کد خبر: ۳۱۵۳۳۰
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۹ - ۳۱ تير ۱۴۰۴
سوادکوه نزدیک به ششصد اثر تاریخی، از تپه، غار و قلعه را در خود جا داده است. آثاری که در بسیاری از آنها نشانههایی از دورانهای پیشازاسلام بهدست آمده است. اما آثار کمترشناختهشده بسیاری در این منطقه وجود دارد که به حال خود رها شدهاند و چشم به راه کاوشگرانی هستند که با اصول علمی، رازها و تاریخ آنها را از دل خاک بیرون بکشند و روایت کنند.
اقتصاد۲۴- نامش در اسناد تاریخی بسیاری ذکر شده و جایگاه ویژهای در افسانههای محلی دارد. از شاهکار فردوسی بزرگ تا عالمآرای عباسی و روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه به موقعیت این قلعه و همچنین ساختار معماری قدرتمندش اشاره کردهاند. در عصر ما، اما این قلعه مهجوریتی عمیق را تجربه میکند، تا جایی که حتی یک تابلوی معرفی هم برای آن نصب نشده است، چه رسد به اینکه پای باستانشناسان برای کاوش و بیرون کشیدن رمزورازها و تاریخش به آن باز شود. قلاع گردان (قَلیگِردَن) یا قلعه اولاد، در سوادکوه مازندران با پیشینهای قابلتوجه و قصههای بسیار، به حال خود رها شده و فقط گاهی حفاران غیرمجاز به آن سر میزنند تا زخمی جدید بر تنش نقش بندد.
رضاقلیخان هدایت در کتاب روضهالصفا در دوران صفوی نوشته است: «شاهطهماسب چندی میرعبدالله پسرزاده میرعبدالکریم را که به حمایت آقامحمد روزافزون حاکم مازندران شده بود، گرفته، در قلعه اولاد محبوس ساخت و سلطان مرادخان ابن میرشاهی به حکم شاهطهماسب والی مازندران شد.» قلاع گردان (قَلیگِردَن) یا قلعه اولاد، از بزرگترین قلعههای سوادکوه و یکی از چهار قلعه بزرگ مازندران است. در منطقه میان روستای اوریم و عباسآباد ورسک و در بالادست دهکده کوهستانی سِلِهبُن در ارتفاع ۱۶۰۰ متری از سطح دریا واقع شده و نزدیکترین آبادی به آن، روستای ورسک است.
در منابع تاریخی از این قلعه بسیار یاد شده است. محلیها افسانهها و داستانهای زیادی درباره این قلعه دارند، میگویند فردوسی هنگام پناه بردن به مازندران، به مدت شش ماه به این قلعه پناه آورده است. اما فارغ از ماجراهای تاریخی و افسانهها، این قلعه نیاز به رسیدگی و توجه دارد، موضوعی که رئیس ادارهکل میراثفرهنگی مازندران در پاسخ به «پیام ما»، پاسخ و توضیح درباره وضعیت آن را بهبعد از جلسه با معاون میراثفرهنگی استان موکول میکند.
قلیگردن به امان خدا رها شده است
سوادکوه نزدیک به ششصد اثر تاریخی، از تپه، غار و قلعه را در خود جا داده است. آثاری که در بسیاری از آنها نشانههایی از دورانهای پیشازاسلام بهدست آمده است. شاید شناختهشدهترین اثر در این محدوده غار اسپهبد خورشید با تمام رمز و رازهایش باشد. اما آثار کمترشناختهشده بسیاری در این منطقه وجود دارد که به حال خود رها شدهاند و چشم به راه کاوشگرانی هستند که با اصول علمی، رازها و تاریخ آنها را از دل خاک بیرون بکشند و روایت کنند. یکی از این آثار قلیگردن است. «احمد باوند»، دانشجوی دکتری تاریخ و مدیر بنیاد پژوهشهای فرهنگ و تاریخ سوادکوه، درباره اهمیت این قلعه و وضعیت فعلی آن به «پیام ما» میگوید: «قدمت این قلعه بهاحتمال بسیار به دوره ساسانی بازمیگردد. میتوان گفت تمامی قلعههایی که در سوادکوه وجود دارند، متعلق به دوره ساسانی یا پیش از آن هستند.
بیشتر بخوانید:فیلم/ به اسم معدن، برای گنجیابی در میراث هخامنشی فالونک مرودشت!
