کد خبر: ۳۲۰۶۳۶
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۴ - ۲۶ مرداد ۱۴۰۴
انتشار ویدئویی از سوی محمد درویش، فعال شناختهشده محیط زیست، در شبکههای اجتماعی، سرآغاز موجی تازه از واکنشها شد. او در توضیح این ویدئو نوشت: «در غرب هرمزگان، مهمترین عامل مهار خطر سیل را به بهانه مدیریت خطر سیل، ریشهکن کردند! اگر با چشمهای خود نمیدیدم، این حجم از حماقت، آزمندی، تخلف و جنایت در حق طبیعت وطنم را باور نمیکردم».
اقتصاد۲۴- تصمیم دولت برای انحلال سازمان منابع طبیعی و جنگلها موجی از نگرانی و انتقاد را در میان فعالان محیط زیست و کارشناسان برانگیخته است. در حالی که تصاویر «فاجعه درختکُشان» در غرب هرمزگان و هشدارها درباره قطع مشکوک درختان در بوستان چیتگر تهران همچنان در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود، کارشناسان این پرسش را مطرح میکنند که حذف یکی از قدیمیترین نهادهای حافظ جنگلها و مراتع ایران، چه تبعاتی برای آینده منابع طبیعی کشور خواهد داشت؟
درختکُشان هرمزگان؛ شک به نام مدیریت سیلاب
انتشار ویدئویی از سوی محمد درویش، فعال شناختهشده محیط زیست، در شبکههای اجتماعی، سرآغاز موجی تازه از واکنشها شد. او در توضیح این ویدئو نوشت: «در غرب هرمزگان، مهمترین عامل مهار خطر سیل را به بهانه مدیریت خطر سیل، ریشهکن کردند! اگر با چشمهای خود نمیدیدم، این حجم از حماقت، آزمندی، تخلف و جنایت در حق طبیعت وطنم را باور نمیکردم».
تصاویر نشان میداد که دهها اصله درخت کهنسال و بومی منطقه (کهور)، با بولدوزر از ریشه بیرون کشیده شدهاند. توجیه مسئولان محلی، کاهش خطر سیلاب بود. اما کارشناسان میگویند حذف درختان نهتنها خطر سیل را کاهش نمیدهد، بلکه شدت آن را بیشتر میکند. چرا که پوشش گیاهی و ریشه درختان، نخستین سد طبیعی در برابر جریانهای سیلابی است.
این ماجرا به سرعت در افکار عمومی بازتاب یافت. بسیاری آن را نشانهای از بیتوجهی ساختاری به اهمیت منابع طبیعی دانستند. در همین زمان، خبر دیگری هم بر نگرانیها افزود: هشدار حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده پیشین مجلس، درباره قطع مشکوک و گسترده درختان بوستان چیتگر تهران. او گفت: «در دل پایتخت، شاهد نابودی یکی از مهمترین ریههای تنفسی تهران هستیم. این اقدامات در سایه سکوت نهادهای مسئول انجام میشود».
انحلال یک سازمان ۶۰ ساله
اما پیش از این اخبار و در حالی که هفته و روزی نیست که اخبار ناراحتکننده در خصوص تجاوز به حریم منابع طبیعی به گوش نرسد؛ تصمیم دولت برای انحلال سازمان منابع طبیعی و جنگلها شوک دیگری به دوستاران محیط زیست ایران وارد کرد. این سازمان که بیش از شش دهه وظیفه سیاستگذاری، حفاظت و مدیریت جنگلها، مراتع، بیابانها و آبخیزداری کشور را برعهده داشت، عملاً منحل و وظایف آن میان وزارتخانهها و نهادهای دیگر تقسیم شد.
بیشتر بخوانید:فیلم/ فاجعه درختکشان در هرمزگان
دولت در توضیح این تصمیم گفته است که هدف، «چابکسازی ساختار اداری و کاهش موازیکاری» است. برخی مقامها مدعی شدند که ادغام وظایف در وزارت جهاد کشاورزی، کارآمدی بیشتری خواهد داشت و فرآیندهای تصمیمگیری سریعتر خواهد شد.
اما کارشناسان و فعالان محیط زیست نظر دیگری دارند. آنان این تصمیم را یک عقبگرد نهادی میدانند و معتقدند بدون وجود سازمانی مستقل و تخصصی، منابع طبیعی کشور بیش از گذشته در معرض تهدید قرار خواهد گرفت.
چرا فعالان محیط زیست مخالفاند؟
منتقدان میگویند تجربه نشان داده است که هر زمان مدیریت منابع طبیعی ذیل ساختارهای بزرگتر و غیرتخصصی قرار گرفته، اولویتهای اقتصادی و عمرانی بر اهداف حفاظتی غلبه کردهاند. به بیان ساده، وقتی جنگل و مرتع زیر نظر نهادی قرار گیرد که وظیفه اصلیاش توسعه کشاورزی یا ساختوساز است، حفاظت از طبیعت به حاشیه رانده میشود.
