تولد مهلا با حضور تابوت پرچم پیچ بابا
شسته و سر جایشان گذاشته بود. برایش تاب خریده و گوشه ای از خانه نصب کرده بود. سرخوش از نزدیک شدن دیدار، روزهای انتظار برای برگشتن همسر و دخترکش را می گذراند که جنگ شروع شد. اما در باور نمی گنجید که بعد از این همه چشم انتظاری، خودش را به لحظهٔ باشکوه بازگشت عزیزانش نرساند... شبی که پنجه های صهیون به ایران رسید مشهد در شب اول جنگ 12 روزه حالتی از جنگ به خود ندید که فائزه متوجه شود چه ...
گواهی بکارت پیش از ازدواج ابزاری برای تحقیر زنان
...، حس خجالت همراه با یک خشم که نمی توانم درست توصیفش کنم. وقتی وارد اتاق شدم، دکتر با من رفتار خوبی نداشت و همین موضوع، حالم را بدتر کرد. با لحن تندی حرف می زد و بعد از آنکه معاینه تمام شد و فهمید من واقعا رابطه ای نداشتم، در لحظه رفتارش با من تغییر کرد . تمایل چندانی برای توضیح بیشتر ندارد و از لحظه ای می گوید که پزشک برگه گواهی را به مادر و همسرش داد: گریه نکردم ولی تا وقتی به ...
قتل همسر با ادعای خیانت های مکرر
که دادگاه، پرینت تماس های مهناز را استعلام کرد. در جلسه دوم، اولیای دم یک بار دیگر بر قصاص تاکید کردند. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من شوهر دوم مهناز بودم. ما یک سال بود که ازدواج کرده بودیم که متوجه خیانت مهناز شدم. او به من گفت اشتباه می کنی. من هم فکر کردم واقعاً اشتباه کرده ام. بعد از چند ماه دوباره متوجه شدم به من خیانت می کند و حتی فهمیدم که از برخی افراد پول گرفته است. ما سر این ...
گزارش تصویری| حضور معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران در موکب شهدا
رفاقت نزدیک داشتید؟ جانباز 70 درصد اسدالله آشوری: من با شهید محمودعلی مهری از بچه های ابهر و همچنین دو رزمنده همدانی خیلی صمیمی بودم. آن قدر با هم بودیم که همه فکر می کردند فامیل یا هم محلی هستیم. سال 65 تقریباً از ابتدا تا انتها با هم بودیم. وقتی پتو های محمودعلی را از سنگر بیرون گذاشتند، پرسیدم چرا این کار را کردید؟ گفتند کمی زخمی شده. اما بعد آهسته گفتند شهید شده است. خیلی ناراحت شدم ...
در دوران کما بیماران چه حسی دارند؟
در نهایت زنده ماندم. یک کاربر دیگر اما تجربه ای بسیار متفاوت و تلخ تر داشت: هیچ چیزی نبود. یک لحظه داشتم برای جراحی اورژانسی آماده می شدم و لحظه بعد، خودم را در تاریخ و زمان دیگری می دیدم؛ وقتی چشمانم را باز کردم کلی دستگاه به من وصل بود و صدای آن ها را می شنیدم که زندگی ام را حفظ کرده اند. یکی دیگر از کاربران در بخش نظرات نوشت: خواب های بسیار عجیب و بدی ...
ببینید| دزدی در پرواز تهران-دبی ماهان!
رویداد24| یک پیج اینستاگرامی تخصصی حوزه هوانوردی، ویدیویی را منتشر کرد و نوشت: این ویدیو را خودم شخصا توی پرواز تهران به دبی (ایرلاین ماهان) گرفتم. راستش اولش اصلا قصد نداشتم منتشرش کنم. فقط برای چند نفر فرستاده بودم، اما وقتی دیدم داره توی فضای مجازی می چرخه، تصمیم گرفتم خودم ماجرا رو کامل تعریف کنم. قصه از اینجا شروع شد که قبلاً چند مسافر بعد از رسیدن به دبی گفته بودن وقتی وسایلشون رو چک کردن ...
