جنگیدن حتی در زمان صلح / روایت زن کنشگر محیط‌زیست که برای بودن در میدان لباس مردانه پوشید

2 hours ago 1

کد خبر: ۳۲۳۷۹۳

تاریخ انتشار: ۱۷:۰۰ - ۱۲ شهريور ۱۴۰۴

شیما مفید می‌گوید: آنقدر برای به‌دست‌آوردن هر چیز ساده‌ای جنگیده بودم که یادم می‌رفت گاه موضوع ساده است و نیازی به جنگیدن ندارد

جنگیدن حتی در زمان صلح

اقتصاد۲۴- «آنقدر برای به‌دست‌آوردن هر چیز ساده‌ای جنگیده بودم که حتی در میانه صلح هم عادت کرده بودم بجنگم و آدابِ ساده دیدن از یادم رفته بود.» اینها گفته «شیما مفید»، کنشگر محیط‌زیست و مدیر مجموعه ابرسین، است. نام ابرسین با حوزه تنوع‌زیستی و حیات‌وحش گره خورده است، هرچند در حوزه میراث‌فرهنگی هم کارنامه قابل‌قبولی دارد. در روز‌هایی که برگزاری نشست‌ها و جمع‌های محیط زیستی کمرنگ است و فضایی برای دورهمی‌های کارشناسان حیات‌وحش و حفاظتگران مهیا نیست، این مجموعه بناچار بار همه خلأ‌ها را به دوش می‌کشد. در گفت‌وگویی که با «شیما مفید» داشتم، پرسیدم چطور وارد وادی محیط‌زیست شد و ابرسین را شکل داد و زن بودن چه محدودیت‌هایی پیش پایش گذاشت؟

شیما مفید نامش با ابرسین گره خورده، اما پیش‌ازآن نیز شما فعالیت‌های متعددی در حوزه محیط‌زیست داشت؟ از چه سالی وارد این حوزه شدید و چرا محیط‌زیست؟

اولین تجربه‌های حفاظت از محیط‌زیست و اهمیت دادن به حفظ روابط عناصر یک اکوسیستم و احترام به نقش همه اجزا، از کوچک تا بزرگ، دقیقاً به روز‌های کودکی و نوجوانی من برمی‌گردد. آن سال‌ها در کنار بزرگان خانواده (در ابتدا پدربزرگ و مادربزرگ مادرم و سپس پدربزرگ و مادربزرگ خودم و دایی عزیزم) شاگردی می‌کردم. آنها را سال‌ها تماشا کردم که چگونه ارتباط معنادار هر موجود زنده (اعم از گیاه و جانور) را می‌دیدند و به آن احترام می‌گذاشتند و در طرح‌های توسعه روستایی داوطلبانه‌شان، دیدن اکتشافی و اهمیت حفظ محیط‌زیست را به دیگران هم آموزش می‌دادند.

من از کودکی از پدربزرگ آموختم که هیچ حیوانی بی‌دلیل خلق نشده و هیچ علفی در این عالم هرزه نیست. برای همین، گرگ همیشه حیوان مهمی بود و کفتار حافظِ پاکی طبیعت. گراز اگر گودالی در کف مزرعه می‌کند، هنرمند بود و شغال اگر به مرغ‌دانی می‌زد، هنر دسترسی به غذای خوشمزه و آسان را داشت!

در دوران لیسانس که وارد دنیای زمین‌شناسی شدم، ذهنم به‌شدت درگیر مطالعه شیوه‌های احیای مجدد سایت‌های معدنی در کشور‌های پیشرو و پیدا کردن اصولی بود که پایداری زیستگاه‌ها را تا حد ممکن برهم نزند، گیاهان منطقه را نابود نکند و اثر منفی بر حیات‌وحش و گونه‌های در تهدید انقراض نداشته باشد. به‌این‌ترتیب، از سال ۱۳۷۷ که به بدنه زمین‌شناسی کشور پیوستم و وارد شرکت‌های معدنی و پژوهشی شدم، مستقیماً با این مقوله روبه‌رو بودم. ضمن آنکه زیرنظر مادربزرگم (در بستر امور خیریه و کارآفرینی اجتماعی) پروژه‌های زیادی به‌طور داوطلبانه در روستا‌های کشور انجام می‌دادیم که برپایه توان‌افزایی و ایجاد فضای رشد برای شکل‌گیری کسب‌و‌کار‌های محلی بود و من را با محیط‌زیست و تهدید‌های آن مواجه می‌کرد.

