فریاد‌های خاموش در باتلاق جنگ بی‌پایان

12 hours ago 1

باشگاه خبرنگاران جوان، سمیه خلیلی _ در پس پرده ادعا‌های شکست‌ناپذیری و قدرت نظامی، ارتش رژیم صهیونیستی درگیر نبردی خاموش و ویرانگر است: افزایش بی‌سابقه آمار خودکشی در میان نظامیان. پدیده‌ای که نه تنها زنگ خطری جدی برای آینده این ارتش است، بلکه آینه‌ای تمام‌نما از فروپاشی روانی نظامیان در مواجهه با جنگی بی‌پایان، جنایاتی بی‌شمار و فرسودگی جانکاه است. این یادداشت، نقبی است به تاریک‌خانه ذهن نظامیانی که هر روز، تکه‌ای از وجودشان را در میدان نبرد از دست می‌دهند.

سال‌هاست که ارتش رژیم صهیونیستی، خود را به عنوان "قدرتمندترین ارتش خاورمیانه" و نماد "شکست‌ناپذیری" معرفی می‌کند. تصویری که از نظامیانش ارائه می‌شود، تصویری از دلاوران بی‌باک، آماده نبرد و سرشار از انگیزه‌های ایدئولوژیک است. اما در پس این نقاب آهنین، حقیقتی تلخ و رو به گسترش، در حال آشکار شدن است: خودکشی به روندی فزاینده و نگران‌کننده در صفوف ارتش اسرائیل تبدیل شده است. این پدیده، نه تنها یک آمار صرف، که فریاد‌های خاموش صد‌ها و شاید هزاران نظامی است که در باتلاق جنگی بی‌پایان، نبرد‌های سنگین و فرسودگی روانی جانکاه، گرفتار آمده‌اند. این یادداشت، تلاشی است برای واکاوی ریشه‌های این فاجعه انسانی و پیامد‌های آن بر پیکره رژیمی که بر پایه خشونت و اشغال بنا شده است.

سایه جنگ فرسایشی: از غزه تا کرانه باختری، پایان ندارد

ریشه این بحران روانی را باید در ماهیت جنگ‌های رژیم صهیونیستی و سیاست‌های نظامی‌گری آن جست‌و‌جو کرد. بر خلاف جنگ‌های کلاسیک که دارای آغاز و پایانی مشخص هستند، "جنگ" برای نظامیان این رژیم، به یک وضعیت دائمی تبدیل شده است. از عملیات‌های مکرر و بی‌وقفه در نوار غزه تا یورش‌های شبانه و بی‌رحمانه به کرانه باختری، و از مقابله با مقاومت در شمال فلسطین اشغالی تا درگیری‌های پنهان در مناطق دیگر، نظامیان صهیونیست هر روز در معرض خشونت، استرس و مواجهه با مرگ قرار دارند.

جنگ اخیر در غزه، که ماه‌ها به طول انجامید و با جنایات بی‌شماری علیه غیرنظامیان همراه بود، نقطه اوج این فرسودگی روانی بود. نظامیانی که در محیط‌های شهری پیچیده و در مواجهه با مقاومتی سرسخت می‌جنگیدند، هر روز شاهد صحنه‌های دلخراش خشونت، ویرانی و مرگ بودند. این صحنه‌ها، حتی برای آموزش‌دیده‌ترین نظامیان نیز، می‌تواند آسیب‌های روانی جبران‌ناپذیری به بار آورد. PTSD (اختلال استرس پس از سانحه)، افسردگی حاد، اضطراب و اختلالات خواب، تنها گوشه‌ای از مشکلاتی است که این نظامیان با خود از میدان نبرد به خانه می‌آورند. اما در جامعه‌ای که بر قدرت نظامی‌گری و تصویر "سرباز قهرمان" تأکید دارد، ابراز این آسیب‌ها، اغلب به عنوان ضعف تلقی شده و نادیده گرفته می‌شود.

