به گزارش تابناک به نقل از همشهری آنلاین، قاتلی که ۹ سال قبل در درگیری، صاحب یک سوپرمارکت را به قتل رسانده و در یک قدمی چوبه دار بود، یک شب قبل از اجرای حکم، نامهای برای اولیای دم نوشت و همین نامه او را از قصاص نجات داد.
بهمن سال ۹۵ صاحب یک مغازه سوپرمارکت در یکی از شهرهای استان فارس در جریان درگیری با یکی از مشتریانش به قتل رسید. بررسیها نشان میداد که مشتری ۳۵ساله پس از درگیری با صاحب مغازه و گلاویز شدن با او، یک میله آهنی از کنار قفسه ها برداشته و ضرباتی به صاحب مغازه وارد کرده که همان ضربات باعث مرگ او شده بود. قاتل فراری چند روز بعد درحالی دستگیر شد که چمدانش را جمع کرده و قصد خروج از کشور را داشت.
متهم به قتل که جوانی ۱۹ ساله بود اقرار کرد که ناخواسته مرتکب جنایت شده است. او گفت: برای خرید به مغازه رفته بودم اما پس از خرید، پای صندوق رفتم و هنگام حساب و کتاب، متوجه شدم که صاحب مغازه قصد دارد پول بیشتری از من بگیرد. من اعتراض کردم اما او گفت قیمت ها بیشتر شده است. درگیری میان ما شکل گرفت و ناگهان مرد مغازه دار با دست به سینه ام کوبید و مرا بیرون کرد. من تعادلم را از دست دادم و روی زمین افتادم. همان موقع چشمم افتاد به میله آهنی که کنار قفسه ها افتاده بود. آن را برداشتم و درحالیکه به شدت عصبانی بودم ضرباتی به صاحب مغازه زدم اما قصدم کشتن او نبود و به شدت عذاب وجدان دارم.
قصاص
متهم به قتل در دادگاه به قصاص محکوم و این حکم در دیوانعالی کشور تایید شد. در این شرایط شمارش معکوس برای قصاص قاتل آغاز شد. او یک مرتبه پای چوبه دار رفت اما اولیای دم حاضر نشدند و قاتل به زندان برگشت.
نامه نجات دهنده
کابوس های قاتل این پرونده تمامی نداشت چرا که اولیای دم اصرار بر قصاص قاتل داشتند. حتی جلسات صلح و سازش نیز نتیجه نداد و به درخواست اولیای دم، چند روز قبل قاتل به انفرادی منتقل شد و تا به دار مجازات آویخته شود. وقتی قلم و خودکار برای قاتل بردند تا وصیتش را بنویسید، او به جای وصیت نامه برای اولیای دم نامه نوشت. در نامه توضیح داد که هر شب از شدت عذاب وجدان خوابش نمی برده و آرزو می کرده که ای کاش زمان به عقب برمی گشت تا او خشمش را کنترل می کرد و هرگز چنین اتفاق هولناکی رخ نمی داد. او در پایان نامه، نوشته بود که اعضای بدنش را اهدا کنند و بیماران نیازمند پس از انجام جراحی پیوند، برای آرامش روح مقتول اقدامات خیر و خداپسندانه انجام دهند. او نامه اش را به دست اولیای دم داد و از آنها خواست تا پیش از اجرای حکم، متن نامه را بخوانند.
وقتی طناب دار بر گردن قاتل قرار گرفت، مادر مقتول از قصاص گذشت کرد و قاتل پسرش را بخشید. او گفت: وقتی نامه را خواندم، دست و پایم لرزید. فکر اینکه قاتل پسرم پشیمان است و بعد از مرگش هم می خواهد برای او قدمی بردارد، قلبم را لرزاند. با خود گفتم، جان را خدا داده و خدا می گیرد. به همین دلیل تصمیم گرفتم به خاطر رضای خدا، قاتل پسرم را ببخشم و حکم قصاص را اجرا نکنم.
با بخشش اولیای دم، قاتل از قصاص نجات یافت تا به زودی مقدمات آزادی او از زندان بعد از گذشت ۹ سال فراهم شود.