عضو شورای روابط خارجی آمریکا میگوید: مشکل واقعی این است که اختلافنظرها بر سر مسئله هستهای، بازتاب اختلافی بنیادیتر بین ایران و آمریکاست. اگر روابط واشنگتن و تهران بهتر بود، مسئله هستهای—بهویژه یک برنامه غیرنظامی—اینقدر به عنوان نقطه اختلاف بین دو کشور اهمیت پیدا نمیکرد.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، با برگزاری پنج دور از مذاکرات ایران و آمریکا موضوع غنی سازی ایران به عنوان یکی از مهمترین مسائل در این گفتوگوها مطرح است.
مساله اصلی در این زمینه این است که ایران خواهان حفظ غنی سازی بومی در داخل کشور است. غنی سازی بخشی از فرایند چرخه سوخت است که بومی نگه داشتن آن باعث حفظ ظرفیت بومی چرخه سوخت نیز هست.
از طرف دیگر آمریکا اعلام کرده که ایران نباید غنی سازی انجام دهد. برای برون رفت از این وضعیت موضوع تشکیل کنسرسیوم منطقهای مطرح شده است.
«مجید تخت روانچی»، معاون سیاسی وزیر خارجه ایران روز یکشنبه ۲۸ اردیبهشت گفت: ما در مورد کنسرسیوم هستهای صحبتی نکردهایم، ولی ایدههایی در این زمینه مطرح شده است.
وی افزود: اگر کار به جلو برود و این موضوع به صورت جدی مطرح شود ممکن است آن را بررسی و نظر خود را بیان کنیم.
بر این اساس طرح موضوع کنسرسیوم از سوی ایران نبوده است و طرف مقابل آنرا مطرح کرده که ایران آنرا قابل بررسی دانسته است. اما نکته مهمی که در این میان وجود دارد این است که ایران موضوع کنسرسیوم را جایگزینی برای غنی سازی بومی نمیداند.
ایران اعلام کرده که به کنسرسیومی که سوخت تولید کند و نیاز کشورهای منطقه از جمله عربستان و امارات را تامین کند میتواند کمک کند ولی این موضوع از بحث غنی سازی بومی توسط خود ایران کاملا مجزاست.
حتی در یک کنسرسیوم، آنچه برای ایران حائز اهمیت است «غنی سازی در داخل» خواهد بود. یعنی فرایند غنی سازی تحت هر کنسرسیومی در داخل ایران انجام شود.
درباره این موضوع، خبرنگار تابناک گفتگویی با پروفسور شیرین هانتر عضو شورای روابط خارجی آمریکا، پروفسور «پل پیلار» استاد دانشگاه جورج تاون آمریکا و پروفسور «فرانک فون هیپل» مدیر اسبق اداره علم و تکنولوژی کاخ سفید انجام داده که در ادامه میآید.
هانتر متخصص مسائل سیاسی ایران، خاورمیانه و اسلام سیاسی است. تا پیش از انقلاب ۵۷ در ایران، هانتر عضو وزارت امور خارجه ایران بوده و پس از آن به ایالات متحده مهاجرت کرد. وی به زبانهای فارسی، انگلیسی، فرانسه و ترکی مسلط است. هانتر همچنین عضو شورای روابط خارجی امریکاست. کتاب «روابط ایرانی - عربی، فرایندهای تنش و سازگاری» از جمله کتابهای متأخر هانتر است. این کتاب تلاشی برای فهم و درک بهتر تاثیرات رقابتهای فرهنگی، مدرنیزاسیون (نوگرایی)، اختلافات قومی و مذهبی، دولتسازی، نقش قدرتهای بزرگ و سیستم سیاسی بینالمللی بر روابط ایرانیان و اعراب طی هفت دهۀ گذشته است.
«پل پیلار» یکی از سردبیران نشریه نشنال اینترست و عضو ارشد مرکز تحقیقات امنیتی دانشگاه جورج تاون و نیز مرکز سیاستهای امنیتی ژنو است. وی در سال ۲۰۰۵ پس از ۲۸ سال فعالیت در جامعه اطلاعاتی ایالات متحده از سازمان اطلاعات مرکزی (DCI) بازنشسته شد و پس از آن به عنوان استاد مهمان در برنامه مطالعات امنیتی در دانشگاه جورج تاون حضور یافت.
مناصب ارشد دولتی پیلار، شامل افسر اطلاعات ملی خاورنزدیک و آسیای جنوبی، رئیس واحدهای تحلیلی در CIA در حوزههای خاورنزدیک، خلیج فارس و آسیای جنوبی، معاون رئیس مرکز ضد تروریستی DCI و دستیار اجرایی مدیر اطلاعات مرکزی بوده است. پروفسور پیلار همچنین در شورای اطلاعات ملی به عنوان یکی از اعضای اصلی گروه تحلیلی آن فعالیت میکرد. وی کهنهسرباز جنگ ویتنام و افسر بازنشسته ارتش ایالات متحده نیز هست.
