کد خبر: ۳۱۷۳۸۹
تاریخ انتشار: ۱۸:۵۳ - ۰۹ مرداد ۱۴۰۴
«بقول آقایان که با افتخار میگویند: مگر چیزی هم مانده که بخواهند تحریم کنند و از آنطرف بقول عدهای منتقد، مگر روزگار ما میتواند از این بدتر هم بشود؟ بله خیلی چیزها مانده.»
اقتصاد۲۴- اسفندیار خدایی، کارشناس مطالعات آمریکا از دانشگاه تهران، در مورد چرایی وجود مکانیسم ماشه وراهکارهای جلوگیری از فعال شدن آن که فرصت دوماهه کوتاه مدتی در پیش دارد میگوید: «آلمان، انگلیس و فرانسه حتماً مکانیسم ماشه را فعال میکنند مگر آنکه توافق سفت و سخت مطمئنی با جمهوری اسلامی امضاء بشود.»
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول کیهان، مکانیسم ماشه را کاغذپاره میداند و در روزنامهاش تیتر میکند: «مکانیسم ماشه تفنگ بیفشنگ است، فریب نخورید.» در واکنش، حمید ابوطالبی، مشاور رئیس جمهور پیشین میگوید: «مکانیسم ماشه توپخانه پر از گلوله است که در صورت شلیک، کشور را به ناکجاآباد در خواهد انداخت.» اصلاً مکانیسم ماشه چیست و کدامیک از این دو درست میگویند؟
مطابق توافق برجام، ایران پذیرفت که محدودیتهای هستهای در غنیسازی اورانیوم را بپذیرد و با نظارت بازرسان آژانس بینالمللی هستهای همکاری کند. در مقابل، ۵+۱ پذیرفت که تمام شش قطعنامه سازمان ملل علیه ایران، مطابق قطعنامه ۲۲۳۱ لغو شوند و همچنین تحریمهای آمریکا هم لغو و یا تعلیق بشوند.
مذاکرهکنندگان اروپا و آمریکا استدلال کردند، اگر روزی ایران در برجام زد زیر تعهداتش یعنی غنیسازی را بالا برد و بازرسان را اخراج کرد و همه چیز به هم خورد، تکلیف قطعنامهها و تحریمهای سازمان ملل چیه میشود؟
آنها وقتی لغو شوند دیگر نمیتوانند بر گردند، چون چین و روسیه ممکن است قطعنامه جدید را وتو کنند و سر ما (یعنی اروپا و آمریکا) کلاه میرود. این استدلال غیرمنطقی نبود، چون اولاً چین و روسیه که مجانی با قطعنامههای جدید موافقت نمیکنند و مثل تمام قطعنامههای قبلی، با توجه به منافع خودشان، حتماً مطالباتی در روابط پیچیده با آمریکا و اروپا را مطرح میکنند؛ ثانیاً مذاکرات روی قطعنامه جدید ماهها وقت میگیرد و در این فرصت ایران میتواند هستهای بشود و ما مقابل کار انجام شده قرار بگیریم؛ لذا ۵+۱ با ایران روی مکانیسم ماشه توافق کردند با این مضمون که اگر توافق برجام به هم خورد و ایران به قبل از برجام برگشت، با فعالسازی مکانیسم ماشه، تمام قطعنامههای سازمان ملل هم بدون نیاز به رایگیری در شورای امنیت سازمان ملل بطور اتوماتیک، به روزگار قبل از برجام برگردند.
به این میگویند مکانیسم ماشه. اینطور هم نیست که برخی ادعا میکند سر مذاکرهکنندگان ایران کلاه رفته، البتهایکاش این مکانیسم وجود نداشت. در واقع ما وقتی سرمان کلاه رفت که از قطعنامههای سازمان ملل استقبال میکردیم و رئیسجمهور وقت کشورمان آنها را کاغذپاره خواند و اگر کسی به سخنان او اعتراض میکرد، برچسب مزدور و منافق و غربزده میخورد.
در نتیجه قطعا ۶ قطعنامه شورای امنیت، نه در زمان تصویب و نه امروز کاغذپاره نبود و نیستند و بدون تردید بسیار برای کشور خطرناک هستند.
علت فشار اخیر اروپا برای فعال سازی این مکانیسم چیست؟
طول مدت توافق برجام، دهساله بود. حالا اکتبر امسال یعنی مهرماه ۱۴۰۴ آخرین مهلت استفاده از اسنپبک یا مکانیسم ماشه است. آمریکا که امروز در برجام نیست، حالا اگر سه کشور اروپایی تا مهرماه مکانیسم ماشه را فعال نکنند، دیگر بعد از این تاریخ نمیتوانند و تمام آن شش قطعنامه ننگین برای همیشه از بین میروند.
