باشگاه خبرنگاران جوان، سمیه خلیلی ـ نوار غزه، امروز به تلی از خاکستر تبدیل شده است. فاجعهای که در این باریکه کوچک و پرجمعیت به وقوع پیوسته، نه یک جنگ معمول است و نه یک درگیری نظامی ساده. این یک کمپین نابودی سیستماتیک است که ریشه در دههها اشغالگری، محاصره و سیاستهای آپارتاید رژیم صهیونیستی دارد. جنگی که از اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد، در واقع ادامه و اوجگیری یک فاجعه طولانیمدت است که در آن، رژیم صهیونیستی با استفاده از تمام ابزارهای نظامی، اقتصادی و سیاسی، سعی در نابودی کامل جامعه فلسطینی و پاک کردن هویت آن دارد. در این یادداشت انتقادی، با تکیه بر تحلیلهای درون اسرائیل و شواهد میدانی، به بررسی ابعاد این جنایت بیسابقه و پیامدهای مخرب آن برای کل منطقه میپردازیم.
از محاصره ۱۷ ساله تا جنایت علیه بشریت
برای درک آنچه در غزه رخ داده، باید از نقطه آغاز فاجعه فاصله گرفت و به ریشههای آن نگاه کرد. رژیم صهیونیستی از سال ۲۰۰۷، نوار غزه را تحت یک محاصره زمینی، هوایی و دریایی قرار داد که این منطقه را به بزرگترین "زندان روباز" جهان تبدیل کرد. این محاصره، یک سیاست تنبیهی دستهجمعی بود که به صورت هدفمند، امکانات اولیه زندگی را از مردم غزه سلب کرد. در طول ۱۷ سال، ورود غذا، دارو، سوخت و مصالح ساختمانی به شدت محدود شد، اقتصاد غزه فروپاشید و میلیونها فلسطینی به امید و شرایطی زندگی کردند که هیچ افقی برای آیندهشان متصور نبود. این سیاست، یک بستر کامل برای وقوع یک فاجعه بزرگتر بود.
جنگی که از اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد، ادامه همین سیاست محاصره و فشار حداکثری بود، اما این بار با ابزارهای نظامی در مقیاس بیسابقه. بمباران بیش از ۷۰ هزار تُن بمب بر منطقهای به وسعت ۳۶۵ کیلومتر مربع، تنها در چند ماه، نشان از یک اراده آشکار برای نابودی کامل غزه دارد. این میزان بمب، معادل چندین بمب اتمی هیروشیما است و تنها هدف آن، تبدیل غزه به یک منطقه غیرقابل سکونت بود. طبق گزارش سازمان ملل، بیش از ۷۰ درصد زیرساختهای غزه، از جمله خانهها، بیمارستانها، مدارس و دانشگاهها، به طور کامل نابود شده است. این یک جنایت جنگی صرف نیست؛ این یک عمل "دومیساید" (domicide) یا نابودی هدفمند خانهها است که با هدف آواره کردن دائمی مردم فلسطین انجام میشود. این سیاست، نه تنها زندگی را از فلسطینیها سلب میکند، بلکه هرگونه امکان بازسازی و بازگشت به زندگی عادی را نیز از آنها میگیرد.
نسلکشی آشکار و شکست اخلاقی
جنگ غزه نه تنها به خاطر مقیاس ویرانی، بلکه به دلیل تعداد بیسابقه قربانیان غیرنظامی، به عنوان یک "نسلکشی" (genocide) در دادگاههای بینالمللی مورد بررسی قرار گرفته است. بیش از ۳۷ هزار نفر کشته شدهاند که اکثریت قریب به اتفاق آنها زن و کودک هستند. این آمار نشان میدهد که کودکان، قربانیان اصلی این ماشین جنگی بودهاند و غزه را به "گورستان کودکان" تبدیل کرده است. هدف قرار دادن مستقیم بیمارستانها، مدارس، پناهگاهها و مناطق امن اعلامشده، نشان میدهد که هیچ حریم امنی برای غیرنظامیان وجود ندارد و رژیم صهیونیستی به صورت سیستماتیک و هدفمند، قوانین بینالمللی و اخلاقی را زیر پا گذاشته است.
