به گزارش سرویس بینالملل اقتصاد آنلاین، اظهارات اخیر مارکو روبیو، وزیر خارجه ایالات متحده، بار دیگر تصویر روشنی از پیچیدگیهای دیپلماسی میان روسیه و اوکراین را نمایان ساخت. او در مصاحبههای متعددی تأکید کرد که هرچند نشست آلاسکا میان دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین پیشرفتهایی جزئی به همراه داشت، اما آتشبس همچنان دستنیافتنی است. روبیو با لحنی محتاطانه اذعان داشت که «ما هنوز بر لبه توافق قرار نگرفتهایم» و مسیر رسیدن به صلح نهایی، طولانیتر و دشوارتر از آن چیزی است که برخی در واشنگتن میپنداشتند.
این سخنان در تضاد آشکار با روایت استیو ویتکاف، نماینده ویژه کاخ سفید، قرار دارد. او دیدار آلاسکا را «موفقیتی حیاتی» خواند و بر این باور است که ایالات متحده توانسته در خصوص تضمینهای امنیتی برای اوکراین دستاوردی بیسابقه به دست آورد. این اختلاف روایتها، نشانهای از شکاف در ارزیابیهای درون دولت آمریکا است؛ شکافی که خود میتواند روند مذاکرات را پیچیدهتر کند.
تهدید تحریمها و بنبست در مذاکرات
در حالی که ترامپ پیشتر تهدید کرده بود در صورت ناکامی در توافق، «پیامدهای بسیار شدید» علیه روسیه اعمال خواهد شد، روبیو هشدار داد که هرگونه تحریم تازه، عملاً پایان گفتوگوها را رقم خواهد زد. به باور او، این اقدام میتواند یک تا یک سال و نیم دیگر جنگ را تداوم بخشد و چشمانداز صلح را از میان ببرد. چنین اختلافنظرهایی در سیاستگذاری واشنگتن، بار دیگر نشان میدهد که آمریکا در مسیر یافتن توازن میان فشار و مذاکره، همچنان سرگردان است.
امتیازدهی و خطوط قرمز
یکی از کلیدیترین موضوعات مورد بحث، مسئله سرزمینهای اشغالی اوکراین است. روبیو تأکید کرد که «سرزمینها باید مورد بحث قرار گیرند» و هیچ راهی جز پذیرش نوعی معامله وجود ندارد. به بیان دیگر، واشنگتن اذعان دارد که صلح پایدار بدون امتیازدهی از سوی هر دو طرف، غیرممکن است. اما همین سخنان نشان میدهد که احتمالاً بخشی از اراضی شرقی اوکراین یا حتی مسئله کریمه، بار دیگر در معرض معامله قرار گیرد؛ موضوعی که میتواند به اختلافات تازهای میان کییف و متحدان غربیاش منجر شود.
ورود اروپا به صحنه
در همین چارچوب، نشست بعدی با حضور ولودیمیر زلنسکی و رهبران اروپایی در واشنگتن برنامهریزی شده است. آمریکاییها امیدوارند از طریق هماهنگی با اروپا و جلب نظر اوکراین، پایههای یک توافق احتمالی را شکل دهند. اما پرسش اساسی این است که آیا اروپا حاضر به پذیرش مصالحهای خواهد شد که به بهای از دست رفتن بخشی از اراضی اوکراین تمام میشود؟
تضمینهای امنیتی و دیپلماسی پرریسک واشنگتن
یکی از محورهای اصلی اختلاف در تفسیر نتایج نشست آلاسکا، موضوع «تضمینهای امنیتی» برای اوکراین است. استیو ویتکاف، نماینده ویژه کاخ سفید، اعلام کرده که واشنگتن توانسته توافقی اولیه برای ارائه نوعی حمایت مشابه ماده ۵ ناتو به کییف به دست آورد. او این تضمین را «تغییردهنده بازی» خوانده و تأکید کرده که چنین اقدامی میتواند موازنه قدرت را در آینده به سود اوکراین تغییر دهد.
