به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، در پی سخنان فتح الله توسلی نماینده مجلس درباره عملکرد وزارت فرهنگ و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، حسن صفرخانی کارشناش ارشد بینالملل و دیپلماسی فرهنگی، یادداشتی نوشته که با عنوان «سازمان فرهنگ و ارتباطات؛ مقصر یا قربانی کمتوجهی به دیپلماسی فرهنگی؟» در اختیار تابناک قرار گرفته است.
مشروح ایننوشتار در ادامه میآید؛
سخنان انتقادی آقای فتح الله توسلی نماینده محترم مجلس شورای اسلامی و عضومحترم کمسیون انرزی خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در روز سهشنبه 7/5/1403 مبنی بر پرسش درباره نقش این وزارتخانه در تمدنسازی، عملکرد سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، و توسعه زبان فارسی، واکنش های مختلفی را برانگیخت. هرچند دغدغه ایشان در مورد پیشرفت فرهنگی و تمدنی قابل احترام است (والبته وای کاش بیشتر در حوزه انرژی و ناترازی آن در کشور که حوزه تخصصی ایشان و چالش ملی است است ورود میکردند) اما این نقدها نیازمند واکاوی دقیقتر و عادلانه تری است تا از کلی گویی و نادیده گرفتن واقعیت های ساختاری و میدانی جلوگیری شود.
در این نوشتار، در چند محور اصلی نقد این سخنان طرح میشود.
۱- توجه به تاکیدات و توصیه های رهبر معظم انقلاب در حفظ و توسعه همبستگی ملی خصوصا در شرایط خاص جنگ 12 روزه و شرایط حساس فعلی :
یک نقطه دیگر در این حادثه وجود دارد که بسیار مهم است، و آن، نقطه ملّی است؛ غیر از جنبه سازمانی و نظامی و اطّلاعاتی و امنیّتی و غیره، آنچه در این حادثه اتّفاق افتاد، «امر ملّی» بود.
این را حفظ کنید؛ همه این را نگه دارند؛ روزنامهنگار یک جور، قاضی یک جور، مسئول دولتی یک جور، روحانی یک جور، امام جمعه یک جور. هر کسی یک وظیفهای دارد در قبال این حالت؛ این را نگه دارند. این با اختلاف سلیقهی سیاسی منافات ندارد، با اختلاف وزن مذهبی منافات ندارد. این، در کنار هم ایستادنِ برای دفاع از یک حقیقت است؛ دفاع از کشور است، دفاع از نظام است، دفاع از ایران عزیز است.
۲- ضرورت توجه به توصیه های مقام معظم رهبری خصوصا در ملاقات اخیر با نمایندگان محترم در خصوص سوال از وزرا محترم :
یک توصیه دیگر مسئله همکاری با دولت است. خب همکاری یک عرض عریضی و یک دامنه وسیعی دارد. یکی از انواع همکاریها با دولت این است که مسئولین دولتی را با تکثیر سؤال، تکثیر احضار به مجلس، مشغول نباید کرد. دولتیها ــ نهفقط این دولت؛ البتّه این دولت هم به من شکایت کردند، امّا دولتهای قبلی خیلی بیشتر ــ آمدند آمار دادند به ما که در این فاصله این تعداد سؤال انجام گرفته! یک تعداد خیلی زیاد؛ در حالی که همه این سؤالها لازم نیست، همه احضارها لازم نیست؛ وزیر را احضار کنیم به کمیسیون، مدّتی ــ دو ساعت، سه ساعت، بیشتر ــ وقتش گرفته شود. اینها را کاهش بدهید؛ یعنی یک مصداق همکاری با دولت این است؛ به حدّاقل اکتفا بشود.....، یک توصیهی دیگر ما هم این است که این تحقیقوتفحّصها را و سؤالها و این احضارها و مانند اینها را هر چه ممکن است به حدّ لازم [کاهش دهید]. البتّه بنده برای مجلس این حق را به طور جدّی قائلم، منتها در حدّ لازم؛ بیشتر از حدّ لازم انجام نگیرد.