یکی از وحشیانهترین سیاستهای این رژیم، استفاده از "گرسنگی به عنوان یک سلاح جنگی" است. با مسدود کردن مسیرهای امدادرسانی و هدف قرار دادن کامیونهای حامل کمکهای انسانی، اسرائیل به صورت عمدی یک قحطی ساختگی در غزه ایجاد کرده است. کودکان در غزه به دلیل سوءتغذیه شدید جان خود را از دست میدهند، در حالی که کمکهای انساندوستانه در پشت مرزها متوقف شدهاند. این اقدام، نقض آشکار کنوانسیونهای ژنو و یک جنایت علیه بشریت است که نشاندهنده عمق بیرحمی و سبعیت این رژیم است.
علاوه بر این، رژیم صهیونیستی در هدف قرار دادن و کشتار امدادگران، پزشکان و خبرنگاران نیز رکوردار است. این اقدام نه تنها برای جلوگیری از کمکرسانی انجام میشود، بلکه تلاشی برای "خاموش کردن صدای حقیقت" و پنهان کردن جنایات خود از دید جهانیان است. با کشتار خبرنگاران، اسرائیل به دنبال ایجاد یک فضای تاریک و بیخبری است تا بتواند بدون ترس از افشاگری، به جنایات خود ادامه دهد. این سیاست، در کنار هدف قرار دادن سیستماتیک مراکز آموزشی و فرهنگی، یک کمپین "پاکسازی فرهنگی" (culturicide) است که هدف آن از بین بردن هویت، تاریخ و آینده یک ملت است.
بنبست سیاسی و انزوای جهانی
بر اساس تحلیلهای امی آیالون، رئیس سابق شاباک، جنگ غزه یک "جنگ بدون هدف سیاسی" است که به انزوای فزاینده اسرائیل منجر شده است. به باور وی، دولت اسرائیل هیچ طرحی برای «روز پس از جنگ» ندارد و تنها به ادامه عملیات نظامی خود اصرار میورزد. این فقدان چشمانداز، نه تنها به نفع امنیت اسرائیل نیست، بلکه آن را در یک دور باطل از خشونت بیانتها قرار داده است. رژیم صهیونیستی با این رویکرد، در حال از دست دادن حمایتهای بینالمللی است، توافقنامههای صلح خود با مصر و اردن را به خطر انداخته و به یک "انزوای کامل" سوق داده میشود.
این انزوا، پیامد مستقیم شکست استراتژیهای پیشین این رژیم، بهویژه "عادیسازی بدون فلسطینیها" است. این رژیم سالها تلاش کرد تا با نادیده گرفتن حقوق فلسطینیها، روابط خود را با کشورهای عربی عادیسازی کند، اما فاجعه غزه نشان داد که این رویکرد محکوم به شکست است. مسئله فلسطین، قلب خاورمیانه است و هیچ صلحی بدون راهحلی عادلانه و پایدار برای مردم فلسطین، امکانپذیر نیست.
انتخاب بین نابودی و صلح
جنگ وحشیانه اسرائیل در غزه، نه یک اشتباه تاکتیکی، بلکه اوج یک فاجعه بلندمدت و سیاستهای نژادپرستانه و ضدانسانی است. این جنگ، اسرائیل را در یک بنبست استراتژیک و اخلاقی قرار داده است. ادامه این مسیر، نه تنها به امنیت این رژیم نمیانجامد، بلکه آن را به سوی انزوای کامل و نابودی تدریجی سوق خواهد داد. برای نجات از این مسیر تاریک، جامعه جهانی باید با قاطعیت در برابر جنایات اسرائیل بایستد، بر توقف فوری جنگ تأکید کند و راهحلی سیاسی برای تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی ارائه دهد. تنها در سایه عدالت و احترام به حقوق انسانی مردم فلسطین است که صلح و ثبات واقعی به منطقه بازخواهد گشت.