سکوت کودکان گمشده در صدای موشک‌ها/ بررسی سیاسگذاری کشور‌های جهان برای سلامت روان کودکان در بحران‌ها

5 hours ago 1

کد خبر: ۳۰۸۴۷۷

تاریخ انتشار: ۱۰:۲۶ - ۲۷ خرداد ۱۴۰۴

دولت برای قطع اینترنت و تعطیلی مدارس، پروتکل دارد. برای بحران‌های نظامی، سیستم پدافند غیرعامل دارد. برای موشک‌باران احتمالی سناریو دارد، اما برای شوک روانی کودکی که نمی‌داند چرا همه چیز ناگهان نگران‌کننده شده، نه پروتکلی داریم، نه دستورالعملی، نه حتی یک راهنمای رسمی.

کودکان گمشده در کوچه

اقتصاد۲۴- تلویزیون روشن است. تصویر ماهواره‌ای، تحلیلگر نظامی، نقشه منطقه، صدای مجری با تنش بالا. مادر صفحه گوشی را بی‌وقفه بالا و پایین می‌کند. پدر به سرعت کانال عوض می‌کند و هر بار همان تصویر است: تهدید و تلافی. اما کسی به گوشه اتاق نگاه نمی‌کند؛ جایی که کودک نشسته، مدادش را فشار می‌دهد روی کاغذ، ساکت، آرام، با چشمانی که به چیزی خیره نیست و ذهنی که پر شده از چیز‌هایی که نمی‌فهمد، اما حس‌شان می‌کند.

او چیزی نمی‌پرسد. نه، چون نمی‌داند، چون هیچ‌کس با او حرفی نمی‌زند. خانه پر از خبر است، اما بی‌توضیح. پر از صداست، اما بی‌گفت‌و‌گو؛ و این دقیقاً همان لحظه‌ای‌ست که اضطراب، بی‌صدا، اما عمیق، در ذهن کودک ریشه می‌دواند.

یک کودک، هزار نشانه و یک سکوت رسمی

دولت برای قطع اینترنت و تعطیلی مدارس، پروتکل دارد. برای بحران‌های نظامی، سیستم پدافند غیرعامل دارد. برای موشک‌باران احتمالی سناریو دارد، اما برای شوک روانی کودکی که نمی‌داند چرا همه چیز ناگهان نگران‌کننده شده، نه پروتکلی داریم، نه دستورالعملی، نه حتی یک راهنمای رسمی. در مهدکودک‌ها و مدرسه‌های تابستانی، آموزگاران همانند والدین، سراسیمه‌اند. کسی به آنها نگفته اگر کودک پرسید «جنگ می‌شه؟ «چه بگویند. آموزش ندیده‌اند، چون اصلاً کسی به‌طور رسمی از آنها نخواسته به این موضوع فکر کنند.

ترس، همیشه با صدا نیست

سازمان یونیسف در گزارش رسمی خود درباره بحران اوکراین اعلام کرد که «اضطراب در کودکان، همیشه با گریه نمی‌آید. گاهی با شب‌ادراری، پرخاشگری یا سکوتی بی‌پایان بروز می‌کند.» ما، اما هنوز باور داریم کودک چیزی نمی‌فهمد، چون چیزی نمی‌پرسد. در حالی‌که ترسِ بی‌نام، دقیقاً همان چیزی‌ست که ذهن کودک را فرسوده می‌کند.

تجربه جهان: دولت، پناه روانی می‌سازد

در بسیاری از کشورها، بحران فقط به معنای تهدید نظامی نیست؛ بلکه هر تهدیدی که آرامش روان عمومی را مختل کند، به عنوان «وضعیت اضطراری روانی» نیز تلقی می‌شود. اینجاست که مداخلات، نه صرفاً نظامی، که رسانه‌ای، آموزشی و روان‌شناختی نیز فعال می‌شوند.

در سال ۲۰۲۲ میلادی، دولت اوکراین پس از آغاز تهاجم روسیه، در کنار بسیج ارتش و کمک‌های بشردوستانه، یک پلتفرم رسمی آنلاین راه‌اندازی کرد که به خانواده‌ها و معلمان آموزش می‌داد چگونه با کودکان درباره جنگ صحبت کنند. این سامانه شامل ویدیو‌های کوتاه، کتابچه‌های راهنما و گفت‌و‌گو‌های ضبط‌شده با روان‌شناسان کودک بود. در رسانه ملی اوکراین، بخشی تحت عنوان «کودکان در بحران» راه‌اندازی و برنامه‌های ویژه‌ای برای کاهش اضطراب پخش شد.

در فنلاند، که یکی از پیشرفته‌ترین نظام‌های آموزش و سلامت روان کودک در جهان را دارد، تجربه مقابله با بحران پناهجویان به الگویی جهانی تبدیل شده است. سازمان ملی آموزش فنلاند (EDUFI) کتابچه‌ای رسمی با عنوان «How to talk to children about difficult world events» منتشر کرده که در آن از واژگان ساده، پرسش‌محور، و تاکید بر حس امنیت در خانه و مدرسه استفاده شده است. این محتوا در مدارس تدریس می‌شود و رسانه ملی نیز برنامه‌هایی تولید کرده که بحران را از دریچه کودک روایت می‌کنند.