۳- مطالبهگری بدون توجه به جایگاه واقعی فرهنگ در اعتبارات ملی
یکی از تناقضهای رایج در فضای فرهنگی کشور، انتظارات بزرگ از نهادهای فرهنگی است ، درحالی است که سهم فرهنگ در بودجه کل کشور همواره ناچیز بوده است (یک درصد در سال های گذشته و دو ممیز چهل و هشت صدم درصد در بودجه ۱۴۰۴ آنهم در صورت تحقق که معمولا تحقق پیدا نمیکند) و یکی از دلایل بسیاری از نابسامانی های موجود در کشور حتی در ابعاد اقتصادی واجتماعی و سایر حوزه ها بی توجهی به مقوله فرهنگی و اعتبارات لازم برای این بخش است خاصه تمدن سازی، چه اینکه تمدنسازی بدون سرمایه گذاری جدی ممکن نیست، اما وقتی سهم وزارت فرهنگ و سازمانهای وابسته و سازمان ها و نهادهای فرهنگی کمتر از ۲ و نیم درصد از بودجه عمومی کشور است آنهم در صورت تحقق، چگونه میتوان انتظار تحولات عظیم و تمدن سازی داشت؟ مطالبه گریهای فرهنگی زمانی سازنده است که همراه با تلاش برای افزایش سهم فرهنگ در بودجه ریزی ملی باشد، نه اینکه صرفاً به نهادهای محدود و کم امکانات حمله شود.
۴- بی توجهی به مقوله فرهنگ و خاصه دیپلماسی فرهنگی و عمومی فقط جنبه اعتبارات و بودجه ای نداشته بلکه مشکل جدی این است که موضوع دیپلماسی فرهنگی و عمومی تا الان مسئله و چالش ملی نبوده و دستگاه ها و سازمان های اداری و اجرایی کشور در حوزه های مختلف بویژه در قوه مجریه و قوه مقننه شناخت دقیقی از نقش و جایگاه دیپلماسی فرهنگی و عمومی نداشته و این مهم که در جهان امروز از الزامات اصلی و قابل توجه حکمرانی بشمار می آید مورد توجه و اهتمام ملی نمی باشد و نتیجه آن را در بی توجهی به بودجه و اعتبارات و تامین نیروی انسانی و ...لازم سازمان فرهنگ و ارتباطات شاهد هستیم.
۵- تمدنسازی امری منظومه ای است، نه بخشی
تمدن محصول همکاری همهجانبه نهادهای سیاسی، اقتصادی، علمی، و فرهنگی است. انتظار اینکه تنها وزارت فرهنگ یا سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بتوانند تمئن سازی کرده و «تمدن اسلامی» خلق کنند، نگاهی تقلیل گرایانه و غیر منطقی است، تمدنسازی نیازمند هماهنگی و هم افزایی تمام ارکان حکومت است، نه اینکه بار آن تنها بر دوش یک وزارتخانه یا سازمان خاص گذاشته شود.
۶- عدم آگاهی از واقعیتهای مالی و عملکردی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
آقای توسلی به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی اشاره کرده و با بیان اینکه این سازمان با «میلیاردها تومان» بودجه کجاست، عملاً نشان دادند که از آمار دقیق مالی و عملکردی این سازمان مطلع نیستند. بودجه واقعی سازمان فرهنگ در دهه گذشته نه تنها افزایش نیافته بلکه بصورت جدی کاهش داشته و علی رغم افزایش ریالی اما در واقع از حدود ۳۰ میلیون یورو در سال ۱۳۹۲به ۷ میلیون یورودر ۱۴۰۳کاهش یافته است یعنی توان و اعتبار این سازمان به کمتر از یک سوم کاهش یافته، بسیاری از نمایندگی ها تعطیل شده است. با این وجود، دامنه فعالیتهای این سازمان در حوزه دیپلماسی فرهنگی، ارتباط با نخبگان جهانی، و معرفی دستاوردهای انقلاب اسلامی و جنگ روایت ها و اراده ها، چند برابر شده و با طرح تحول سازمان نگاهی جدید پیش روی سازمان قرار گرفته است و بسیاری از کارکنان این سازمان با روحیه جهادی و با کمترین امکانات، در عرصه بین المللی فعال هستند.
