کد خبر: ۳۱۹۲۰۰
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۱ - ۱۹ مرداد ۱۴۰۴
اقتصاد ۲۴ بررسی میکند؛
توافق اخیر باکو و ایروان که با خودشیفتگی از سوی دونالد ترامپ «مسیر ترامپ برای صلح و شکوفایی جهانی» نام گرفته، در عمل یک پیماننامه ژئوپلیتیک برای تغییر نقشه راهبردی قفقاز و محاصره ایران است. جزئیات این توافق، ماهیت واقعی آن را آشکار میسازد آنجا که واگذاری حق انحصاری مدیریت گذرگاه زنگزور به ایالاتمتحده آمریکا برای مدت ۹۹ سال را به رسمیت میشناسد. این بند، که به معنای یک قرارداد استعماری مدرن است، نشان میدهد که این کریدور نه برای صلح منطقهای، بلکه برای استقرار دائمی قدرت فرامنطقهای در جوار مرزهای ایران طراحی شده است.
اقتصاد۲۴- در یکی از کمسابقهترین رویدادهای دیپلماتیک سالهای اخیر، واشنگتن روز جمعه میزبان صحنهای بود که نه تنها میتواند به جنگ سه دههای قرهباغ پایان دهد، بلکه نقشه ژئواقتصاد قفقاز را هم به شکلی اعجاب آور دگرگون خواهد کرد.
رهبران دو کشور ارمنستان و باکو در واشنگتن و با حضور دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، توافق صلحی را امضا کردند که قلب آن به یک بند ترانزیتی گره خورده است که پای ایران و روسیه را نیز در این توافق وسط میکشد؛ واگذاری حق توسعه یک مسیر ۴۳ کیلومتری از جنوب ارمنستان به آمریکا!
به این ترتیب مسیری که قرار است باکو را به نخجوان متصل کند و از آنجا به ترکیه و فراتر از آن راه بگشاید در مقابل کریدور ایران به سوی اروپا را مسدود کرده و به نوعی مرز ایران و ارمنستان را دستخوش بحران میکند. چنان چه طبق گزارش شبکه سیبیاس و روزنامه گاردین، این مسیر نه تنها برای عبور کامیونها و قطارها آماده خواهد شد، بلکه خطوط لوله نفت و گاز و کابلهای فیبر نوری را هم در بر میگیرد.
به گزارش اقتصاد ۲۴ ، از سوی دیگر گفته میشود که سرمایهگذاری در آن نیز بر دوش شرکتهای خصوصی خواهد بود، نه دولت آمریکا. «پولتیکو» حتی از واگذاری ۹۹ ساله این حق توسعه به ایالات متحده خبر داده و میگوید زمین کریدور به یک کنسرسیوم سپرده میشود تا زیرساختهای ریلی، انرژی، فیبر و احتمالاً برق را اجرا کند.
اما طبق متن منتشر شده از توافق، این دالان از همان مسیر سیونیک عبور میکند، اما کنترل امنیتی و توسعهاش نه دست آذربایجان و نه ارمنستان، بلکه تحت مدیریت و سرمایهگذاری انحصاری ایالات متحده خواهد بود.
چرا اسمش «مسیر ترامپ» شد؟
عجیب این که توافق اخیر باکو و ایروان، که با خودشیفتگی از سوی دونالد ترامپ «مسیر ترامپ برای صلح و شکوفایی جهانی» نام گرفته، در عمل یک پیماننامه ژئوپلیتیک برای تغییر نقشه راهبردی قفقاز و محاصره ایران است.
جزئیات این توافق، ماهیت واقعی آن را آشکار میسازد آنجا که واگذاری حق انحصاری مدیریت گذرگاه زنگزور به ایالاتمتحده آمریکا برای مدت ۹۹ سال را به رسمیت میشناسد. این بند، که به معنای یک قرارداد استعماری مدرن است، نشان میدهد که این کریدور نه برای صلح منطقهای، بلکه برای استقرار دائمی قدرت فرامنطقهای در جوار مرزهای ایران طراحی شده است.
