اقتصاد۲۴- روزنامه جوان نوشت: قتل فجیع دکتر زهرا میرزایی فعال زنان چند هفته پیش اتفاق افتاد. قاتل قصد داشت طلاهای او را سرقت کند، اما او را در خانهاش به قتل رساند و حتی گردن او را برید. دخترخانم آقای پزشکیان و خانم پرحاشیه سخنگو و همین آقای ربیعی دستیار اجتماعی رئیسجمهور جیک نزدند و پیدایشان نبود، اما حالا شتابان و همهمهکنان به خانه دختر دیگری که در حادثه دیگری به قتل رسید، میروند.
چرا؟ چه تفاوتی در این میان هست؟ تفاوت آن است که در آن حادثه شبکههای لندنی و مجازیهای براندازان نوشتند «بیا این هم از مذهبیهاشون»! با اینکه مذهبیبودن یا محجبهبودن یا کارشناس تلویزیونبودن دکتر زهرا میرزایی هیچ نقشی در به قتل رسیدن او نداشت. فقط قاتل کسی بود مثل قاتل الهه حسیننژاد، یعنی یک بهمن فرزانه دیگر که کنترلی روی خشم و تصمیمهای خود نداشت. اما چون برای آن قتل در شبکههای دشمن حتی هورا کشیدند، ظاهراً حضرات آقایان و سرکارخانمهای دولتی و شبهدولتی مناسب ندیدند که به خانه دکتر میرزایی بروند! کارشناس نبود، آنهم در دولت کارشناسمحور؟ چرا بود. مظلوم کشته نشد؟ چرا شد. قاتل، خشن نبود؟ چرا بود. زن نبود؟ چرا بود. پس تفاوتش چه بود؟ یک تفاوت اصلی این بود که قتل دکتر زهرا میرزایی گزینه مناسبی نبود تا شبکههای لندنی آن را از ابتدا با هدف انداختن به گردن نظام خبرسازی و پروندهسازی کنند.
قتل اخیر چه؟ خانم الهه حسیننژاد که به شغل ناخنکاری مشغول بود، در مسیر از شمال تهران به اسلامشهر چندبار خودرو دربست میگیرد. راننده آخری قصد دزدی از او را نداشته، اما مطابق اظهارات برخی مسئولان قضایی و پلیس و خود قاتل به خاطر گفتوگوهایی که میان مقتول و قاتل در جریان بوده، به دست قاتل به شکل خشن کشته میشود و جسد او در بیابان رها میشود. هرچند پلیس بهخاطر واریز کرایه به حساب قاتل و ردیابی موبایل میتوانسته قاتل را زودتر پیدا کند، اما طولانیشدن زمان پیداشدن جسد و دستگیری قاتل، فرصت مناسبی بود برای لندنیها تا بر سر آن بلوا کنند. تا اینجا لندنیها به وظیفه خطیر «فریب و دروغ» خود عمل کردند. کارشان هم همین است و برای همین پول میگیرند. اما اینکه ما در ایران و در دولت تحتتأثیر این دوگانهسازی قرار بگیریم، واویلاست.
دولت و خانمهای شتابان و مردمنواز آن فقط بگویند چرا همین شیوه مواجهه را برای دکتر میرزایی نداشتند؟
منبع: خبر آنلاین