از سال ۱۳۹۳ هم با حمایت بی‌دریغ زنده‌یاد استاد محمدعلی اینانلو که قاطعیت و اعتمادبه‌نفس به من آموختند و ریسک‌پذیری بالایشان از من انسانی قوی ساخت، به تیم عاشقان حفاظت محیط‌زیست ایران پیوستم.


بیشتر بخوانید:۱۲ پاسگاه محیط‌‏بانی تعطیل شدند


ابرسین به چه معناست؟ چه شد به فکر تشکیل آن افتادید؟

در اوستا از کوهی به‌نام «اوپائیری سَئِنَه» upāiri saēna یاد شده که گیاه «هوم» در آن می­روید. نام این کوه اساطیری ایرانی (که با راهنمایی دوست عزیزم کامران کشیری -پژوهشگر فرهنگ و زبان‌های باستانی- انتخاب شد)، در فهرست کوه‌هایی آمده که همیشه پوشیده از برف است و در هنگام آفرینش، پس از البرز از زمین رستند.

در بخش نهم کتاب پهلوی «بُندهشن» هم اشاره شده که «ابرسین» abarsēn یا «ابورسین» abursēn پس از البرز، بزرگترین رشته‌­کوه ایران بوده است؛ کوهی که بن او به سیستان، سرش به چینستان و تیغه‌ای از او نیز به خراسان است و کوه‌های سرزمین پارت از ابرسین رسته‌اند.

در پاسخ به افراد زیادی که با شنیدن نام ابرسین، بلافاصله از من می‌پرسند: آیا این کوه، نمودِ واقعی هم دارد یا فقط در اساطیر است؟ باید بگویم این توصیف اساطیری به‌خوبی با موقعیت رشته­کوه‌های هندوکشِ امروزی مطابقت دارد و ردپای آن را می‌توان در شرق فلات ایران امروزی جست‌و‌جو کرد. اما در زمان انتخاب نام، من با آن قسمتی از ابرسین کار داشتم که می‌گفت: «سَئِنه»، یعنی همان سیمرغ پرنده مشهور اساطیری، به‌دلیل بلندی زیاد کوه ابرسین نمی‌تواند از روی آن پَرِش کند. معنای لغوی ابرسین نیز همین است: فراتر از پرواز سیمرغ!

استقبال از برنامه‌های ابرسین چقدر بوده؟ و چند نفر در دوره‌های شما شرکت کرده‌اند؟

در ابرسین در دو حوزه نوجوانان (۱۰ تا ۱۷ سال) و بزرگسال (۱۸ سال به بالا) فعالیت داریم. ما می‌خواهیم پلی باشیم میان میراث طبیعی و فرهنگی و کمک کنیم به حفظ بیشتر میراث از طریق ایجاد ارتباط معنادار بین اجزای تمام این اکوسیستم پویا. در این سه سال تاکنون بیش از هزار و ۵۰۰ شاگرد در ابرسین به کسب علم و ارتقای سطح مهارت پرداخته‌اند. شاید برایتان جالب باشد که بگویم از بین این هزار و ۵۰۰ شاگرد، ۶۵ درصد (۹۷۰ نفر) را تا این لحظه زنان و ۳۵ درصد (۵۳۰ نفر) را مردان تشکیل می‌دهند. ما در حوزه نوجوانان توانسته‌ایم تاکنون میزبان ۴۴۰ نوجوان باشیم که حدوداً ۶۰ درصد دختر و ۴۰ درصد پسر هستند. در بخش اکران مستند نیز ما تاکنون موفق به برگزاری ۴۰ برنامه شده‌ایم و به‌طور متوسط میزبان بیش از دو هزار نفر بوده‌ایم.

