کد خبر: ۳۰۳۳۱۶
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۱ - ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۴
به گفته یک مقام ایرانی که نخواست نامش فاش شود، «ایران نمیخواهد در مذاکراتی شرکت کند که نتیجه آن از پیش شکستخورده باشد. اگر هدف جلوگیری از دستیابی به سلاح هستهای است، راهحلهایی وجود دارد، اما غنیسازی صفر به معنای نادیدهگرفتن حقوق ملت ایران است».
اقتصاد۲۴- با گذشت چهار دور از مذاکرات هستهای میان ایران و ایالات متحده، پیچیدگیها و ابهامات فراوانی همچنان بر مسیر گفتوگوهای تهران و واشنگتن سایه افکنده است. تأکید بیش از حد دولت دونالد ترامپ بر سلب حق غنیسازی اورانیوم از ایران، نهتنها گرههای موجود را کورتر کرده، بلکه دور پنجم مذاکرات را در معرض تأخیر یا حتی تعلیق قرار داده است. این پافشاری غیرمنطقی آمریکا که در تضاد با حقوق مشروع ایران در چارچوب معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT) قرار دارد، مذاکرات را به لبه پرتگاه کشانده و بیم شکست گفتوگوها را بیش از پیش تقویت کرده است. در این میان، تحرکات مخرب برخی بازیگران بینالمللی، بهویژه کشورهای اروپایی و طرح ایدههایی نظیر کنسرسیوم غنیسازی، لایههای جدیدی از پیچیدگی را به این معادله حساس افزوده است.
زیادهخواهی آمریکا؛ مانع اصلی پیشرفت مذاکرات
ایران از ابتدای مذاکرات غیرمستقیم با ایالات متحده که با میانجیگری عمان در مسقط و رم برگزار شده، بر حفظ حقوق هستهای خود تأکید کرده است. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در واکنش به اظهارات اخیر کارولین لویت، سخنگوی کاخ سفید که بار دیگر بر خط قرمز آمریکا مبنی بر توقف کامل غنیسازی در ایران تأکید کرد، موضعی قاطع اتخاذ و تأکید کرد: «هرچقدر این مواضع را تکرار کنند، تغییری در اراده ما ایجاد نمیشود. غنیسازی حق مسلم ایران است و ما به آن ادامه خواهیم داد». این اظهارات، پاسخی صریح به استیو ویتکاف، مذاکرهکننده ارشد آمریکا بود که در مصاحبهای با شبکهایبیسی مدعی شد: «ما حتی یک درصد ظرفیت غنیسازی را به ایران نخواهیم داد». این رویکرد غیرسازنده آمریکا که با فشارهای اسرائیل و مواضع تند نتانیاهو همراستا به نظر میرسد، مذاکرات را عملا به بنبست کشانده است.
به گفته یک مقام ایرانی که نخواست نامش فاش شود، «ایران نمیخواهد در مذاکراتی شرکت کند که نتیجه آن از پیش شکستخورده باشد. اگر هدف جلوگیری از دستیابی به سلاح هستهای است، راهحلهایی وجود دارد، اما غنیسازی صفر به معنای نادیدهگرفتن حقوق ملت ایران است». این اظهارات نشاندهنده عمق شکاف میان دو طرف است، جایی که ایران بر حفظ دستاوردهای علمی و فنی خود اصرار دارد و آمریکا با پافشاری بر خواستهای غیرواقعبینانه، عملا مذاکرات را به بازی مار و پله تبدیل کرده است.
بیشتر بخوانید:بدترین پیشامد در گفتوگوهای تهران - واشنگتن
در این بین برخی ناظران مانند سیدحسین موسویان، مذاکرهکننده سابق هستهای ایران، با انتقاد از روند فعلی، بر لزوم مذاکرات مستقیم تأکید کرده و هشدار داده است که «ادامه گفتوگوهای غیرمستقیم و مذاکره از طریق رسانهها، به جای اتاقهای بسته، نتیجهای جز بنبست نخواهد داشت». او معتقد است که «اگر مذاکرات از ابتدا بهصورت مستقیم انجام میشد، احتمال بروز چنین وضعیت آشوبناکی کمتر بود». این دیدگاه، ضرورت بازنگری در رویکردهای دیپلماتیک را برجسته میکند، بهویژه زمانی که مواضع علنی واشنگتن پس از هر دور مذاکره تغییر میکند و اعتماد تهران را به جدیت طرف مقابل خدشهدار میکند.
