ترافیک بی‌پایان شمال و آچمز همیشگی مردم و مسئولان/ از شایعه «زیتون‌فروش‌ها» تا واقعیت تلخ زیرساخت‌های گمشده

1 hour ago 1

کد خبر: ۳۲۵۷۴۹

تاریخ انتشار: ۱۰:۴۹ - ۲۳ شهريور ۱۴۰۴

اقتصاد ۲۴ بررسی می‌کند؛

تعطیلات شهریور ۱۴۰۴ بار دیگر نشان داد که ترافیک سنگین شمال، یک اتفاق مقطعی نیست، بلکه الگویی تکراری است که هر سال پررنگ‌تر می‌شود. هزینه‌های سنگین بنزین و زمان صرف‌شده، فشار روانی بر مسافران، نبود زیرساخت‌های کافی و آسیب‌های محیط‌زیستی، همه نشانه‌هایی هستند که حکایت از ناپایداری این مدل گردشگری دارند. شمال ایران روزگاری «بهشت گردشگری» کشور بود، اما امروز به‌تدریج در حال تبدیل شدن به قربانی توسعه‌نیافتگی است. اگر راهکاری اساسی برای توزیع سفرها، سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها و آموزش عمومی درباره حفاظت از محیط‌زیست اندیشیده نشود، این بهشت سبز به سرعت جذابیت خود را از دست خواهد داد و در نهایت، هم مسافران و هم میزبانان بازنده نهایی این چرخه تکراری خواهند بود.

ترافیک بی‌پایان شمال

اقتصاد۲۴-  تعطیلات نیمه دوم شهریور امسال، درست مثل سال گذشته، جاده‌های منتهی به شمال کشور را به صحنه‌ای آشنا بدل کرد؛ صف‌های چند ده کیلومتری خودرو‌هایی که ساعت‌ها در گرمای روز و سرمای شب در حرکت لاک‌پشتی گرفتار بودند. مسافرانی که از تهران و شهر‌های مرکزی ایران، راهی گیلان و مازندران شده بودند، این بار نیز ناچار شدند بین هشت تا دوازده ساعت در راه بمانند تا به مقصدی برسند که قرار بود «چند روز آرامش» را برایشان به ارمغان بیاورد.

این روند البته در ماه‌های اخیر بار‌ها تکرار شده است و شاید کمتر کسی ترافیک نوروز ۱۴۰۴ و بدتر از آن راهبندان و ترافیک جهنمی در روز‌های آغازین جنگ ۱۲ روزه را از یاد برده باشد.

به فاصله ۲۴ ساعت پس از آغاز حملات رژیم اسرائیل به ایران بود که تقریبا همه جاده‌های تهران به سمت دو استان شمالی کشور از شدت ترافیک مسدود شد و البته که بحران بزرگ زیرساخت و آسیب‌های محیط زیستی پس از پایان جنگ همچنان بر پیکر گیلان و مازندران بر جای ماند.

از سوی دیگر افزایش عجیب و بدون برنامه تعطیلی استان تهران به دلیل بحران برق و انرژی نیز چنان باری مضاعف بر سر دو استان شمالی سرریز شد آن هم در حالی که اساسا این دو استان دیگر توان و ظرفیت پذیرش گردشگری این گونه بی سامان را نداشته و ندارند.

شایعه‌ای بی بنیاد علیه مردم یک شهر شمالی

اما در میانه این راه‌بندان تازه در آخرین تعطیلات شهریور بود که شایعه‌ای عجیب دهان به دهان چرخید: این‌که ترافیک سنگین جاده رودبار–رشت نتیجه تصادف ساختگی بوده که فروشندگان زیتون در شهر رودبار به عمد ایجاد کرده‌اند تا مسافران در منطقه متوقف شوند و خریدی از مغازه‌های کنار جاده داشته باشند! شایعه‌ای که به سرعت در شبکه‌های اجتماعی بازتاب یافت، خشم مسافران خسته را برانگیخت و حتی به سوژه‌ای طنزآمیز در فضای مجازی بدل شد.

جالب این جاست شایعه چنان بی بنیاد بود که حتی بسیاری که برای سال‌ها از منتقدان روند ساخت و ساز اتوبان منجیل به رشت و دور زدن شهر رودبار نیز بودند را به واکنش واداشت که مساله هیچ تصادف ساختگی نیست، مساله بحران کشش جاده و زیر ساخت هاست که اصلا توان تحمل این حجم و اندازه از خودرو و مسافر و گردشگر را ندارد.
در حقیقت حتی منتقدان همیشگی رفتارهای مسئولان شهر رودبار (از جمله نگارنده همین گزارش که در گزارش دیگری به این موضوع پرداخته است) نیز اذعان داشتند مساله هیچ تصادفی نیست، بحران زیر ساخت و نبود مسیر برای چنین تعداد خودرویی است.


