تاریخچه‌ ورزش‌شویی ؛ از نازی‌ها تا سعودی‌ها/ وقتی ورزش به مدد دیکتاتورها می‌آید

4 hours ago 1

کد خبر: ۳۲۳۲۹۵

تاریخ انتشار: ۰۰:۵۴ - ۱۲ شهريور ۱۴۰۴

اقتصاد ۲۴ گزارش می‌دهد؛

‌می‌توان گفت که ورزش شویی در رویداد‌هایی مانند المپیک جام جهانی در واقع دو هدف متفاوت و متمایز را با دو مخاطب متمایز دنبال می‌کند. نخست آن که مخاطبان داخلی یعنی مردم یک کشور را در کشوری که انتخابات آزاد و منصفانه در آن برگزار نمی‌شود، با خود همراه می‌کند. دوم آن که می‌تواند برای کمک به کشور‌ها جهت ادغام مجدد در نظام جهانی بدون نیاز به تغییر رژیم آن کشور‌ها مورد استفاده قرار گیرند.

تاریخچه‌ ورزش‌شویی

اقتصاد ۲۴- این پرسش اغلب مطرح می‌شود: رومی‌ها برای ما چه کردند؟ لازم نیست در منطقه‌ای مانند شمال شرقی بریتانیا با ارتباطات قوی آن ناحیه با روم باستان، از طریق بقایای دیوار هادریان و سایر استحکامات، تلاش زیادی صورت گیرد تا به این نتیجه برسیم که حتی امروز در قرن بیست و یکم، روم باستان اهمیت دارد.

روم باستان عبارات خاصی را به ما ارائه داده که هنوز هم از آن استفاده می‌کنیم، مانند "ویولن زدن در حالی که روم می‌سوزد" یا "هر جا زندگی هست، امید هست". یک عبارت خاص دیگر نیز وجود دارد که به بحث پیش رو مربوط است: ایده رومی "نان" و "سیرک".

نان و سیرک یا نان و بازی‌ها که به لاتین از آن تحت عنوان panem et circenses یاد می‌شود، عبارتی کنایه‌ای است که به دلجویی سطحی اشاره دارد. این عبارت به "جوونال" شاعر رومی در اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم میلادی نسبت داده می‌شود و معمولا در زمینه‌های فرهنگی به ویژه سیاسی کاربرد دارد.

البته این ایده مبتنی بر این مفهوم بود که نخبگان جهان روم می‌توانستند تقریبا از پاسخگویی هر چیزی یعنی از هر سطحی از ظلم و فساد در امان باشند مادامی که نان و سیرک را برای توده مردم فراهم می‌کردند. در اینجاست که شاید ریشه‌های ورزش شویی را ببینیم، در این ایده که مردم با دسترسی ساده به غذا و سرگرمی، از حقیقت آن چه نخبگان قدرتمند انجام می‌دهند، منحرف می‌شوند. می‌توانیم ریشه‌های ورزش شویی را در سیرک‌ها در بازی‌هایی که امپراتوران روم برای منحرف کردن توجه از آن چه واقعا انجام می‌دادند برپا می‌کردند ببینیم.

در ادامه به نمونه‌هایی از ورزش شویی در تاریخ اشاره خواهیم کرد:

ایتالیا، ۱۹۳۴

بنابراین، مناسب است که بتوانیم ریشه‌های ورزشی شویی مدرن را در همان شهر رُم ردیابی کنیم، زیرا جام جهانی فوتبال ۱۹۳۴ در ایتالیا توانست ظلم رژیم فاشیستی تحت رهبری "بنیتو موسولینی" را پنهان کند.

ایتالیا

آلمان، ۱۹۳۶

بسیاری آغاز واقعی ورزش شویی مدرن را دو سال بعد در آلمان نازی می‌دانند. آلمانی‌ها پیش از به قدرت رسیدن نازی‌ها نیز اهمیت المپیک را درک کرده بودند. هیتلر در تاریخ ۳۰ ژانویه ۱۹۳۳ صدراعظم شد. پیش از آن در تاریخ ۱۳ مه ۱۹۳۱ میلادی کمیته بین‌المللی المپیک به ریاست "کنت هنری دوبیله لاتور" بلژیکی، میزبانی مسابقات المپیک تابستانی ۱۹۳۶ را به برلین اعطا کرده بود. این انتخاب نشانگر بازگشت آلمان به جامعه جهانی پس از شکست در جنگ جهانی اول بود.