معمای ماده ۵ برای اوکراین
ماده ۵ ناتو اصل دفاع جمعی را تثبیت میکند؛ به این معنا که حمله به یک عضو، حمله به تمامی اعضا تلقی میشود. هرچند اوکراین عضو ناتو نیست، اما واشنگتن در حال بررسی این است که چگونه میتوان زبان مشابهی را برای حفاظت از امنیت کییف در قالب یک توافق صلح به کار بست. این موضوع نهتنها از منظر حقوقی و نظامی حساسیتبرانگیز است، بلکه پیامدهای ژئوپولیتیکی عمیقی نیز دارد. پذیرش چنین تعهدی، میتواند آمریکا و اروپا را درگیر تقابل مستقیم با روسیه کند؛ تقابلی که تاکنون همواره تلاش شده از آن پرهیز شود.
ترامپ و نگاه متناقض به ناتو
جالب آنکه همین رئیسجمهوری که اکنون به دنبال ارائه تضمینهای امنیتی برای اوکراین است، پیشتر نسبت به تعهدات آمریکا در ناتو تردید جدی ابراز کرده بود. ترامپ بارها تهدید کرده بود که در صورت عدم افزایش بودجه دفاعی اعضای اروپایی، ایالات متحده از ایفای نقش در دفاع جمعی عقبنشینی خواهد کرد. این تناقض آشکار، هم متحدان اروپایی را دچار سردرگمی کرده و هم پرسشهای اساسی درباره میزان پایبندی واشنگتن به چنین وعدههایی ایجاد کرده است.
هشدار پنس و رویکرد دوگانه کاخ سفید
مایک پنس، معاون پیشین ترامپ، نیز در اظهاراتی محتاطانه گفته است که تضمینهای امنیتی میتواند «دلگرمکننده» باشد، اما نباید فراموش کرد که «عامل اصلی بحران پوتین است». او تأکید کرده که سیاست کاخ سفید باید میان «دستکش مخملی» و «چکش آهنین» توازن برقرار کند. این سخنان بار دیگر نشان میدهد که حتی در میان چهرههای نزدیک به ترامپ نیز تردیدهای جدی درباره کارایی رویکرد مصالحهآمیز او در برابر مسکو وجود دارد.
ابتکار اروپا یا تکرار تجربههای تلخ؟
در سوی دیگر ماجرا، رهبران اروپایی با احتیاطی ویژه به این بحث مینگرند. آنها بهخوبی به یاد دارند که تضمینهای امنیتی سال ۱۹۹۴ برای اوکراین (موسوم به یادداشت بوداپست) عملاً هیچ مانعی در برابر تجاوز روسیه ایجاد نکرد. از این منظر، نگرانی اصلی اروپا آن است که هرگونه توافق جدید نیز به سرنوشتی مشابه دچار شود و اوکراین بار دیگر تنها بماند.
چشمانداز مذاکرات واشنگتن
قرار است در نشست واشنگتن، علاوه بر زلنسکی، رهبران آلمان، فرانسه، ایتالیا، بریتانیا، فنلاند و اتحادیه اروپا حضور یابند. این همنشینی کمسابقه، نشان از آن دارد که اروپا نمیخواهد سرنوشت جنگ به دست توافقهای دوجانبه واشنگتن و مسکو سپرده شود. با این حال، مشخص نیست که آیا اجماع اروپاییها در حمایت از اوکراین میتواند در برابر فشارهای احتمالی ترامپ برای مصالحه، مقاومت کند یا خیر.
فشار بر زلنسکی و آینده مبهم صلح
با نزدیکشدن به نشست واشنگتن، فضای سیاسی میان آمریکا، اروپا و اوکراین پرتنشتر از گذشته شده است. دونالد ترامپ در آستانه دیدار با ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهوری اوکراین، پیامی منتشر کرد که در آن بهطور غیرمستقیم مسئولیت پایان جنگ را بر عهده کییف گذاشت. او نوشت: «رئیسجمهور زلنسکی میتواند جنگ با روسیه را تقریباً فوراً پایان دهد، اگر بخواهد.» این جمله نهتنها حاکی از نگاه انتقادی ترامپ به سیاستهای اوکراین است، بلکه بیانگر تمایل او به مصالحهای سریع و پرهزینه برای کییف محسوب میشود.