بیشتر بخوانید: مافیای زیتون دست بردار تکمیل آزادراه تهران شمال نیست/ پشت پرده ناقص ماندن اتوبان رشت قزوین چیست؟


کار شایعه چنان بالا گرفت که در نهایت پلیس راهور فراجا همان شب به شایعه واکنش نشان داد. به گزارش اقتصاد ۲۴، سرهنگ احمد کرمی‌اسد، رئیس پلیس راه، قاطعانه اعلام کرد: «این موضوع واقعیت ندارد. هیچ تصادف ساختگی در کار نبوده است. دلیل اصلی ترافیک، حجم بی‌سابقه سفر بود.»

رئیس پلیس راه راهور فراجا با رد شایعه مورد نظر هم چنین گفت: «موضوعی که مطرح شد، واقعیت ندارد. دلیل اصلی ترافیک چند ده کیلومتری در جاده رودبار– رشت، افزایش تقاضای سفر بود. از سه‌شنبه ۱۸ شهریور تا صبح جمعه ۲۱ شهریور، حدود ۳۵۰ هزار وسیله نقلیه در این مسیر به سمت گیلان حرکت کردند. این حجم خودرو در بازه‌ای محدود، بیش از ظرفیت جاده بود و کشش راه اجازه عبور همزمان همه خودرو‌ها را نمی‌داد.»

مساله این جاست که آمار رسمی نیز این گفته را تأیید می‌کرد، چنان که از ۱۸ تا ۲۱ شهریور، بیش از ۳۵۰ هزار وسیله نقلیه وارد محور رودبار–رشت شده‌اند، در حالی‌که ظرفیت این جاده حداکثر ۱۰۰ هزار خودرو است. این آمار بدان معناست که یعنی سه برابر بیش از توان کشش مسیر، خودرو وارد این مسیر شده و نتیجه این که نقطه بحرانی بین رودبار تا امامزاده هاشم شکل گرفت و کل محور را قفل کرد.

هزینه‌های پنهان ترافیک؛ از بنزین تا وقت تلف‌شده

اما پشت این تصاویر آشنا، هزینه‌ای سنگین نهفته است؛ هزینه‌ای که معمولاً در گفت‌و‌گو‌های عمومی نادیده گرفته می‌شود.

به گزارش اقتصاد ۲۴، در یک راه‌بندان چند ساعته، هر خودرو دست‌کم چند لیتر بنزین می‌سوزاند بی‌آن‌که حرکتی به جلو داشته باشد. اگر فقط به همین موج سفر اخیر نگاه کنیم، صد‌ها هزار خودرو در مسیر ماندند؛ یعنی میلیون‌ها لیتر بنزین در ترافیک مصرف شد، بنزینی که یارانه‌ای است و بخش عمده آن از جیب دولت و مردم می‌رود.

افزون بر این، استهلاک خودروها، فشار روانی بر مسافران، خستگی رانندگان و حتی تصادفات ناشی از کلافگی، همه جزئی از هزینه‌های پنهان این سفرهاست. زمان از دست‌رفته را هم باید به حساب آورد: صد‌ها هزار نفر که به جای لذت بردن از تعطیلات، ساعت‌ها عمر خود را در جاده‌های قفل‌شده تلف کردند. این هزینه نامرئی، به اندازه میلیارد‌ها تومان بنزین ارزش دارد.

ترافیک بی‌پایان شمال

زیرساخت‌های گمشده؛ شمال کشش این حجم سفر را ندارد

مسئله اصلی، اما حتی عمیق‌تر است. این حجم از سفر‌های متمرکز به شمال ایران نشان می‌دهد که زیرساخت گردشگری در کشور دچار ناتوانی مزمن است، چنان که نه تنها ظرفیت جاده‌ها متناسب با موج سفر‌ها نیست، بلکه خدمات رفاهی و اقامتی هم عقب‌تر از نیاز مسافران قرار دارد.

در همین حال جلالی‌نژاد، فعال حوزه گردشگری، در گفت‌وگویی به این موضوع اشاره کرده و گفته بود که «زیرساخت برای گردشگری جزو اولویت‌هاست. هر چقدر این زیرساخت‌ها ایجاد و تکمیل شود، مشکلات کمتری در خصوص راه‌ها، وسایل حمل‌ونقل و مجتمع‌های خدمات رفاهی رخ می‌دهد.»

به گفته او، یکی از مشکلات بزرگ گردشگری داخلی، توزیع نامتوازن آن است. در بیشتر تعطیلات، همه مسیر‌ها به چند نقطه محدود ختم می‌شوند؛ شمال برای طبیعت و قم و مشهد برای زیارت. همین تمرکز، باعث می‌شود یک استان زیر بار جمعیتی چندبرابر ظرفیت خود فرو برود.

