دستگیری پسری که به دنبال پدرش می گشت | پدرم 20 سال پیش...

5 hours ago 1

من خلیل، راننده تاکسی 90 ساله

داشتید؟ خانم مالکی لطف کردند و زحمت کشیدند و با همکارانشان به منزل ما آمدند و واقعا شرمنده ام کردند. یک لوح تقدیر همراه حکم مشاور مدیرعامل هم به من دادند. من که سواد درست و حسابی ندارم، اما تا آنجا که می دانم و به اندازه تجربه ای که در این همه سال کسب کرده ام تلاش می کنم تا مشکلات رانندگان تاکسی حل شود و آنها مشکلات مرا نداشته باشند. رانندگان تاکسی واقعا گرفتار هستند. شما در فیلم گفته ...

گواهی بکارت پیش از ازدواج ابزاری برای تحقیر زنان

. آنها پشت در اتاق نشستند تا مونا توسط دکتر معاینه شود. از حال بدی که آن روز تجربه کرده، می گوید که تا همین حالا با بدنش بیگانه تر شده و خودش را دوست ندارد. هنگام صحبت کردن، انگشتان دستش را در هم جمع می کند و صدایش را آرام می کند تا شاید کسی متوجه حرف های او نشود: پدرم به مادرم گفته بود مرا برای معاینه به دکتر ببرد. آن روز همسرم هم همراه ما آمد. اصلا حس خوبی نداشتم، حس خجالت همراه با یک خشم ...

قاتل فراری پس از 3 سال در خانه مادرش دستگیر شد

به گزارش راهبرد معاصر، دی ماه سال 1400 گزارش قتل پسری به نام شهرام توسط اورژانس به پلیس اعلام شد. پس از آن مأموران به محل جنایت که باغی در فیروزآباد ورامین بود، رفتند. بررسی های اولیه نشان می داد که در محل جنایت تعدادی دختر و پسر با روشن کردن آتش در حال استعمال مواد مخدر بودند که یکباره پسر جوانی با دوستش وارد باغ شده و شهرام را با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده و پس از آن هم متواری ...

فیلم / مادر لیانا کوچولو : لطفا قاتل دختر بی گناهم را زودتر اعدام کنید !

اینگونه تشریح کرد: پس از ربودن لینا اورا به کانال آب در محدوده ولد آباد محمد شهر بردم و بعد با چاقویی که از قبل در خودروام داشتم ضربه ای به قفسه ی سینه لیانا زدم و پس از ربودن گوشواره هایش جسد را با پنهان کردن دریک کیسه پلاستیکی در همان منطقه رها کرد پس از اینکه پلیس مرا با خود روام برای بازجویی می برد در مسیر گوشواره هارا از پنجره به بیرون انداختم این متهم درباره ی انگیزه جنایتش گفت :به خاطر ...

مردی که با چفیه جان بخشید و جان داد

... نام پدرم حسین بود؛ اما همه او را امیرحسین صدا می زدند. سال 1328 در فریدن به دنیا آمد. هنوز شش هفت سال بیشتر نداشت که پدرش را از دست داد. همان وقت بود که سنگینی بار زندگی را بر دوش گرفت. برای کار و تأمین خانواده راهی تهران شد؛ روزها کارگری می کرد و شب ها درس می خواند. بعد از مدتی به اصفهان آمد، در کارخانه آجرپزی مشغول شد و همان جا بود که ازدواج کرد و ماندگار شد. پدرم با وجود شرایط ...

در جبهه حق از اسلام و وطن دفاع می کنیم

پدرم تو هم جسم مرا ببین و همچون سدی استوار ایستادگی کن، خیلی دلم می خواست که با دختر مورد علاقه خود ازدواج کرده تا شاید بعد از خودم فرزندی برای شما به یادگار بماند ولی متأسفانه قسمت نبود. در پایان می خواهم که جسد مرا در زادگاهم روستای دهداران به خاک بسپارید این وصیتنامه در تاریخ 60/10/27 نوشته شد شما را به خدا می سپارم. ولی تو پدر و مادر عزیزم به خاطر خدا اگر می شود بعد از مرگم ناراحتی ...

از یتیمی تا عضویت در گروه مسلح دموکرات

زور ازدواج کردم تا دیگران از دست من راحت شوند! پس از طلاق اول، چه مسیری را طی کردید؟ سال 1386، بعد از سال ها تحمل، بالاخره جرأت کردم و تصمیم به طلاق گرفتم. اما بعد از طلاق، همه ی درها به رویم بسته بود. نه خانه ای داشتم و نه پشتوانه ای. تنها گزینه ای که داشتم، رفتن به اقلیم کردستان و زندگی در خانه پدر و مادرم بود. آن ها در یکی از شهرک های گروه دموکرات زندگی می کردند. وقتی به ...