با این وجود، نازی‌ها به سرعت ارزش تبلیغاتی میزبانی المپیک را درک کردند و از آن برای گسترش پروپاگاندای نازی‌ها و تلاش برای ورزش شویی به منظور پوشاندن تبعیض و رنجی که در آلمان نازی در سال ۱۹۳۶ جریان داشت، استفاده کردند.

البته درست است که تلاش برای تبلیغات نازی‌ها تا حدودی نتیجه معکوس داد، زیرا "جسی اوونز" دونده سرعت و پرش آمریکایی، چهار مدال طلا کسب کرد و به تنهایی افسانه برتری آریایی هیتلر را به چالش کشید، به طوری که نازی‌ها به خوبی نظاره‌گر آن بودند.

آلمان

اعتراضات به ورزش شویی

اعتراض به ورزش شویی خود سنتی طولانی دارد و در واقع، تلاش‌هایی برای سازماندهی اعتراضات و تحریم‌ها علیه کشور‌هایی که از رویداد‌های ورزشی برای بهبود تصویر خود استفاده می‌کنند، حداقل از المپیک ۱۹۳۶ آلمان به این سو وجود داشته است. برای مثال، "اوونز" توسط انجمن ملی پیشرفت رنگین‌پوستان (NAACP) یک سازمان حقوق مدنی و سیاسی سیاه‌پوستان آمریکایی وادار شد تا بیانیه‌ای صادر کند و بگوید که ایالات متحده باید المپیک آن سال را تحریم کند. در بخشی از آن بیانیه آمده بود: "اگر اقلیت‌هایی در آلمان وجود دارند که مورد تبعیض قرار گرفته‌اند، ایالات متحده باید از المپیک ۱۹۳۶ کناره‌گیری کند".

با این وجود، "آوری براندیج" رئیس وقت کمیته المپیک آمریکا صدور آن بیانیه را محکوم و اعلام کرد این اقدامات توسط کسانی انجام شده که او آنان را "آشوبگران غیرآمریکایی" توصیف کرد و به همین دلیل ایالات متحده در بازی‌های ۱۹۳۶ شرکت کرد.

آلمان 2

نقش پروپاگاندا در ورزش شویی

"جوزف گوبلز" وزیر تبلیغات بدنام هیتلر استدلال کرده بود که میزبانی بازی‌های المپیک توسط آلمان "فرصتی عالی برای نمایش برتری ورزشکاران آریایی" خواهد بود. با وجود این، استدلال شده که آن ورزش شویی بیش از آن که برای آرمان نازی مفیده بوده باشد به آن آسیب رساند.

در واقع، امروزه از این نمونه بدنام ورزش شویی تحت عنوان تحقیرآمیز "المپیک نازی" یاد می‌شود. همان طور که دیدیم، درخواست‌هایی برای تحریم بازی‌های ۱۹۳۶ وجود داشت که با اطمینان دهی آلمان به کمیته بین‌المللی المپیک مبنی بر این که ورزشکاران یهودی واجد شرایط بخشی از تیم آلمان خواهند بود و این که آن بازی‌ها به هیچ وجه به عنوان راهی برای تبلیغ ایدئولوژی نازی مورد استفاده قرار نخواهند گرفت، ناموفق بود.

با این وجود، هنگامی که بازی‌ها در عمل برگزار شدند، تنها یک عضو تیم آلمان تبار یهودی داشت، در حالی که خود بازی‌ها به محفلی برای تبلیغات و ایدئولوژی نازی تبدیل شده بودند. نازی‌ها از این فرصت نهایت استفاده را بردند تا سعی کنند آلمان را هم برای بازدیدکنندگان خارجی و هم برای رسانه‌های جمعی بین‌المللی به عنوان کشوری بردبار و صلح‌طلب به تصویر بکشند.

برای تسهیل این امر، نازی‌ها اطمینان حاصل کردند که تابلو‌های خیابانی و مغازه‌های ضد یهودی که همه جا دیده می‌شدند، در طول بازی‌ها پایین آورده شوند. در همین حال، با کولی‌ها به طرز وحشتناکی رفتار می‌شد، آنان را در خیابان‌ها بازداشت شده و به اردوگاه‌های کار اجباری انتقال می‌یافتند.