در دوره‌های آموزشی مؤسسه، به‌ویژه کارگاه‌های مرتبط با حیات‌وحش، زنان حضور فعالی دارند؟

بله. خیلی قاطعانه می‌توانم بگویم هر روز به تعداد زنان علاقه‌مند به آشنایی و فراگیری دانش و مهارت‌های این حوزه اضافه می‌شود. همین الان هم آمار زنان شرکت‌کننده در کارگاه‌های فعلی ما در زمینه آشنایی با تنوع‌زیستی ایران چشمگیر است. به‌طورکلی، با دقت و جدیت زیادتری درس می‌خوانند، نکات علمی را پیگیری می‌کنند و در همراهی علمی اساتید و یا انجام پروژه‌های عملی، غالباً پیشرو و داوطلب می‌شوند. آنها مشتاق‌اند وظایف متعددی در این زمینه به آنها سپرده شود تا فرصت تمرین و یادگیری بیشتر برایشان باشد.

آیا زنان توانسته‌اند در ابرسین درس‌آموخته‌های خود را با دیگران به اشتراک بگذارند؟

ما در ابرسین، چه در حوزه تاریخ و فرهنگ و معماری و هنر، چه در حوزه طبیعت و حیات‌وحش و یا محیط‌زیست، از فرصت تدریس و همراهی علمی مدرسین عزیزِ زن همیشه بهره‌مند بودیم. طبیعی است به‌دلیل حضور کمرنگ‌تر زنان طی سال‌های گذشته، برای نقش‌آفرینی به‌عنوان مدرس در حوزه حیات‌وحش، آمار مربیان زن از مربیان مرد کمتر باشد.

با توجه به تغییرات اجتماعی کشور و افزایش حضور باانگیزه خانم‌ها در سال‌های اخیر، این نسبت در حال تغییر است و در ابرسین نیز قطعاً تعداد مربیان خانم بیشتر خواهد شد.


بیشتر بخوانید:چالش‌های حفاظتگران حیات‌وحش در ایران


در طول این سال‌ها فعالیت با چالش یا مشکلی مواجه شده‌اید که اگر مرد بودید، تبدیل به مسئله برای شما نمی‌شد؟

رشته تحصیلی من در سال ۱۳۷۷ که وارد دانشگاه شدم، زمین‌شناسی بود. در تمام طول سال‌های تحصیل، چه در دوران کارشناسی و چه کارشناسی ارشد، با محدودیت‌های بی‌شماری مواجه بودم و بخش زیادی از انرژی من دائم صرف حل مسئله، اثبات علاقه و مبارزه برای به‌دست‌آوردن حقوق برابر با مردان می‌شد. خیلی وقت‌ها تلاش‌هایم ناکامی‌های سنگین به بار می‌آورد و با خودم فکر می‌کردم: آیا جنبه‌های مختلف زندگی‌ام را درست کنار هم گذاشته‌ام که جواب نمی‌دهد؟ و خودم را سرزنش می‌کردم. آنقدر برای به‌دست‌آوردن هر چیز ساده‌ای جنگیده بودم که حتی در میانه صلح هم عادت کرده بودم بجنگم و آدابِ ساده دیدن از یادم رفته بود. همیشه و دائم از خودم می‌پرسیدم: انتخاب تو چیست؟ و تلاش می‌کردم در وادی ناله نمانم.

قطعاً برای بسیاری از خانواده‌ها، امن‌ترین حوزه برای تحصیل دخترانشان، رشته‌هایی بود که بدون داستان به پایان برسد و یا درنهایت به استخدام کارمندی در یک محیط ساختارمند ختم شود. اما قبولی در رشته زمین‌شناسی شروع انواع دردسر‌های من با مخالفت‌های خانواده از نوع انتخاب رشته‌ام و کادر علمی دانشگاه در محیطی تماماً مردانه بود. زمین‌شناسی سبک زندگی کاملاً متفاوتی را می‌طلبید و متفاوت بود با آنچه آن روز‌ها از یک زن انتظار می‌رفت. از نوع پوشش و نوع سلیقه اجتماعی تا تیپ حلقه‌های دوستی و نوع گفتمان و… من خیلی آگاهانه رشته‌ام را انتخاب کرده بودم. از کودکی، دیوانه‌وار عاشق حیات‌وحش، سنگ‌ها و فسیل‌ها و پدیده‌های زمین‌شناسی بودم و همیشه می‌دانستم یا زیست‌شناس می‌شوم و یا زمین‌شناس. اتاق و کمد‌ها و جیب‌های شلوار من همیشه پر بود از جانوران ریز و درشت زنده و مرده. در کنارش، تحقیقات علمی روی ژنتیک مگس‌ها و قارچ‌ها و علاقه زیاد به جمع‌آوری مجموعه‌های کلکسیونی جانوری و سنگ و… داشتم.