ایبنا ۱۴۰۴/۰۵/۲۸ - ۱۰:۲۲

مصدق پوپولیست نبود

عنوان وکیل عاشق ساخته بود. وکیل تسخیری ای که تسخیر نشد دکتر شیرین بزرگمهر، فرزند سرهنگ جلیل بزرگمهر با یادآوری خاطرات کودکی خود گفت: من از شش سالگی از طریق پدرم با دکتر مصدق همراه بودم. پس از کودتا، پدرم از کار برکنار شد و ماجرای پذیرش وکالت دکتر مصدق آغاز گردید. در خانواده مخالفت های شدیدی با این تصمیم وجود داشت. مادرم بارها تهدید کرد که از پدرم جدا می شود یا حتی خودکشی می کند ...

ایبنا ۱۴۰۴/۰۵/۲۸ - ۱۱:۱۷

صدسال تنهایی بمب اتمی در زندگی ام منفجر کرد

کهگیلویه وبویراحمد که محل زندگی ام بود دیدم و از آن خوشم آمد. حسن زاده ادامه می دهد: در شهرستان ما کتابفروشی آنچنانی وجود نداشت و آن کتاب را هم در یک لوازم تحریر فروشی دیدم و مادرم سال بعد آن کتاب را برای تولدم خرید. همین که بعد از یک سال آن کتاب هنوز به فروش نرفته بود، نشان دهنده این بود که کتاب و کتابخوانی خیلی رونقی نداشت. فکر می کنم دوم یا سوم راهنمایی بودم که آن کتاب حجیم را خواندم ...

کیهان ۱۴۰۴/۰۵/۲۸ - ۲۲:۰۲

از سفره عید غدیر تا گهواره محرم قصه پرپرشدن خانواده ساداتی

اول خانواده شهید حمید مقیمی و ربابه عزیزی. خواهرم فهیمه، تنها یک سال از من کوچک تر بود. دامادمان سید مصطفی ساداتی ارمکی و سه فرزندشان ریحانه سادات 15 ساله، فاطمه سادات 10 ساله و سید علی 4 ساله به همراه پدر و مادرم، هفت نفر از عزیزانم بودند که در حادثه نارمک به شهادت رسیدند. من و برادرم در تهران و محله نارمک بزرگ شدیم. کودکی و نوجوانی مان در همان کوچه ها گذشت. روز عید غدیر؛ آخرین دیدار ...

نقشه زن متکدی برای سرقت از خانه مرد کارخانه دار

بود داروی بی هوشی ریخت بعد در را باز کرد و من وارد شدم و سرقت را با همدستی همدیگر انجام دادیم. از چه زمانی تکدی گری می کنی؟ برمی گردد به سال ها قبل. همسرم به خاطر حمل مواد مخدر به زندان افتاد و او را اعدام کردند. از آن به بعد برای تأمین هزینه زندگی مجبور شدم گدایی کنم. زمانی که همسرم اعدام شد دخترم 4 ساله بود و در این مدت با بدبختی او را بزرگ کردم. منبع: روزنامه ایران ...

بیوگرافی علیرضا فغانی و همسرش +عکس های شخصی

سال 2015 فینال جام ملت های آسیا را زد سپس فینال باشگاه های جهان در سال 2016 و فینال المپیک 2016 ریو و داوری نیمه نهایی جام کنفدراسیون های در سال 2017 بر عهده او بود علیرضا فغانی در سال 1380 وقتی 23 ساله بود با همسرش ازدواح کرد که ثمره این زندگی دو پسر بنام های سپهر 18 ساله و دخترش ساغر 9 ساله می باشد قبلا هم گفته ام زمانی کهکوچک بودم پدرم پرسپولیسی بود و با هم به ...

جزئیات قتل مرد میانسال در سبلان؛ راننده تاکسی اینترنتی با همکاری زن معتاد قنبر را کشت

اینکه همسرم فوت کرد، مجبور شدم برای مصرف مواد به خانه قنبر بروم. او مدام در خانه برایم مزاحمت ایجاد می کرد. متهم در ادامه گفت: از گذشته نیز با مرد معتادی که راننده تاکسی اینترنتی بود، آشنا شده بودم و حتی قرار بود با یکدیگر ازدواج کنیم. چندین ساعت قبل از اینکه مقتول به قتل برسد برای مصرف مواد مخدر به خانه اش رفتیم، اما خیلی زود خانه را ترک کردیم. از وقوع جنایت خبر ندارم و مرد غریبه ای را هم ...

