این سردار هم در ۶۳ سالگی شهید شد

4 hours ago 1

باشگاه خبرنگاران جوان- مرد همیشه متبسم و پویای سپاه فجر، باز هم پشت تریبون ایستاده بود و از بصیرت‌افزایی سخن می‌گفت. سال ۸۸ بود و سردار غلامحسین غیب‌پرور، فرمانده سپاه فجر استان فارس.

ایستگاه اول: برای سردار همه جا خاکریز بود

تالار حافظ شیراز مملو از جمعیت و ظرفیت هزار نفری تالار تقریبا پر شده بود. اصلا این خاصیت سردار بود، هر گردهمایی که او سخنران بود همین قدر شلوغ میشد. 

آن شب ما اهالی رسانه در کنار دیگر مدعوین همایش، باز هم گوش می‌سپردیم به سخنان سردار، فرماندهی سپاه فجر.

لحنش مثل همیشه قاطع و محکم بود و در عین حال دلنشین، با همان تبسم همیشگی. صحبتش به میانه رسید و او خاطره‌ای از جنگ گفت و از رزمندگانی که در سرمای شبانگاهی، دندان‌هایشان به هم می‌خورد و می‌لرزیدند، اما باید سکوت کرده و از صدای لرزش دندان و فک جلوگیری می‌کردند تا عملیات در آن سیاهی شب لو نرود.

سردار به اینجا که رسید، گرمای اشک‌هایی را حس کردم که از چشمانم روان میشد. نمی‌دانستم کی بغض کردم و چقدر آن را کنترل نمودم، اما یادم هست لحن سردار گویای همه حکایت جبهه بود. همه ایثار و سلحشوری رزمندگان و او وقتی از همرزمان شهید یا ایثارگرش حرف میزد، به قدری ذوب در فضا میشد که گویی محل سخنرانی، خاکریز است و شب عملیات در پیش.

ایستگاه دوم: دفع آشوب

سال ۸۸ برای شهید غیب‌پرور، ایام سختی بود. می‌دانید که طوفان‌های پرتلاطم دست از سر کشورمان برنمی‌داشتند و براندازان از هر گروهکی، متحد شده بودند برای نابودی ایران و ایرانی.

سردار غیب‌پرور همان فرمانده رشید و شجاع با کنترل آشوب‌های شیراز، دیگر بار امنیت را به شهر و استان‌مان بازگرداند. 

باز هم یک آفیش به میزبانی سپاه فجر و ما که در حسینیه عاشقان ثارالله شیراز، گوش به فرمان فرمانده نشسته بودیم برای ثبت و ضبط خبر.

سردار آن روز هم کوبنده و قاطع سخن می‌گفت، اما آن تبسم همیشگی را به لب نداشت. فتنه و آشوب براندازان، قلب او را به درد آورده بود. از مقابله با عاملان آشوب و اغتشاش می‌گفت و اینکه سپاه در هر شرایطی پای انقلاب و نظام می‌ایستد.

ایستگاه سوم: کنگره سرداران و ۱۴ هزار و ۶۰۰ شهید استان فارس

سال ۹۰ در حالی آغاز شد که نخستین کنگره سرداران و شهدای استان فارس با همت و درایت شهید غیب‌پرور و با همراهی ارگان‌های متولی رقم خورد.

پیش از آن سردار به سرکشی از ۶ هزار خانواده شهید در طول سال ۸۹ و ایام نوروز سال ۹۰ اشاره کرد و از همراهی اداره پست در راستای انتشار تمبر‌های یادبود شهدا، صنوف مختلف از جمله پزشکان، کارمندان، کارگران، دانش‌آموزان و اهالی رسانه در برگزاری کنگره شهدا قدردانی کرد. این قدردانی در حالی بود که شهید غیب‌پرور و نیرو‌های زیرمجموعه سپاه و بنیاد حفظ آثار دفاع مقدس، بیش از همه در تدارک برنامه‌های کنگره تلاش کرده بودند و از برنامه‌ریزی تا اجرا، سنگ تمام گذاشتند.

برنامه‌های کنگره در سطح ملی و در بخش‌های مختلف، با حضور مسؤولان کشوری، خانواده شهدا و عموم مردم برگزار شد تا آن طور که شایسته است به شهدا ادای احترام شود.

