بحران ناترازی انرژی، ضربه پنهان اما مرگبار بر پیکر بورس ایران/ آفتی که در حال بلعیدن سود شرکت‌هاست

2 hours ago 1

کد خبر: ۳۱۹۶۵۹

تاریخ انتشار: ۱۱:۰۸ - ۲۱ مرداد ۱۴۰۴

اقتصاد ۲۴ بررسی می‌کند؛

ناترازی انرژی دیگر یک بحران فصلی نیست، بلکه به یک تهدید پایدار برای بورس ایران تبدیل شده است. این بحران سودآوری صنایع شاخص‌ساز را کاهش می‌دهد، شاخص کل را تحت فشار می‌گذارد و اعتماد سرمایه‌گذاران را فرسوده می‌کند. اگر اصلاحات اساسی انجام نشود، بازار سرمایه در هر دوره اوج مصرف، با افت ارزش و افزایش ریسک مواجه خواهد بود؛ افتی که پیامد‌های آن تنها به تالار شیشه‌ای محدود نخواهد ماند، بلکه به کل اقتصاد ایران ضربه خواهد زد و بورس هر سال در فصل اوج مصرف، با ریسک سیستماتیک ناترازی انرژی مواجه خواهد بود؛ ریسکی که نه تنها سودآوری صنایع شاخص‌ساز را کاهش می‌دهد، بلکه اعتماد سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی به بازار سرمایه را فرسوده می‌کند

سایه ناترازی انرژی بر سر بورس

اقتصاد۲۴- در دل تالار شیشه‌ای بورس، جایی که معامله‌گران هر روز چشم به تابلوی سبز و قرمز دوخته‌اند، بحرانی آرام، اما ویرانگر در حال بلعیدن سود شرکت‌هاست؛ بحران ناترازی انرژی.

تابستان که از راه می‌رسد، برق صنایع قطع می‌شود، زمستان که می‌آید، گاز به نیمه می‌رسد. این قطعی‌ها نه تنها تولید فولاد، سیمان و پتروشیمی را فلج می‌کند، بلکه شاخص کل را به سقوط می‌کشاند و اعتماد سرمایه‌گذاران را فرسوده می‌سازد. ناترازی انرژی دیگر یک مشکل زیرساختی نیست؛ این همان ریسک سیستماتیکی است که اگر چاره نشود، می‌تواند بازار سرمایه ایران را سال‌به‌سال کوچک‌تر و بی‌جان‌تر کند.

به گزارش اقتصاد ۲۴ عملا با شروع فصل گرما و اوج‌گیری مصرف برق، بار دیگر بحران ناترازی انرژی خود را به‌عنوان یکی از جدی‌ترین تهدید‌ها برای بازار سرمایه ایران نشان داده است.

اگرچه قطعی برق و گاز در نگاه اول، یک چالش فنی یا زیرساختی به نظر می‌رسد، اما آثار آن بر صنایع مادر و شاخص‌های کلیدی بورس، ساختاری و بلندمدت است.

صنایع شاخص‌ساز زیر تیغ قطعی برق

بیش از ۳۹ درصد برق کشور در صنایع مصرف می‌شود؛ صنایعی که بخش بزرگی از ارزش بازار بورس را تشکیل می‌دهند. فولاد، سیمان، پتروشیمی و آلومینیوم به‌عنوان پیشران‌های شاخص کل، وابستگی بالایی به انرژی دارند. هر ساعت توقف تولید در این صنایع معادل از دست رفتن میلیون‌ها تومان فروش و سود است.


بیشتر بخوانید: پیامد‌های اقتصادی ویرانگر قطع برق برای شهرک‌های صنعتی و صنایع کوچک


تابستان‌های اخیر نشان داده که محدودیت‌های برقی نه تنها میزان تولید را کاهش داده، بلکه باعث افزایش هزینه‌های تمام‌شده و کاهش حاشیه سود شده است. این روند به‌ویژه در گزارش‌های مالی فصلی شرکت‌ها به وضوح قابل مشاهده است و سرمایه‌گذاران را به سمت سناریو‌های بدبینانه سوق داده است.

اثر مستقیم بر شرکت‌های بورسی

باید توجه داشت که صنایع بزرگ و انرژی‌بر، از فولاد و سیمان تا پتروشیمی و آلومینیوم؛ بخش قابل‌توجهی از ارزش بازار بورس را تشکیل می‌دهند. پس هر ساعت توقف تولید در این بخش‌ها به معنی از دست رفتن درآمد، کاهش سود و بالا رفتن هزینه‌های ثابت سرشکن‌نشده است.

وقتی برق یا گاز صنایع قطع می‌شود، این بدان معناست که خط تولید متوقف می‌شود و بخشی از ظرفیت ماهانه از دست می‌رود. در چنین شرایطی شرکت‌ها مجبور به استفاده از منابع جایگزین پرهزینه مثل ژنراتور یا سوخت مایع می‌شوند. قطعی ناگهانی می‌تواند به تجهیزات صنعتی آسیب بزند و عمر مفید آنها را کاهش دهد.