گزارش تصویری| حضور معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران در موکب شهدا

رفاقت نزدیک داشتید؟ جانباز 70 درصد اسدالله آشوری: من با شهید محمودعلی مهری از بچه های ابهر و همچنین دو رزمنده همدانی خیلی صمیمی بودم. آن قدر با هم بودیم که همه فکر می کردند فامیل یا هم محلی هستیم. سال 65 تقریباً از ابتدا تا انتها با هم بودیم. وقتی پتو های محمودعلی را از سنگر بیرون گذاشتند، پرسیدم چرا این کار را کردید؟ گفتند کمی زخمی شده. اما بعد آهسته گفتند شهید شده است. خیلی ناراحت شدم ...

کودتای 28 مرداد؛ سرلشکر زاهدی و زریاب خویی

آشنا بودیم و من حتی فلسفه با ایشان کار کرده بودم و ایشان شاگرد حاج آقا روح الله خمینی هستند در فلسفۀ قدیم. عباس زریاب از قم آمدند به این جا و خوب ترقی کرد و بعد جریان عوض شد برایش، آن موقع مرا صدا کرد و رفتم کتابخانه احوال ایشان را بپرسم چون اوضاع شلوغ بود و این ها آن جا نشسته بودیم صحبت می کردیم و او به من گفت، یک مهمانی ما این جا داریم می خواهید ببینیدش؟ گفتم کیست؟ گفت، سرلشکر زاهدی است. گفتم اه ...

به بهانه درگذشت کبری امین سعیدی (شهرزاد)/ سیمای واقعی زنی در دور دست

کرد و پدرم زهرا. زمان رقصندگی شهلا می گفتندم. در سینما شهرزاد شدم و حالا زیر شعرهایم می نویسند شهرزاد. درباره اش گفته اند از کودکی یاور پدر قهوه خانه دار و برادر شر و شور و ماجراجو بوده، تا در 14 سالگی به عنوان رقصنده پایش به کافه و تئاترهای لاله زار باز می شود. در همین سال ها با فیلم یکه بزن وارد سینما می شود. اما اولین بار نامش در تیتراژ فیلم قیصر می آید. بازی او در تنگنا و صبح روز ...

زنان خانه داری که ورزشکار شدند

هفته ای دو بار به همراه جمعی از اکیپ 30 تا 40 نفره به ارتفاعات چندین هزار متری صعود کند. او به پرستاری از مادر و پدرش افتخار می کند و به صدای زنجان می گوید: من با خدمت به والدین و ورزش کوهنوردی حال دلم خوب تر از روز قبل می شود. هموازه از پدر و مادر پیرم مراقبت می کردم اما متاسفانه حدود 8 ماهی است پدرم فوت کرده و در حال حاضر با جان و دل پرستار مادرم هستم و هر هفته عصر دوشنبه ها و صبح ...

از روستای بی برق تا قاب جهانی؛ روایت اسحاق آقایی از مردم و عکاسی

مدرسه بود، مجبور شدم به شهر بروم. در آنجا با معلم هنر مدرسه آشنا شدم. به او گفتم علاقه دارم وارد فیلم سازی شوم. او مرا راهنمایی کرد. اما در آن زمان، در یاسوج و استان کهگیلویه وبویراحمد هیچ زیرساخت آموزشی در حوزه هنر وجود نداشت. سال اول دبیرستان اطلاعیه ای از انجمن سینمای جوانان دیدم؛ اعلام کرده بودند دوره یک ساله ی فیلم سازی برگزار می کنند. ثبت نام کردم، آزمونی برگزار شد و پذیرفته شدم. سال ...

درباره خواهر شهید جواد جهانی چه می دانید؟ | جهانی برای خواهر

لیلا جانقربان| شهرآرانیوز ؛ شهید جواد جهانی متولد سال 1360 در مشهد بود. دوازده سالگی را سن تکلیف خودش قرار داده بود و از همان شبی که به این سن رسید نماز های یومیه که هیچ، نماز شب هایش هم دیگر قطع نشد. هجده سالگی ازدواج کرد و خدا یک پسر به نام علی و یک دختر به نام فاطمه به او داد. از آن بسیجی های فعال و نقش آفرین بود تا اینکه سال 93 راهی سوریه شد و دو سال بعد در 22 آبان 1395 در حین خنثی سازی تله ...

تمام مردم ایران بخوانند؛ نگران اخراج اتباع افغان نباشید

است که تاکنون از کشور خارج شده اند و 800 هزار اتباع غیرمجاز دیگری که تا آخر سال از کشور خارج خواهند شد. یک میزبانی 44 ساله فرآیند خروج اتباع غیرمجاز از کشور از آغاز به کار دولت چهاردهم به طور جدی و عملیاتی دنبال شد. این فرآیند در روزهای پس از جنگ تحمیلی اخیر سرعت بیشتری به خود گرفت. همین سرعت گرفتن باعث شد این امور توجه سیاسی و رسانه ای بسیاری را به خود جلب کند، اما این توجه ...

