ایران و اسرائیل؛ ریشه‌های منازعه

6 days ago 2

روابط ایران و اسرائیل طی دهه‌های گذشته دستخوش تحولات عمیقی شده است. در حالی که در دوران پهلوی، ایران و اسرائیل روابط استراتژیک و دوستانه‌ای داشتند، پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، این روابط به خصومتی پایدار و ایدئولوژیک تبدیل شد که ضدیت اسرائیل را به یکی از اولویت‌های اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بدل کرد و سرانجام پس دهه‌ها نبرد در سایه به رویارویی مستقیم و بی سابقه‌ای انجامید.

این یادداشت با بررسی عوامل تاریخی، ایدئولوژیک، ژئوپلیتیک و استراتژیک، به تحلیل چگونگی تبدیل شدن اسرائیل به محور سیاست خارجی ایران می‌پردازد.

۱. زمینه‌های تاریخی

پیش از انقلاب ۱۳۵۷، ایران تحت رژیم پهلوی یکی از اولین کشور‌هایی بود که اسرائیل را در سال ۱۳۲۸ به‌صورت دوفاکتو به رسمیت شناخت. این روابط بر پایه همکاری‌های سیاسی، نظامی و اقتصادی شکل گرفته بود و ایران به‌عنوان متحد استراتژیک اسرائیل در منطقه عمل می‌کرد. دکترین پیرامونی اسرائیل، که بر ایجاد اتحاد با کشور‌های غیرعرب مانند ایران و ترکیه استوار بود، این روابط را تقویت می‌کرد.

با وقوع انقلاب اسلامی، سیاست خارجی ایران به‌طور اساسی تغییر کرد. امام خمینی (ره) با انتقاد از روابط پهلوی با اسرائیل، این رژیم را به‌عنوان حامی رژیم شاه و نماد نفوذ غرب در منطقه معرفی کرد. این دیدگاه، همراه با شعار «نه شرقی، نه غربی» به‌عنوان اصل بنیادین سیاست خارجی جمهوری اسلامی، زمینه‌ساز قطع روابط با اسرائیل و اتخاذ موضع خصمانه علیه آن شد.

۲. عوامل ایدئولوژیک

ایدئولوژی انقلابی جمهوری اسلامی نقش محوری در تبدیل اسرائیل به اولویت سیاست خارجی ایران ایفا کرد. از منظر رهبران انقلاب، اسرائیل نه‌تنها به‌عنوان یک رژیم اشغالگر فلسطین، بلکه به‌عنوان نمادی از استعمار و سلطه غرب در منطقه تلقی می‌شد. این دیدگاه با حمایت ایران از گروه‌های مقاومت فلسطینی مانند حماس و جهاد اسلامی و همچنین حزب‌الله لبنان تقویت شد.

رفته رفته موضع ضدصهیونیستی به بخشی از هویت سیاسی نظام جمهوری اسلامی تبدیل شد. امام خمینی (ره) و پس از ایشان آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب، اسرائیل را به‌عنوان یک رژیم نامشروع معرفی کردند و نابودی آن را هدفی ایدئولوژیک دانستند. این موضع، به‌ویژه در شعار‌هایی مانند «مرگ بر اسرائیل» و پیش‌بینی «نابودی اسرائیل»، به یکی از اصول اصلی نظام تبدیل کرد.

۳. عوامل ژئوپلیتیک

از منظر ژئوپلیتیک، ایران و اسرائیل به‌عنوان دو قدرت منطقه‌ای با منافع متعارض در خاورمیانه، وارد رقابتی استراتژیک شدند. اسرائیل با ایجاد روابط نزدیک با کشور‌های همسایه ایران مانند جمهوری آذربایجان و امضای پیمان ابراهیم برای گسترش نفوذ در نزدیکی مرز‌های جنوبی ایران، به دنبال مهار نفوذ ایران در منطقه بوده است. 