فروپاشی اخلاقی: سنگینی بار جنایت بر دوش روان

یکی از ابعاد کمتر دیده شده این بحران روانی، بار اخلاقی جنایاتی است که این نظامیان مجبور به ارتکاب آن هستند یا شاهدش بوده‌اند. ارتش رژیم صهیونیستی، به دلیل سیاست‌های اشغالگرانه خود، بار‌ها و بار‌ها متهم به نقض حقوق بین‌الملل، هدف قرار دادن غیرنظامیان، تخریب زیرساخت‌ها و رفتار‌های غیرانسانی شده است. نظامیانی که مجبورند دستورات مربوط به این جنایات را اجرا کنند یا شاهد آن باشند، در درازمدت دچار "آسیب اخلاقی" (Moral Injury) می‌شوند. این آسیب، از تعارض شدید بین وظایف نظامی و وجدان اخلاقی فرد ناشی می‌شود.

تصور کنید نظامی که مجبور است خانه‌ای را تخریب کند، کودکی را بازداشت کند یا شاهد کشته شدن بی‌گناهان باشد. این تجربیات، نه تنها برای روان انسان تحمل‌ناپذیر است، بلکه می‌تواند حس گناه، شرم و بی‌ارزشی را در فرد ایجاد کند. جامعه و ارتش، اغلب این ابعاد روانشناختی را نادیده می‌گیرند و تنها بر "پیروزی" و "امنیت" تمرکز می‌کنند. اما این بار اخلاقی، در خلوت ذهن نظامیان، تبدیل به کابوس‌هایی می‌شود که خواب را از چشمشان می‌رباید و آنها را به سمت ناامیدی مطلق سوق می‌دهد.

سرویس اجباری و عدم انتخاب: "قربانیان" یک سیستم نظامی‌گرایانه

بر خلاف بسیاری از ارتش‌های جهان که بر پایه استخدام داوطلبانه شکل گرفته‌اند، "سرویس نظامی" در رژیم صهیونیستی اجباری است. این بدان معناست که بسیاری از جوانان، بدون انتخاب و صرفاً به دلیل تعهدات قانونی، وارد نظامی می‌شوند که ممکن است با روحیه و اخلاقیات آنها سازگار نباشد. این عدم انتخاب، به ویژه در مواجهه با ماهیت جنگ‌های نامتقارن و عملیات‌های اشغالگرانه، می‌تواند به تشدید بحران روانی منجر شود. جوانانی که رؤیا‌ها و آرزو‌های دیگری در سر دارند، ناگهان خود را در محیطی خشن و بی‌رحم می‌یابند که مجبورند دستوراتی را اجرا کنند که ممکن است با وجدانشان در تضاد باشد.

این اجبار، همچنین به این معناست که طیف گسترده‌ای از افراد با پیشینه‌های روانی متفاوت، وارد ارتش می‌شوند. افرادی که ممکن است از پیش، مستعد مشکلات روانی باشند، در محیط پر استرس نظامی‌گری و جنگ، با تشدید مشکلات مواجه می‌شوند. اما سیستم درمانی و حمایتی ارتش، اغلب ظرفیت و آمادگی لازم برای مواجهه با این حجم از نیاز‌های روانی را ندارد.

فرهنگ انکار و سکوت: پنهان‌کاری برای حفظ وجهه

یکی از بزرگ‌ترین موانع در مواجهه با بحران خودکشی در ارتش صهیونیستی، "فرهنگ انکار و سکوت" است که در این نهاد نظامی حاکم است. ارتش، برای حفظ وجهه "قدرتمند" و "شکست‌ناپذیر" خود، تمایل دارد مشکلات روانی و به ویژه آمار خودکشی را پنهان یا کم‌اهمیت جلوه دهد. این پنهان‌کاری، به نظامیانی که درگیر مشکلات روانی هستند، این پیام را می‌دهد که نباید درباره رنج‌هایشان صحبت کنند، زیرا این کار به عنوان ضعف تلقی می‌شود.