جزییات یک پرونده جنایی: صدور کیفرخواست برای زن و مرد متهم به قتل
پزشکی قانونی برای انجام آزمایش های لازم و مشخص شدن علت اصلی مرگ، تیم جنایی تحقیقات گسترده ای را درباره این حادثه و برملا کردن زوایای پنهان آن آغاز کردند. کارآگاهان اداره دهم که در جریان بررسی های میدانی متوجه دوربین های مداربسته اطراف خانه مورد نظر شده بودند به بازبینی فیلم آنها پرداختند و مشاهده کردند چند ساعت پیش از وقوع جنایت، یک زن و مرد وارد خانه مورد نظر شدند، اما پس از مدت کوتاهی ...
خاطراتی از زمینه چینی تا وقوع کودتای 28 مرداد
گفتن داشتم. ابتدا از وضعیت خودم گفتم و اینکه چطور به ایران آمدم و داستان آقای زخم بر سمت راست پیشانی را تعریف کردم و گفتم نام من در اسناد مرزی آن گونه ثبت شده است. به ایشان گفتم به همه افرادی که در ایران ملاقات می کنم با نام جیمز لاکریج معرفی می شوم بجز دو تن که ژنرال زاهدی و مصطفی ویسی هستند و از هویت واقعی من خبر دارند. خبر داشتم که ژنرال زاهدی گزینه مطلوب شاه برای جانشینی مصدق است. اما مهم ترین ...
ماشین دروازه بان لیگ یکی مقابل چشمش سوخت!
به گزارش “ورزش سه”، تمرینات تیم داماش گیلان که برای مسابقات فصل جدید لیگ یک آماده می شود عصر دوشنبه 27 مرداد نیز ادامه پیدا کرد اما با یک حادثه عجیب همراه بود. هنوز تمرین شاگردان علی نظرمحمدی شروع نشده بود که خودروی شخصی مانی عطایی فر دروازه بان داماش دچار آتش سوزی شد. ابتدا تصور می شد بتوان آن را مهار کرد ولی لحظه به لحظه به حریق افزوده شد و تلاش های بازیکنان و اعضای داماش برای خاموش ...
حدادی فر: از نتیجه ناراحت، از تلاش بازیکنان راضی هستم
است که چرا مثل جام جهانی 2022 قطر وقت های اضافه طولانی لحاظ نمی شود. امیدوارم کمیته داوران پاسخ روشنی بدهد. وی با اشاره به حمایت هواداران ذوب آهن تأکید کرد همه ما در برد و باخت کنار هم هستیم و مقصر شکست امروز هم خودم هستم. از همه هواداران چه خانم و چه آقا که امروز به ورزشگاه آمدند تشکر می کنم. تیم ما تغییراتی داشته و نیاز به زمان دارد، اما خوشبین هستم و تا لحظه آخر تلاش می کنیم مزد حمایت هواداران را با برد بدهیم. ...
ماجرای کشف جسد مرد ثروتمند در چاه توسط خواهر مقتول
نگرانش شدم و برای اطلاع از وضعیتش به ایران آمدم. همه جا را دنبالش گشتم، اما نه در خانه اش بود و نه در باغش. با بررسی هایی که انجام دادم، متوجه شدم اسناد و مدارک و مقدار زیادی پول و یورو از داخل گاوصندوق خانه اش سرقت شده است. کشف جسد در چاه باغ ویلا توسط خواهر مقتول با این شکایت ردیابی های پلیسی آغاز شد، اما 2 روز بعد زن جوان بار دیگر به پلیس مراجعه و اعلام کرد که جسد برادرش را ...
استاد فرشچیان اخلاص و ارادت بی نظیری نسبت به امام حسین (ع) داشت
به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، آن زمان راه کربلا مثل امروز باز نبود و همه نمی توانستند به راحتی بروند. نزدیکان و دوستان مدام به من زنگ می زدند و خواهش می کردند که از استاد بخواهم اگر برای نصب ضریح عازم کربلا شدند، آنها را هم همراه ببرند. من معمولاً سعی می کردم وقت ایشان را نگیرم، اما یک روز ناچار شدم موضوع را مطرح کنم. گفتم: استاد، خیلی ها می گویند اگر قرار است برای نصب ضریح به کربلا ...