در مقابل، ایران با حمایت از «محور مقاومت» شامل حزب‌الله، حماس و گروه‌های دیگر، به محاصره استراتژیک اسرائیل پرداخته است. جنگ داخلی سوریه نقطه عطفی در این رقابت بود که درگیری‌های نیابتی ایران و اسرائیل را به رویارویی مستقیم تبدیل کرد. حضور نیرو‌های ایرانی در سوریه و حمایت از بشار اسد، اسرائیل را به انجام حملات هوایی علیه اهداف مرتبط با ایران در این کشور ترغیب کرد، که این امر به تشدید تنش‌ها انجامید.

۴. برنامه هسته‌ای ایران و نگرانی‌های امنیتی اسرائیل

یکی از عوامل کلیدی در تبدیل اسرائیل به اولویت سیاست خارجی ایران، نگرانی اسرائیل از برنامه هسته‌ای ایران است. اسرائیل برنامه هسته‌ای ایران را تهدیدی وجودی برای خود تلقی می‌کند و در سال‌های اخیر، با انجام حملات سایبری، ترور دانشمندان هسته‌ای و حملات هوایی به تأسیسات ایران، به دنبال تضعیف آن بوده است.

این اقدامات، از جمله عملیات «برخاستن شیر» در خرداد ماه ۱۴۰۴ واکنش ایران را به‌صورت حملات متقابل برانگیخته است. از سوی دیگر، ایران با پیشبرد برنامه هسته‌ای خود به‌عنوان اهرمی برای بازدارندگی در برابر اسرائیل و متحدانش، به‌ویژه امریکا، این برنامه را به بخشی از استراتژی دفاعی خود تبدیل کرده است. 

۵. نقش لابی اسرائیل و ایالات متحده

حمایت بی‌چون‌وچرای ایالات متحده از اسرائیل نیز به تشدید خصومت ایران با اسرائیل کمک کرده است. لابی قدرتمند اسرائیل در آمریکا، سیاست خارجی این کشور را به سمت حمایت همه‌جانبه از اسرائیل سوق داده و این امر به کاهش فرصت‌های همکاری اقتصادی و سیاسی ایران با غرب منجر شده است. این وضعیت، ایران را به اتخاذ موضعی تهاجمی‌تر علیه اسرائیل به‌عنوان متحد اصلی آمریکا در منطقه ترغیب کرده است.

۶. نقش گفتمان ایران‌هراسی

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی با تبدیل ایران به تهدید اصلی امنیت اسرائیل، کارزاری از ایران‌هراسی را به محور سیاست خارجی خود بدل کرد. این گفتمان، به‌ویژه در دوره محمود احمدی‌نژاد، با اظهارات مقامات ایرانی علیه اسرائیل تقویت شد و به اسرائیل فرصت داد تا ایران را به‌عنوان تهدیدی جهانی معرفی کند. این امر، ایران را در موقعیتی قرار داد که ناچار به تقویت مواضع ضداسرائیلی خود برای حفظ هویت انقلابی و جایگاه منطقه‌ای‌اش برآید.

نتیجه‌گیری

تبدیل اسرائیل به اولویت اصلی سیاست خارجی ایران نتیجه ترکیبی از عوامل تاریخی، ایدئولوژیک، ژئوپلیتیک و استراتژیک است. انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ با تغییر جهت سیاست خارجی ایران به سمت ضدیت با اسرائیل، این کشور را به نمادی از مبارزه با استعمار و صهیونیسم بدل کرد.

رقابت ژئوپلیتیک، نگرانی‌های امنیتی مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران و نقش امریکا و لابی اسرائیل، این خصومت را تشدید کرده است. در نهایت، این دشمنی به بخشی از هویت سیاسی جمهوری اسلامی تبدیل شده که نه‌تنها سیاست خارجی ایران را شکل می‌دهد، بلکه بر امنیت منطقه‌ای و جهانی نیز تأثیرات عمیقی دارد.

*پژوهشگر مسائل ایران

Read Entire Article