غزه؛ رکورددار جنایت قرن

4 hours ago 1

باشگاه خبرنگاران جوان، سمیه خلیلی - متنی که از نشریه «ژاکوبین» (Jacobin) ارائه شده، در خود خلاصه‌ای هولناک از ابعاد فاجعه‌ای را جای داده است که طی ماه‌های گذشته در غزه به وقوع پیوسته است. این یادداشت، به موشکافی و بسط این نکات می‌پردازد تا نشان دهد چرا ادعای «رکورددار بودن اسرائیل در جنایت‌های این قرن» نه تنها یک گزاره احساسی نیست، بلکه یک واقعیت مستند و قابل تحلیل است که ابعاد آن از چارچوب‌های معمول جنگ فراتر رفته است. درک عمق این فاجعه مستلزم نگاهی جامع به ابعاد مختلف آن است: از آوارگی و کشتار بی‌رحمانه غیرنظامیان تا نابودی هدفمند زیرساخت‌های حیاتی و نقض آشکار تمامی هنجار‌های حقوقی و اخلاقی.

۱. ویرانی در مقیاس غیرقابل تصور

نخستین نکته‌ای که در متن به آن اشاره می‌شود و هر تحلیلگری باید از آن آغاز کند، مقیاس بی‌مانند ویرانی است. تصور اینکه «همه کسانی را که در زندگی‌ات می‌شناختی ـ خانواده، دوستان، همسایه‌ها، معلمان، صاحبان مغازه‌ها، در یک لحظه از بین رفته‌اند»، کلید درک ابعاد انسانی این فاجعه است. این یک استعاره شاعرانه نیست، بلکه شرح دقیق از پدیده‌ای است که در غزه رخ داده است: نابودی کامل خانواده‌ها. هزاران خانواده به معنای واقعی کلمه از روی نقشه محو شده‌اند و هیچ بازمانده‌ای برای زنده نگه داشتن نام یا خاطره آنها باقی نمانده است. این پدیده‌ای فراتر از کشتار جمعی است؛ این «پاک‌سازی نسلی» است که هدف آن نه فقط پایان دادن به یک زندگی، بلکه نابودی کامل یک نسل و یک شجره‌نامه خانوادگی است.

بمباران بیش از ۷۰ هزار تُن بمب در یک منطقه کوچک، آن هم در مدت‌زمانی محدود، نه تنها از نظر نظامی بی‌سابقه است، بلکه نشان از یک استراتژی مشخص برای نابودی تمام زیرساخت‌های زندگی دارد. این میزان بمب معادل چندین بمب اتمی هیروشیما است که بر منطقه‌ای بسیار کوچک و پرجمعیت فرو ریخته است. این اقدام، یک حمله نظامی صرف نیست؛ بلکه یک «انتقام‌گیری» نظامی با هدف تبدیل غزه به یک منطقه غیرقابل سکونت است. این حجم از بمباران منجر به پدیده‌ای به نام «دومیساید» (domicide) یا ویران‌سازی سیستماتیک خانه‌ها شده است. خانه‌ها، به عنوان ستون‌های اصلی بقای اجتماعی و فرهنگی، هدف قرار گرفته‌اند تا هیچ جایی برای بازگشت، هیچ مکانی برای بازسازی زندگی و هیچ پناهگاهی برای بازماندگان باقی نماند. این استراتژی، آوارگی اجباری میلیون‌ها فلسطینی را تثبیت کرده و چشم‌انداز بازگشت آنها را کاملاً تیره و تار ساخته است.

۲. کودکان، قربانیان اصلی یک جنگ نابرابر

متن به‌درستی بر روی کودکان به عنوان قربانیان اصلی این جنگ انگشت می‌گذارد. هزاران کودک کشته یا معلول شده‌اند؛ این آمار تکان‌دهنده، غزه را به «گورستان کودکان» تبدیل کرده است. این تراژدی، ابعاد عمیق‌تری نیز دارد. هزاران کودک بی‌بی‌هوش و بی‌کس در بیمارستان‌ها رها شده‌اند، با زخم‌هایی که فراتر از تحمل یک انسان بالغ است، چه رسد به یک کودک. این وضعیت نشان می‌دهد که سیستم درمانی غزه نیز هدفمندانه از کار انداخته شده است. هدف قرار دادن بیمارستان‌ها، آمبولانس‌ها و کادر درمانی نه تنها یک جنایت جنگی آشکار است، بلکه تلاشی برای تضمین این موضوع است که حتی کسانی که از زیر آوار زنده بیرون می‌آیند نیز به خاطر نبود مراقبت‌های پزشکی، جان خود را از دست بدهند. این استراتژی، مرگ را از شیوه‌های معمول خود خارج کرده و آن را به یک فرآیند طولانی‌مدت و دردناک تبدیل کرده است.