اما آلمان، انگلیس و فرانسه حتماً مکانیسم ماشه را فعال میکنند مگر آنکه توافق سفت و سخت مطمئنی با جمهوری اسلامی امضاء بشود. با توجه به شرایطی که حمله اسرائیل و آمریکا ایجاد کرده، یعنی آشی که نتانیاهو و ترامپ برای ما پختهاند، حصول توافق در این فرصت کوتاه، خیلی سخت به نظر میرسد. اصلاً نتانیاهو و ترامپ این را میدانستند و به همین دلیل برای حمله به ایران عجله داشتند تا با این حمله رابطه کشورمان با آژانس خراب بشود و با اخراج بازرسان آژانس زمینه برای فعال شدن مکانیسم ماشه فراهم بشود.
چرا؟
چون خسارت فعال شدن مکانیسم ماشه خیلی بیشتر از صدمات جنگ ۱۲ روزه اخیر است. بلکه میدانیم خسارت تحریمها بر اقتصاد کشورمان حتی از خسارتهای جنگ تحمیلی هشتساله با عراق هم بیشتر است.
جنگ با همه بدیها، خوبیهایی هم دارد، اما تحریم هیچ چیز جز فقر و فساد و تحریم و اختلاس، ندارد. ما در جنگ ۱۲ روزه در کنار خسارتهای فراوان، دستاوردهایی داشتیم، مثلاً نقاط ضعف خودمان را شناختیم، برخی راهها و عناصر نفوذ اسرائیل لو رفتند و موشکها و لانچرها امتحان شدند و پرسنل نظامی ایران آموزشهایی دیدند که در دنیا کمنظیر است، همچنین بزرگترین دستاورد این جنگ همبستگی مردم ایران مقابل ترامپ و نتانیاهو مسئولان خودمان را هم شگفتزده کرد.
در این روزهای جنگ حتی یک مورد بینظمی، تظاهرات، اعتصاب، آشوب یا اعتراض مردمی گزارش نشد. این هم دستاورد مهمی بود. اما فعالشدن مکانیسم ماشه و برگشت تحریمهای سازمان ملل هیچ فایدهای جز فقر و فساد و تفرقه و اختلاس و اختلاف ندارد و این را قبلاً تجربه کردهایم.
پس این جنگ ۱۲ روزه میتواند یک نقشه یا دام برای فعالسازی مکانیسم ماشه باشد؟
بله، اصولاً نتانیاهو سیاستمدار قهاری ست که قدر فرصتها را میداند و نشان داده که میداند چطور تله بگذارد و حریف را به دام بیندازد و حتی تهدید را به فرصت تبدیل کند.
او حمله هفت اکتبر یا طوفانالاقصی را تبدیل به دامی برای محور مقاومت کرد تا حماس را در غزه به مرز فروپاشی بکشد، حزبالله لبنان را به شدت تضعیف کند، و با سقوط رژیم بشار اسد در سوریه، جمهوری اسلامی ازسوریه به تهران بیاید. متاسفانه جمهوری اسلامی و محور مقاومت در این تله گرفتار شدند، چرا، چون بجای محاسبات واقعگرایانه گرفتار ملاحظات ایدئولوژیک برای نابودسازی اسرائیل شدند.
در نتیجه اسرائیل امروز قدرتمندترین بازیگر منطقه است. آن روزها اگر کسی درباره حمله طوفانالاقصی چیزی جز روایت غالب حاکمیت مینوشت و با ورود کورکورانه به این جنگ ابراز تردید میکرد، چه برچسبها که نمیخورد.ایکاش محور مقاومت با طناب چند جوان حماس به ته چاه نمیرفت و این اتفاقات برای حزبالله لبنان و سوریه و کشورمان رخ نمیداد و منافع ملی ملاک تصمیمات راهبردی ما میبود نه آرمانهای ایدئولوژیک برای نابودسازی اسرائیل و آمریکا.
آیا همانطور که نتانیاهو از تهدید حمله طوفانالاقصی برای اسرائیل فرصت ساخت، آیا جمهوری اسلامی نیز میتواند از تهدید مکانیسم ماشه، فرصتی بسازد برای بازنگری در سیاست خارجی و بازگشت به واقعگرایی؟ و یا در تله بزرگتر نتانیاهو گرفتار میشود؟
فعالسازی مکانیسم ماشه چه خطری دارد؟ مگر ما الان تحریم نیستیم حالا تحریمهای سازمان ملل هم اضافه بشوند چی میشود؟
بقول آقایان که با افتخار میگویند: مگر چیزی هم مانده که بخواهند تحریم کنند و از آنطرف بقول عدهای منتقد، مگر روزگار ما میتواند از این بدتر هم بشود؟ بله خیلی چیزها مانده، اقتصاد و فرهنگ و ورزش و دانشگاهها و صنایع ایران هنوز دارند نفس میکشند و جریان زندگی و زیرساختها و ساختارها و وزارتخانهها و خدمات در کشورمان جاری است.