کافی است به فعالیت های سازمان در روایتگری جنگ ۱۲روزه نیم نگاهی بیاندازیم، جناب آقای سبحانی! کافی بود قبل از این اظهار نظر با اعضای محترم کمسیون فرهنگی و یا چند تن از اعضای کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی که اخیرا از برخی نمایندگی های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بازدید داشته و فعالیت های سازمان فرهنگ و ارتباطات را بصورت میدانی بررسی کردند سوال میکردید تا به نقش و جایگاه سازمان فرهنگ در توسعه دیپلماسی فرهنگی و جنگ روایت ها پی میبردید که علیرغم تنگناهای مالی واعتباری و کمبود نیروی انسانی، مجاهدانه در تلاش هستند و در این راه از بذل جان هم دریغ نکردند و شهدای اقتدار فرهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی گواهی است بر این امر؛ با این وجود آیا سخنان شما در مورد سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ی عادلانه است که بدون در نظر گرفتن محدودیتهای مالی، و واقعیت های عملکردی یک نهاد را زیر سؤال ببریم؟
۷- توسعه زبان فارسی خارج از اختیارات وزارت فرهنگ است
نقد دیگری که مطرح شده، مربوط به عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در توسعه زبان فارسی است. این درحالی است که متولی اصلی این امر، در امر آموزش های آزاد زبان فارسی در خارج از کشور بنیاد سعدی است و در تامین و توسعه کرسی های زبان فارسی وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری است ، نه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و البته بنیاد سعدی نیز خلاف آنچه جنابعالی اشاره کردید؛ در سالهای اخیر با وجود محدودیتها شدید مالی و اعتباری با همکاری سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و نمایندگی های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، گامهای بلندی در آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان، تولید منابع آموزشی، و گسترش آموزش زبان فارسی و برگزاری دوره های دانش افزایی زبان فارسی در جهان برداشته است. وزارت علوم نیز علی رغم کاهش جدی اعتبارات در حفظ کرسی های زبان فارسی و اعزام استاد تلاش کرده است اما کمبود اعتبارات منجر به تعطیلی و یا کاهش اعزام استاد منجر شده است آیا انتقاد از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در این زمینه، نشان دهنده بی اطلاعی از تقسیم کارهای ملی و عملکرد دستگاه ها نیست؟
جمعبندی: مطالبهگری آری، اما منصفانه و مستند
هرچند نقد و مطالبه گری برای ارتقای نظام فرهنگی ضروری است، اما این نقدها باید مبتنی بر واقعیتها، آمار دقیق، و شناخت صحیح از وظایف دستگاه ها و نهاد ها باشد. جای سرزنش یکجانبه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، باید پرسید:
- آیا ساختار اداری، اجرایی و قانون گذاری و نظام بودجه ریزی کشور به اندازه کافی به فرهنگ و دیپلماسی فرهنگی اهمیت میدهد؟
- آیا سایر دستگاهها، نهادها و سازمان ها سهم خود را در تمدن سازی و همکاری در توسعه دیپلماسی فرهنگی و عمومی ایفا میکنند؟
- آیا رسانه ها و نخبگان در انعکاس دستاوردهای فرهنگی و دیپلماسی فرهنگی و عمومی منصفانه عمل کردهاند؟
تمدن اسلامی، توسعه دیپلماسی فرهنگی و گسترش زبان فارسی با شعار و انتقادهای غیرمنصفانه ساخته نمیشود، بلکه نیازمند عزم ملی، افزایش منابع، و همکاری همه جانبه است.