به نظر می‌رسید دست کم برای مدتی این تاکتیکِ پنهان کردنِ واقعیات از دید عموم مردم جهان موثر بود. روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز" گزارش داده بود که بازی‌های ۱۹۳۶ "بزرگترین بازی‌های ورزشی که تاکنون برگزار شده، با بیشترین تعداد شرکت‌کننده، زیباترین و پربارترین رکورد‌های جدید و شگفت‌انگیز را به ثبت رسانده است".

به نظر می‌رسید که خبرنگار آن روزنامه از آن چه آن را "جمعیت شاد و خوش‌خلق" توصیف کرد، تحت تأثیر قرار گرفته بود. علاوه بر این، "نیویورک تایمز" افزوده بود:"این تصویری است که بازدیدکنندگان خارجی بدون شک از بهبود روابط جهانی و خوش‌رویی عمومی به خانه خواهند برد". دو سال بعد، آلمان کشور اتریش و سودتنلند در چکسلواکی را به خاک خود ضمیمه کرد پیش از آن که بقیه نقاط چکسلواکی را در مارس ۱۹۳۹ میلادی به خاک خود الحاق کند و سپس در سپتامبر همان سال به لهستان حمله کرد. تا سال ۱۹۴۵ میلادی و پایان جنگ جهانی دوم، شش میلیون یهودی و بیش از یک میلیون کولی و بسیاری افراد دیگر به طرز وحشیانه‌ای در جریان هولوکاست به قتل رسیده بودند.

میزبانی بازی‌های ورزشی توسط نازی‌ها نمونه بسیار خوبی از چگونگی استفاده آلمان نازی از ورزش برای سرپوش گذاشتن بر تجاوز عمدی خود علیه کشور‌های همسایه آلمان و سرکوب مردم در داخل کشور است. هیتلر حتی چیزی را که اکنون ما مدیر روابط عمومی شخصی خود می‌نامیم، در قالب فردی به نام "لنی ریفنشتال" عکاس و فیلمساز در اختیار داشت. ریفنشتال فیلمی در مورد عظمت آلمان نازی و این که تا چه اندازه برگزاری بازی‌های المپیک و حمل مشعل از طریق کشور‌هایی که نازی‌ها بعدا قصد داشتند تانک‌های خود را وارد آن کشور‌ها سازند شگفت‌انگیز به نظر می‌رسید ساخته بود. این اولین باری بود که از حمل مشعل در بازی‌های المپیک مدرن استفاده شد و صرفا یک ترفند تبلیغاتی توسط نازی‌ها بود.

بنابراین، می‌توانیم ببینیم که تاریخ ورزش شویی مدرن واقعا با المپیک ۱۹۳۶ آغاز می‌شود، زمانی که آدولف هیتلر و نازی‌ها از آن استفاده کردند و مردم را از سراسر جهان دعوت نمودند تا آن چه را که آنان می‌خواستند از آلمان ببینند، این که آلمان تا چه اندازه باشکوه و تا چه حد صلح طلب بود. الگوی ورزش شویی اکنون به وضوح مشخص شده بود، استفاده از ورزش برای بی‌ضرر و صلح‌آمیز جلوه دادن رژیم خود و منحرف کردن توجه مردم، در حالی که در پشت صحنه سیاست‌های ظالمانه و وحشیانه ادامه داشت.

آلمان 5

فنلاند، ۱۹۵۲

تحریم رویداد‌های ورزشی اکنون به امری رایج تبدیل شده، اما این کار از سال ۱۹۵۲ آغاز شد، زمانی که تایوان اولین تحریم تایید شده المپیک در مورد بازی‌های برگزار شده در هلسینکی در فنلاند در آن سال را اجرا کرد. جالب اینجاست که این تحریم هیچ ارتباطی با هلسینکی یا فنلاند به طور خاص نداشت، بلکه بدان خاطر بود که چین برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب کمونیستی در آن کشور در سال ۱۹۴۹ میلادی تیمی را به المپیک اعزام کرده بود.

فنلاند

اسپانیا، ۱۹۶۴

ژنرال "فرانکو" در اسپانیا در دوران زمامداری خود اسپانیایی‌ها را به شدت تحت فشار قرار داد که در نتیجه آن حدود ۲۰۰۰۰۰ اسپانیایی توسط رژیم او اعدام یا ناپدید شدند. با این وجود، این امر مانع از برگزاری مسابقات فوتبال جام ملت‌های اروپا در سال ۱۹۶۴ در اسپانیا در زمان دیکتاتوری او نشد. فرانکو پیش از این نیز از فوتبال و به ویژه از طریق موفقیت بزرگ تیم رئال مادرید در سال‌های اولیه برگزاری جام اروپا برای تقویت موقعیت خود استفاده کرده بود.

