت، نیروی انسانی ماهر و خلاق به عنوان مهمترین سرمایه شناخته میشود.
۳. اصلاح نظام مالیاتی
در اقتصادهای نفتی، دولتها کمتر نیاز به اخذ مالیات دارند، چرا که درآمد نفتی جایگزین آن میشود. اما در اقتصاد بدون نفت، دولت باید منابع درآمدی پایدار و قانونی از طریق مالیات بر درآمد، مالیات بر مصرف، مالیات بر سود شرکتها و مالیات بر ثروت ایجاد کند. این اصلاح ساختاری، ضمن افزایش شفافیت اقتصادی، مشارکت مردم در اداره کشور را نیز افزایش میدهد.
۴. تقویت بخش خصوصی و کاهش تصدیگری دولت
در اقتصاد بدون نفت، دولت به جای بازیگر اصلی، نقش سیاستگذار و ناظر را ایفا میکند. خصوصیسازی واقعی، رقابتیسازی بازارها، تسهیل فضای کسبوکار، حذف رانتها و امتیازات خاص و کاهش مداخلات دولت در بازار از جمله پیششرطهای این مسیر است. بخش خصوصی باید قدرت و انگیزه لازم برای سرمایهگذاری و نوآوری داشته باشد.
۵. توسعه زیرساختهای پایدار
برای ایجاد بستر رشد اقتصادی بدون نفت، توسعه زیرساختهایی مانند حملونقل، انرژی تجدیدپذیر، شبکههای دیجیتال، خدمات مالی مدرن و آموزش و بهداشت ضروری است. این زیرساختها موجب کاهش هزینه تولید، افزایش بهرهوری و جلب سرمایهگذاری داخلی و خارجی میشوند.
۶. استفاده از ظرفیتهای منطقهای و محلی
در اقتصاد بدون نفت، توجه به مزیتهای نسبی مناطق مختلف کشور اهمیت دارد. هر استان یا منطقه میتواند با شناسایی پتانسیلهای بومی خود (کشاورزی، گردشگری، صنایعدستی، معادن، انرژیهای پاک و...) به توسعه پایدار منطقهای کمک کند. این الگو ضمن کاهش تمرکزگرایی، به کاهش نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی نیز کمک میکند.
۷. اصلاح فرهنگ مصرف و تولید
اقتصاد بدون نفت نیازمند تغییر در الگوی رفتاری جامعه نیز هست. مصرفگرایی بیرویه، وابستگی به واردات، بیتوجهی به تولید داخلی و پایین بودن بهرهوری از جمله موانعی است که باید با فرهنگسازی، آموزش و سیاستگذاری مناسب اصلاح شوند. تولید ملی باید جایگاه واقعی خود را در ذهن و سبد خرید مردم پیدا کند.