جلالی‌نژاد یادآور شده بود که تجربه استفاده از ظرفیت استان‌های همجوار در ایران تقریباً مغفول مانده و او می‌گوید که «وقتی قم در نیمه‌شعبان از زائر پر می‌شود، باید استان‌های اطراف وارد عمل شوند. همین مدل را می‌توان برای شمال هم پیاده کرد. در حالی‌که بسیاری از استان‌های مرکزی در همین فصل آب‌وهوایی مناسب دارند، اما ناشناخته مانده‌اند.»

زخمی عمیق بر پیکر محیط‌زیست شمال

در این میان، اما شاید مهم‌ترین بخش ماجرا آسیب‌های مکرر محیط‌زیستی باشد که سال‌هاست گریبان گیلان و مازندران را گرفته است. به گزارش اقتصاد ۲۴، حجم بالای گردشگران، بدون مدیریت و آموزش کافی، شمال را به انباری از زباله بدل کرده است. جنگل‌های انبوه هیرکانی و سواحل خزر، در هر تعطیلات با کوهی از بطری‌های پلاستیکی، قوطی‌های فلزی، سفره‌های یک‌بار مصرف و کیسه‌های پلاستیکی روبه‌رو می‌شوند. این پسماند‌ها نه تنها ظاهر طبیعت را مخدوش می‌کنند، بلکه وارد خاک و رودخانه‌ها شده و اکوسیستم را مختل می‌سازند.

ماجرای دفن زباله در سراوان گیلان یک نمونه آشکار از این بحران است؛ کوهی از زباله که دهه‌هاست در دل جنگل انباشته می‌شود و شیرابه‌های آن به سفره‌های آب زیرزمینی و رودخانه‌ها نفوذ کرده است و یا ورود زباله‌های شهری به دریای خزر که آلودگی ساحل و مرگ آبزیان را به دنبال دارد. در تمام این سال‌ها هیچ بودجه مشخص و مصوبی برای جمع آوری این زباله‌ها و یافتن راهکاری صرف نشده است.

در حقیقت اکنون گیلان به عنوان پربارش‌ترین استان کشور، به دلیل آلودگی شدید سفره‌های آب زیرزمینی خود با بحران آب مواجه شده است. بحرانی که شاید کمتر کسی در مورد دستکم دو استان شمالی کشور چنین تصوری از آن داشت، اما حالا هر دو این استان‌ها درگیر بحران آبی و مازندران حتی فرونشست زمین شده است.

از سوی دیگر، فشار بی‌رویه برای ساخت‌وساز ویلا و تغییر کاربری زمین‌های کشاورزی، جنگل‌ها و شالیزار‌های شمال را به‌شدت تهدید کرده است. کارشناسان محیط‌زیست هشدار داده‌اند که در صورت ادامه این روند، ظرفیت زیستی شمال ایران به سرعت کاهش خواهد یافت و آن‌چه باقی می‌ماند، شهری پر از برج و پلاستیک به جای طبیعت بکر خواهد بود.

این همه نیز در حالی است که به گزارش اقتصاد ۲۴، بحران پسماند در گیلان و مازندران سال‌هاست به مرز هشدار رسیده است؛ به‌گونه‌ای که فقط در استان مازندران روزانه بین سه تا سه‌ هزار و پانصد تن زباله تولید می‌شود و در ایام اوج سفر مانند نوروز و تعطیلات تابستانی این رقم از چهار هزار تن هم فراتر می‌رود.


بیشتر بخوانید: رئیسی اتوبانی که باند برگشت ندارد را افتتاح می‌کند


این حجم زباله، که حدود ۷۵ درصد آن نیز‌ تر است و تفکیک در مبدأ انجام نمی‌شود، نه‌تنها عرصه‌های طبیعی را بلعیده بلکه بنا بر برآورد رسمی سالانه حدود ۷۰ هزار میلیارد ریال خسارت مستقیم به طبیعت استان وارد می‌کند.

هم اکنون نیز بنا به گزارش‌های موجود دست‌کم ۲۰۰ هکتار از جنگل‌ها و اراضی طبیعی مازندران امروز در تسخیر انباشت زباله قرار گرفته و در کنار آن، معضل زباله‌های عفونی نیز وضعیت را بحرانی‌تر کرده است؛ چنان که به‌طور میانگین روزانه بیش از ۲۰ تن زباله پزشکی و بیمارستانی در استان تولید می‌شود که در ایام پیک مسافر به ۳۰ تن می‌رسد.