بیشتر بخوانید: لحظه امضای توافق صلح آذربایجان و ارمنستان
انتخاب نام «Trump Route for International Peace and Prosperity» یا همان «مسیر ترامپ برای صلح و شکوفایی جهانی»، صرفاً یک حرکت تبلیغاتی ساده نیست؛ سه لایه انگیزه پشت این برندسازی دیده میشود:
برندسازی سیاسی و میراثسازی:
ترامپ در تلاش است این توافق را بهعنوان نماد موفقیت شخصی خود به تاریخ بسپارد. او در مراسم امضا گفت که این نامگذاری به افتخار او انجام شده، هرچند مدعی شد «خودش چنین درخواستی نکرده». استفاده از نام رهبر سیاسی بر یک پروژه زیرساختی، در عرصه بینالملل، پیام آشکاری دارد: «این پروژه، بخشی از میراث من است.»
بازاریابی برای جذب سرمایه خصوصی:
یک برند پر سر و صدا، مسیر را برای ورود سرمایهگذاران بینالمللی هموار میکند. وقتی نام پروژه به یک چهره سیاسی جهانی گره میخورد، برای کنسرسیومها و بانکهای خصوصی، ریسک سیاسی کمتر و جذابیت رسانهای بیشتر میشود.
نمایش بازگشت قدرت آمریکا به قفقاز:
پس از سالها غیبت جدی واشنگتن در قفقاز جنوبی، این نامگذاری نه فقط امضای حضور آمریکا، بلکه اعلام بازگشتش به عرصه مدیریت تحولات راهبردی در منطقه است؛ حضوری که دقیقاً در خلأ نفوذ روسیه و ضعف ابتکار عمل ایران رخ میدهد.
اهمیت مسیر برای ایران و آنچه از دست میرود
در این میان، اما باز شدن این مسیر آن هم در شرایطی که کنترل و اختیار آن با آمریکاییهاست عملا ایران را در دو بعد امنیتی و اقتصادی در وضعیت دست پایین قرار میدهد. چنانچه که باید تاکید داشت که مهمترین و فوریترین مخاطره این کریدور برای ایران، مساله امنیتی است.
ایجاد یک دالان تحت کنترل باکو و آنکارا، اما با نظارت و تضمین امنیتی آمریکا، به معنای باز شدن پای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) به حیاطخلوت امنیتی ایران و استقرار آن در نزدیکی مرزهای شمال غربی کشور است.
این امر خط قرمز صریح جمهوری اسلامی را که بارها بر آن تأکید شده است، نادیده میگیرد.
بیشتر بخوانید: ایران در محاصره کریدورها و دور خورده همه مسیرها/ کریدورهای تجاری چطور با دور زدن ایران به مقصد میرسند؟
تا پیش از این توافق، ایران یکی از مسیرهای مهم و بالقوه برای اتصال باکو به نخجوان و ترکیه محسوب میشد. مسیر تازه، بخش قابلتوجهی از ترافیک زمینی و حتی انرژی را مستقیماً از خاک ارمنستان عبور میدهد و عملاً ایران را دور میزند. اگر پروژه خطوط لوله و فیبر نوری نیز تکمیل شود، غرب دریای خزر بدون نیاز به عبور از خاک ایران به شبکههای انرژی و داده جهان متصل میشود.
این تغییر مسیر برای ایران دو پیامد مستقیم دارد:
رقابت شدید با کریدور شمال–جنوب (INSTC): بخشی از بار قفقاز و آسیای میانه بهجای عبور از مسیر ایران–روسیه–اروپا، راه ترکیه–ارمنستان–آذربایجان را برمیگزیند.