پل پپلار دارای مدرک افتخاری از کالج دارتموث، لیسانس فلسفه از دانشگاه آکسفورد و کارشناسی ارشد و دکترا از دانشگاه پرینستون است. کتابهای پل پیلار عبارتند از: «مذاکره برای صلح: خاتمه جنگ بعنوان یک روند چانهزنی (۱۹۸۳)»؛ «تروریسم و سیاست خارجی ایالات متحده (۲۰۰۱)»؛ «اطلاعات و سیاست خارجی ایالات متحده: عراق، ۱۱ سپتامبر و اصلاح اشتباهات (۲۰۱۱)» و «چرا آمریکا جهان را اشتباه میفهمد: تجربه ملی و ریشههای سوءبرداشت (۲۰۱۶)».
پروفسور «فرانک فون هیپل» مدیر اسبق اداره علم و تکنولوژی کاخ سفید و استاد دانشگاه پرینستون است. حوزه تحقیقاتی «فون هیپل» در زمینه علوم و فناوری شامل مواردی، چون کنترل تسلیحات اتمی و منع اشاعه هستهای، انرژی و توازن سیاست گذاری در عرصههای تکنولوژی است.
*آمریکا و سه کشور اروپایی پیشنویس قطعنامهای را برای ارائه به شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی آماده کردهاند که برای اولین بار در ۲۰ سال گذشته، ایران را به نقض تعهداتش تحت پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) متهم میکند. ارزیابی شما از این پیشنویس قطعنامه چیست و احتمال تصویب آن چقدر است؟
هانتر: «حدس زدن اهداف واقعی پشت پیشنهاد قطعنامه آمریکا و اروپا به هیئت حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی دشوار است. با این حال، به اعتقاد من، اروپا اساساً از روی خشم نسبت به ایران عمل میکند به دلیل ادعای حمایت تهران از روسیه در جنگ علیه اوکراین.
همچنین اروپا از اینکه از مذاکرات هستهای فعلی بین آمریکا و ایران کنار گذاشته شده، ناراضی است. هدف آمریکا اعمال فشار بیشتر بر ایران برای قبولاندن «یک توافق اساساً ناعادلانه» است.
به نظر من مهمترین نقطه ضعف پیشنهاد اخیر آمریکا که در رسانهها گزارش شده، این است که مشخص نمیکند چه تحریمهایی لغو خواهند شد. این بار، ایران نباید به صرف تعلیق (توقف موقت) تحریمها رضایت دهد.
به نظر من مسئله غنیسازی اهمیت کمتری دارد. اگر تمام تحریمها لغو شوند، ایران میتواند به روش دیگری برای دستیابی به اورانیوم مورد نیاز برای فعالیتهای صلحآمیز خود موافقت کند. نکته مهم لغو تحریمهاست، زیرا این تحریمها اقتصاد ایران را نابود کرده و پیامدهای منفی جدی برای جامعه ایرانی داشتهاست. در این مذاکرات، ایران به عقلانیت عملیِ مصممتر و غرور کمتر نیاز دارد.»
پیلار: «شکهای جدی در مورد پایبندی ایران به تعهداتش تحت NPT همچنان وجود دارد. قطعاً به نظر میرسد دولتهای E ۳ (آلمان، فرانسه و بریتانیا) متقاعد شدهاند که ایران هنوز به سطح لازم از پایبندی نرسیده است. به احتمال زیاد قطعنامه در شورای حکام تصویب خواهد شد. این لزوماً به معنای اقدام بعدی در شورای امنیت سازمان ملل نیست، اگرچه در صورت وجود هرگونه گام بعدی، این گام منطقی بعدی خواهد بود.»
فون هیپل: «به نظر من این موضوع مربوط به فعالیتهای هستهای ایران قبل از سال ۲۰۰۳ در سایتهایی با آلودگی اورانیوم توجیهنشده است. از نظر سیاسی، ممکن است این اقدام مقدمهای برای مراجعه به شورای امنیت سازمان ملل و استفاده از مکانیسم «بازگشت تحریمها» (مکانیسم ماشه) قبل از انقضای آن در اکتبر باشد. من این اقدام را در چارچوب تلاش برای یافتن یک راهحل دیپلماتیک برای وضعیت ناشی از خروج ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸ سازنده نمیدانم.»
*به نظر میرسد در صورت تصویب، این پیشنویس اهرم اضافه به آمریکا در مذاکرات با ایران میدهد. تأثیر تصویب این قطعنامه بر مذاکرات ایران و آمریکا چه خواهد بود؟
هانتر: «اگر طرفها مصمم به رسیدن به توافق باشند، این قطعنامه مانع غیرقابل عبوری نخواهد بود. با این حال، اگر مذاکرات فقط یک تلاش بیهوده باشد، قطعنامه اوضاع را دشوارتر خواهد کرد.»