نتیجه این فرهنگ، نادیده گرفتن علائم هشداردهنده، عدم دسترسی کافی به مشاوران روانشناسی، و نبود یک سیستم حمایتی مؤثر است. نظامیان از ترس انگ خوردن یا از دست دادن فرصت‌های شغلی آینده، تمایلی به ابراز مشکلاتشان ندارند. این چرخه معیوب، آنها را در انزوا و ناامیدی فرو می‌برد و راه را برای اقدامات خودویرانگر باز می‌کند. حتی پس از پایان خدمت، بسیاری از این افراد با مشکلات روانی حاد به جامعه بازمی‌گردند، اما حمایت‌های لازم برای بازگشت به زندگی عادی را دریافت نمی‌کنند.

پیامد‌های وسیع‌تر: فروپاشی از درون

افزایش آمار خودکشی در ارتش رژیم صهیونیستی، تنها یک مشکل انسانی نیست؛ این یک زنگ خطر جدی برای آینده این رژیم است. نظامیانی که از نظر روانی فرسوده و آسیب‌دیده‌اند، نه تنها در میدان نبرد کارایی لازم را ندارند، بلکه می‌توانند به یک تهدید برای امنیت داخلی و پایداری اجتماعی تبدیل شوند. جامعه‌ای که بخش بزرگی از جوانانش را به دلیل خدمت نظامی دچار اختلالات روانی می‌کند، نمی‌تواند ادعای سلامت و پویایی داشته باشد.

این بحران، پیامد‌های چندگانه‌ای دارد:

۱.     کاهش کارایی نظامی: ارتشی که نظامیانش از نظر روانی خسته و آسیب‌پذیر هستند، نمی‌تواند در جنگ‌های طولانی‌مدت و پیچیده، کارایی لازم را داشته باشد. این امر، به طور مستقیم بر توان عملیاتی و روحیه نظامیان تأثیر می‌گذارد.

۲.     بی‌اعتمادی عمومی: افشای این آمار و پنهان‌کاری‌های ارتش، می‌تواند به بی‌اعتمادی فزاینده در میان مردم رژیم صهیونیستی نسبت به نهاد‌های نظامی و دولتی منجر شود. والدینی که فرزندانشان را به خدمت اجباری می‌فرستند، با نگرانی‌های بیشتری درباره سلامت روانی آنها مواجه خواهند شد.

۳.     چالش‌های اجتماعی و اقتصادی: نظامیان سابق با مشکلات روانی، بار سنگینی بر دوش سیستم بهداشت و درمان و خدمات اجتماعی خواهند بود. ناتوانی آنها در بازگشت به زندگی عادی و اشتغال، می‌تواند به افزایش هزینه‌های اجتماعی و اقتصادی منجر شود.

۴.     تصویر بین‌المللی: این آمار، تصویری متفاوت و نگران‌کننده از ارتش رژیم صهیونیستی در سطح بین‌المللی ارائه می‌دهد؛ تصویری که با ادعا‌های "قهرمانی" و "اخلاق‌مداری" آنها در تضاد آشکار است. این امر می‌تواند به انتقادات بین‌المللی بیشتری نسبت به سیاست‌های نظامی‌گری و اشغالگرانه این رژیم دامن بزند.

در نهایت، پدیده رو به رشد خودکشی در صفوف ارتش رژیم صهیونیستی، نشانه‌ای از یک بیماری عمیق‌تر در کالبد این رژیم است. بیماری‌ای که ریشه‌های آن در اشغال، تجاوز، و ماهیت دائمی جنگ نهفته است. فریاد‌های خاموش این نظامیان که جانشان را با دست خود می‌گیرند، هشداری جدی است برای جامعه‌ای که بر خشونت بنا شده است. این بحران روانی، نه تنها برای خود نظامیان، بلکه برای تمامی کسانی که به دنبال صلح و عدالت در منطقه هستند، قابل تأمل و عمیقاً نگران‌کننده است. این آمار، گواهی بر این حقیقت است که جنگ، حتی برای آغازگران و اجراکنندگانش، سرانجامی جز ویرانی و تباهی ندارد؛ ویرانی نه تنها در جسم، که در عمیق‌ترین لایه‌های روان انسان.

Read Entire Article