روایت تلخ ۲۸ مرداد در بیانات رهبر معظم انقلاب

3 hours ago 1

باشگاه خبرنگاران جوان - در میانه قرن بیستم، ایران در آستانه یکی از مهم‌ترین تحولات سیاسی خود قرار گرفت؛ تحولی که نه تنها سرنوشت کشور بلکه مسیر استقلال و آزادی مردم ایران را برای دهه‌ها تحت تأثیر قرار داد. در تابستان ۱۳۳۲، تهران صحنه جدالی سرنوشت‌ساز میان خواست ملت برای استقلال و توطئه قدرت‌های خارجی بود. دولت ملی دکتر محمد مصدق با وجود پشتوانه مردمی، در برابر فشار‌های بی‌امان انگلیس و آمریکا و نیرو‌های داخلی وابسته به دربار قرار گرفت. این جدال سرانجام به کودتایی ختم شد که با نام رمز «آژاکس» در تاریخ ثبت گردید؛ کودتایی که نه تنها دولت قانونی ایران را سرنگون کرد، بلکه سلطه دوباره بیگانگان را بر کشور تحمیل ساخت.

نفت به‌عنوان میدان نبرد

ریشه ماجرا به نفت بازمی‌گشت؛ ثروتی که باید سرمایه ملی ایران می‌بود، اما دهه‌ها در چنگال استعمار انگلیس گرفتار شده بود. از قرارداد دارسی تا قرارداد ۱۹۳۳، همه‌چیز به گونه‌ای طراحی شده بود که سود عظیم نفت به جیب انگلیس سرازیر شود و سهم ایران ناچیز باقی بماند. این نابرابری آشکار، بذر نارضایتی و اعتراض را در میان نخبگان و مردم ایران کاشت. پرچمدار این اعتراض‌ها، دکتر محمد مصدق همراه با آیت‌الله کاشانی و دکتر حسین فاطمی بود که پرچم ملی شدن صنعت نفت را برافراشتند. سرانجام در سال ۱۳۲۹، قانون ملی شدن نفت به تصویب مجلس رسید و در اردیبهشت ۱۳۳۰ مصدق به نخست‌وزیری رسید تا این آرمان ملی را تحقق بخشد. خلع ید از شرکت نفت انگلیس_ایران نقطه آغاز تقابل مستقیم تهران با لندن شد.

انگلیس که منافع عظیم نفتی‌اش را از دست داده بود، به همه ابزار‌ها متوسل شد: تحریم کامل نفت ایران، خروج کارکنان خود از آبادان، شکایت به شورای امنیت و سپس دیوان لاهه. اما دیوان در رأیی کم‌سابقه جانب ایران را گرفت. قضات دیوان اعلام کردند این نهاد صلاحیت ورود به پرونده را ندارد؛ چراکه شرکت نفت انگلیس ـ ایران یک مؤسسه خصوصی بود و نه یک نهاد دولتی. به همین دلیل، موضوع از دایره دعاوی میان دولت‌ها خارج می‌شد و در چارچوب صلاحیت دیوان قرار نمی‌گرفت. این رأی برای ایران یک پیروزی حقوقی مهم و برای انگلیس شکستی سنگین به شمار می‌آمد. این شکست دیپلماتیک انگلیس، آنان را مصمم‌تر کرد که تنها راه حفظ منافعشان، سرنگونی دولت مصدق است.

در آن مقطع تاریخی، انگلیس دیگر قدرت بلامنازع گذشته نبود؛ کشوری که روزگاری امپراتوری‌اش بر بخش بزرگی از جهان سایه افکنده بود، حالا به قدرتی درجه دوم (Great Power) در عرصه بین‌الملل بدل شده بود. لندن به‌خوبی میدانست که بدون اتکا به یک ابرقدرت (Super Power) توانایی پیشبرد طرح‌هایش را ندارد. از همین رو، با بزرگ‌نمایی خطر نفوذ شوروی و هشدار درباره گسترش کمونیسم در ایران، کوشید آمریکا را وارد میدان کند و واشنگتن را به دخالت در بحران قانع سازد: «وقتى نهضت مصدق در این کشور پیش آمد - که یک نهضت ملى بود - جایى‌که بیشترین احساس خطر را کرد، دستگاه حکومت و سلطنت نبود؛ انگلیسى‌ها بیشترین احساس خطر را کردند. بعد هم که انگلیسى‌ها دیدند از عهده‌ى کار برنمى‌آیند، امریکایى‌ها را وارد کار کردند. آنها به یک معنا آمدند صحنه را از دست انگلیسى‌ها ربودند و حاکم شدند.» ۳۰/۰۱/۱۳۸۴