برای انتخاب رشته کنکور هم فقط سه رشته را زدم (در فرم انتخاب رشته‌ام ۹۷ گزینه را خالی گذاشتم)؛ جانورشناسی، زیست‌شناسی و مدیریت. به‌نوعی زیست‌شناسی و زمین شناسی را هم‌زمان خواندم.

در آن سال‌ها زنان در اغلب سفر‌های علمی و صحرایی شرکت نمی‌کردند و اغلب اوقات به‌دلیل سختی‌های زیادی که داشت، هیچ تمایلی به شرکت در این برنامه‌ها به خرج نمی‌دادند؛ لذا از چالش‌های همیشگی من تک افتادن و پیدا کردن راهی برای همراهی قانونی و غیرقانونی با تیم مردان برای رفتن به بیابان، معدن و انجام عملیات‌های صحرایی برای تمرین مهارت‌های علمی در زمین بود. از سویی، تیم‌های اکتشاف هم همیشه مردانه بسته می‌شد و صد البته نباید فراموش کرد که شرایط اجتماعی کشور هم در آن زمان اصلاً اجازه فراتر رفتن نمی‌داد. چنانچه حضور یک زن تعریف سفر را تغییر می‌داد و مردان از حضور او معذب بودند، ترجیح می‌دادند زنی همراه آنها نباشد. بار‌ها با لباس مردانه حاضر در سفر‌ها حاضر می‌شدم تا کسی متوجه حضور یک خانم نشود یا به‌جای یک آقا و با نامِ یک آقا، فرم پر می‌کردم تا بتوانم در برنامه‌های عملیاتی شرکت کنم. در بسیاری مواقع رزومه من برنده می‌شد و زمانی که متوجه می‌شدند خانم هستم، از پذیرفتن من سر باز می‌زدند. در اوقات فراغت برای دانشجویان آقا در سطح کارشناسی ارشد یا دکترا مقاله‌های انگلیسی ترجمه می‌کردم و یا مقاطع نازک آنها را در آزمایشگاه تهیه می‌کردم و آنها برای من از معدن نمونه‌های کانی و سنگ می‌آوردند. یا در روز‌های جمعه که معادن تعطیل بودند، رفاقتی برای من در سایت تحقیقات پایان‌نامه‌شان، بازدید خصوصی می‌گذاشتند که حال‌و‌هوای خاموش یک معدن فعال را از نزدیک ببینم و تحلیل‌های ژئومورفولوژیک را تمرین کنم. بار‌ها از دیوار معادنی بالا رفتم که ورود خانم‌ها ممنوع بود، اما آرزو داشتم فقط برای لحظه‌ای داخل پیت (گودال اکتشاف) را با چشم خودم تماشا کنم و بسیاری راه‌های عجیب و غریب دیگر که بماند! از آن روز‌ها که حضور زنان در فضای زمین‌شناسی و معدن محدود و سخت بود، فقط خاطره بامزه‌اش برای من مانده و لبخندی از شیطنت‌های دوران جوانی و انرژی بی‌پایانی که می‌جنگید تا تحت هر شرایطی راهی پیدا کند.

آیا در این سال‌ها تغییری در نگاه به زنان مشاهده کرده‌اید؟

بله! این تغییر بسیار چشمگیر و تحسین‌برانگیز است. شرایط فعلی با ۲۷ سال پیش که من وارد دانشگاه شدم، خیلی فرق کرده و گشایش‌های زیاد سیاسی و اجتماعی به‌واسطه تلاش مستمر زنان شکل گرفته است. این موضوع باعث شده فضای حضور زنان در عرصه‌هایی که قبلاً با عرف جامعه هم‌خوانی نداشت، رو‌به‌رشد باشد.

منبع: روزنامه پیام ما

Read Entire Article