فشار زنجیره‌ای بر اقتصاد کلان

هم چنین کاهش تولید فولاد و سیمان، به معنای افزایش هزینه پروژه‌های عمرانی و مسکونی است. این افزایش قیمت، موجی از تورم را به بخش‌های دیگر منتقل می‌کند. از سوی دیگر، صنایع پایین‌دستی نیز با کمبود مواد اولیه مواجه می‌شوند و یا مجبورند با قیمت‌های بالاتر خرید کنند. این فشار مضاعف، فضای کسب‌وکار را تنگ‌تر کرده و بر ارزش‌گذاری کل بازار سرمایه اثر منفی می‌گذارد.

آمار و نمونه‌های تاریخی اثر بحران انرژی بر بورس

به گزارش اقتصاد ۲۴، در سال‌های اخیر زیان حاصل از بحران انرژی بار‌ها و مکرر بر دوش بورس کشور سرریز شده است.
در تابستان ۱۳۹۹ قطعی گسترده برق در فولاد و سیمان باعث کاهش ۲.۵ میلیون تنی تولید فولاد خام شد. به این ترتیب بود که سهام فولادی‌ها در مرداد همان سال به‌طور متوسط ۱۴٪ افت داشتند و شاخص کل بورس حدود ۸٪ کاهش یافت.

تابستان ۱۴۰۰ اوج محدودیت‌ها در صنایع سیمان و فولاد رقم خورد و این محدودیت نیز همراه با قطعی گاز در پتروشیمی‌ها بود. پس از این دوره بود که شاخص کل از اوایل تیر تا پایان مرداد بیش از ۱۵۰ هزار واحد کاهش یافت. هم چنین برخی شرکت‌ها مثل «فولاد مبارکه» و «ذوب‌آهن» گزارش کاهش تولید ۲۰ تا ۳۰ درصدی ثبت کردند.

در زمستان ۱۴۰۲ نتیجه قطعی گاز در پتروشیمی‌ها بود که صادرات اوره را ۲۰٪ کاهش داد و پس از این دوره، گروه‌های پتروشیمی در بورس بین دی و بهمن به‌طور متوسط ۱۰٪ افت قیمت داشتند.

هم چنین در بهار و تابستان ۱۴۰۳ تداوم محدودیت برق صنایع، به‌ویژه در آلومینیوم و فولاد، باعث شد شاخص فلزات اساسی در بورس حدود ۹٪ افت کند، در حالی که شاخص کل کمتر از ۵٪ کاهش داشت؛ و این نشان‌دهنده فشار بیشتر بر صنایع انرژی‌بر بود.

به گزارش اقتصاد ۲۴، در واقع به نوعی ارتباط مستقیم میان ارزش سهام این شرکت‌ها و اعمال محدودیت در انتقال انرژی و حتی قطع برق و گاز آنان وجود داشت.

ناترازی انرژی

اثر ناترازی انرژی بر کل بازار سرمایه

این نیز در حالی رخ می‌دهد که آسیب به صنایع شاخص‌ساز، به‌طور زنجیره‌ای شاخص کل بورس را پایین می‌کشد. حتی اگر صنایع کم‌مصرف‌تر مثل دارو یا نساجی عملکرد باثبات‌تری داشته باشند، وزن پایین آنها در بورس نمی‌تواند افت صنایع مادر را جبران کند.

افزون بر این گزارش‌های فصلی ضعیف، اعتماد سرمایه‌گذاران را کاهش می‌دهد و از سوی دیگر اخبار قطعی برق، موج‌های فروش ناگهانی و نوسان‌پذیری بالا را ایجاد می‌کند.

افت تولید صنایع بالادستی، مواد اولیه صنایع پایین‌دستی را گران‌تر و کمیاب‌تر می‌کند و فشار تورمی را افزایش می‌دهد.

اثر بحران انرژی بر تحلیل‌های بنیادی و ارزش‌گذاری

به گزارش اقتصاد ۲۴، در چنین شرایطی تحلیلگران بازار سرمایه نیز ناچارند در مدل‌های پیش‌بینی سود، سناریو‌های بدبینانه‌تری لحاظ کنند؛ مثلاً کاهش تولید به ۸۰٪ ظرفیت در دوره‌های اوج مصرف. این موضوع باعث تخفیف قیمتی در ارزش‌گذاری سهام صنایع انرژی‌بر و همزمان کاهش جذابیت سرمایه‌گذاری بلندمدت می‌شود.

همین روند نیز منجر به انتقال سرمایه‌ها به سوی صنایع کم‌مصرف یا بازار‌های موازی مثل طلا و ارز خواهد شد.