پیلار: «احتمالاً دولت ترامپ معتقد است که این قطعنامه به آمریکا اهرم فشار میدهد، اما این باور به احتمال زیاد اشتباه است. قطعنامه تنها موضع ایران را سختتر خواهد کرد، چرا که ایران نمیخواهد تحت چنین فشاری تسلیم شود.»
فون هیپل: «اگر ایران و آمریکا بخواهند به یک راهحل دیپلماتیک برسند، همچنان این امکان وجود دارد. من پیشنهادی را چند روز پیش با برخی از همکارانم در پرینستون ارائه کردم.»
*خبرگزاری آکسیوس در گزارش خود نوشته است: پیشنهاد توافق هستهای که آمریکا روز شنبه به ایران ارائه کرد، اجازه غنیسازی محدود اورانیوم در خاک ایران را برای مدتزمانی نامشخص میدهد. آیا این به معنای آن است که آمریکا تنها برای مدت محدودی غنیسازی داخلی را میپذیرد؟
هانتر: «همانطور که قبلاً گفتم، به نظر من مسئله غنیسازی به اندازه رهایی از تحریمها اهمیت ندارد. بنابراین، اگر آمریکا و اروپا با لغو تمام تحریمها موافقت کنند، در آن صورت میتوان در مورد غنیسازی مصالحه کرد، حداقل برای یک دوره به عنوان اقدام اعتمادساز. با این حال، ایران باید اطمینان حاصل کند که تحریمها واقعاً لغو شدهاند.»
پیلار: «گزارشهای خبری تفسیرهای متفاوتی از این موضوع ارائه کردهاند. به نظر میرسد تفسیر آمریکا از پیشنهاد خودش هنوز به وضوح تعریف نشده است و این مسئله بسته به مذاکرات آینده میتواند به جهات مختلفی پیش برود.
یک احتمال این است که غنیسازی «موقت» ایران بخشی از یک توافق مقدماتی شبیه به برجام باشد که در حالی امضا میشود که سؤال کلیدی درباره امکان غنیسازی ایران در آینده همچنان بیپاسخ مانده و به مذاکرات بعدی موکول میشود. موافقت ایران حتی با چنین توافق موقتی نیز بستگی به میزان تسهیلات تحریمی خواهد داشت که شامل آن میشود.»
فون هیپل: «به نظر میرسد این موضع فعلی آمریکا در مذاکرات باشد.»
*آکسیوس همچنین گزارش داده است که ایران در صورتی که یک کنسرسیوم غنیسازی در خاک خودش مستقر باشد، با آن موافقت خواهد کرد. به نظر شما چه نوع کنسرسیومی برای هر دو طرف (ایران و آمریکا) قابل قبول خواهد بود؟
هانتر: «اگر اصل عدم غنیسازی داخلی توسط ایران پذیرفته شود، راههای دیگری برای دسترسی ایران به اورانیوم غنیشده برای مقاصد صلحآمیز وجود دارد. یک کنسرسیوم متشکل از کشورهای منطقه یا یک کنسرسیوم بینالمللی میتواند راهی باشد تا ایران به اورانیوم مورد نیاز خود دست یابد.»
پیلار: «دولت ایران بارها و به شدت بر ضرورت ادامه غنیسازی در خاک خود تأکید کرده است، بنابراین بعید به نظر میرسد که از این موضع کوتاه بیاید.
بنابراین، ایران ممکن است فرمولی را که برخی کارشناسان پیشنهاد کردهاند (مانند استقرار تأسیسات غنیسازی در عمان با نقش محدود ایران در توسعه و ساخت سانتریفیوژها) رد کند.
یک امکان جالب دیگر، استقرار تأسیسات غنیسازی در یکی از جزایر (تنب بزرگ و تنب کوچک و بوموسی) خلیج فارس است. از آنجا که ایران این جزایر را متعلق به خود میداند و کنترل آنها را در اختیار دارد، میتواند استدلال کند که غنیسازی «در خاک خودش» انجام میشود، در حالی که آمریکا که این استدلال را به رسمیت نمیشناسد، میتواند بگوید که غنیسازی در امارات انجام میشود.»
فون هیپل: «برای یک راهحل مصالحهآمیز، پیشنهاد پرینستون را مطرح کردیم. در مذاکرات جاری بین ایالات متحده و ایران که با میانجیگری عمان در حال انجام است، درباره آینده برنامه غنیسازی اورانیوم ایران، پیشنهاد تشکیل یک کنسرسیوم هستهای منطقهای از سوی هر دو طرف مطرح شده است تا شکاف بین خواست آمریکا مبنی بر توقف کامل غنیسازی اورانیوم توسط ایران و اصرار ایران بر حفظ حقوق و دستاوردهایش در زمینه غنیسازی را پر کند.