اسپانیا

زئیر، ۱۹۷۴

"محمد علی کلی" بوکسور معروف آمریکایی تا سال ۱۹۷۴ میلادی از کسب عنوان قهرمانی بوکس سنگین وزن جهان محروم شده بود و از سال ۱۹۷۰ میلادی به مدت هفت سال طولانی نتوانسته بود آن را دوباره به دست آورد. با این وجود، در پاییز همان سال، فرصتی در مسابقه قهرمانی سنگین وزن بین "محمد علی" و "جورج فورمن" در رخدادی که به "غرش در جنگل" معروف شد، پیش آمد. آن مسابقه در کینشاسا در زئیر که اکنون با نام جمهوری دموکراتیک کنگو شناخته می‌شود، برگزار شد، با وجود آن که آن کشور در آن زمان تحت دیکتاتوری وحشیانه "موبوتو سسه سوکو" بود.

زئیر


بیشتر بخوانید:  زیر پوست تمرکز بن سلمان بر ورزش در عربستان چه می‌گذرد؟/ زندگی لاکچری رونالدو برای بسیاری از شهروندان سعودی غیرقابل دسترس است


کانادا، ۱۹۷۶

المپیک مونترال در سال ۱۹۷۶ شاهد تحریم بزرگ دیگری بود، زیرا تحریم المپیک به شکل نسبتا رایجی از اعتراض تبدیل شده بود. همانند سال ۱۹۵۲ میلادی آنن اعتراض هیچ ارتباطی با کشور میزبان یعنی کانادا نداشت، بلکه اعتراضی از سوی ۲۵ کشور آفریقایی بود که در تحریمی مربوط به نظام آپارتاید در آفریقای جنوبی شرکت داشتند.

کانادا

آرژانتین، ۱۹۷۸

دو سال بعد، تلاش دیگری برای تحریم یک رخداد ورزشی بزرگ صورت گرفت، زیرا آرژانتین میزبان جام جهانی ۱۹۷۸ بود. ارتش آرژانتین دو سال پیش از آن قدرت را به دست گرفته بود و در آن زمان به طور سیستماتیک در ارتکاب نقض حقوق بشر دست داشت، از جمله کشتار بین ۱۰۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰ نفر در عملیاتی موسوم به "جنگ کثیف" که در فاصله سال‌های ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۳ ادامه داشت.

گزارش شده که دریاسالار "امیلیو ماسرا" یکی از رهبران حکومت نظامی در آرژانتین در آستانه جام جهانی گفته بود: "برگزاری این مسابقات نشان خواهد داد که آرژانتین کشوری قابل اعتماد است که قادر به انجام پروژه‌های عظیم می‌باشد. این میزبانی به ما کمک خواهد کرد تا در برابر انتقاداتی که از سراسر جهان بر ما وارد می‌شود، مقاومت کنیم".

مراسم افتتاحیه جام جهانی ۱۹۷۸ شاهد آزادی صد‌ها کبوتر توسط برگزارکنندگان بود و "خورخه رافائل ویدلا" رئیس جمهور وقت آرژانتین اعلام کرد:"امیدواریم این بازی‌ها ادامه دهنده قدرت و صلحی باشند که برای همه جهان و در میان همه انسان‌ها آرزو داریم".

آرژانتین جام جهانی ۱۹۷۸ را با پیروزی ۳ بر ۱ مقابل هلند در فینال از آن خود ساخت و گفته می‌شود که این پیروزی روحیه ملی‌گرایانه‌ای را که در جریان کارزار "جنگ کثیف" در آن کشور ریشه دوانده بود تقویت کرد. این روند تنها زمانی پایان یافت که تسلط خونتا‌ها (نظامیان) بر دولت در اوایل دهه ۱۹۸۰ میلادی پس از تلاش ناموفق ارتش آرژانتین برای تصرف جزایر فالکلند در برابر بریتانیا رو به افول گذاشت.

آرژانتین

اتحاد جماهیر شوروی، ۱۹۸۰

بحث پیرامون تحریم رخداد‌های ورزشی با المپیک ۱۹۸۰ میلادی به میزبانی شوروی ادامه یافت. در دسامبر سال قبل از آن، شوروی به افغانستان حمله کرده بود و "جیمی کارتر" رئیس جمهور وقت آمریکا نمی‌خواست روس‌ها از المپیک به عنوان وسیله‌ای برای پرت کردن حواس جهان از تجاوز نظامی خود استفاده کنند. در نتیجه، ایالات متحده المپیک ۱۹۸۰ را تحریم کرد، اگرچه سایر کشور‌های غربی از جمله بریتانیا تیم‌هایی را به مسکو اعزام کردند.