تصور خیانت به قتل واقعی انجامید
سر گرفت. هادی ادامه داد: بعد از ازدواج با فرناز فهمیدم که در مورد او اشتباه می کردم. او همیشه سرش در گوشی بود و با مردان غریبه رابطه داشت.حتی یک بار متوجه شدم که بابت رابطه نامشروع از یک مرد پول گرفته است.برای همین بارها با او درگیر شدم. او هر بار انکار می کرد و به من می گفت شک و ظن بی پایه و اساس دارم و می گفت دست از سرش بردارم اما من شاهد رفت و آمدهای مشکوک او بودم و همچنین ...
تیم برتون، خالق سریال ونزدی : سال ها کوشیدم از دست شیاطین درونم رها شوم!
محفظه شیشه ای - را برایش در نظر گرفتند! فیلمبرداری از این شخصیت شامل به کارگیری فناوری جدید پیشرفته ای شد که در آن شخصیت لوید با دوربین های مختلفی احاطه شد و هم زمان از همه زوایا تصویرش ثبت شد. برتون در این باره به شوخی می گوید: من با تمام کریستوفر لوید کار نکردم و فقط سرش را هدایت کردم. برایم ترسناک بود. احساس کردم وارد دنیای یک فیلم علمی -خیالی شدم. استفاده از فناوری تا حدودی جالب است ...
گزارش تصویری| حضور معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران در موکب شهدا
...> پیش بینی کردم که او چای را روی من خواهد ریخت و همین طور هم شد. وقتی چای را روی من ریخت، سرم را پایین آوردم و چای روی تختخواب خودش ریخت. این صحنه افسر را به قدری عصبانی کرد که فریاد زد: این را ببرید و حسابی بزنید پس از بازگشت به استخبارات، متوجه شدیم همه ما خود را راننده معرفی کرده ایم. به همین دلیل، ما را کذّاب نامیدند و همگی به شدت کتک خوردیم. گرسنگی تا مرز جنون ...
پایان نقشه زن متکدی و دخترش برای سرقت از خانه مرد کارخانه دار
...> این مرد ادامه داد: وقتی به خانه رسیدیم، برای او آبمیوه آوردم. لحظه ای که از اتاق خارج شدم، وقتی برگشتم آبمیوه ام را خوردم و ناگهان بیهوش شدم. زمانی که بهوش آمدم، همسرم بالای سرم بود و متوجه شدیم خانه به هم ریخته و مقداری از وسایل به سرقت رفته است. با طرح شکایت، تحقیقات پلیسی آغاز شد و کارآگاهان خیلی زود زن متکدی را که محل فعالیتش را تغییر داده بود، شناسایی و دستگیر کردند. زن میانسال ...
هویت واقعی من یک خانواده را ناامید کرد
بغداد بردند در آن جا متوجه شدم مرا با ابراهیم هادی، فرمانده سپاه اشتباه گرفتند. او ادامه داد: برای همین وقتی عراقی ها برای سرکشی و ثبت اسرا به بیمارستان آمدند. وقتی اسم و فامیل مرا پرسیدند، چند بار مرا برانداز کردند. بعد با یکدیگر بحث کوتاهی کردند و گفتند او نیست! این آزاده بیان کرد: وقتی به اردوگاه منتقل شدم بعد از مدتی برایم نامه ای از خانواده شهید ابراهیم هادی آمد. من پاسخ ...
خدشه به امنیت ترافیکی با خاموشی مکرر چراغ های راهنمایی در شیراز
پیش آمده که با دیدن رنگ چراغ راهنمایی متوجه شدم به تقاطع نزدیک می شوم. در واقع همه ما راننده ها به دیدن رنگ های زرد، سبز و زرد عادت کرده ایم. طبیعتاً وقتی چراغ خاموش باشد این احتمال وجود دارد که گاهی از خاطرمان برود که چند قدم جلوتر تقاطع است. یعنی راننده به صورت ناخودآگاه احساس می کند که در مسیری عادی در حال حرکت است و ناگهان یک خودرو را مقابل خود می بیند و ممکن است حادثه پیش بیاید. تمرکز بر ...