دکتر مصدق، قربانی ابرقدرت‌ها

در دوران هری ترومن، آمریکا چندان همراهی نشان نداد. او کودتا را در چارچوب سیاست دکترین «سد نفوذ» (Containment) پرهزینه می‌دید و ترجیح می‌داد از مصدق حمایت کند تا مانع نفوذ شوروی شود. اما با روی کار آمدن آیزنهاور در ۱۹۵۳، ورق برگشت. استراتژی «انتقام گسترده» (Massive Retaliation) جایگزین سیاست «سد نفوذ» شد و آمریکا مسیر تهاجمی‌تری در جهان در پیش گرفت. ایران به صحنه آزمایشی برای این سیاست بدل شد. در چشم واشنگتن، مصدق نه یک رهبر ملی بلکه خطری بالقوه بود که می‌توانست با بحران اقتصادی و فشار داخلی، زمینه‌ساز رشد کمونیسم شود. در نتیجه، آمریکا با انگلیس همدست شد و طرح براندازی دولت ملی ایران کلید خورد: «دکتر مصدّق به آمریکایی‌ها اعتماد کرد؛ برای اینکه بتواند خود را از زیر فشار انگلیس‌ها نجات بدهد، به آمریکایی‌ها متوسّل شد؛ آمریکایی‌ها به جای اینکه به دکتر مصدّق که به آنها حسن ظن پیدا کرده بود کمک کنند، با انگلیس‌ها همدست شدند و کودتای ۲۸ مرداد را راه انداختند. مصدّق اعتماد کرد، کتکش را [هم]خورد.» ۱۲/۰۸/۱۳۹۲

عملیات آژاکس زیر نظر سازمان سیا و‌ام‌آی‌سیکس طراحی شد. فرمانده میدان، کرمیت روزولت، نوه رئیس‌جمهور پیشین آمریکا بود. او متخصص جنگ روانی و عملیات مخفی بود و با ورودش به تهران در مرداد ۱۳۳۲، شبکه‌ای از عوامل داخلی را فعال کرد: از برخی افسران ارتش و سیاستمداران درباری گرفته تا روزنامه‌های وابسته و حتی اوباش خیابانی. نخستین گام، تخریب شخصیت مصدق بود. ده‌ها نشریه با پول سیا علیه نخست‌وزیر مطلب نوشتند؛ او را دیکتاتور، کمونیست‌گرا و دشمن دین معرفی کردند. در کنار این تبلیغات، پول‌های کلان میان اراذل و اوباش توزیع شد تا به خیابان‌ها بریزند و با تظاهرات ساختگی، فضای عمومی را علیه دولت تغییر دهند.

تاج بر سر نوکران به وسیله کودتای اوباش

در شب ۲۵ مرداد ۱۳۳۲، نخستین تلاش برای کودتا با ابلاغ فرمان شاه به دست سرهنگ نصیری ناکام ماند. مصدق از توطئه آگاه شد و نصیری دستگیر گردید. محمدرضا پهلوی که از عاقبت کار بیمناک شده بود، به بغداد و سپس رم فرار کرد. چند روزی مردم تهران جشن گرفتند و تصور کردند خطر رفع شده است. اما واقعیت آن بود که کودتاگران هنوز تسلیم نشده بودند. کرمیت روزولت با لجاجت تصمیم گرفت نقشه را ادامه دهد. او در کمتر از دو روز، پول‌های بیشتری میان اوباش پخش کرد، افسران بیشتری را تطمیع نمود و فضای رسانه‌ای را دوباره به نفع کودتا برگرداند.

۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تهران صحنه خشونتی بی‌سابقه شد. گروه‌های مسلح و اوباش، با حمایت مالی و لجستیکی سیا، خیابان‌ها را در دست گرفتند. تانک‌ها به حرکت درآمدند، رادیو تهران به تصرف درآمد و خانه نخست‌وزیر با گلوله توپ هدف قرار گرفت. در نهایت، مصدق دستگیر و سپس محاکمه شد. او ابتدا سه سال زندان کشید و سپس تا پایان عمر در حصر خانگی ماند. به فاصله کوتاهی، محمدرضا پهلوی که فرار کرده بود با خفت به ایران بازگشت و خود را پادشاه معرفی کرد، اما حقیقت آن بود که سلطنت او نه بر رأی ملت، بلکه بر تانک‌ها و دلار‌های آمریکا استوار بود: «کودتای بیست‌و‌هشتم مرداد نه به‌وسیله‌ی انگلیس [بلکه]به‌وسیله‌ی آمریکا در ایران انجام گرفت، علیه مصدّق. یعنی حتّی به امثال مصدّق هم اینها راضی نیستند؛ اینها نوکر میخواهند، تو‌سری‌خور میخواهند؛ مثل چه‌کسی؟ مثل محمّدرضای پهلوی؛ این‌جور آدمی میخواهند؛ که بر این کشورِ پُرنعمتِ پُربرکتِ ثروتمندِ حسّاسی که ازلحاظ موقعیّت جغرافیایی حسّاس است حکومت کند؛ یک نفری باشد دست‌بسته و تسلیم آنها؛ آمریکایی‌ها این را میخواهند؛ اگر نشد، میشوند دشمن.» ۱۳۹۶/۰۸/۱۱

میراث سیاه آمریکا در ایران

کودتا پیروزی بزرگ برای واشنگتن و لندن بود. فضل‌الله زاهدی، نخست‌وزیر منصوب کودتا، با حمایت ارتش دربار و کمک‌های مالی گسترده آمریکا، دولت وابسته‌ای تشکیل داد. تنها در ماه‌های نخست، میلیون‌ها دلار کمک بلاعوض از آمریکا به ایران سرازیر شد تا پایه‌های حکومت جدید محکم شود. اما این کمک‌ها بهای سنگینی داشت: از این پس، استقلال ایران لگدمال شد و سیاست کشور در مدار منافع آمریکا قرار گرفت.

یکی از تلخ‌ترین ثمرات کودتا، تأسیس سازمان بدنام ساواک بود؛ نهادی امنیتی که با مشاوره سیا و موساد شکل گرفت و مأموریت اصلی‌اش سرکوب و شکنجه مخالفان بود. در دهه‌های بعد، ساواک سایه سنگینی بر جامعه ایران انداخت: دانشجویان، روشنفکران، روحانیون و فعالان سیاسی تحت تعقیب، بازداشت و شکنجه قرار گرفتند. فضای خفقان پس از کودتا، نه تنها آزادی‌های سیاسی را نابود کرد بلکه هرگونه تلاش برای استقلال واقعی را سرکوب نمود. اما پیامد کودتای ۲۸ مرداد تنها به ایران محدود نماند. این واقعه الگویی برای سیاست خارجی آمریکا در جهان شد. از قاهره تا جاکارتا و از بغداد تا سانتیاگو، کودتا‌ها و مداخلات مشابه علیه دولت‌های مستقل به راه افتاد.

ایران نخستین قربانی این استراتژی جدید بود؛ استراتژی‌ای که استقلال ملت‌ها را برنمی‌تابید و هر حرکت آزادی‌خواهانه‌ای را تهدیدی برای منافع غرب قلمداد می‌کرد: «استکبار، یعنی گردن کلفتی و قلدری و آدمکشی و شرم نکردن و ابا نکردن و تجاوزِ توأم با وقاحت و سر را بالا گرفتن و سینه را سپر کردن. نظامی که امروز قدرت‌های مقتدر عالم دارند، نظام استکباری است. امریکا وارد یک کشور دیگر میشود و با مردم آن کشور میجنگد. بزرگترین بلا‌های عالم برای ملت‌های دنیا، همین نظام سلطه است. اگر ملت‌ها در کشور و خانه‌ی خودشان، اختیار نداشته باشند، از وبا و طاعون و بدترین مرض‌ها خطرناکتر است.» ۱۳۶۸/۱۰/۰۶