یک کارشناس منابع طبیعی در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «جنگلها و مراتع ایران به اندازهای حساس و آسیبپذیر هستند که کوچکترین تغییر در سیاستگذاری میتواند تبعاتی جبرانناپذیر داشته باشد. انحلال سازمان منابع طبیعی یعنی حذف متولی تخصصی و تبدیل کردن جنگلها به حاشیهای از برنامههای عمرانی. این تصمیم درست در زمانی گرفته شده که ایران با بحرانهای شدید زیستمحیطی مانند فرسایش خاک، بیابانزایی، خشکسالی و آتشسوزیهای گسترده مواجه است».
شکلگیری کارزار انحلال سازمان منابع طبیعی را متوقف کنید
در واکنش به این تصمیم، شماری از فعالان محیط زیست و شهروندان عادی کارزاری اینترنتی به راه انداختهاند. هزاران امضا جمع شده تا پیام روشنی به دولت ارسال شود: «انحلال سازمان منابع طبیعی را متوقف کنید».
طبق قانون منابع طبیعی جزو انفال است و طبق اصل ۴۵ قانون اساسی، مدیریت آن باید شفاف و تحت نظارت مستقیم دولت و مجلس باشد. اگر نهادی مستقل برای این کار وجود نداشته باشد، خطر سوءاستفاده و فساد در واگذاری اراضی و بهرهبرداریها افزایش مییابد
در متن این کارزار آمده است: «منابع طبیعی ایران تنها سرمایه بیننسلی ماست. جنگلها و مراتع بهسادگی قابل جایگزینی نیستند. حذف نهادی که سالها مدافع این سرمایه بوده، ضربهای است به آینده فرزندان ما».
شبکههای اجتماعی نیز پر شده از پیامهایی در همین زمینه. برخی کاربران با انتشار تصاویر جنگلهای شمال و مراتع زاگرس نوشتهاند: «اینها را به چه کسی بسپاریم وقتی سازمان منابع طبیعی دیگر وجود ندارد؟»
از هرمزگان تا تهران؛ نشانههای بحران
وقایع اخیر در هرمزگان و تهران بهخوبی نشان میدهد که نگرانیها بیراه نیست. وقتی درختان کهنسال بهنام مدیریت سیل یا توسعه شهری قطع میشوند، نبود یک متولی قدرتمند و مستقل بیشتر احساس میشود.
به گفته کارشناسان، چیتگر فقط یک پارک شهری نیست؛ درختان این پارک جنگلی بخشی از تعادل اکولوژیک تهران را شکل میدهند. نابودی آنها میتواند بحران آلودگی هوا را تشدید کند. در هرمزگان نیز ریشهکن کردن درختان محلی یعنی تشدید بیابانزایی و افزایش خطر سیل. درختان کهوری که سبز شدن و ریشه دواندنشان در خاک دههها به طول انجامیده و حالا با یک تصمیم نابخردانه و کارشناسی نشده یک شبه از میان رفتهاند.
ریشههای تصمیم دولت برای انحلال سازمان منابع طبیعی
اما چرا دولت چنین تصمیمی گرفت؟ برخی تحلیلگران معتقدند انگیزههای اقتصادی و سیاسی در پشت پرده این تصمیم قرار دارد.
از یک سو، بودجه سازمان منابع طبیعی در سالهای اخیر همواره محدود بوده و دولت ترجیح داده هزینهها را کاهش دهد. از سوی دیگر، برخی پروژههای عمرانی بزرگ- از سدسازی گرفته تا طرحهای انتقال آب و تغییر کاربری اراضی- بارها با مقاومت کارشناسان این سازمان مواجه شده بودند. انحلال سازمان میتواند به معنای برداشتن یک مانع تخصصی در برابر این پروژهها باشد.
دولت هدف از انحلال سازمان منابع طبیعی را «چابکسازی ساختار اداری و کاهش موازیکاری» میداند. اما کارشناسان و فعالان محیط زیست این تصمیم را یک عقبگرد نهادی میدانند و معتقدند بدون وجود سازمانی مستقل و تخصصی، منابع طبیعی کشور بیش از گذشته در معرض تهدید قرار خواهد گرفت
به اعتقاد فعالان محیط زیست؛ این تصمیم را باید در بستر تعارض میان توسعه کوتاهمدت و حفاظت بلندمدت دید. دولتها معمولاً ترجیح میدهند پروژههای عمرانی را سریعتر پیش ببرند، حتی اگر به منابع طبیعی آسیب بزند. سازمان منابع طبیعی در بسیاری از موارد، صدای مخالف بود. حالا آن صدا خاموش شده است.
قانون در این باره چه میگوید؟
برخی نمایندگان مجلس نیز نسبت به این تصمیم ابراز نگرانی کردهاند. آنها هشدار دادهاند که انحلال یک سازمان قانونی، بدون مصوبه مجلس، میتواند خلاف قانون باشد.