بااینحال باید تصریح کرد که فارغ از انجام مذاکرات مستقیم یا غیرمستقیم، در صورت شکست روند طیشده پس از چهار دور گفتوگو در رم و مسقط، مسئولیت آن بهطورکامل بر عهده زیادهخواهیهای دولت ترامپ خواهد بود. اصرار بر غنیسازی صفر درصدی که در حقیقت نقض آشکار تعهدات بینالمللی و حقوق ایران تحت NPT است، نهتنها مذاکرات را به مخاطره انداخته، بلکه پیامدهای گستردهتری برای ثبات منطقهای و دیپلماسی جهانی به همراه خواهد داشت. ایران بارها اعلام کرده که برنامه هستهایاش صرفا برای مقاصد صلحآمیز است و آماده همکاری با نهادهای بینالمللی، از جمله آژانس بینالمللی انرژی اتمی، برای تضمین شفافیت است. اما سلب کامل حق غنیسازی، خط قرمزی است که تهران هرگز از آن عبور نخواهد کرد.
نقش مخرب اروپا؛ تهدید مکانیسم ماشه و شکنندگی بیش از پیش دیپلماسی
در حالی که مذاکرات ایران و آمریکا پس از چهار دور گفتوگو در شکنندهترین حالت خود قرار دارد و سرنوشت برگزاری دور پنجم همچنان در هالهای از ابهام است، تحرکات مخرب اروپا، بهویژه مانورهای آلمان، فرانسه و بریتانیا (E۳) بر فعالسازی مکانیسم ماشه، وضعیت را پیچیدهتر کرده است تا جایی که برخی از گزارشهای رسانهای، نشست استانبول را چندان رضایتبخش توصیف نمیکنند و خروجی دیدار روانچی و غریبآبادی در مقام معاونان وزارت امور خارجه ایران با مدیران کل سیاسی وزارت خارجه تروئیکای اروپایی و نیز مقامات اتحادیه اروپا نتوانست به کاهش اختلافات جاری کمک کند.
هر چند نشست اخیر در استانبول میان ایران و E۳ که به گفته کاظم غریبآبادی، معاون وزیر امور خارجه ایران، «سازنده» بود، اما نتوانست نگرانیهای تهران را در قبال سیاست خصمانه اروپاییها کاهش دهد. پاریس، برلین و لندن که در توافق هستهای ۲۰۱۵ (برجام) نقش کلیدی داشتند، پس از خروج یکجانبه آمریکا در سال ۲۰۱۸، نتوانستند تعهدات خود را اجرا کنند و اکنون با تهدید به استفاده از مکانیسم ماشه، عملا به تشدید تنشها دامن زدهاند.
تهدید اروپا به فعالسازی مکانیسم ماشه که میتواند تحریمهای سازمان ملل را بازگرداند، ابزاری برای فشار بر ایران تلقی میشود. بارها عنوان شده که با توجه به هماهنگی تروئیکای اروپایی و ایالات متحده، اکنون هر دو در یک تقسیم وظیفه، سناریوی بازی پلیس خوب و پلیس بد را در قبال مذاکرات هستهای پیاده میکنند. با وجود این، عباس عراقچی در مقالهای برای هفتهنامه فرانسوی لوپوئن هشدار داد که هر اقدامی برای فعالکردن مکانیسم ماشه میتواند «به نقش اروپا در توافق هستهای پایان دهد» و تنشها را به سطحی غیرقابل بازگشت سوق دهد.