اثر زنجیره‌ای و ساختاری بر اقتصاد کلان

هم چنین باید توجه داشت که کمبود برق و گاز در صنایع مادر به معنای افزایش قیمت تمام‌شده فولاد و سیمان است. این گرانی به پروژه‌های عمرانی و مسکونی منتقل می‌شود و نرخ تورم ساخت‌وساز را بالا می‌برد.


بیشتر بخوانید: چرا تعطیلات نمی‌تواند بحران انرژی را حل کند؟


در نتیجه این روند نیز هزینه اجرای پروژه‌های دولتی افزایش می‌یابد و توامان توان خرید مسکن برای خانوار‌ها کمتر می‌شود. این نیز بدان معناست که بخش مسکن به‌عنوان یکی از موتور‌های محرک اقتصاد دچار رکود می‌شود و این رکود به بورس هم سرایت می‌کند.

تبعیض انرژی و فرصت‌های از دست رفته

در حالی که صنایعی مانند پوشاک، نساجی و دارو به دلیل مصرف کم انرژی کمتر تحت فشار قرار می‌گیرند، صنایع بزرگ به‌جای سرمایه‌گذاری در نیروگاه‌های اختصاصی و خودکفایی انرژی، همچنان وابسته به شبکه فرسوده سراسری هستند. این وابستگی، آسیب‌پذیری بورس را در برابر هر موج جدید از محدودیت‌های انرژی بیشتر کرده است.

عوامل ساختاری بحران کدام هستند؟

بررسی‌ها نشان می‌دهد بحران انرژی در ایران ریشه در سه عامل اصلی دارد:

۱. فناوری‌های قدیمی و راندمان پایین: تجهیزات نیروگاهی و صنعتی عمدتاً فرسوده و کم‌بازده‌اند و امکان نوسازی به دلیل تحریم‌ها و محدودیت‌های سرمایه‌گذاری خارجی محدود شده است.

۲. مدیریت ناکارآمد و سیاست‌های مقطعی: عدم برنامه‌ریزی بلندمدت در توسعه زیرساخت انرژی، اولویت‌دهی به مصرف خانگی در اوج مصرف و نبود سازوکار تشویقی برای صرفه‌جویی و تولید برق توسط صنایع.

۳. تحریم‌ها و انزوای فناوری: تحریم‌های بین‌المللی مانع انتقال دانش فنی و تجهیزات نوین شده و پروژه‌های بهینه‌سازی انرژی را در نیمه‌راه متوقف کرده است.

راه برون‌رفتی از این بحران وجود دارد؟

به گزارش اقتصاد ۲۴، اما کارشناسان معتقدند بدون اصلاح ساختار مدیریتی و سرمایه‌گذاری در فناوری‌های نوین، بورس هر سال با این ریسک سیستماتیک مواجه خواهد بود. پیشنهاد‌هایی همچون ایجاد مشوق برای احداث نیروگاه‌های اختصاصی توسط صنایع بزرگ، هم چنین توسعه دیپلماسی اقتصادی برای واردات تجهیزات و فناوری‌های نوین و بازنگری در سیاست‌های تخصیص و قیمت‌گذاری انرژی از جمله همین پیشنهاد‌ها هستند.

کارشناسان، اما تأکید دارند که عبور از این بحران بدون بازسازی ساختار مدیریتی انرژی و جذب فناوری‌های نوین ممکن نیست.


بیشتر بخوانید: زنگ خطر بیکاری و فروپاشی زنجیره تولید با ادامه قطع برق صنایع/ ضرر روزانه ۹ هزار میلیارد تومانی خاموشی‌ها به صنایع در زمستان ۱۴۰۳


ایجاد مشوق برای احداث نیروگاه‌های اختصاصی توسط صنایع، کاهش موانع بین‌المللی برای واردات تجهیزات و دیپلماسی فعال برای دسترسی به منابع فناوری روز، می‌تواند مسیر پایداری انرژی را هموار کند.

به گزارش اقتصاد ۲۴، ناترازی انرژی دیگر یک بحران فصلی نیست، بلکه به یک تهدید پایدار برای بورس ایران تبدیل شده است. این بحران سودآوری صنایع شاخص‌ساز را کاهش می‌دهد، شاخص کل را تحت فشار می‌گذارد و اعتماد سرمایه‌گذاران را فرسوده می‌کند.

اگر اصلاحات اساسی انجام نشود، بازار سرمایه در هر دوره اوج مصرف، با افت ارزش و افزایش ریسک مواجه خواهد بود؛ افتی که پیامد‌های آن تنها به تالار شیشه‌ای محدود نخواهد ماند، بلکه به کل اقتصاد ایران ضربه خواهد زد و بورس هر سال در فصل اوج مصرف، با ریسک سیستماتیک ناترازی انرژی مواجه خواهد بود؛ ریسکی که نه تنها سودآوری صنایع شاخص‌ساز را کاهش می‌دهد، بلکه اعتماد سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی به بازار سرمایه را فرسوده می‌کند.

Read Entire Article