3 بار قصاص در ملأعام برای قاتل مخوف؛ قتل بی رحمانه مادر و دختر در رختخواب
برای مدتی در آنجا بستری شدم. اما بعد از گذشت حدود 9 سال از این ماجرا باز هم به خاطر بیکاری و نداشتن شغل درگیر مشکلات مالی بودم و تصور می کردم اتباع خارجی (افغانستانی ها) فرصت های شغلی را گرفته اند و به ما توهین هم می کنند. این بود که تصمیم گرفتم به هر تعدادی که بتوانم آن ها را سر به نیست کنم. به همین منظور سر گذر رفتم و یک مرد میانسال تبعه خارجی را به بهانه کار به باغ پدربزرگم کشاندم و سپس ...
بابی لشلی از احترام عمیق خود به کرت انگل و رومن رینز گفت
... وقتی وارد رینگ با رومن شدم، با خودم گفتم: وای از منظر فنی، وقتی با رومن کشتی می گیری، می توانی تقریباً هیچ کاری نکنی، ولی همچنان یکی از پراحساس ترین و جذاب ترین مسابقات را خواهی داشت. او درباره سبک خاص رومن در رینگ افزود: او تو را یک بار به زمین می زند، سه دور اطراف رینگ راه می رود و جمعیت همان لحظه منفجر می شود. رومن از آن دسته کشتی گیرهایی است که در عین آرامش، قدرت و ...
روایت هایی از نحوه آزادسازی اسرای ایرانی در سال 69
روایت می کند: در آخرین روز های اسارت من مریضی خیلی سختی گرفته بودم و دوا و درمان می کردم. اسهال خونی هم گرفتم. بعد روده و معده ام عفونت کرد. حالم به شدت بد بود. مدتی هم در بهداری بستری بودم. بعد از اینکه مرا مرخص کردند چند ماه در سوله اردوگاه بودم. شبی پدرم خدا بیامرزم را در خواب دیدم که آمده بود به اردوگاه. یک پسر به اسم حسین انتظامات اردوگاه بود. در خواب به من گفت: بیا سیدی عبدالامیر کارت دارد ...
نقشه زن متکدی برای سرقت از خانه مرد کارخانه دار
داشته باشد. بعد هم چون زن و بچه داشت هرگز احتمال نمی دادم که شکایت کند چون می خواستیم بگوییم او برای دخترم مزاحمت ایجاد کرده است. نقشه سرقت چطور بود؟ دخترم زمانی که وارد خانه شد داخل آبمیوه ای که مرد کارخانه دار برای پذیرایی آورده بود داروی بی هوشی ریخت بعد در را باز کرد و من وارد شدم و سرقت را با همدستی همدیگر انجام دادیم. از چه زمانی تکدی گری می کنی؟ برمی گردد به سال ها ...
گزارش تصویری| حضور معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران در موکب شهدا
، دلم می خواست که بهروز که 12 سال زحمت کشیده بود و برای خاطر دل من دیپلم گرفته بود حاصل تلاشش را ببیند. پس به مدرسه رفتم و از مدیرشان خواهش کردم مدرک او را زودتر حاضر کنن تا بتوانم به خودش نشان دهم. پس از گرفتن مدرک اش با خوشحالی راهی محل اعزام نیرو های بسیج شدم و دیدم همگی در صف های مرتب به سخنرانی فرماندهشان گوش می دهند. بهروز متوجه آمدن من شد و پس از سخنرانی پیش من آمد و پرسید: مادر برای چه ...
قربانی: ماهی در دقیقه 90 از دستمان لیز خورد
باید بگویم باید برخورد بکنم. باید گربه را دم حجله بکشم. او در جواب این سوال که در حرف هایتان بهانه گیری نکردید، عنوان کرد: دهمین سال است که در حال مربیگری هستم. پروسه ای را طی کردم. طبیعتاً برای خودم یک فلسفه و استراتژی دارم و ایمان دارم با تمرین و تلاش می توان همه ضعف ها را برطرف کرد. اینکه بخواهیم همه ضعف هایمان را به زمین وزمان ربط بدهیم هیچ مشکلی را حل نمی کند. ...