تئو ننچینی، تحلیلگر سیاست خارجی هم معتقد است که E۳ از زمان خروج آمریکا از برجام، فاقد سیاستی منسجم در قبال ایران بوده و عمدتا دنبالهرو مواضع واشنگتن است. او در گپوگفتی با تیآرتی موضوع را اینگونه تحلیل میکند که «اروپاییها با مذاکرات استانبول تلاش کردند تا از حاشیهنشینی در گفتوگوهای ایران و آمریکا جلوگیری کنند. اما سابقه اروپا، بهویژه ناتوانی در اجرای تعهدات پس از خروج آمریکا از برجام، اعتماد ایران را به شدت تضعیف کرده است». یک منبع ایرانی آشنا با مذاکرات تأکید کرده که «اروپاییها بارها گفتهاند که بدون آمریکا نمیتوانند تعهدات خود را عملی کنند.
این سابقه، ایران را نسبت به وعدههای آنها بدبین کرده است». تهدید مکانیسم ماشه، در آستانه نشست فصلی شورای حکام در خرداد و نیز بهویژه با نزدیکشدن به انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت در اکتبر ۲۰۲۵، مذاکرات را در موقعیتی حساستر قرار داده است. اگرچه ننچینی معتقد است «E۳ احتمالا تا آگوست از این مکانیسم استفاده نخواهد کرد»، اما این تهدید به خودی خود، فضای اعتماد را مسموم کرده و توانایی ایران برای پیشبرد دیپلماسی را محدود میکند. اروپا که زمانی میانجی معتبری در مذاکرات هستهای بود، اکنون با مواضع دوگانه و فشارهای غیرسازنده، به عاملی برای پیچیدهترشدن بحران تبدیل شده است.
کنسرسیوم غنیسازی؛ راهکاری برای شکست بنبست؟
در میان تنشهای فزاینده، ایده تشکیل کنسرسیوم منطقهای برای غنیسازی اورانیوم که توسط ایران مطرح شده، بهعنوان راهکاری خلاقانه برای رفع نگرانیهای بینالمللی و حفظ حقوق هستهای ایران مورد توجه قرار گرفته است. «شرق» در چندین گزارش بهطور تفصیلی این موضوع را واکاوی کرد، اما اکنون که پافشاری دولت ترامپ بر غنیسازی صفر درصدی عملا مذاکرات را به بنبست کشانده جا دارد از زاویه دیگر به راهکار ایجاد کنسرسیوم هستهای نگاه کرد؛ اینکه «تأیید موضوع کنسرسیوم غنیسازی اورانیوم از سوی ایران میتواند به هموارشدن مسیر مذاکرات کمک کند؟» در پاسخ باید دید که این ایده از کجا شروع شد؟
بهتازگی گاردین در گزارشی مدعی آن بود که ایران پیشنهاد همکاری با کشورهای خلیج فارس، از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی را برای تأسیس کنسرسیومی ارائه کرده که در آن غنیسازی تحت نظارت مشترک و در خاک ایران انجام شود. این طرح که ابتدا توسط سیدحسین موسویان و فرانک فون هیپل در سال ۲۰۲۳ مطرح شد، به دنبال ایجاد توازنی بین شفافیت بینالمللی و حفظ استقلال هستهای ایران است. با وجود پرداختهشدن به این موضوع در سطح رسانهای و کارشناسی، مجید تختروانچی، معاون سیاسی وزیر امور خارجه ایران، دراینباره تأکید و تصریح کرد که «ما هنوز بهصورت رسمی درباره کنسرسیوم صحبت نکردهایم، اما ایدههایی مطرح شده که در صورت جدیشدن، میتوانیم آنها را بررسی کنیم».
بیشتر بخوانید:فیلم/ اخطار بقایی به اروپا درباره مکانیسم ماشه
این کنسرسیوم میتواند تأسیسات جدیدی را با مشارکت کشورهای منطقه ایجاد کند، با سطح غنیسازی محدود به ۳.۶۷ درصد، مطابق با استانداردهای توافق ۲۰۱۵. امارات که با نیروگاه براکه تجربهای در انرژی هستهای غیرنظامی دارد و عربستان سعودی، بهعنوان شرکای بالقوه، میتوانند با سرمایهگذاری و نظارت مشترک، به تضمین صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران کمک کنند.