پاسیاد پسر خاک را بیشتر از بقیه کتاب هایم دوست دارم

و جوایز گوناگونی را کسب کرد. در جلسه رونمایی، من، 34 ساله بودم و کار را در حدود بیست وهفت سالگی آغاز کرده بودم. به راستی تا مدتی از گفت وگو می ترسیدم و تجربه کافی در این زمینه نداشتم؛ اما ناچار بودم برای ورود به عرصه پژوهش در حوزه انقلاب و جنگ، این آزمون را پشت سر بگذارم؛ چراکه یکی از منابع اصلی در این حوزه، منابع شفاهی است. *آشنایی و دوستی ما سال ها قبل از این شکل گرفت و تو را فردی ...

یافته ۱۴۰۴/۰۵/۲۸ - ۱۰:۰۷

اعتماد وارونه

: "کمونیسم را بهانه کرده اند که نفت ما را 100 سال دیگر هم غارت کنند. دادگاه نظامی مرا به سه سال حبس مجرد محکوم کرد که در زندان لشکر 2 زرهی آن را تحمل کردم. روز12 مرداد 1335 که مدت آن خاتمه یافت به جای این که آزاد شوم به احمدآباد تبعید شدم...اکنون که سال 1339 خورشیدی هنوز تمام نشده...با این وضعیت می سازم تا عمرم به سر آید و از این زندگی خلاصی یابم. "(احمدآباد: روستایی نو در قلب تاریخ. مجله چشم انداز ایران ...

از زیارت کربلا تا نماز در مسجدالاقصی

بود که این عمل باعث ضایعه مغزی می شود و به سلامت روانی و جسمی کودک آسیب می رساند. هرچند روز های اول بعد از عمل پیش بینی پزشک درست بود، اما به یک باره ورق برگشت و توانایی جسمی پسرم اصلاح شد. به طوری که خود پزشکان به ما می گفتند این فقط یک معجزه است. خودم هم در حین معالجه پسرم مشغول شیمی درمانی بودم. بعد از یک دوره شیمی درمانی انجام شده، قطع درمان شدم، ولی بعد از گذشت تقریباً 2 ماه دوباره بیماری ام ...

زومیت ۱۴۰۴/۰۵/۲۸ - ۱۳:۰۱

ناجی مایکروسافت؛ مردی که با همدلی امپراتوری در حال سقوط را نجات داد

به دلیل فلج مغزی شدید به ویلچر نیاز دارد، چیزهای بیشتری یاد گرفتیم. من ویران شده بودم، اما بیش از هر چیز به خاطر آینده و آرزوها و رابطه ی خودم و آنو نگران بودم. اینکه بگوییم دوران سختی بود، به هیچ وجه گویای حال ما نیست. اما نکته ی عجیب این بود که واکنش آنو به زین از همان لحظه ی تولد فرزندمان، با من بسیار متفاوت بود. او فقط به این فکر می کرد که چگونه می توانیم به بهترین شکل از فرزندمان ...

کشیدن دندان تنها راه ارزان برای فقرا

خیلی بالا است. از طرف دیگر قبول دارم قیمت مواد اولیه ای که آن ها [دندان پزشکان] تهیه می کنند هم رو به افزایش است و پزشکان نیز مجبور هستند قیمت ها را بالا ببرند، اما این مسئله چه قدر برای مردم عادلانه است؟ نادیا که اواخر سال گذشته به دندان پزشکی مراجعه کرده، دیگر توانی برای هزینه در این زمینه ندارد. او می گوید: سال قبل برای درمان دندان هایم اقدام کردم. اگر بخواهم مجموع هزینه ای که برای ...

پشت صحنه فعالیت های مالی و سیاسی منافقین

از سال ها فوران کند، ملتی کهن را به صحنه آورد؛ ملتی که هم پیوندی عمیق با خاک و سرزمین خود دارد و هم در راه ارزش های الهی آماده فداکاری است. به گفته او، این همان حقیقتی است که اندیشمندان بزرگی همچون اقبال لاهوری نیز در وصف ایرانیان یاد کرده اند. وی با اشاره به دفاع مقدس و مقاومت ملت ایران در برابر جنگ های تحمیلی گفت: تجربه هشت سال جنگ و مقاومت های بعدی نشان داد که برخلاف تصور دشمنان ...

Read Entire Article