شرطگذاریهای ترامپ و نگرانی اوکراین
ترامپ در همان پیام، خطوط قرمزی را نیز ترسیم کرد: بازگشت به وضعیت پیش از الحاق کریمه به روسیه غیرممکن است و پیوستن اوکراین به ناتو باید کنار گذاشته شود. این شروط عملاً به معنای پذیرش دستاوردهای ژئوپولیتیکی مسکو و محدودسازی چشمانداز راهبردی اوکراین است. زلنسکی، اما با احتیاط پاسخ داد و تأکید کرد که صلح باید «پایدار و قابل اعتماد» باشد، نه مشابه توافقهای شکستخورده گذشته. او به تجربه تلخ واگذاری کریمه و بخشی از دونباس اشاره کرد که تنها به عنوان سکوی پرش تازهای برای حمله روسیه عمل کرد.
تناقض میان قدردانی و مقاومت
زلنسکی برای آنکه رابطه خود با واشنگتن را حفظ کند، همزمان پیام قدردانی از ترامپ نیز منتشر کرد و گفت «مردم اوکراین همواره قدردان رئیسجمهور ترامپ خواهند بود.»، اما این قدردانی ظاهری نمیتواند نگرانیهای عمیق اوکراین را پنهان کند. در واقع، کییف بیم دارد که آمریکا در نهایت برای رسیدن به توافق با مسکو، اوکراین را به واگذاری امتیازهای حیاتی وادار کند.
بازی چندلایه اروپا
حضور رهبران برجسته اروپا در نشست واشنگتن نشان میدهد که قاره سبز نمیخواهد اوکراین به تنهایی در برابر فشارهای آمریکا و روسیه قرار گیرد. آلمان، فرانسه، بریتانیا و ایتالیا هر یک با دغدغههای خاص خود وارد میدان شدهاند: از نگرانیهای امنیتی در شرق اروپا گرفته تا ملاحظات اقتصادی ناشی از بحران انرژی. این همگرایی اروپاییها نشاندهنده آن است که صلح، اگر هم محقق شود، باید بر پایه توافقی چندجانبه و نه صرفاً دوجانبه میان واشنگتن و مسکو شکل گیرد.
صلح یا سراب؟
با وجود تمامی این تحرکات دیپلماتیک، چشمانداز پایان جنگ همچنان مبهم است. اختلاف روایتها در واشنگتن، فشارهای متناقض بر اوکراین، و لجاجت مسکو در حفظ دستاوردهای میدانی، همگی دست به دست هم دادهاند تا مسیر صلح دشوارتر شود. به نظر میرسد که حتی اگر توافقی برای آتشبس یا صلح امضا شود، تضمینی برای پایداری آن وجود ندارد. تجربههای پیشین، از یادداشت بوداپست تا توافقهای مینسک، نشان دادهاند که بدون ضمانتهای واقعی و الزامآور، هیچ توافقی نمیتواند در برابر اراده روسیه برای بازتعریف مرزها دوام بیاورد.
نتیجهگیری
تحولات اخیر نشان میدهد که جنگ روسیه و اوکراین دیگر صرفاً یک بحران منطقهای نیست، بلکه به آزمونی برای آینده نظم جهانی بدل شده است. آیا آمریکا و اروپا خواهند توانست توازنی میان امنیت اوکراین و مهار روسیه ایجاد کنند؟ یا اینکه صلح پیشنهادی، تنها سرابی خواهد بود که پس از مدت کوتاهی به جنگی تازه منجر میشود؟ پاسخ به این پرسشها نه در آلاسکا و واشنگتن، بلکه در میدانهای نبرد و پایتختهای اروپایی رقم خواهد خورد.