شوروی

شوروی 2

آمریکا، ۱۹۸۴

المپیک بعدی در سال ۱۹۸۴ در لس‌آنجلس برگزار شد و بنابراین اتحاد جماهیر شوروی و کشور‌های بلوک شرق فرصت انتقام گرفتن را از طریق تحریم المپیک ۱۹۸۴ به دست آوردند.

امریکا

چین، ۲۰۰۸

دو دهه به طول انجامید تا یک المپیک بحث‌برانگیز دیگر برگزار شود. در آن بازه زمانی چین توسعه اقتصادی عظیمی را تجربه کرده بود. با این وجود، یک رویداد نیز وجود داشت که لکه ننگی بزرگ و عظیم بر اعتبار چین در آن زمان محسوب می‌شد. آن رخداد قتل عام میدان تیان‌آنمن در ژوئن ۱۹۸۹ بود. در نتیجه، "دنگ شیائوپینگ" رهبر وقت چین برای سلسله مراتب نخبگان آن کشور روشن ساخت که چین باید در اسرع وقت میزبان المپیک باشد تا راهی برای ادغام مجدد با جهان و انسانی‌تر جلوه دادن چهره آن کشور پیدا کند.

چین 3

 دو هدف از ورزش شویی

می‌توان گفت که ورزش شویی در رویداد‌هایی مانند المپیک جام جهانی در واقع دو هدف متفاوت و متمایز را با دو مخاطب متمایز دنبال می‌کند. نخست آن که مخاطبان داخلی یعنی مردم یک کشور را در کشوری که انتخابات آزاد و منصفانه در آن برگزار نمی‌شود، با خود همراه می‌کند. دوم آن که می‌تواند برای کمک به کشور‌ها جهت ادغام مجدد در نظام جهانی بدون نیاز به تغییر رژیم آن کشور‌ها مورد استفاده قرار گیرد.

روسیه، ۲۰۱۴ و ۲۰۱۸

هنگامی که روسیه میزبان المپیک زمستانی ۲۰۱۴ بود، دولت آن کشور تا اندازه‌ای بر روی آن بازی‌ها سرمایه‌گذاری کرد که یک برنامه دوپینگ گسترده ورزشکاران روس با حمایت دولت را برای جمع‌آوری مدال‌ها راه‌اندازی کرده بود. سپس در سال ۲۰۱۸ میلادی زمانی که روسیه میزبان جام جهانی بود انتقاداتی درباره کار اجباری کارگران و فرایند سرکوب روزنامه نگاران در آن کشور مطرح شد. "مینکی وُردن" مدیر ابتکارات جهانی دیدبان حقوق بشر در آن زمان گزارش داده بود:"جام جهانی روسیه یک فاجعه حقوق بشری بود. تحقیقات نشان داد که کارگران برده از کره شمالی در حال ساخت ورزشگاه سن پترزبورگ بودند. یک پژوهشگر دیده‌بان حقوق بشر در حوزه سوءاستفاده از کارگران در تلاش برای تهیه گزارش سوءاستفاده از کارگران مهاجر دستگیر شد. بسیاری از کشور‌ها به این موضوع نگاهی انداختند و گفتند:"هی، بیایید، از دستورالعمل چین و روسیه الگوبرداری کنیم، اگر آندو کشور می‌توانند بدون نیاز به انجام اصلاحات واقعی اعتبار حقوق بشری خود را احیا کنند شاید ما هم بتوانیم همین کار را انجام دهیم".