افت درآمد ترانزیتی: کاهش بار عبوری، یعنی کاهش درآمدهای عوارض، کرایه ناوگان، خدمات مرزی، بیمهای و لجستیکی؛ و این ضربه مستقیمی به اقتصاد استانهای مرزی شمالغرب خواهد زد.
حضور آمریکا؛ تضمین اقتصادی و تهدید امنیتی
اما باید توجه کرد که در بعد اقتصادی، حضور آمریکا بهعنوان ضامن پروژه، ریسک سرمایهگذاری را برای شرکتهای چند ملیتی بهشدت کاهش میدهد.سرمایهگذاران و بیمهگران بینالمللی مسیر تحت کنترل و تضمین واشنگتن را از نظر بازگشت سرمایه مطمئنتر میدانند و این یعنی جذب سریعتر سرمایه خصوصی و اجرای شتابانتر پروژه.
اما در بعد امنیتی، این حضور به معنای گسترش حوزه نفوذ ناتو تا نزدیکی مرزهای شمالغرب ایران است؛ امری که از منظر تهران، عبور از خط قرمز امنیتی محسوب میشود. افزون بر این، کارشناسان هشدار میدهند که مسیر میتواند به پایگاهی برای عملیات اطلاعاتی یا حتی نظامی علیه ایران و روسیه بدل شود.
روسیه و ارمنستان با دست پایین در قفقاز
عجیب این که در این میان کل این روند روسیه را به بازیگری دست چندم در مناسبات منطقهای تبدیل میکند؛ چنانچه مسکو که روزی بازیگر اصلی قفقاز جنوبی بود، اکنون با جنگ فرسایشی در اوکراین و فشار اقتصادی و نظامی بیسابقه دست به گریبان است. حضور کمرنگ و انفعال روسیه در پرونده صلح باکو–ایروان، فضای دیپلماتیک را برای ورود و ابتکار عمل آمریکا باز گذاشته است.
به گزارش اقتصاد ۲۴ ، از سوی دیگر در شرایطی که روسیه با اعلام جلوگیری از نفوذ ناتو وارد جنگی تمامعیار در اوکراین شده، باید منتظر ماند و دید سکوت یا انفعال مسکو در برابر این نفوذ آشکار در قفقاز، تا کجا ادامه پیدا میکند.
این در حالی است که به گزارش منابع متعدد، این کریدور میتواند به پایگاهی برای عملیاتهای اطلاعاتی و نظامی اسرائیل علیه ایران و روسیه تبدیل شده و عمق استراتژیک دو کشور را با چالشی بیسابقه مواجه سازد.
البته که احتمالا روسیه به روابط خوب خود با اسرائیل امید بسته است، اما در این میان بحرانی که در حال فرارسیدن است را به کل فراموش کرده و آن نیز حضور ناتو لب مرزهای دو کشور ایران و روسیه است. این استقرار میتواند حتی مسیر دریایی میان دو کشور را نیز به خطر بیاندازد.
در عین حال ورود آمریکا به این پرونده و اشتباه راهبردی ترکیه، ابعاد این تهدید را دوچندان کرده است.
آمریکا با حمایت از این طرح، به دنبال ایجاد یک محور جدید در قفقاز برای تحتفشار گذاشتن ایران و روسیه است، اما بیش از روسیه، ایران را هدف قرار داده است؛ تضعیف کریدور شمال-جنوب که ایران در مرکز آن قرار دارد، و دسترسی مستقیم به منابع انرژی دریای خزر بدون نیاز به عبور از ایران یا روسیه ازجمله مسائلی است که طرح جدید مدنظر قرار دارد.
اما در این میان، ترکیه با اولویت دادن به سیاستهای توسعهطلبانه و اتصال مستقیم به جمهوری آذربایجان، به مهره اصلی اجرای طرحی تبدیل شده که نهایتاً ثبات کل منطقه را تضعیف میکند و بهجای تقویت همکاریهای منطقهای مانند الگوی ۳+۳، پای قدرتهای فرامنطقهای را به معادلات باز میکند؛ خطای راهبردی که میتواند در بلندمدت دامنگیر خود آنکارا نیز شود.
