اقتصاد ۲۴- متن کامل یادداشت حامد فلاح جوشقانی، مدیرعامل تامین سرمایه کیمیا، به شرح زیر است:
تا اواخر دهه ۹۰، ورود به بازار سرمایه برای بسیاری از افراد تجربهای پرچالش و پرریسک بود؛ تجربهای که با انتخاب مستقیم سهام، تحلیلهای فردی و مواجهه با نوسانات غیرقابل پیشبینی همراه میشد. سرمایهگذاری در بورس، بیشتر به یک میدان آزمون و خطا شباهت داشت تا بستری برای تصمیمگیری منطقی و هدفمند. اما امروز، با ظهور ابزارهای مالی نوین، چهره بازار سرمایه دگرگون شده و سرمایهگذاران نیز بهتبع آن، رفتار تازهای را در پیش گرفتهاند.
تحول در ابزارهای مالی، تنها به تغییر شیوههای سرمایهگذاری محدود نمیشود؛ بلکه ساختار تصمیمگیری، نحوه مدیریت ریسک و حتی تعریف نقش سرمایهگذار را نیز بازنویسی کرده است.
در این میان، صندوقهای قابل معامله یا همان ETF ها، بهعنوان یکی از نمادهای برجسته این تحول، توانستهاند فاصله میان سرمایهگذار خرد و ساختارهای حرفهای بازار را بهطرز چشمگیری کاهش دهند. این صندوقها با ترکیب مزایای صندوقهای سنتی و قابلیت معاملهپذیری روزانه، بستری فراهم کردهاند که در آن، سرمایهگذار میتواند بدون ورود به پیچیدگیهای فنی، در بازار مشارکت کند و از مزایای مدیریت حرفهای بهرهمند شود.
صندوقهای درآمد ثابت قابل معامله، با ویژگیهایی، چون ریسک بسیار پایین، نقدشوندگی بالا و شفافیت اطلاعاتی، ابزاری مناسب برای سرمایهگذاران بسیار ریسکگریز محسوب میشوند.
در سوی دیگر، صندوقهای کالایی مانند طلا، نقش پوششی در برابر تورم ایفا کردهاند و به سرمایهگذار اجازه دادهاند بدون ورود فیزیکی به بازار کالا، از نوسانات قیمت جهانی بهرهمند شود. این ابزارها، بهویژه در شرایط تورمی، بهعنوان سپری محافظ در برابر کاهش ارزش پول عمل میکنند.
از سوی دیگر، صندوقهای بخشی با تمرکز بر صنایع کلیدی مانند فلزات اساسی، امکان سرمایهگذاری هدفمند در حوزههای خاص را فراهم کردهاند. این صندوقها، با ارائه ساختاری قابل معامله و قابل مدیریت، به سرمایهگذار اجازه میدهند تا استراتژیهای صنعتی خود را در قالبی شفاف و منعطف پیادهسازی کند. در نهایت، صندوقهای شاخصی نیز با همراستایی با روند کلی بازار، امکان مشارکت غیرمستقیم در رشد یا افت بازار را فراهم کردهاند؛ بدون آنکه سرمایهگذار درگیر انتخابهای فردی یا تحلیلهای پیچیده شود.
این تنوع ساختاری، نهتنها به طراحی سبدهای متعادل و متنوع کمک کرده، بلکه نقش مهمی در ارتقای سواد مالی عمومی ایفا کرده است. ابزارهایی که پیشتر تنها در اختیار سرمایهگذاران حرفهای بودند، امروز برای طیف وسیعی از افراد قابل دسترساند و این خود نشانهای از بلوغ بازار سرمایه است. کاهش رفتارهای هیجانی، افزایش اعتماد عمومی و گسترش مشارکت مردمی در بازار، از جمله پیامدهای مثبت این تحول هستند؛ تحولاتی که بهواسطه ابزارهای مالی نوین، به واقعیت پیوستهاند.
در این مسیر، نهادهای مالی پیشرو با طراحی محصولات متناسب با نیازهای واقعی جامعه، نقش کلیدی در تسهیل گذار به سرمایهگذاری مدرن ایفا کردهاند. اما توسعه این ابزارها، نیازمند زیرساختهایی فراتر از طراحی محصول است. حمایت سیاستگذار از نوآوریهای مالی، توسعه زیرساختهای معاملاتی و فرهنگسازی مستمر، سه ضلع اصلی مثلثی هستند که میتوانند آینده بازار سرمایه را تضمین کنند.
اگر این مسیر با دقت، استمرار و همافزایی نهادهای مختلف ادامه یابد، میتوان امیدوار بود که بازار سرمایه ایران نهتنها عمق بیشتری پیدا کند، بلکه به بستری برای سرمایهگذاری هوشمندانه و قابل اعتماد تبدیل شود؛ بستری که در آن، سرمایهگذاری دیگر یک چالش پرریسک نیست، بلکه فرصتی مدیریتپذیر برای رشد و توسعه مالی فردی و جمعی است.