کد خبر: ۳۱۸۹۲۴
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۵ - ۱۷ مرداد ۱۴۰۴
مسعود نیلی، اقتصاددان میگوید: احساس نابرابری و تبعیض که در پیمایش مربوط به ارزشها و نگرشهای ایرانیان در سالهای گذشته سنجیده شده است، نشان میدهد شرایط بسیار بدی ساختیم.
اقتصاد۲۴- اگر یک اقتصاددان، مسئول بررسی صحنه خشونت و قتل شود، صحنه جرم را با توجه به شرایط اقتصادی و انگیزههای قاتل، چگونه توضیح میدهد؟
این موضوعی بود که "محمد طاهری"، سردبیر هفته نامه «تجارت فردا» آن را با مسعود نیلی، اقتصاددان و عضو شورای سیاستگذاری این هفتهنامه به بحث گذاشت.
بخشهایی از اظهارات دکتر مسعود نیلی را بخوانید؛
*ما در حال فقیرتر شدن هستیم. فقیر شدن با فقیر بودن متفاوت است؛ به این معنا که جامعه سطحی از رفاه را با میزان مشخصی از تلاش، قبلاً تجربه کرده و اکنون این رفاه را با همان میزان تلاش یا حتی بیشتر، از دست داده و فقیرتر شده است. به همین دلیل آثار و پیامدهایش نسبت به جامعهای که از ابتدا فقیر بوده، بیشتر است.
*آنان که وضعشان بدتر شده، از آنجا که خودشان مسئول بروز این افت رفاهی نبودهاند، اولاً خشمگین و معترض میشوند، ثانیاً، از آنجا که خود را قربانیِ شرایط مییابند، تعرض به دیگران را به منزله بخشی از احقاق حقوق ازدسترفته خود، توجیهپذیر قلمداد خواهند کرد.
*این جامعه مسلماً دچار ناهنجاریهای خطرناک خواهد شد و جامعه پایداری نخواهد بود. علائم این ناپایداری را شاید بتوان در بروز خشونتهای سخت و فاجعهبار مانند قتل خانم حسیننژاد مشاهده کرد.
بیشتر بخوانید: وضعیت قرمز فقر در هفت استان کشور؛ بیشتر شاغلان فقیر هستند
*احساس نابرابری و تبعیض که در پیمایش مربوط به ارزشها و نگرشهای ایرانیان در سالهای گذشته سنجیده شده است، نشان میدهد شرایط بسیار بدی ساختیم. یادمان باشد که پایداری گاهی به معنای حفظ خاک، آب و سرزمین است و گاهی به معنای جامعهای است که روی همان آب، خاک و سرزمین زندگی میکنند که متاسفانه ما در شرایط ناپایدار و در حال از دست دادن هردو هستیم.
*فقر خود به تنهایی پدیدهای رنجآور و واکنشبرانگیز است. اما این پدیده وقتی با نابرابریهای آزاردهنده همراه میشود، حتماً ناهنجاریهای خشن را با خود خواهد آورد. حال اگر به این دو عامل، نداشتن امید به آینده و فقدان چشمانداز مثبت را هم اضافه کنید آنگاه جامعه در معرض انفجارهای خشن اجتماعی و سیاسی قرار خواهد گرفت. ما چند سالی است در چنین وضعیتی قرار گرفتهایم.
*به لحاظ آماری، تعداد فقیران شاغل ما از تعداد فقیران بیکار بسیار بیشتر است. علت این موضوع این است که ۳۱ درصد جمعیت کشور زیر خط فقر و خیلی بیشتر از آن بیکاران ۱۲ میلیوننفریِ غیرمحصلِ غیرشاغلِ هستند.
*افراد به دلیل شرایط بد اقتصادی و عدم توانایی برای تامین زندگی و نیازمندیهایشان، دست به رفتارهای خشونتآمیز همچون دزدی، جنایت و سرقت میزنند. شما در اقتصادهای متعارف، چرخههای «رکود و رونق» را دارید که به معنای این است بعد از دوره رکود، دوره رونق خواهد آمد.
*در اقتصاد کنونی ما تصویری پیشروست که قابلپیشبینی نیست، یعنی اساساً در آن چرخه رونق و رکود قرار نداریم. به همین دلیل افراد بهطور سیستماتیک به سمت رفتارهای نابهنجار سوق داده میشوند.
*گزاره قابلاتکا برای ما این است که وقتی شرایط اقتصادی افراد بدتر شود و به صورت برآیند کلی همین اتفاق در جامعه گسترش یابد، میزان جرم و جنایت میتواند بیشتر شود
*سیاستهای اقتصادی در هر جامعهای نقش تعیینکننده در ایجاد زمینههای جرم و جنایت ایفا میکند. برخوردهای پلیس و نهادهای انتظامی در این عرصه نمیتواند پاسخ صحیح ما باشد، چراکه دو مسئله «گذار فرهنگی» و «گذار اقتصادی» در کشورمان نیازمند درک صحیح از سازوکارهاست.
منبع: هفته نامه تجارت فردا