انباشت و دفن غیرمهندسی این پسماند‌ها در مناطقی، چون سراوان گیلان یا سواحل خزر، رودخانه‌ها و سفره‌های آب زیرزمینی را آلوده کرده و با ورود شیرابه‌ها به اکوسیستم، حیات‌وحش و حتی سلامت انسانی را تهدید می‌کند؛ و در نتیجه این چرخه، شمال ایران است که به جای «بهشت گردشگری» در حال تبدیل‌شدن به انبار زباله‌ای عظیم است.

چرا فقط شمال؟

اما در این میان پرسش اساسی دیگری نیز وجود دارد؛ چرا با وجود همه این مشکلات، مسافران ایرانی همچنان با اولین تعطیلی تقویم راهی شمال می‌شوند؟ بخشی از پاسخ در عادت فرهنگی و نوعی نوستالژی جمعی نهفته است؛ «شمال» در ذهن بسیاری از ایرانیان مترادف است با تعطیلات؛ اما بخش مهم‌تر به نبود معرفی و تبلیغ مقاصد جایگزین بازمی‌گردد. بسیاری از مسافران اصلاً نمی‌دانند در چند کیلومتری اطراف تهران، ده‌ها منطقه خوش‌آب‌وهوا با جنگل‌ها و روستا‌های دیدنی وجود دارد.

تجربه موفق کاشان در فصل گلاب‌گیری نشان داد که معرفی درست یک جاذبه می‌تواند بار سفر را توزیع کند. اما در حوزه گردشگری طبیعت، چنین سیاستی جدی گرفته نشده است. به همین دلیل، با هر تعطیلی، فقط یک مقصد به ذهن مردم می‌رسد: شمال و جاده چالوس.

مساله این جاست که در جهان امروز با چند کلیک و تنها یک جست‌وجوی ساده تصاویر جذاب و دیدنی از جای جای ایران بنا به فصل خاص مدنظر قابل مشاهده است. تصاویری از مناطق مختلفی که شاید ندانیم تنها چند دقیقه یا چند ساعت با آن فاصله داریم. مقاصدی که کافی است یکبار در زمان مناسب سری به آن بزنیم تا یکی از مسافران دائمی آن باشیم. به همین دلیل هم اولین انتخاب با برخورد اولین تعطیلی فقط شمال است و بس.

شمالی که دیگر با این حجم از ترافیک که صف‌های طولانی در نانوایی‌ها و پمپ بنزین‌ها را به بار آورده، دیگر آن جذابیت سابق را ندارد. حال بماند که در بازگشت این تعداد از مسافران به خانه‌هایشان، همواره شهر‌های شمالی با آسیب‌ها، تخریب‌ها و حجم بالای زباله مواجه می‌شوند که عبور از آن خود داستانی دیگر است.

از سوی دیگر در سال‌های اخیر گلایه‌ها درباره افزایش قیمت‌ کالاها و  خدمات در استان‌های شمالی رو به افزایش است و عجیب این که همین مسافران همیشه شاکی و گلایه‌مند باز هم حاضر نیستند به استان‌های خوش آب و هوایی، چون کرمانشاه و اردبیل و آذربایجان و حتی کردستان و ملایر بروند که به قطع هزینه‌های مسکن و اقامت در آنان تا ۵۰ درصد کمتر از استان‌های شمالی است. هم چنین از نظر طبیعت بکر و زیبایی‌ها نیز تقریبا همه این استان‌ها طبیعت و جغرافیایی مشابه شمال ایران دارند (البته به جز فاکتور گرفتن از عنصر دریاچه خزر که این روز‌ها از همیشه بدحال‌تر است).

جاده‌های جهنمی با چاشنی رطوبت و گرما

آینده‌ای مبهم برای گردشگری شمال

مساله این جاست که تعطیلات شهریور ۱۴۰۴ بار دیگر نشان داد که ترافیک سنگین شمال، یک اتفاق مقطعی نیست، بلکه الگویی تکراری است که هر سال پررنگ‌تر می‌شود. هزینه‌های سنگین بنزین و زمان صرف‌شده، فشار روانی بر مسافران، نبود زیرساخت‌های کافی و آسیب‌های محیط‌زیستی، همه نشانه‌هایی هستند که حکایت از ناپایداری این مدل گردشگری دارند. شمال ایران روزگاری «بهشت گردشگری» کشور بود، اما امروز به‌تدریج در حال تبدیل شدن به قربانی توسعه‌نیافتگی است.

اگر راهکاری اساسی برای توزیع سفرها، سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها و آموزش عمومی درباره حفاظت از محیط‌زیست اندیشیده نشود، این بهشت سبز به سرعت جذابیت خود را از دست خواهد داد و در نهایت، هم مسافران و هم میزبانان بازنده نهایی این چرخه تکراری خواهند بود.

Read Entire Article