این کنگره که در سال ۱۴۰۳ بار دیگر در استان فارس برگزار شد، تبدیل به الگویی برای سایر استان‌ها گردید که در ابتدا، سنگ بنای آن را سردارِ غیب‌پرور گذاشت.

ایستگاه چهارم: از فارس تا پایتخت

سال ۹۵ از شیراز رفت و مسؤولیت‌های کشوری گرفت، اما ذره‌ای در منش و روش او تغییر ایجاد نشد. او همچنان متواضع و صبور و باز هم پویا و مقتدر به فعالیت در سپاه ادامه داد. 

او رئیس بسیج مستضعفین کشور شد تا برای ارتقا جایگاه بسیج، قدم‌های موثرتری بردارد و باز هم در سنگر فعالیت‌های جهادی، با انضباطی کم‌نظیر و مثال زدنی بدرخشد.

از ویژگی‌های بارز شهید غیب‌پرور انسان‌سازی بود. چون در سیستم آموزش نیز فعالیت می‌کرد، توانست بخش بزرگی از جوانان را با خود هماهنگ کند و روحیه جهادی را به آنها منتقل نماید. روحیه خدمت جهادی را را به جوانان آموزش می‌داد و همه را نسبت به فعالیت‌های جهادی حساس می‌کرد.

ایستگاه پنجم: هنگامه عروج

علی‌رغم عارضه شیمیایی که سردار غیب‌پرور در دوران دفاع مقدس مبتلا شده بود، در جریان جنگ ۱۲ روزه اخیر رژیم صهیونیستی علیه ایران، فشار‌های زیادی بر ایشان وارد شد. به محض اعلام آتش‌بس، ایشان به بیمارستان منتقل شد و پس از حدود ۱۰ روز بستری به شهادت رسید

خبر کوتاه، اما جانسوز بود. متن را می‌خوانم ناباورانه و عکس‌های سردار شهید را از نظر می‌گذرانم.

باز هم خبر‌ها را می‌خوانم. مثل روزی که خبر شهادت سردار اسکندری را دیدم، اول بهت‌زده و بعد بی‌قرار می‌شوم. 

تصورش هم سخت است که سردار چقدر درد کشیده و هنگام شهادت به لحاظ جسمی، روز‌های سختی را سپری کرده است.

گاهی فکر می‌کردم او از جنس زمین و زمینیان نبود. انگار دلش با آسمان بود، جایی که دوستان شهیدش به آنجا تعلق داشتند؛ و حالا او از میان ما رفته، باید از این به بعد عادت کنیم به جای سردار او را شهید خطاب کنیم. حس غریبی است.

سردار غلامحسین غیب‌پرور در ۶۳ سالگی به شهادت رسیده، باز هم آن عدد غریب و پر از غربت. مثل سردار دلها، شهید سلیمانی و شهید رئیسی.

انگار رازی در این عدد نهفته که کائنات آن را خرج بهترین بندگان خدا می‌کند. انگار ۶۳ سالگی رمزی عجیب است که شهدای مکتب امیرالمومنین (ع) همچون مولای خود در این سن، دست از دنیا و مافی‌ها می‌شویند و به زندگی جاوید سلام می‌کنند.

با چشمان پر از اشک و در حالی که زیر لب این شعر را زمزمه می‌کنم، رو به مونیتور لب‌تاپ به عکس سردار شهیدمان، سلام نظامی می‌دهم:

مردان خدا پرده پندار دریدند

یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند

کوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است

کاین جامه به اندازه هر کس نبریدند

مرغان نظرباز سبک سیر فروغی

از دامگه خاک بر افلاک پریدند

ایستگاه ششم: شهید غیب‌پرور از زبان همرزمان

شهادت سردارِ شهید بسیاری از افراد را متالم کرد. از همرزمان و همکاران ایشان گرفته تا مردم و گروه‌های مختلف بسیجی.

مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس فارس که از همرزمان شهید غیب‌پرور است با اشاره به خصوصیات شهید به خبرنگار فارس گفت: من شهادت می‌دهم این رزمنده و جانباز شیمیایی دفاع مقدس نزد خدای تبارک‌وتعالی یکی از خستگی‌ناپذیرترین فرماندهان بود و در همه میدان‌های دفاع از انقلاب اسلامی چه در میدان جنگ نرم، چه در میدان جنگ امنیتی و مقابله با حوادث و آشوب‌های سال‌های متمادی و چه در میدان جنگ سخت آماده و پا به کار بود.

