کد خبر: ۳۱۴۶۱۶
تاریخ انتشار: ۰۲:۰۶ - ۲۹ تير ۱۴۰۴
در اقتصاد۲۴ بخوانید؛
اقتصاد برای رشد نیاز به پیشبینیپذیری، سرمایهگذاری و امنیت دارد. جنگ، هر سه این عناصر را به چالش میکشد. با افزایش هزینههای نظامی، منابع دولت از بخشهای توسعهای به سمت تسلیحات و جبران خسارات میرود.
اقتصاد۲۴ ـ شیوا سپهری: در حالیکه کمتر از یک ماه از پایان جنگ ۱۲روزه میان ایران و اسرائیل گذشته، تبعات اقتصادی آن همچنان در کشور مشهود است. از افت بیش از ۵۰هزار واحدی شاخص کل بورس در همان هفته نخست، تا افزایش نرخ دلار به بیش از ۷۲هزار تومان و صعود تورم انتظاری در بازارهای طلا، مسکن و مواد غذایی، همه نشانههایی از ضربه اقتصادی هستند که صرفاً با شروع یک درگیری نظامی کوتاهمدت به اقتصاد کشور وارد شده است.
بر اساس گزارشها، تورم ماهانه خرداد از ۲.۷ درصد در اردیبهشت به ۳.۳ درصد افزایش یافت و بورس تهران طی این ۱۲ روز بیش از ۱۵ درصد ریزش کرد. این تغییرات نمایانگر تاثیر مستقیم شوک امنیتی بر اقتصاد است. در این میان، هنوز هم خطر تداوم درگیری یا حمله دوباره اسرائیل به زیرساختهای هستهای ایران کاملاً برطرف نشده و اقتصاد کشور در وضعیت نااطمینانی شدیدی قرار دارد؛ وضعیتی که در تمام جنگهای مدرن یک الگوی تکرارشونده است.
بیثباتی روانی بازارها در زمان جنگ
یکی از اصلیترین آثار جنگ بر اقتصاد، بیثباتی روانی در بازارها و افت سرمایهگذاری است. در جریان جنگ اخیر، بازار سرمایه ایران طی چند روز ابتدایی با ریزش شدید مواجه شد. شاخص کل بورس تهران به شدت افت کرد. این مسئله نشاندهندهی فرار سرمایهها و انتظار فعالان بازار برای نوسانات منفی بیشتر است. همچنین در بازار ارز، نرخ دلار از حدود ۶۰هزار تومان در ابتدای فروردین به بیش از ۷۲هزار تومان رسید؛ افزایشی که نه از دل سیاستهای پولی، بلکه ناشی از ریسک ژئوپلیتیک جنگ بود.
بیشتر بخوانید: اقتصاد جنگ چیست و مهمترین نمونههای آن در تاریخ کدام است؟
اثر دومینو وار جنگ در تمام بخشها
نااطمینانی ناشی از جنگ تنها به بورس و ارز محدود نمیشود. در حوزه کالاهای مصرفی، تورم انتظاری به سرعت خود را نشان خواهد داد. در اغلب جنگها اقتصاد در این حوزه تنش میشود. مثلا در جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و ایران نیز بر اساس دادههای مرکز آمار، شاخص قیمت مصرفکننده در هفته سوم فروردین (در اوج تهدیدات نظامی) رشد هفتگی ۳.۲ درصدی را تجربه کرد، در حالیکه میانگین ماههای قبل از آن کمتر از ۲ درصد بود. این افزایش، نه از دل رشد تقاضا، بلکه به دلیل اختلال در زنجیره تامین، احتکار، و ترس از آینده بود. در همین بازه، قیمت طلا نیز با رشد بیش از ۱۵درصدی همراه شد و مردم دوباره به داراییهای امن پناه بردند.
هزینه مستقیم نظامی و بازسازی
سپاه پاسداران جمهوری اسلامی طی این مدت ۵۹۱ موشک پرتاب کرد؛ هزینه این عملیات براساس برآوردها تا ۴.۷ میلیارد دلار بوده. همچنین خسارت ناشی از حملات اسرائیل به تأسیسات زیربنایی و هستهای، نیازمند بودجه سنگین بازسازی است.
جنگ و افت سرمایهگذاری بلندمدت
در شرایط جنگی یا تهدید به جنگ، بخش خصوصی تمایل به سرمایهگذاری جدید ندارد. پروژههای صنعتی متوقف میشوند و منابع مالی به سمت داراییهای غیرمولد میروند. این موضوع در کشورهایی مثل عراق، سوریه، افغانستان و حتی اوکراین نیز طی دهههای اخیر تکرار شده است.
تجربه سایر کشورها؛ اقتصادهایی که از جنگ ایستادند
لبنان (۲۰۰۶): در جنگ ۳۳روزه میان حزبالله و اسرائیل، لبنان بیش از ۱۵درصد از تولید ناخالص داخلی خود را از دست داد و زیرساختهای حیاتیاش مانند برق، پلها و فرودگاهها آسیب جدی دیدند. بانک جهانی بعد از جنگ اعلام کرد بازسازی اقتصاد لبنان به بیش از ۲.۵ میلیارد دلار نیاز دارد.
اوکراین (از ۲۰۲۲ تا کنون): در جریان حمله روسیه، صندوق بینالمللی پول تخمین زد تولید ناخالص داخلی اوکراین در همان سال نخست، بیش از ۳۰درصد کاهش یافت. همچنین نرخ بیکاری به بالای ۳۵درصد رسید. بخش کشاورزی که پیش از آن ۱۲درصد GDP را تشکیل میداد، به شدت آسیب دید.
ایران (جنگ ۸ ساله با عراق): در طول جنگ ۸ساله، رشد اقتصادی ایران در سالهای ابتدایی به شدت منفی شد (حدود منفی ۱۵ درصد در سال ۱۳۶۰). همچنین سهم بودجه نظامی از بودجه کل کشور تا بیش از ۵۰ درصد افزایش یافت، در حالیکه سرمایهگذاریهای عمرانی و توسعهای تقریباً متوقف شدند. تأثیرات آن تا سالها پس از پایان جنگ نیز در اقتصاد ایران باقی ماند.
چرا رشد اقتصادی قربانی همیشگی جنگ است؟
اقتصاد برای رشد نیاز به پیشبینیپذیری، سرمایهگذاری، و امنیت دارد. جنگ، هر سه این عناصر را به چالش میکشد. با افزایش هزینههای نظامی، منابع دولت از بخشهای توسعهای به سمت تسلیحات و جبران خسارات میرود. همزمان، بخش خصوصی نیز از ترس تحریم، ریسک، یا نابودی زیرساختها عقبنشینی میکند. این روندها در نهایت رشد اقتصادی را متوقف یا معکوس میکنند.
پیامدها و چشمانداز پیشروی اقتصاد جنگی
۱. بیثباتی اقتصادی با ریسک نظامی: تکرار دورههای مشابه، اعتماد سرمایهگذاران را کاهش داده و هزینه تأمین مالی دولت را افزایش میدهد.
۲. فشار قیمتی بر مردم محروم: افزایش شدید قیمت خوراکیها بهویژه برای اقشار پاییندست نشانه پیدایش بحران معیشتی است.
۳. لزوم واکنش سیاستگذاران: برای خنثیسازی آثار اقتصادی جنگ، نیاز به بستههای حمایتی هدفمند، مدیریت نرخ ارز، تقویت شفافیت در گزارش اقتصادی و تسهیل تأمین نقدینگی وجود دارد.