این طرح که به گفته منابع آگاه در دور نخست مذاکرات در عمان مطرح شده، میتواند بهعنوان امتیازی برای جلب حمایت کشورهای خلیج فارس و کاهش فشارهای آمریکا عمل کند. عباس عراقچی در سفرهای اخیر خود به امارات و عربستان، این ایده را با مقامات این کشورها در میان گذاشته و به گفته یک منبع سیاسی در تهران، ابوظبی رویکردی مثبت به آن نشان داده است. با این حال، ریاض همچنان محتاطانه عمل میکند. طارق رئوف، کارشناس هستهای، پیشنهاد کرده که تأسیسات نطنز و فردو به یک مرکز بینالمللی غنیسازی تبدیل شوند، با ۶۰ درصد سهام در اختیار ایران و مابقی در اختیار کشورهای منطقه یا بازیگرانی مانند اتحادیه اروپا و آمریکا.
مزیت اصلی این کنسرسیوم، افزایش نظارت بینالمللی بدون سلب حق غنیسازی ایران است. با مشارکت کشورهای همسایه، نگرانیهای غرب و منطقه درباره شفافیت برطرف میشود، در حالی که ایران مالکیت فناوری خود را حفظ میکند. رحمان قهرمانپور، تحلیلگر مسائل بینالملل، معتقد است که ایران با پذیرش اقداماتی نظیر پروتکل الحاقی و نصب دوربینهای نظارتی، میتواند اعتمادسازی کند و راه را برای حفظ غنیسازی هموار کند. با این حال، پیچیدگیهای مدیریت، نظارت و تقسیم وظایف در این کنسرسیوم همچنان چالشهایی جدی به همراه دارد.
تهران، مسئول شکست احتمالی نیست
مجموعه نکات یادشده اکنون این سؤال را پررنگتر میکند که در صورت توقف، تعلیق و در نهایت شکست مذاکرات، مسئولیت آن بر عهده کیست؟ هرچند مذاکرات هستهای ایران و آمریکا در مقطعی حساس قرار دارد، اما تهران هم با اشراف بر همین حساسیتها تاکنون نرمش و انعطاف دیپلماتیک بالایی از خود نشان داده است. اما در سوی دیگر شاهد نوعی سوءبرداشت از جانب واشنگتن هستیم که به سوءمحاسبه آنها کشیده شده است.
همانطورکه قبلتر عنوان شد، اصرار دولت ترامپ بر غنیسازی صفر، نهتنها با اصول دیپلماسی سازنده در تضاد است، بلکه حقوق مشروع ایران را نادیده میگیرد. این رویکرد که با فشارهای اسرائیل و تهدیدهای اروپا همراه شده، مذاکرات را به لبه پرتگاه کشانده است. ایران با پیشنهادهای متعدد پیرامون همکاری تمامعیار و بیسابقه با آژانس و حتی احتمال بررسی طرح کنسرسیوم (در صورت جدیترشدن این موضوع)، نشان داده که آماده همکاری و اعتمادسازی است، اما هرگز از حقوق خود کوتاه نخواهد آمد. در این میان، نقش مخرب اروپا و تهدید مکانیسم ماشه، اعتماد تهران به میانجیگری بینالمللی را تضعیف کرده است.
اگر مذاکرات به شکست منجر شود، مسئولیت آن بهطورکامل بر عهده زیادهخواهیهای آمریکا و مواضع غیرسازنده متحدانش خواهد بود. دیپلماسی هنوز فرصتی برای نجات دارد، اما تنها در صورتی که همه طرفها به حقوق و تعهدات متقابل احترام بگذارند. تهران با صبر استراتژیک و پیشنهادهای خلاقانه، مسیر خود را ادامه میدهد، اما این آمریکا و اروپا هستند که باید جدیت خود را در حفظ دیپلماسی اثبات کنند.
منبع: روزنامه شرق