روسیه


بیشتر بخوانید:  جده با جت اسکی؛ چگونه دریای سرخ اقتصاد گردشگری جدید عربستان را تقویت می‌کند؟/ موتور نوظهور توسعه اقتصادی سعودی‌ها


قطر، ۲۰۲۲

"وُردن" در مصاحبه‌ای دیگر با پرسشی درباره میزبانی مسابقات جام جهانی ۲۰۲۲ درباره قطر مواجه شد. از او پرسیده شده بود:"در چند دهه گذشته، می‌بینیم که بسیاری از کشور‌های حاشیه خلیج فارس علاقه خاصی به فوتبال، تنیس، گلف از خود نشان داده‌اند. می‌خواهم یک دقیقه در مورد فوتبال صحبت کنم. چرا و چه زمانی، فوتبال برای کشور‌هایی مانند عربستان سعودی و قطر و امارات متحده عربی مورد توجه قرار گرفت؟ برای مثال، چرا فوتبال و از چه زمانی؟» "وُردن" پاسخ داده بود:"من واقعا فکر می‌کنم پیشینه این موضوع به اعطای میزبانی جام جهانی ۲۰۱۸ به روسیه که با فساد شدید همراه بود و اعطای میزبانی به قطر با همان رای نادرست برمی‌گردد. جام جهانی ۲۰۲۲ قطر بیش از یک دهه در حال آماده‌سازی بود. این میزبانی در دسامبر ۲۰۱۰ اعطا شد و در آن زمان زیرساخت‌های لازم در آن کشور وجود نداشت. جام جهانی قطر ۲۲۰ میلیارد دلار هزینه به دنبال داشت. قطر در حال ساخت هشت ورزشگاه جدید در بیابان بود که پیش‌تر وجود نداشتند. هزینه‌های انسانی این کار نیز بالا بود".

او افزوده بود:"در فاصله سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۲، هزاران کارگر مهاجر در ساخت استادیوم‌ها و سایر ساختمان‌ها برای جام جهانی جان خود را از دست دادند. نه دولت قطر و نه فیفا هرگز در مورد این مرگ‌ها تحقیقی انجام نداده یا توضیحی ندادند. هم چنین، به خانواده‌های کارگران جانباخته نیزغرامتی پرداخت نکردند".

قطر

عربستان سعودی، ۲۰۲۴

فیفا میزبانی جام جهانی ۲۰۳۴ را به عربستان سعودی اعطا کرده است، اما این استدلال مطرح شده که حتی پیش از اعطای آن میزبانی، عربستان سعودی از طریق آن چه که به عنوان صندوق سرمایه‌گذاری عمومی شناخته می‌شود، میلیارد‌ها دلار در ورزش سرمایه‌گذاری کرده است. در واقع، عربستان سعودی در ورزش‌ها و برگزاری رخداد‌های ورزشی بسیاری سرمایه‌گذاری کرده است از جمله در گلف که در آن ورزش برای رقابت با مسابقات انجمن گلف‌بازان حرفه‌ای آمریکا (PGA) لیگ گلف Liv Golf را ایجاد کرده است. هم چنین، عربستان سعودی اکنون میزبان ثروتمندترین مسابقه اسب‌دوانی جهان است. علاوه بر آن، ریاض عربستان سعودی اکنون میزبان مسابقات فرمول یک است. هم چنین، عربستان سعودی میزبان مسابقات قهرمانی بوکس سنگین وزن جهان نیز بوده است.

در مورد میزبانی جام جهانی ۲۰۳۴، دیده‌بان حقوق بشر اسنادی را مورد بررسی قرار داده است. در بخشی از اسناد اشاره شده که عربستان سعودی قصد دارد ۱۱ استادیوم عظیم که هر کدام بین ۶۰۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰۰ نفر گنجایش دارند را بسازد. یکی از استادیوم‌ها قرار است در نئوم ساخته شوند، شهری آینده‌نگر که هنوز واقعا وجود ندارد. با این وجود، ساکنان مناطقی که قرار است استادیوم‌ها در آنجا ساخته شود، به زور از خانه و کاشانه شان آواره شده‌اند.

استادیوم‌ها در شرایط گرمای کشنده و تحت نظام "کفاله" ساخته خواهند شد، نظامی مرتبط با کارگران مهاجر کارگرانی که از شبه قاره هند می‌آیند، گذرنامه‌هایشان از آنان گرفته می‌شود و آزاد نیستند که شغل خود را ترک کنند. دست کم یک کارگر تاکنون در ساخت استادیوم جان خود را از دست داده است. این در حالیست که ما هنوز نه سال تا افتتاحیه جام جهانی ۲۰۳۴ فاصله داریم.

هم چنین، دیده‌بان حقوق بشر استدلال می‌کند که تمام این موارد به معنای وجود یک سیاست رسمی میزبانی از رویداد‌های ورزشی در عربستان سعودی است که با آن چه چشم‌انداز ۲۰۳۰ نامیده می‌شود، مرتبط می‌باشد. این برنامه کلیدی "محمد بن سلمان" ولیعهد عربستان سعودی به منظور ایجاد شغل برای شهروندان سعودی و شاید مهم‌تر از آن، در راستای ایجاد جایگاهی برای عربستان سعودی در صحنه جهانی علیرغم سابقه وحشتناک نقض حقوق بشر توسط حکومت آن کشور است.

