سایر خبرها
ماجرای دستگیری مهندس برق بین کارتن خواب ها
مواد مخدر زیر پل ها و فضاهای سبز درآوردم و کارتن خواب شدم. تا اینکه ماموران کلانتری شفای مشهد مرا نیز به همراه چند معتاد کارتن خواب دیگر به کلانتری هدایت کردند. با دستور ویژه سرگرد احسان سبکبار رئیس کلانتری شفای مشهد تلاش مشاوران دایره مددکاری اجتماعی برای رهایی این مرد از چنگال مواد افیونی با معرفی وی به مراکز ترک اعتیاد آغاز شد. ...
حوزه ۳۲ دقیقه پیش
آیت الله نعیم آبادی و خاطرات تلخ اسارتِ پیش از انقلاب
...> شما را به کجا بردند؟ هوا روشن بود که به تهران رسیدیم. در تهران یک راست من را به کمیته مشترک بردند و تحویل دادند. تا تهران با لباس روحانی بودم، ولی تا به کمیته رسیدیم با بی احترامی تمام خلع لباس شدم و لباس زندان به من دادند. سر و صورتم را تراشیدند و چهره زندانی درست کردند. سپس کیسه ای به سرم کشیدند تا جایی را نبینم و مرا کمی این طرف و آن طرف بردند و در نهایت با بی حرمتی من را توی یک سلول ...
خدمتکار درمانگاه: دختر جوان را بیهوش کردم برای یک جفت گوشواره!
مان بودم. ابتدا تصور کردم به دلیل تأثیر دارو ها به خواب رفته بودم، اما خیلی زود متوجه شدم گوشواره های طلایم ناپدید شده است. آن روز مادرم به درمانگاه آمد و مرا نیمه بیهوش به خانه برد. او هم همین فکر را کرد تا اینکه فهمیدیم گوشواره هایم نیست. مادرم به درمانگاه رفت و پرستار هم گوشواره ها را به مادرم داده و ادعا کرده بود از گوشم بیرون آمده و روی زمین افتاده اند، اما ما حرف های او را باور نکردیم و مطمئن ...
توی بیمارستان اصفهان فهمیدم که عملیات رمضان شکست خورده
...، چند بار جابه جا شدیم. پشت یک خاکریز در حال شلیک بودم که صدای سوت خمپاره ای را شنیدم. سرم را پایین آوردم و به حالت خمیده درآمدم، در همان لحظه یک موشک آرپی جی زمانی بالای سرم منفجر شد و ترکش های کوچکش سرتاسر پشتم را گرفت. مرا به عقب منتقل کردند. به مدت یک هفته در بیمارستان گلستان اهواز تحت درمان بودم و با بهبودی نسبی جراحت هایم مرخص شدم و به مدرسه گردان میثم در اهواز برگشتم. در مدرسه ...
پدر هم در مسیر جهاد سرسختانه ایستاده بود و هم خانواده خود را فراموش نمی کرد
های سازندگی فعالیت داشت، مرا دید و پرسید که مشغول چه کاری هستم. گفتم که دانشجو هستم؛ آن زمان 18 سال داشتم و ترم اول دانشگاه بودم. ایشان گفتند: نمی خواهی در کنار تحصیل کارت را هم شروع کنی؟ من با اشتیاق پاسخ دادم که خیلی دوست دارم کار کنم. ایشان گفتند: فردا صبح بیا پیش من . در آن مقطع هنوز ملاحظات و حساسیت های این نوع موقعیت ها را درک نمی کردم. صبح زود، حدود شش، آماده شدم تا از خانه بیرون ...
ماجرای عجیب پیدا شدن پیکر شهید در اوین
ازدواج سرپرستی چند بچه را بر عهده گرفته بود. بچه ها بزرگ تر که شدند گفتند دیگر نمی تواند سرپرست آنها باشد. بنا بر این، سرپرستی یک تعداد بچه های کوچک تر دیگر را بر عهده گرفت. حتی به همسرش هم گفته بود که او هم در این راه قدم بگذارد و سرپرستی تعدادی بچه را عهده دار شود. مادر از شب قبل از حمله و اصرارش برای نرفتن دخترش تعریف می کند: شب قبل خانه شان بودم. گفتم: مادر جان فردا سر کار نرو! گفت: نه ...
کیهان ۱۴۰۴/۰۴/۲۸ - ۲۱:۰۳
غدیر تا عاشورا(مقاله وارده)
خواسته بودم شهادتم به دست ملعون ترین و مبغوض ترین خلایق باشد. اما هنگامی که چشمانم را از دست دادم، از شهادت نومید شدم. اینک خدا را شکر می کنم که پس از مأیوس شدن، آن را روزیم کرد و دعای گذشته ام را اجابت فرمود. و سرانجام سعادت به روی عبدالله آغوش گشود و به فرمان پسر مرجانه به شهادت رسید. آری شهادت به دست پست ترین و مبغوض ترین خلایق، در حقیقت اقتدا به شهید محراب، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام ...
ازدواج همزمان 2 عروس ایرانی با پسر 16 ساله کاشمری !/ چه هووهای سازگاری + عکس
کردند تا خود را به این جشن عروسی منحصر به فرد برسانند؛ جشنی که یک داماد داشت و دو عروس. حالا با گذشت چهار سال، محمد صاحب دو فرزند از دو همسرش شده؛ دختر و پسری که مثل مادرهایشان دوستانه با هم زیر یک سقف زندگی می کنند. دو عروس به اضافه یک داماد زندگی مشترک این سه جوان سال 85 کلید خورد؛ بعد از پنج ماه که من با محمد عقد کرده بودم، محمد از دختر دیگری به اسم الهام خوشش آمد. آن موقع ...
بازگشت پادشاه زامبی ها/ بیگانه را نساختم؛ چون آدمش نبودم
... در بعضی موارد کمک کردند به خصوص در صحنه های خالی از جمعیت. ما توان مالی بستن پل های لندن یا خلق محوطه های بزرگ با جلوه های ویژه را نداشتیم. [دوربین های دیجیتال به تیم اجازه می دادند صبح زود، پیش از شلوغی خیابان ها، به سرعت نماهای خلوت لندن را بگیرند.] اما در برخی نماهای باز، کیفیت تصویر آن قدر پایین بود که کیلیَن مورفی عملاً تبدیل شده بود به دو مربع سبز! مجبور بودیم نما را قبل از ...
استیون میلر؛ معمار پنهان قدرت ترامپ کیست؟
با مهاجرت ندارند، مستقر شوند و تضمینی برای گسترش نفوذ ایدئولوژیک او باشند. فرمان هایی که صادر کرد، فراتر از مهاجرت رفتند: حذف ساختارهای عدالت و تنوع در دولت، بازتعریف مفاهیم جنسیتی و حتی دخالت در تنظیمات مصرف انرژی خانگی. اوج این اقدامات، بهره گیری از قانون بیگانگان دشمن برای اخراج دسته جمعی مهاجران ونزوئلایی بود؛ اقدامی که بی توجه به مخالفت دادگاه های فدرال، به اجرا گذاشته شد. امروز ...