بر اساس گزارشها، ایران پیشنهاد تشکیل یک کنسرسیوم هستهای شامل عربستان سعودی و امارات متحده عربی را داده است که در آن ایران تحت نظارت این کشورها و بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA)، اورانیوم را در مقیاس وسیع برای مصارف تجاری غنیسازی خواهد کرد. در مقابل، ایالات متحده نیز پیشنهادی مبتنی بر یک کنسرسیوم منطقهای شامل ایران، عربستان سعودی، سایر کشورهای منطقه و خود آمریکا را با ایران در میان گذاشته که در آن ایران غنیسازی اورانیوم را متوقف میکند. رویکردهای مطلقگرایانه درباره غنیسازی در ایران ممکن است مدلی قابل قبول برای هر دو طرف نباشد.
نگرانیها درباره غنیسازی اورانیوم و اهداف بالقوه مرتبط با تسلیحات هستهای در ایران و عربستان سعودی میتواند از طریق یک کنسرسیوم هستهای منطقهای مدیریت شود که در آن فعالیتهای مرتبط با غنیسازی بین کشورهای عضو توزیع و به اشتراک گذاشته میشود، به جای آنکه برنامههای ملی جداگانهای باشند.
در پیشنهاد پرینستون چارچوبی برای یک کنسرسیوم هستهای چندملیتی منطقهای ترسیم شده که شرکای اولیه آن ایران، عمان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی خواهند بود.
توسعه، تولید و بهرهبرداری از سانتریفیوژهای غنیسازی اورانیوم، هسته اصلی برنامه و دستاوردهای فناورانه ایران بوده است. در یک سازمان چندملیتی منطقهای، طبیعی است که ایران این تمرکز را حفظ کند.
ایران میتواند تحقیق، توسعه و تولید سانتریفیوژها و همچنین بهرهبرداری از آبشارهای آزمایشی و پایلوت را در مجتمعهای هستهای فعلی خود ادامه دهد.
ایران نسلهای مختلفی از سانتریفیوژها را توسعه داده و تا حدی مستقر کرده است. سانتریفیوژهای نسل اول (IR-۱) که بخش عمده سانتریفیوژهای نصبشده را تشکیل میدهند، امروزه منسوخ محسوب میشوند. ایران میتواند این ماشینها را برچیده و از رده خارج کند. سانتریفیوژهای پیشرفتهتر (مانند IR-۲، IR-۴ و IR-۶) نیز میتوانند کاهش یافته و تحت نظارت ذخیره شوند تا زمانی که کارخانه غنیسازی کنسرسیوم آماده نصب شود.
قطعات جدید سانتریفیوژها در انبارهای تحت نظارت ذخیره شده و در صورت نیاز به کارخانه غنیسازی کنسرسیوم در کشور دیگری ارسال شوند. این سانتریفیوژها توسط تکنسینهای ایرانی مونتاژ و راهاندازی خواهند شد، اما انتقال دانش فنی به کشورهای دیگر انجام نخواهد شد.
ایران میتواند توسعه سانتریفیوژهای پیشرفتهتر مانند IR-۷، IR-۸، IR-۸ B و IR-۹ را ادامه دهد، اما فعالیتهای غنیسازی آزمایشی محدود به سطوح کم (حداکثر ۲ درصد) و تحت نظارت IAEA خواهد بود.»
*با توجه به اینکه ایران غنیسازی داخلی را خط قرمز خود میداند و حتی مشارکت در یک کنسرسیوم را جایگزین مناسبی برای آن نمیداند، آیا آمریکا در نهایت موضع ایران در این مورد را خواهد پذیرفت؟
هانتر: «قابل تصور است که آمریکا سطح بسیار پایینی از غنیسازی داخلی را برای ایران بپذیرد. مشکل واقعی این است که اختلافنظرها بر سر مسئله هستهای، بازتاب اختلافی بنیادیتر بین ایران و آمریکاست. اگر روابط واشنگتن و تهران بهتر بود، مسئله هستهای—بهویژه یک برنامه غیرنظامی—اینقدر به عنوان نقطه اختلاف بین دو کشور اهمیت پیدا نمیکرد.»
پیلار: «ترامپ شدیداً خواهان نوعی توافق است (بهویژه با توجه به شکست او در دستیابی به توافقهای پایانی در جنگ اوکراین یا غزه)؛ بنابراین فکر میکنم در نهایت او نوعی از غنیسازی ایران را خواهد پذیرفت، حتی اگر شامل یک فرمول ساختگی مانند استفاده از جزایر خلیج فارس باشد.»
فون هیپل: «به نظر من دولت ترامپ چنین نخواهد کرد.»