این در حالی است که طبق قانون منابع طبیعی جزو انفال است و طبق اصل ۴۵ قانون اساسی، مدیریت آن باید شفاف و تحت نظارت مستقیم دولت و مجلس باشد. اگر نهادی مستقل برای این کار وجود نداشته باشد، خطر سوءاستفاده و فساد در واگذاری اراضی و بهرهبرداریها افزایش مییابد.
تبعات اجتماعی و زیستمحیطی انحلال
تحلیلگران معتقدند تبعات انحلال سازمان منابع طبیعی میتواند بسیار گسترده باشد؛ از افزایش تخریب جنگلها و مراتع به دلیل ضعف نظارت گرفته تا رشد زمینخواری و تغییر کاربری اراضی، بهویژه در مناطق حاشیه شهرها و همچنین افزایش آتشسوزیها در جنگلهای زاگرس و شمال به دلیل نبود مدیریت یکپارچه.
در حالی که این روزها با وضعیت نگرانکننده محیط زیست، مردم به دنبال افزایش نظارت دولت بر منابع طبیعی کشور هستند اقدام دولت در انحلال چنین سازمانی تنها به کاهش اعتماد عمومی نسبت به سیاستهای دولت در حوزه محیط زیست منجر میشود.
بهویژه آنکه در سالهای اخیر بارها دیدهایم فعالان محیط زیست با دست خالی برای خاموش کردن آتشسوزیهای زاگرس تلاش کردهاند و چندین نفر از آنها جان باختهاند. انحلال سازمان منابع طبیعی این پرسش را پررنگتر میکند: چه کسی مسئول حفاظت از این سرمایههاست؟
بیشتر بخوانید:نجات قربانیان منطقه حفاظت شده از فراموشی/ حفاظت از محیطزیست در زمان جنگ، مسئولیتی اخلاقی، حقوقی و حیاتی برای بشریت
این در حالی است که در بسیاری از کشورها، سازمانهای حفاظت از منابع طبیعی به مرور مستقلتر شدهاند، نه اینکه منحل شوند. برای نمونه در ترکیه، اداره جنگلها نهادی مستقل با بودجه اختصاصی است. در هند نیز وزارت منابع طبیعی، وزارتی مستقل از کشاورزی است.
محمد درویش، فعال شناختهشده محیط زیست، با انتشار ویدئویی از ریشهکن کردن دهها اصله درخت کهنسال و بومی منطقه (کهور)، با بولدوزر، نوشت: «در غرب هرمزگان، مهمترین عامل مهار خطر سیل را به بهانه مدیریت خطر سیل، ریشهکن کردند! اگر با چشمهای خود نمیدیدم، این حجم از حماقت، آزمندی، تخلف و جنایت در حق طبیعت وطنم را باور نمیکردم».
به گفته کارشناسان، مسیر ایران برعکس این روند جهانی است و میتواند موجب عقبماندگی بیشتر در مدیریت بحرانهای زیستمحیطی شود.
صدای جامعه مدنی
فعالان محیط زیست تأکید میکنند که اکنون زمان همبستگی است. محمد درویش در گفتوگویی تاکید کرده است: «اگر جامعه مدنی در برابر چنین تصمیمهایی سکوت کند، فردا چیزی از جنگلهای شمال، بلوطهای زاگرس یا مراتع کویر باقی نمیماند. ما باید این پیام را به حاکمیت برسانیم که منابع طبیعی سرمایه ملی است، نه ملک شخصی دولتها».
از نظر او تصمیم دولت برای انحلال سازمان منابع طبیعی، نهتنها یک تغییر ساختاری ساده نیست، بلکه نشانهای از تغییر رویکرد به منابع طبیعی است. رویکردی که بیشتر بر توسعه کوتاهمدت و منافع اقتصادی تمرکز دارد تا حفاظت پایدار.
با وجود کارزارهای مردمی، هشدار کارشناسان و انتقادات سیاسی، هنوز نشانهای از بازگشت دولت از این تصمیم دیده نمیشود و همین امر سبب شده بسیاری از ناظران از آیندهای تاریکتر برای جنگلها و مراتع کشور سخن بگویند.
از درختکُشان هرمزگان تا قطع درختان چیتگر و از آتشسوزیهای زاگرس تا بیابانزایی خراسان، همه این رخدادها تصویری یکپارچه را نشان میدهند: منابع طبیعی ایران بیش از هر زمان دیگری بیپناه شدهاند. در چنین شرایطی، انحلال سازمان منابع طبیعی بیش از آنکه یک اصلاح ساختاری باشد، به چشم بسیاری یک عقبگرد تاریخی است.
آینده منابع طبیعی ایران، شاید بیش از هر زمان دیگری، وابسته به صدای جامعه مدنی و فشار افکار عمومی باشد. پرسش اصلی این است: آیا این صدا به اندازهای بلند خواهد بود که درختان و جنگلها را از بیپناهی نجات دهد؟
منبع: توسعه ایرانی