اعتراف آمریکا به جنایت علیه ملت ایران

سال‌ها بعد، حقیقت دخالت آمریکا در ایران یکی پس از دیگری برملا شد. اسناد طبقه‌بندی‌شده سیا در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۲۰۱۳ منتشر شدند و نشان دادند که عملیات آژاکس نه یک افسانه، بلکه برنامه‌ای دقیق، پرهزینه و با هدایت مستقیم واشنگتن بوده است. خود مقامات آمریکایی نیز ناچار به اعتراف شدند. از مادلین آلبرایت تا باراک اوباما، از بیل کلینتون تا برنی سندرز، همگی اذعان کردند که آمریکا با زیرپا گذاشتن اصول دموکراسی، علیه دولت منتخب ایران کودتا کرده است. اوباما در سخنرانی ۲۰۰۹ در قاهره صراحتاً گفت که آمریکا در براندازی دولت مصدق نقش داشته است. مادلین آلبرایت در سال ۲۰۰۰ از این دخالت ابراز تأسف کرد و بیل کلینتون نیز آن را «اشتباهی راهبردی» خواند. حتی سازمان سیا در سال ۲۰۲۳ رسماً اعتراف کرد که حمایت از کودتای ۲۸ مرداد اقدامی «غیردموکراتیک» بوده است.

این اعترافات هرچند دیرهنگام، سندی است بر حقیقتی که ملت ایران دهه‌ها پیش با گوشت و پوست خود لمس کرده بود: «از ۲۸ مرداد ۳۲ تا امروز در هر موردی که با آمریکایی‌ها مسئولین این کشور اعتماد کردند، ضربه خوردند. مصدق به آمریکایی‌ها اعتماد کرد، به آنها تکیه کرد، آنها را دوست خود فرض کرد، ماجرای ۲۸ مرداد پیش آمد.» ۱۳۹۱/۱۱/۱۹ کودتای ۲۸ مرداد تنها یک رویداد سیاسی نبود بلکه زخمی عمیق بر حافظه تاریخی ایران شد؛ زخمی که یادآور همدستی استعمار خارجی و استبداد داخلی برای نابودی استقلال ملت ایران است. این زخم دردناک به ملت ایران آموخت که استقلال و آزادی را تنها با ایستادگی می‌توان به دست آورد و هرگاه به قدرت‌های بیگانه اعتماد شود، نتیجه چیزی جز خیانت و سلطه نخواهد بود. در طول تاریخ، دشمنی آمریکا با ملت ایران صرف‌نظر از حکومت حاکم در ایران، همواره پایدار بوده است. این دشمنی نه تنها محدود به یک دوره خاص نبوده بلکه می‌توان آن را در تمامی مقاطع تاریخی ایران مشاهده کرد.

اگر بخواهیم فهرستی از اقدامات خصمانه‌ی آمریکا علیه ایران تهیه کنیم، با لیستی بلندبالا روبه‌رو خواهیم شد که گستره‌ای وسیع از مداخلات سیاسی، اقتصادی و نظامی را دربر می‌گیرد. آغازگر این دشمنی، خود آمریکا بوده و تا امروز نیز، بدون کمترین توقف، در مسیر اعمال فشار، جنایت و دشمنی علیه ملت ایران گام برداشته است: «رژیم امریکا هنوز اشتهای سیری‌ناپذیر خود را برای تسلّط بر این کشور از دست نداده است. هنوز به فکرند که تسلّط بیست و پنج ساله‌ی شوم و ننگین خود را که از ۲۸ مرداد سال ۳۲ با شدّت شروع شد و تا انقلاب اسلامی در سال ۵۷ ادامه داشت، داشته باشند.

هنوز دست‌بردار نیستند و خواب خوشِ روز‌هایی را می‌بینند که رئیس این مملکت - یعنی محمّدرضای خائن و فاسد - اگر می‌خواست تصمیمی بگیرد، تا با امریکایی‌ها مشورت نمی‌کرد، آن تصمیم را نمی‌گرفت!» ۲۶/۰۴/۱۳۸۱ در این چارچوب، ابعاد اقدامات جنایتکارانه آمریکا علیه ملت ایران به روشنی نمایان می‌شود. آمریکا نه با نوع حکومت ایران و نه با اشخاص بلکه با قدرت، استقلال و پیشرفت ملت ایران مشکل دارد. به همین دلیل، از کودتای ۲۸ مرداد تا جنگ تحمیلی دوازده روزه همواره تلاش کرده تا با هر وسیله‌ای مانع توسعه و سربلندی ایران شود. تجربه تاریخی ملت ایران به وضوح نشان داده است که هیچ‌گاه نباید به این دشمن اعتماد کرد و هرگونه ساده‌انگاری در مواجهه با آن، می‌تواند خسارات جبران‌ناپذیری به بار آورد.

منبع: فارس

Read Entire Article