درباره فیلم جدید کاظم صدیقی؛ اگر ما و شما در کربلا بودیم...

1 day ago 2

درباره فیلم جدید کاظم صدیقی؛ اگر ما و شما در کربلا بودیم...

 همان قدر که آبروی آدمی، گوهری است گران‌مایه! و آبروی مومن، حرمت دارد، همان قدر هم بر مومن این وظیفه است که خود را در مظان تهمت و افترا قرار ندهد.

آقای صدیقی ـ اما از این سو، هر چه تقلا کنیم، از آن سوی، گویی قصه‌ای دیگر در جریان است. قصه‌ای که کاش ادامه‌اش دهید و ویرایش نکنید.

خانمی در برابر عدسیِ دوربین‌ها، در مقام دلداری به آقای صدیقی، می‌گوید: «هنوز چیزی ثابت نشده، و اگر هم بشود، ربطی به شما ندارد. شما امیدِ حضرت‌آقا را ناامید نکنید و حتی یک انگشت هم عقب نکشید.» و آن‌گاه، صدیقی، قصه را دوباره به سوی مذهب و اعتقادات مردم می‌کشاند. تا آنجا که می‌گوید: «کاش شما در کربلا بودید...»

تحلیل محتوای این سخن با آن سبک بیان حسرت‌آمیز، حرفی سنگین و گران با خود دارد. گ او خود را از یارانِ صفِ امام حسین می‌پندارد و این بانو را گم‌شده‌ای از آن جمع می‌داند. بانویی که اگر در کربلا بود، شاید روشنگری می‌کرد. حیرت‌انگیز است قیاسی که در ورای این حرف نهفته است.

معنایش این است که کاش او هم بود و همچون زینبِ کبری(س) که از برادرش و امامش دفاع کرد، او نیز سخن می‌گفت و مردمان را توجیه می‌نمود.

گفتم توجیه! و اینجاست که گرهِ کار خودنمایی می‌کند. جدا از شأن و جایگاهِ آن ابرمردِ عاشورا که قیاسش با من و ما، حتی در خیالات محال هم نمی‌گنجد؛ اما فرقی و حرفی عجیب در دل ماجراست. زینب (س) نیامد تا برادرش و امامش و کارهای امامش را توجیه کند. اتفاقاً کربلا را همان‌ها به پا کردند که توجیه می‌بافتند. کربلا به توضیح نیاز داشت نه به توجیه.

زینب توجیه نکرد، توضیح داد

او آمد تا حسین را توضیح دهد، نیامد که توجیه کند. آمد تا یادآوری کند، نه تبرئه. حسین (ع) را آن‌گونه که بود، به یاد آن‌ها آورد که فراموشش کرده بودند. اساساً نیازی به توجیه نبود. توجیه کدام گناه؟ کدام خطا؟ کدام ویژه‌خواری؟ زینب آمد تا بگوید: حسین را شهید کردند چون حقیقت بود و راست را گفت. نه آن که بگوید حسین حقیقت است و راست را گفته است، چون شهیدش کردند. برای همین هم بی‌آن که دوربینی باشد و رسانه‌ای، برای همیشه در تاریخ ثبت شد. کسی فیلم نگرفت و هیچ‌کس وایرال نکرد.

زینب (س) حرف‌هایش، حقیقت را نمایان‌تر کرد. حرفی نبود که بخواهد دروغی و یا توجیهی برای کتمان حقیقت ببافد. آیا حرف‌های آن خانم در فیلم شما، چنان است یا در نقطه مقابل آن؟

اینجا که مردم اتفاقاً شما را حرمت نهادند و پشت سرتان نماز خواندند. حالا خود بفرمایید از این دو، کدام یک، آن دیگری را فراموش کرده. مردم یا شما؟ مگر نه این که امام (ره) می‌فرمودند این مردم از زمان مردم صدر اسلام برترند. این‌ها همه عاشورایی‌اند و در کربلاهای بسیار این روزگار شهید شده‌اند و شهید داده‌اند و شهید می‌شوند. این بار مردمان وفادارند و در این میان، فرماندهان و افسران لشکری، سودای بی‌وفایی و دنیاطلبی دارند. بودند که مملکت را در کربلاهای سنگین روزگار تنها نگذاشتند. حقیقت این وسط هم که دین مردم هم نشانه گرفته شد.

اینجا اتفاقاً حقیقت دارد رونمایی می‌شود و در حال خودنمایی است. درهم‌نیامیختنی است قیاس‌هایِ در ورایِ حرف‌هایتان. حال از جایی دیگر ببینیم داستان را. امروز اگر زینب کبرا بود از که شکایت می‌کرد؟ کربلا را به کدام یک یادآوری می‌کرد؟ مردم یا من و شما؟ اگر می‌پرسید شما در راه حسین (ع) ـ که فرموده بود اگر دین خدا با خون من زنده می‌ماند، پس ای شمشیرها بر من فرود آیید ـ برای استقامت دین خدا چه کرده‌اید، پاسخ چه بود؟ این اسم‌ها مسئولیت می‌آورند و فقط اسم نیستند.

یک جمله ایشان، یعنی همان خانم، اما به دل می‌نشیند. امید آقا را ناامید نکنید. این تنها خواسته از شماست. با وایرال کردن خودتان نه، با تقلاها نه. با سکوت و یا با کنار کشیدن.

فدک را جعل می کردیم

راستش را بخواهید حرف زدن و قضاوت کردن از دورترین نقطه‌ها، کار بسیار راحتی است. مثل خودم که از دور دارم شما را نقد می‌کنم و چه بسا حال و روز خودم وخیم‌تر است.

شما به کربلا اشاره می‌کنید و به نفع خود تحفه‌ای می‌آورید. روال اگر اینگونه باشد، یکی هم پیدا می‌شود که سوغاتی سنگین‌تر با خود بیاورد که درست در نقطه مقابل شماست. مثلاً شاید بگوید با این وضع فساد و تخلف و جعل امضا، اگر از بین ما، کسی در آن دوران بود، چه بسا سندِ فدک را هم جعل می‌کرد و از دستِ صاحبان اصلی‌اش بیرون می‌کشید. حتی حرفه‌ای‌تر از آنانی که در همان زمان دست به چنین کاری زدند

مهدی محمدی کلاسر-دبیر اجتماعی تابناک

Read Entire Article