این قلعهها تا زمان شاهعباس صفوی هم مورد بهرهبرداری بوده و اغلب کاربرد نظامی داشتهاند؛ بهدلیل اینکه مازندران منطقهای استراتژیک بهشمار میرفته است. این قلعهها امروزه بدون حفاظت و به امان خدا رها شدهاند و رسیدگی و توجهی به آنها نمیشود.» باوند درباره ویژگیهای قلعه میگوید: «این قلعه یکی از بزرگترین و آبادترین قلعههای سوادکوه و دارای آبانبار، حمام، برج دیدبانی و سیلوی مواد غذایی بوده است. از ویژگیهای مهم این قلعه، دسترسی به آب بوده؛ هم از بخش عباسآباد آب میآمده و هم از چشمههای پاییندست؛ تا جایی که در این منطقه سدهایی ساخته شده است. ناصرالدینشاه در سفرنامهاش به این موضوع اشاره میکند که بقایای سدهایی را در پاییندست قلعه دیده است.
بومیان منطقه هم بر وجود سه سد در منطقه تأکید دارند؛ یکی از این سدها در تنگهای بهنام «ابوالقیس» قرار داشته و در زمان ناصری آثاری از آن باقی بوده است.» باوند به اهمیت آب در این منطقه اشاره میکند، اهمیتی که تا قلب افسانههای محلیها هم نفوذ کرده است: «کنار تونل ورسک در سمت چپ سدی وجود داشت که آب شوراب را مهار میکرد. پشت پل ورسک هم سدی بوده که آثار آن هنوز باقی است. این قلعهها با سیستمهای آبرسانی که داشتند، از اهمیت بالایی برخوردار بودند. برخی از بومیان باور دارند که سازندگان این سدها دیوها بودهاند که در زمان خشکسالی، با قطع جریان آب از مردم پاییندست باج و خراج میگرفتند.»
هفتخوان رستم و قلعه اولاد
نام اولاد که بر این قلعه مانده است، ریشه در تاریخی گره خورده با افسانه دارد. آنجا که گفته میشود خوان پنجم رستم در نزدیکی همین قلعه رخ داده، آنجا که فردوسی بزرگ روایت برخورد رستم با اولاد را نقل میکند و آدرسی که اولاد به رستم میدهد: «بدو گفت اولاد دل را ز خشم/بپرداز و بگشای یکباره چشم/ تن من مپرداز خیره ز جان/ بیابی ز من هرچ خواهی همان/ ترا خانه بید و دیو سپید/نمایم من این را که دادی نوید/به جایی که بستهست کاووس شاه/بگویم ترا یکبهیک شهر و راه» در افسانههایی که میان مردم رواج دارد، حاکم این قلعه را «اولاد» میدانند، همو که راه نجات کاووسشاه را به رستم نشان داد.
بهگفته باوند: «در اطراف این قلعه چندین غار وجود دارد که احتمالاً مربوط به دوره ساسانی است. قلعه اولاد یا قلیگردن هم تا دوره شاهعباس پابرجا بود و سپس روند تخریب آن شروع شد. وسعت قلعه بسیار زیاد است، اما متأسفانه میراثفرهنگی به آن توجهی نکرده و به حال خود رها شده است. سالانه چند گروه حفار غیرمجاز در این قلعه فعالیت میکنند.» در این قلعه تابهحال کاوش باستانشناسی صورت نگرفته است، اما حفاران غیرمجاز بهطور منظم و دورهای در آن حفاری انجام میدهند: «اگر هم کاوشی انجام شود، مشخص نیست چه سرنوشتی خواهد داشت. باستانشناسان ترجیح میدهند در دشتها کار کنند و بهدلیل کمبود امکانات، کمتر به کاوش در مناطق کوهستانی میپردازند. اما درصورت کاوش، دادههای مهمی بهدست خواهد آمد که میتواند به روشن شدن تاریخ منطقه کمک کند. آثار مکشوفه هم میتوانند به موزه منتقل شوند.»، اما مسئله این است که کاوشهای علمی صورتگرفته در منطقه، سرنوشت چندان خوبی نداشتند: «ما نقد میکنیم و میگوییم که کاوش باستانشناسی در این قلعه انجام نشده است، اما گاهی هم میگوییمای کاش اصلاً کاوشی انجام نشود. حدود چهار سال پیش در روستای کوهستانی ارفهده که فاصله زیادی با قلعه اولاد (قلیگردن) ندارد. نخستین آتشکده شمال کشور با کاوش باستانشناسان کشف شد و سه فصل کاوش در آن انجام شد. این آتشکده که تا قرن سوم هجری فعال بود، متأسفانه بهدلیل فاصله بین دو-سه فصل کاوش و نبود حفاظت، یکیدو سال بدون سقف و پوشش مانده بود؛ آنهم در هوای کوهستانی و برفگیر روستای ارفهده -البته الان بعد از کلی دوندگی سرپرست کاوش، دارای سقف شد. فصل چهارم باید آغاز شود، متأسفانه میراث بودجه کافی ندارد و به همین دلیل، نتایج کاوش هنوز کامل نشده.ای کاش این آثار در دل خاک باقی میماند و زخم برنمیداشت.