آنکارا حالا در یک اشتباه استراتژیک و خطرناک پای آمریکا و به تبع آن ناتو را نیز به منطقه قفقاز جنوبی باز کرد و در عین حال ارمنستان نیز اشتباهی مرگبار را در برابر تمامیت سرزمینی خود رقم زد.
باید توجه داشت که پروژه کریدور شمال-جنوب ایران از طریق ارمنستان و گرجستان به روسیه میرسد و کریدور زنگزور مسیری مستقیم به منابع انرژی دریای خزر ارائه میدهد و به این ترتیب، منابع انرژی اروپا را در بحبوحه تحریمهای روسیه متنوع میسازد.
حال با این مسیر تازه نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان در حال قطع پیوندهای دیرینه با روسیه و بلوک اوراسیا است و به امید پیوستن به گروهی است که شاید هرگز درهایش را به روی ارمنستان باز نکند.
هم چنین عوارض ترانزیت زنگزور نمیتواند جایگزین مسیرهای تجاری و اتحادهای ازدسترفته شود، در حالی که ارمنستان با این خطر مواجه است که در انزوا قرار گیرد، بدون آن که یک تضمین واقعی در ازای آن دریافت کند.
///فرصتهایی که سوخت
به گزارش اقتصاد ۲۴، اما شرایط به جز برای ترکیه و روسیه و ارمنستان برای ایران نیز به شدت پیچیده شده است. طرح دالان زنگزور حالا با نام مسیر ترامپ یکی از مهمترین محورهای حیاتی ایران برای رسیدن به اروپا را مسدود میکند و در مقابل وزارت خارجه و نهادهای اقتصادی ایران در سالهای اخیر به جای طراحی و پیشنهاد مسیرهای جایگزین، به واکنشهای پراکنده و اعلام خطوط قرمز امنیتی بسنده کردند.
چنان چه که تأخیر در تکمیل پروژههایی مانند ریل رشت–آستارا و نبود بستههای سرمایهگذاری رقابتی، موجب شد ایران برتری زمانی و جغرافیایی خود را از دست بدهد. از سوی دیگر باید توجه داشت که در چنین شرایطی، سیاست مدارا و سکوت در برابر اقدامات تحریکآمیز همسایگان شمال غربی، دیگر یک گزینه راهبردی نیست.
بیشتر بخوانید: ایران در تله دالان جعلی زنگزور و مواضع متناقض روسیه؛ آیا مرزهای شمالی در خطر است؟/ نبردی خاموش برای آینده مرزهای کشورمان
انفعال ایران میتواند این سیگنال خطرناک را به منطقه ارسال کند که تهران از منافع حیاتی و خطوط قرمز خود چشمپوشی کرده است. این امر نه تنها آمریکا و در پی آن اسرائیل را نیز در پیگیری اهداف خود جسورتر میکند، بلکه سایر رقبا را نیز ترغیب خواهد کرد تا خطوط قرمزی که سالها با جدیت از سوی ایران دنبال شده را بشکنند.
اکنون لازم است که دستگاه دیپلماسی دولت پزشکیان، با اتخاذ سیاستهای فعالانه، شامل تقویت دیپلماسی، حمایت از کریدورهای جایگزین، نمایش قاطعیت و اتمام حجت با تمامی بازیگران، به صراحت نشان دهد که هرگونه تغییر در ژئوپلیتیک منطقه را برنخواهد تافت.
راهکارهای فوری جبران خسارت
از جمله اقداماتی که ایران باید به سرعت در دستور کار قرار دهد سرمایه گذاری و تلاش برای اتمام «کریدور ارس» بهعنوان جایگزینی برای زنگزور است و مسیری به ارمنستان و دیگر بازیگران منطقهای (مانند هند و پاکستان و چین) است.