عربستان

چین، ۲۰۲۲

اتهامات مربوط به ریاکاری ورزشی علیه تعدادی از رویداد‌های برگزار شده توسط دولت‌های اقتدارگرا مطرح شده‌اند از جمله میزبانی بازی‌های المپیک زمستانی پکن ۲۰۲۲ که در پس‌زمینه سوءاستفاده‌های سیستماتیک حزب کمونیست چین از اویغور‌های مسلمان در منطقه خودمختار اویغور سین کیانگ برگزار شد.

دیده بان حقوق بشر در آگوست ۲۰۰۸ نیز در مورد ریاکاری ورزشی در المپیک که در آن ماه در پکن چین برگزار شده بود، گزارشی را منتشر کرد. دیده‌بان حقوق بشر استدلال کرده بود که در طول دوره آماده‌سازی المپیک، آزادی رسانه‌ها توسط دولت محدود شد، در حالی که حقوق اساسی آزادی بیان و اجتماعات نیز از دو نفر در چین سلب شده بودند.

هم چنین، در گزارش دیده بان حقوق بشر اشاره شده بود که خانه‌های برخی از ساکنان پکن به طرز وحشتناکی تخریب شده و یا ساکنان به زور از محل زندگی خود اخراج شده بودند. دیده‌بان حقوق بشر در ادامه ادعا کرده بود که این سوءاستفاده‌ها نشان‌دهنده عدم پاسخگویی دولت چین به وعده‌های حقوق بشری مرتبط با میزبانی مسابقات المپیک و هم چنین سهل‌انگاری کمیته بین‌المللی المپیک در کسب اطمینان از پایبندی دولت چین به تعهداتش بوده است.

"سوفی ریچاردسون" رئیس بخش آسیا در دیده‌بان حقوق بشر در این باره اظهار داشته بود:"دولت چین و کمیته بین‌المللی المپیک هفت سال فرصت داشتند تا به وعده‌های خود مبنی بر این که این بازی‌ها حقوق بشر را تقویت می‌کنند، عمل نمایند. در عوض، بازی‌های پکن باعث عقب گرد در برخی از اساسی‌ترین حقوق مندرج در قانون اساسی چین و قوانین بین‌المللی شده است".

چین

 سخن پایانی

می‌توانیم ببینیم که در طول ۸۰ سال در فاصله میزبانی مسابقات المپیک برلین تا اواسط دهه ۲۰۱۰ میلادی ورزش شویی تکامل یافته است. استفاده از ورزش شویی برای کمک به رژیم‌های سرکوبگر در کنترل جمعیت خود و هم چنین ارائه چهره‌ای انسانی، هرچند بسیار دروغین از آن رژیم‌ها به جهان و تسهیل ادغام مجدد آنان در جامعه جهانی، به یک رویه رایج تبدیل شده است. آن چه در ابتدا به نظر نمی‌رسید ورزش شویی در مورد آن باشد، کمک به رژیم‌های سرکوبگر برای تغییر روش‌های خود و در واقع عمل به آرمان‌هایی بود که به نظر می‌رسید در طول فستیوال‌های ورزشی که آنان میزبانی می‌کردند، از آن حمایت بعمل می‌آوردند.

پیش‌تر نازی‌ها از المپیک ۱۹۳۶ برای منحرف کردن توجه افکار عمومی از سوءاستفاده‌های وحشتناک خود از جمعیت‌های مختلف از جمله شکار یهودیان و کولی‌ها و مخالفان سیاسی و بسیاری از گروه‌های دیگر استفاده کردند. هم چنین، هر دو رقابت‌های المپیک ۱۹۸۰ و ۱۹۸۴ توسط طرفین مختلف درگیر در جنگ سرد برای بیان مقاصد سیاسی آن بازیگران مورد استفاده قرار گرفتند.

با این وجود، امروزه ورزش شویی در سطح متفاوتی قرار دارد. می‌توان به رژیم‌هایی مانند عربستان سعودی نگاه کرد که در رویداد‌ها و تیم‌های ورزشی ملی یا بین‌المللی سرمایه‌گذاری می‌کنند. این سرمایه‌گذاری اغلب وسیله‌ای برای اعمال نفوذ یا پیشبرد منافع هر بازیگری است که سرمایه‌گذاری می‌کند.