سردار سعید کوشکی با اشاره به بصیرت مثال‌زدنی شهید غیب‌پرور تأکید کرد: اِشراف سردار غیب‌پرور بر مسائل سیاسی و تلاش ایشان در اجرای فرامین فرمانده معظم کل قوا در همه سطوح مسئولیت‌پذیری و قاطعیت ایشان مثال‌زدنی بود.

همرزم شهید غیب‌پرور با تأکید بر اینکه ایشان یک فرمانده همه‌جانبه در میدان بود، گفت: قدرت بیان و قدرت اقناع شهید غیب‌پرور نقطه بارز شخصیت این شهید بود که ترکیب این ویژگی با مهربانی و سخت‌کوشی و قاطعیت در برابر دشمنان، یک شخصیت متمایز را از ایشان به نمایش گذاشته بود.

وی بیان کرد: شهید غیب‌پرور اهل تعارف در مسائل اساسی انقلاب نبود، اما اگر کسی ظلمی به خودش می‌کرد اهل گذشت و چشم‌پوشی بود.

کوشکی خاطرنشان کرد: شهید غیب‌پرور نسبت به ارزش‌های مربوط به انقلاب، شهدا و ولایت بسیار محکم بود و تحلیل‌های سیاسی‌اش در مراسم‌های مختلف اولین گزینه برای ما بود وقتی به دنبال سخنرانی‌هایش می‌گشتیم.

مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس با اشاره به اینکه ایشان علی‌رغم عوارض شیمیایی و جراحات جنگی باز هم در میدان حاضر بود، افزود: یکی دو روز قبل از جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران، تلفنی با ایشان صحبت کردم و احوالش را پرسیدم که متوجه شدم جراحات شیمیایی مقداری بر جسمش اثر کرده، اما با این‌حال ویتی به جلسه‌ای کاری در استان دعوتش کردم با روی باز پذیرفت.

وی اضافه کرد: شهید غیب‌پرور در زمان دفاع مقدس به‌عنوان مسئول آموزش سپاه استان فارس در لحظات اولیه شکل‌گیری سپاه منصوب شد، بعد‌ها در لشکر ۱۵ فجر به‌عنوان مسئول آموزش منصوب شد، فرمانده محور عملیاتی بود و در دفاع مقدس خستگی‌ناپذیری‌اش، ایمان و اعتقاد عمیقش را هرگز فراموش نمی‌کنم.

هم‌رزم شهید غیب‌پرور با بیان اینکه تلاوت سوره یاسین یکی از کار‌هایی بود که او هر روز انجام می‌داد، گفت: هیچ‌گاه از دعا و تلاوت قرآن غافل نمی‌شد و یکی از بارزترین ویژگی‌هایش تسلط به زبان عربی بود و در همه مجالس به من می‌گفت "حواست باشد قاری برجسته دعوت کن که قرآن را خوب بخواند" و وقتی هم می‌دید که عناصری در مسیر انقلاب نیستند، خشم انقلابی‌اش برانگیخته می‌شد.

کوشکی با اشاره به مردمداری این شهید گفت: بسیجی‌ها علاقه و احترام خاصی برایش قائل بودند، گفت: خدا را شکر که ایشان به آرزوی قلبی‌اش رسید و آن‌قدر عظمت روحی‌اش بالا بود که نتوانست شهادت رفقایش شهید سلامی و شهید باقری را تحمل کند و به آنها پیوست.

ایستگاه آخر: وداع با سرداری از جنس مردم

و امروز روز وداع با شهید غیب‌پرور بود. پیکر پاک او در میان انبوه مشایعت‌کنندگان برای زیارت آخر به حرم مطهر حضرت شاهچراغ (ع) آمد. مردم و مسؤولان با حضور پرشور خود با او وداع کردند، با سرداری از جنس مردم.

پس از اقامه نماز بر پیکرش به گلزار شهدای دارالرحمه شیراز منتقل شد. مردم با شور انقلابی، سردار خود را در آخرین ایستگاه جهاد، بدرقه کردند و شهید غیب‌پرور را که به همرزمان شهیدش پیوسته، بدرود گفتند.

نوای مداحی مهدی سلحشور با صدای مردم در هم آمیخت و هرکسی با دل خود با شهید خداحافظی می‌کرد:

بدرود سردار، بدرود محبوب قلوب مردم.

منبع: فارس

Read Entire Article