به گزارش اقتصاد ۲۴، کریدور ارس که از خاک ایران میگذرد، ضمن حفظ تمامیت ارضی ارمنستان، منافع ترانزیتی ایران را نیز تأمین میکند. تسریع در تکمیل کریدور شمال-جنوب (INSTC) و تبلیغات گسترده روی مزایای آن، میتواند جذابیت اقتصادی طرحهای رقیب را کاهش دهد.
در همین حال تهران باید ضمن اولتیماتوم جدی به باکو و آنکارا، اما سطح همکاریهای راهبردی و اقتصادی خود را با روسیه و ارمنستان که هر دو از این طرح متضرر میشوند، افزایش دهد.
هم چنین ایران میتواند با قاطعیت نشان دهد که هرگونه تغییر در مرزهای بینالمللی و حضور نظامی قدرتهای فرامنطقهای در نزدیکی مرزهایش را برنمیتابد و خط قرمز امنیتی جمهوری اسلامی است.
مساله این است که اکنون آینده قفقاز و جایگاه ایران در آن، بیش از هر زمان دیگری به قاطعیت و ابتکار عمل امروز تهران و مسکو بستگی دارد. متاسفانه کرملین در وضعیتی نه چندان خوش آیند و بهم ریخته در اوکراین و روابطش با اروپا مواجه شده و اکنون عملا ابتکار عمل را در برابر آمریکا و شاید حتی ترکیه از دست داده است.
از سوی دیگر با تشدید ضعف روسیه، ارمنستان راهکار اشتباه را در حرکت به سوی آمریکا جسته در حالی که منافع ملی اش قربانی میشود.
ایران، اما در دو بحران توامان گرفتار میشود، از یک سو از بعد امنیتی وضعیت موجود در آبهای خلیج فارس با حضور نیروهای آمریکایی این بار در شمال کشور و احتمالا همراه با چاشنی ناتو در پیش است و از سوی دیگر موضوع محاصره ترانزیتی و کریدوری و در نهایت اقتصادی کشور از کریدور شمال است.
بیشتر بخوانید: تشدید تنش در قفقاز از کریدور ارس تا دالان زنگزور/ نظم ژئوپلتیک قفقاز جنوبی درگیر بازتعریف شد
اما برای مقابله با اثرات این تحول، ۶ گام فوری میتواند در دستور کار تهران قرار بگیرد:
۱. تسریع ریل رشت–آستارا با مدل مالی ترکیبی و جذب سرمایه غیرتحریمی.
۲. تقویت چابهار بهعنوان جایگزین و ارائه تعرفه ترجیحی برای مسیر هند–چابهار–قفقاز.
۳. پیشنهاد مسیر ارومیه–نخجوان–کارس برای بار سبک و کانتینری با بسته بیمه اتکایی داخلی.
۴. ایجاد زون مشترک لجستیکی–مالی در نوردوز با مشوق نقدی به ازای هر تُن بار.
۵. دیجیتالسازی گمرک و کاهش توقف کامیونها به زیر ۱۲ ساعت در مرزها.
۶. دیپلماسی جبرانی با هند، امارات، گرجستان و حتی آذربایجان برای تضمین حداقل بار عبوری.
در این میان باید توجه کرد که «مسیر ترامپ» فقط یک خط ترانزیت و کریدور اقتصادی نیست؛ بلکه بیانیهای سیاسی–اقتصادی است که قفقاز را وارد دوران تازهای میکند.
در چنین شرایطی اگر ایران بخواهد جایگاه ترانزیتی خود را حفظ کند، زمان برای واکنش طولانی نیست. بسته اجراییِ سریع، چه در حوزه زیرساخت و چه در حوزه دیپلماسی اقتصادی، شاید اکنون میتواند تنها راه کم کردن ضربه وارد شده و راهی برای جلوگیری از تکرار چنین شوکهایی باشد.