علاوه بر این، نابودی مدارس و دانشگاه‌ها، که می‌توان آن را «اسکولاستیساید» (scholasticide) یا «نسل‌کشی آموزشی» نامید، هدفمند و هوشمندانه است. با نابود کردن مراکز آموزش و فرهنگ، اسرائیل به دنبال ریشه‌کن کردن هویت فلسطینی، امید به آینده و امکان بازسازی جامعه پس از جنگ است. کودکان غزه، حتی اگر از بمباران جان سالم به در ببرند، با آینده‌ای تاریک و بدون امکانات آموزشی مواجه خواهند شد، که این خود بخشی از یک استراتژی بلندمدت برای حذف فرهنگی است.

۳. نقض بی‌سابقه قوانین جنگ و انسانیت

متن به درستی اشاره می‌کند که اسرائیل، با معیار‌های جنگ‌های قرن بیست‌ویکم، در کشتار امدادگران، پزشکان، خبرنگاران و کودکان رکورددار است. این نه یک ادعای گزاف، بلکه یک واقعیت تأیید شده توسط نهاد‌های بین‌المللی است. هدف قرار دادن این افراد به چند دلیل یک جنایت جنگی مضاعف به شمار می‌رود:

•    کشتار خبرنگاران: با هدف قرار دادن خبرنگاران، اسرائیل به دنبال خاموش کردن صدای حقیقت و جلوگیری از افشای جنایت‌های خود به جهان است. این کار، نوعی جنگ اطلاعاتی است که در آن، روایت رسمی اسرائیل بر روایت قربانیان غلبه کند.

•    کشتار پزشکان و امدادگران: این اقدام، نقض آشکار کنوانسیون‌های ژنو است که بر مصونیت کادر درمانی تأکید دارند. هدف از این کار، فلج کردن سیستم بهداشت و درمان و تبدیل کردن بیمارستان‌ها به مناطق مرگ است.

•    کشتار کودکان: این اقدام، فراتر از نقض قوانین جنگ، یک جنایت علیه بشریت است. این سطح از خشونت علیه آسیب‌پذیرترین بخش جامعه، هرگونه ادعای «دفاع از خود» را بی‌اعتبار می‌سازد و ابعاد ضدانسانی جنگ را آشکار می‌کند.

تمام این اقدامات، در کنار یکدیگر، نشان می‌دهند که جنگ غزه صرفاً یک درگیری نظامی نبوده است. این یک کمپین پاکسازی نژادی و فرهنگی با ابزار‌های نظامی مدرن بوده که هدف آن نه فقط پیروزی در یک نبرد، بلکه نابودی کامل یک جامعه و یک ملت است.

۴. روایتی نو از فاجعه انسانی

در پایان، یادداشت ژاکوبین به‌درستی این رویداد را «یکی از بی‌سابقه‌ترین فجایع انسانی در تاریخ معاصر» می‌نامد. این بی‌سابقگی تنها به خاطر آمار کشتار نیست، بلکه به دلیل روش‌ها، ابزار‌ها و توجیهات این جنایات است. جهان در عصر اطلاعات، با چشم باز شاهد وقوع این فجایع بوده است. تصاویری که از زیر آوار بیرون می‌آید، روایت‌هایی که از زبان خبرنگاران و پزشکان شنیده می‌شود، و آمار دقیق قربانیان، امکان انکار و پنهان‌کاری را برای اسرائیل به حداقل رسانده است. با این حال، واکنش بین‌المللی همچنان ضعیف و دوپهلو است، که این خود بخش دیگری از این فاجعه است.

این یادداشت انتقادی نه تنها وقایع را شرح می‌دهد، بلکه بر لزوم موضع‌گیری اخلاقی و حقوقی در برابر این جنایات تأکید می‌کند. اگر معیار‌ها و هنجار‌های جهانی نتوانند در برابر فاجعه‌ای با این ابعاد بایستند، در آن صورت، اعتبار خود را از دست خواهند داد. جنگ غزه، بیش از هر چیز، یک آزمون برای انسانیت و برای پایبندی جهان به ارزش‌هایی است که مدعی آنهاست. جنایات بی‌سابقه در غزه، به عنوان یک لکه ننگ بر پیشانی قرن بیست‌و‌یکم ثبت خواهد شد، و تاریخ در مورد سکوت در برابر آن، قضاوت سختی خواهد کرد.

Read Entire Article