بیشتر بخوانید:نشانه گیری موزهها توسط اسرائیل؛ شایعه یا واقعیت؟
این نکته در تاریخ و باستانشناسی بسیار حائز اهمیت است، چون اثری که بعد از کاوش زخمی میشود، دیگر مانند گذشته نمیشود و از اهمیت آن کاسته میشود. هم جوامع محلی باید به رشد و آگاهی برسند و هم میراثفرهنگی باید بودجه پژوهش و کاوش را به حدی برساند که باستانشناس و سرپرست کاوش تعریف کرده است. همچنین، باستانشناس هم باید بداند تا بودجه کافی در چنته ندارد، کلنگ بر زمین نزند.»
جولان حفاران، ضعف حفاظت
باوند معتقد است حفاران غیرمجاز همیشه چند گام جلوتر از باستانشناسان و یگان حفاظت میراثفرهنگی حرکت میکنند. آنها بیشتر به آثار تاریخی سر میزنند. آثاری که میراثفرهنگی در بسیاری موارد حتی یک تابلوی معرفی برای آن نصب نکرده است، هر چند وضعیت آنقدر بغرنج است که مدیر بنیاد پژوهشهای فرهنگ و تاریخ سوادکوه معتقد است: «نصب تابلو از طرفی ممکن است حفاران غیرمجاز را به فعالیتهای غیرقانونی بیشتر ترغیب کند. تعداد نیروی یگان حفاظت در منطقه بسیار کم است، البته مسلم است که این نباید بهانهای برای قصور در حفاظت باشد.
اما این یک واقعیت است.» در طول سال چهار یا پنج گروه حفاری غیرمجاز اقدام به حفاری در این منطقه میکنند: «اسفندماه سال گذشته، در همین قلعه، یک گروه حفاری پنجنفره دستگیر شدند. این افراد اطلاعات دقیقی دارند و با امنیت کامل به این کار دست میزنند. متأسفانه بعضی از اهالی هم از سر ناآگاهی آنها را همراهی میکنند. در جوامع محلی فرهنگسازی نشده و آنها به اهمیت این آثار آگاه نیستند. به همین دلیل، برخی افراد بهراحتی تحتتأثیر سوداگران آثار تاریخی قرار میگیرند. گاهی هم از روی ناآگاهی، با حفاران همکاری میکنند. شرایط نامناسب اقتصادی نیز بر این وضعیت دامن زده است.» با تمام اینها باوند معتقد است معرفی این آثار به مردم یکی از ضروریات است: «آگاهیبخشی به جامعه محلی برای مشارکت در حفاظت از این اثر تاریخی ضروری است. ضمن اینکه برای محدود کردن حفاریهای غیرمجاز میتوان از دوربینهای تلهای دارای GPS برای رصد منطقه استفاده کرد، اما مهمتر از آن، آموزش و فرهنگسازی است.»
به باور او، در شرایط ایدهآل انجام مطالعات علمی و بیان اهمیت آثار منطقه برای اهالی و آموزش درباره شیوه حفاظت اولین گام است. اقدامی که باعث میشود جامعه محلی در حفاظت مشارکت کند، اما: «مشکل اینجاست که یگان حفاظت میراث فقط زمانی به منطقه میآید که تماسی درباره حضور حفاران غیرمجاز دریافت کند و کمتر پیش میآید که بازدیدهای منظم داشته باشد. این درحالیاست که باید در بازههای زمانی مشخص به منطقه سرکشی شود. اینکه منتظر تماس برای اقدام باشند، نمیتواند روش مناسبی برای حفاظت از میراث تاریخی باشد. ضمن اینکه نیروهای یگان حفاظت آگاهی و دانش لازم درباره آثار تاریخی ندارند.
این افراد هم آموزشدیده نیستند و با تاریخ و اهمیت آثار آشنایی ندارند. گاهی افرادی با مدرک حسابداری یا تربیت بدنی جذب یگان حفاظت میشوند، درحالیکه هیچ زمینه ذهنی برای حفاظت از میراثفرهنگی ندارند. تمام این موارد در کیفیت و میزان حفاظت آثار تأثیر دارد.» بناها و محوطههای بسیاری در سوادکوه، مازندران و بسیاری شهرهای دیگر ایران وضعیت مشابه قلیگردن را دارند، پاسخ مدیران در مورد چرایی این وضعیت هم قابل پیشبینی است: «بودجه نداریم، نیرو نداریم»، اما تداوم این توجیهات در مقابل قصور در حفاظت و نگهداری آثار تاریخی روزی به جمله «میراثفرهنگی نداریم» میانجامد.
منبع: روزنامه پیام ما