بیشتر بخوانید:فیلم/ فروریختن یک ساختمان ۸ طبقه در تل‌آویو


در کشور‌های اسکاندیناوی مانند سوئد و نروژ، بروشور‌های چندزبانه‌ای با عنوان «چگونه با کودک درباره جنگ و فجایع طبیعی حرف بزنیم» به مدارس، مراکز نگهداری کودک و حتی پناهگاه‌ها ارسال می‌شود. آنها تأکید دارند که کودکان در بحران به سه چیز نیاز دارند: ثبات، زبان ساده، و حضور فعال والدین.

در برخی کشور‌های عربی مانند اردن، لبنان و قطر، که با بحران پناهجویان سوری و فلسطینی مواجه‌اند، سازمان‌های بین‌المللی نظیر UNHCR و World Vision با همکاری دولت‌ها، برنامه‌های «حمایت روانی اجتماعی» را در مدارس و کمپ‌ها اجرا می‌کنند. در لبنان، پروژه «Life Skills for Adolescents in Crisis» شامل جلسه‌های گروهی، فعالیت‌های هنری و آموزش تنظیم هیجان برای نوجوانان جنگ‌زده بود، اجرایی شد.

در فلسطین، نهاد‌های غیردولتی مانند Defense for Children International با رویکردی غیرمستقیم، از طریق قصه‌درمانی و بازی‌های تعاملی، فضایی برای تاب‌آوری کودکان در برابر بحران‌های مستمر ایجاد کرده‌اند.

در ایالات متحده، پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، نهاد‌هایی مانند Child Mind Institute و American Academy of Pediatrics مجموعه‌ای از دستورالعمل‌ها برای والدین و مدارس منتشر کردند که در آن آمده بود: «کودکان وقتی از چیزی نمی‌ترسند که بتوانند درباره‌اش با شما حرف بزنند. پس حرف زدن، نخستین خط دفاعی روانی است.»

در تمامی این کشورها، دولت یا نهاد‌های مستقل اجتماعی به این درک رسیده‌اند که ذهن کودک، اگر بدون مراقبت در معرض بحران قرار گیرد، همان‌قدر آسیب‌پذیر است که جسم او در برابر گلوله.

در ایران حتی یک نهاد دولتی در روز‌های اوج تهدید و تنش، واژه «کودک» را به زبان نیاورده و این نه فقط فقدان سیاست‌گذاری، بلکه نوعی حذف ناخواسته از چرخه تصمیم‌گیری است.

خانواده، تنها میدان‌دار بحران روانی

امروز خانواده ایرانی تنها مانده؛ در مقابل موجی از خبر‌ها و هشدارها، بدون راهنما و راهکار. ما همچنان مجبوریم در روزنامه‌ها یاد بگیریم چطور با کودک حرف بزنیم، خودش سندی‌ست بر نبود سیاست‌گذاری.

وقتی خانواده تنها می‌ماند، چه کنیم؟

در شرایطی که در برابر بحران‌ها، سیاست‌گذاری روانی برای کودکان وجود ندارد، خانواده تنهاست. اما تنها ماندن به معنای بی‌دفاع بودن نیست. امروز، این مادر‌ها و پدر‌ها هستند که باید برای کودکانشان ترجمه مهربانی از جهان ناامن بیرون باشند. کودک نباید در سکوت ما، اضطراب را حدس بزند. باید از ما بشنود که اتفاقی افتاده، اما کنارش هستیم و حواسمان به او هست. گفت‌و‌گو، نخستین پناه روانی کودک است.

در روز‌هایی که همه‌چیز نگران‌کننده است، خانواده باید تلاش کند نظم روزمره کودک را حفظ کند: خواب منظم، بازی، آغوش، قصه شب. همین کار‌های کوچک، ساختار ذهنی کودک را از فروپاشی نجات می‌دهند.

تماشای اخبار، بررسی فضای مجازی یا پیگیری تحلیل‌ها، باید دور از حضور کودک باشد. آنها توان درک لایه‌های خبری را ندارند، اما صدا‌ها و تصاویر را در ذهن خود بزرگ‌تر و ترسناک‌تر از ما می‌سازند.

اگر کودک بی‌دلیل بی‌قرار شده، خوابش مختل شده یا بیشتر از همیشه چسبنده یا خشن رفتار می‌کند، اینها نشانه‌هایی از ترسِ نگفته است. خانواده باید آنها را جدی بگیرد، و اگر ادامه‌دار شدند، از مشاوره‌ی تخصصی روان‌شناسان کودک کمک بگیرد، حتی اگر فقط یک تماس تلفنی باشد.

ما پناه روانی کودک هستیم. سکوت ما، حتی از صدای آژیر خطر بلندتر است.

منبع: روزنامه پیام ما

Read Entire Article