این نوع ورزش شویی شامل میزبانی عربستان سعودی از رویداد‌های ورزشی مهم مختلف، تصاحب باشگاه فوتبال "نیوکاسل یونایتد" توسط صندوق سرمایه‌گذاری عمومی عربستان سعودی و خرید باشگاه "منچستر سیتی" توسط ابوظبی می‌شود. عربستان سعودی در این زمینه نوآوری‌هایی نیز داشته است. اگر به نحوه ورزش شویی عربستان سعودی فکر کنید، این کار صرفا از طریق میزبانی رویداد‌های بزرگ یا رویداد‌های ورزشی در آن کشور رخ نداده، بلکه خرید باشگاه‌های ورزشی در کشور‌های دیگر نیز بخشی از دستور کار ریاض بوده است.

زمانی که سعودی‌ها کنترل باشگاه "نیوکاسل یونایتد" را در اکتبر ۲۰۲۱ میلادی در دست گرفتند علیرغم آن که بسیاری از هواداران آن باشگاه خوشحال بودند عده‌ای نیز از این موضوع ناراحت به نظر می‌رسیدند. برای مثال، "خدیجه چنگیز" نامزد "جمال خاشقجی" روزنامه نگار سعودی منتقد حکومت آن کشور که در اکتبر ۲۰۱۸ در کنسولگری عربستان سعودی در استانبول به طرز وحشیانه‌ای به قتل رسیده بود، به وضوح دلشکسته بود. "خدیجه چنگیز" در آن زمان اظهار داشت:"واقعاً مایه شرمساری برای نیوکاسل و فوتبال انگلستان است که این باشگاه اکنون در دست فردی می‌باشد که مسئول قتل جمال است".

فوتبال به طور خاص به مقام‌های حکومتی و دولت‌ها این امکان را داده که پول نقد خود را در فعالیت‌های تجاری پیچیده و زنجیره‌های ارزشی که این ورزش را احاطه کرده‌اند، پنهان کنند. در واقع قدرت‌های نوظهوری که به طور برجسته درگیر این ماجرا هستند شامل پادشاهی‌های خلیج فارس مانند قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی می‌شوند. هر سه آن رژیم‌ها به دلیل سیاست‌های موروثی و سابقه ضعیف رعایت موازین حقوق بشر بدنام هستند. هر سه رژیم عمیقا در ورزش جهانی سرمایه‌گذاری کرده‌اند و از ثروت ناشی از نفت و گاز خود بهره می‌برند و به دنبال تنوع‌بخشی به اقتصاد کشور‌های شان فراتر از تکیه‌گاه سنتی خود یعنی جمع‌آوری رانت نفت و گاز هستند. ورزش ظاهرً دسترسی سریعی به اعتبار و توجه جهانی به چنین رژیم‌هایی می‌بخشد.

رژیم سعودی که مسئول چندین مورد نقض بسیار جدی حقوق بشر شناخته می‌شود، دهه‌هاست که سعی در استفاده از قدرت نرم خود دارد و در حال حاضر از ورزش، از جمله مالکیت باشگاه‌های ورزشی، چون نیوکاسل یونایتد برای ورزش شویی و ارائه تصویری مثبت از خود استفاده می‌کند.

ورزش شویی از سوی بسیاری از رژیم‌های سیاسی و رهبران بیرحم و ظالم در طول سالیان گذشته به اشکال مختلف مورد استفاده قرار گرفته است. آنان به دلایل مختلفی از این روش استفاده می‌کنند: به منظور تحت تاثیر قرار دادن مردم کشورشان، منحرف کردن توجه افکار عمومی از آن چه واقعا انجام می‌دهند و تلاش برای ارائه نسخه‌ای دروغین، غیرواقعی و پاک‌شده از خود. مطمئنا بیش از همیشه مهم است که این پدیده به همان شکلی که واقعاً هست، مورد توجه قرار گیرد و به کسانی که مرتکب آن می‌شوند اجازه داده نشود که از ورزش، با شعار بازی منصفانه، برای افزایش رنج مردم بی‌گناه و اغلب بسیار وحشت‌زده استفاده کنند.

منبع: روزنامه آنلاین منطقه‌ای غیرانتفاعی بریتانیایی "نورث ایست بای لاینز"

Read Entire Article