راز جنایت خانوادگی با یک یادداشت فاش شد
شدن زوایای پنهان سقوط مرگبار مورد بازرسی قرار دادند. در بازرسی خانه، تیم جنایی دفترچه ای متعلق به بهزاد را کشف کردند که وی پیش از مرگش با نوشتن یادداشتی راز قتل پدرش را پس از یک سال سکوت فاش کرده بود. مرد جوان نوشته بود: من پدرم را کشتم و پس از آن عذاب وجدان گرفتم و در نهایت به زندگی ام پایان دادم. وی در قسمتی از یادداشت طولانی خود نوشته بود: پس از فوت مادرم همراه پدرم زندگی می کردم. برادران و ...
همسرم بین بچه ها فرق می گذاشت، کُشتمش!
. با توجه به اینکه علت مرگ مشخص نبود موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد و بدین ترتیب تحقیقات برای رازگشایی از این ماجرا آغاز شد. ایمان، همسر 33 ساله این زن در تحقیقات گفت: همسرم بعد از زایمانش کمی چاق شده بود و وقتی دخترمان را از شیر گرفت رژیم لاغری را شروع کرد. او برای نتیجه گرفتن سریعتر قرص های لاغری مصرف می کرد. دیشب که دارو ها را داخل لیوان آب حل کرد ناگهان حالش بد شد من هم ...
همشهری ۱۴۰۴/۰۵/۰۴ - ۲۱:۲۹
رازگشایی از قتل پدر پس از مرگ پسر
همشهری آنلاین - حوادث: شامگاه پنجشنبه گزارش سقوط مرموز تازه داماد 30 ساله ای به بازپرس جنایی تهران اعلام شد. او از بالکن طبقه دهم برجی واقع در مرکز تهران به پایین سقوط کرده و جان باخته بود. همسر او میگفت که 6 ماه از ازدواجشان می گذشته و در این مدت متوجه شده که او دچار بیماری روحی و روانی بوده است. تیم جنایی در ادامه تحقیقات، سر رسیدی از داخل کشوی تازه داماد پیدا کرد که او با دستخط خودش اسرار ...
حکومت سالی یک دست لباس قرمز به میرغضب ها می داد
چقدر دیر آمدی؟ پدرم با صدای خفه ای جواب داد: - شب خوابم نبرد، ناراحت بودم. لحظه ای مکث کرد و بعد افزود: - ممکن است عوض من یک نفر جلاد دیگر مشغول کار شود؟ باشی گفت: - خودت خوب می دانی که در این موقع دیگر نمی توان به سراغ جلاد رفت. مردم منتظرند و مطابق دستور حکومت باید محکوم اعدام شود. پدرم لباس قرمز را پوشید. از این لباس ...
درگیری خونین با شوهر سابق همسر
جنایی دستور تحقیقات و بررسی دوربین های مداربسته محل حادثه را صادر کرد تا هرچه زودتر راننده گناهکار شناسایی و دستگیر شود. تیم جنایی راهی محل حادثه شد و پس از به دست آوردن شماره پلاک مزدا 3، راننده آن را دستگیر کرد. او که مردی 40 ساله است در بازجویی ها اسرار قتل را رازگشایی کرد و گفت به شدت ناراحت است و عذاب وجدان دارد، چرا که اصلا قصد گرفتن جان مقتول را نداشته است. متهم توضیح داد: مقتول شوهر ...
پدرم خودش را لعن و نفرین می کرد که چرا جلاد شده/ میرغضب ها چند روز اعتصاب کردند
او را رها کنید قول می دهم که کسی با شما کاری نداشته باشد. همه آن هایی که در آن محل جمع بودند سخنان او را تایید کردند تا این که راهزنان از ناچاری قبول کردند رقیه را که هنوز بیهوش بود رها نمایند و بعد همان طور که پدرم و مردم قول داده و قسم خورده بودند از کوچه بن بست خارج شده و از میان گذشته فرار کردند. بدین ترتیب در اثر تصادف، دختر زیبایی که اسیر راهزنان شده بود نجات یافت و به خانه بازگشتیم. ...
مرگ مادرم از من یک هیولا ساخت / هم زنم را طلاق دادم هم رییس باند شدم
.... با این که پدرم مرد خوبی بود و به من توجه می کرد اما نمی توانست جای مادرم را بگیرد.دراین شرایط هر روزدرکوچه و خیابان با بچه های همسایه بازی می کردم و بی خیال روزگار بودم. خلاصه بعد از این که همه خواهران و برادرانم سروسامان گرفتند پدرم با خانم جوانی ازدواج کردتا تنها نباشد. آن زمان من 16 ساله بودم و در اوج هیجان های دوران بلوغ قرارداشتم. همسر پدرم زن خوبی بود اما من همچنان داغدار ...
صفر تا صد پرونده تکاندهنده قتل لیانا کوچولو توسط شوهر خاله اش
طرز وحشتناکی به قتل رسانده است. مادر لیانا درباره واکنش متهم در جلسه یک دادگاه گفت: او با خونسردی کامل پشت میز محاکمه ایستاد و ماجرا را اینگونه تشریح کرد: پس از ربودن لینا او را به کانال آب در محدوده ولد آباد محمد شهر بردم و بعد با چاقویی که از قبل در خودروام داشتم ضربه ای به قفسه سینه لیانا زدم و پس از ربودن گوشواره هایش جسد را با پنهان کردن در یک کیسه پلاستیکی در همان منطقه رها کردم ...
داغی که بعد از 40 روز هنوز هم تازه است!
مربوط به شب عید غدیر بود، 23 خردادماه. با همسرش تماس می گیرد، احوالش را جویا می شود، با هم خوش و بشی می کنند و تمام. این آخرین مکالمه زن جوان با همسرش بود: همسرم شب عید غدیر به شهادت رسید. مرتب با هم در تماس بودیم، یا او زنگ می زند یا من. آخرین تماس ما وقتی بود که می خواستم حالش را بپرسم و بعد از آن هرچه تماس گرفتم گوشی اش خاموش شده بود . دیگر تمایلی به صحبت ندارد و حرف هایش نیمه کاره می ماند ...
مرثیه شب های بلند
یکی از همین شب ها به خاطر اینکه سرپناهی نداشت، مورد تجاوز یک فرد بی رحم قرار گرفت. نمی دانست چه اتفاقی برایش افتاده است. چند ماه بعد که برآمدگی شکمش بیشتر و آثار حاملگی در او نمایان شد، فهمید کار از کار گذشته است. طاقت اینکه بچه را سقط کند نداشت از سر ناچاری او را به دنیا آورد. مدتی به رسالت مادری ناخواسته اش تن داد اما رمقی برای ادامه دادن این ماجرا نداشت. سرانجام کودک سه ماهه را در کنار سطح ...
فال حافظ| فال حافظ یکشنبه 5 مرداد ماه 1404
. تعبیر فال حافظ شما: این روزها کارهایی می کنی که از تو بعید است و همه را به تعجب واداشته ای. درست است که همه در مقابل تو سکوت کرده اند ولی واقعا نگران تو هستند. کمی به خود بیا و اینقدر بیهوده خودت و دیگران را عذاب نده. ادامه این روش بجز درد و رنج و عذاب برایت چیزی نخواهد داشت. دلهره ها و وسواسهای بیجا را از خود دور کن و از نعمتهایی که خدا در اختیارت نهاده استفاده نیکو ببر ...