تحریمهای آمریکا علیه ایران یکجانبه و غیرقانونی هستند و راههای دور زدن و کماثر کردن تحریمها در دازمدت وجود دارد و با خیزش قدرتهای اقتصادی جدید، نسبت اقتصاد آمریکا کوچکتر میشود و تاثیر تحریمهای آمریکا کاهش مییاید. آمریکا زمانی بیش از ۴۰ درصد اقتصاد دنیا را داشت.
الان ۲۲ درصد اقتصاد دنیاست و با خیزش هند و اندونزی و برزیل و بنگلادش و... بزودی به زیر ۱۶ درصد اقتصاد جهان تقلیل مییابد. اما تحریمهای سازمان ملل مورد تایید جامعه جهانی است بخصوص اینکه مطابق این قطعنامهها، ایران به عنوان یک تهدید امنیتی مثل القاعده و داعش زیر بند هفتم منشور سازمان ملل قرار میگیرد.
مطابق بند هفتم منشور سازمان ملل همه کشورها موظف به همکاری با تحریمها هستند بلکه تشویق میشوند خود تحریمهای جدید علیه ایران وضع کنند مثل تحریمهای استرالیا، کانادا و اتحادیه اروپا قبل از برجام. هرگونه سرمایهگذاری در نفت، انرژی و اقتصاد کشورمان غیرقانونی و غیر ممکن میشود و بانکها تحت فشار حکومتهای خود و نه آمریکا تعامل با ایران را قطع میکنند. مسابقات ورزشی و رقابتهای علمی با کشوری که رسماً تهدید امنیتی شناخته شده هم بیمعنی خواهد بود.
به علاوه در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه، و مطابق یکی از قطعنامهها یعنی ۱۹۲۹ اقدامات وسیع خصمانه علیه ایران، از جمله توقیف و بازرسی کشتیها در آبهای بینالمللی، مشروعیت بینالمللی پیدا میکند و ممکن است قطعنامههای بعدی نیز در راستای همین قطعنامهها ذیل ماده ۴۲ منشور صادر شود که باعث میشود سایر کشورها هم موظف میشوند که با تجاوز نظامی آمریکا و اسرائیل و اروپا همکاری کنند.
به سرنوشت کشورهایی که ذیل بند هفتم منشور سازمان ملل قرا گرفتند به صورت مصداقی اشاره میکنید؟
بله، اول عراق:عراق، هم تحریم جهانی شد، هم مورد حمله قرار گرفت و هم دولت صدام سقوط کرد. دوم: لیبی، مورد حمله قرار گرفت و دولت قذافی سقوط کرد. سوم یوگسلاوی، تجزیه شد. چهارم رواندا، دولت سقوط کرد.
پنجم کره شمالی، در سایه حمایت چین، هنوز سقوط نکرده، اما گرفتار فقر و تحریم و عقبماندگی است که برای دنیا ضربالمثل است. ششم طالبان افغانستان، با حمله ناتو سقوط کرد، اما بیست سال بعد باز هم به قدرت رسید. هفتم سودان به دو کشور سودان شمالی و جنوبی تجزیه شد. هشتم سومالی، دولت مرکزی وجود ندارد و جولانگاه تروریستهای الشباب و دخالت خارجیهاست و البته ایران ما که فعلاً به لطف برجام زیر این منشور نیست.
به بحث اصلی برگردیم، در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمها و قرار گرفتن زیر بند هفتم منشور سازمان ملل، آیا چین و روسیه میتوانند به داد جمهوری اسلامی برسند؟
خیر، پکن و مسکو به همان دلایلی که به این قطعنامهها رای موافق دادهاند، در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه، مقابل تحریمها و یا حملات نظامی نمیمانند. چین و روسیه بخاطر منافع خود، مقابل آمریکا مقاومت میکنند، اما بخاطر منافع ایران خود را با آمریکا و غرب درگیر نمیکنند و منافع خود را به خطر نمیاندازند.
چین هرگز هزاران میلیارد دلار تجارت با آمریکا و متحدان آمریکا را قربانی چند میلیارد دلار تجارت با ایران نخواهد کرد؛ آنهم با توجه به اینکه ایران بخاطر تقابل ایدئولوژیک دائم با غرب، در هر صورت ناچار است جانب چین را بگیرد و انتخاب دیگری ندارد. حتی عضویت ایران در بریکس و سازمان شانگهای هم بیمعنی میشود. چرا که چه دلیلی دارد کشوری که به عنوان تهدید امنیتی تحت بند هفتم منشور سازمان ملل قرار دارد عضو این سازمانها باشد.
منفعت روسیه از فعال شدن مکانیسم ماشه چیست؟
امروز نباید باب دیپلماسی بسته شود. منافع اروپا در فعالسازی مکانیسم ماشه نیست، چرا که اروپا از لحاظ روانی، اقتصادی و سیاسی درگیر جنگ با روسیه در اوکراین است. ناامن شدن خلیج فارس و گران شدن نفت و گاز به منزله صدها میلیارد دلار پول بادآورده برای روسیه و پاس گل برای پوتین و شکست اروپا خواهد بود.
بعلاوه گشودن یک جبهه دیگر علیه ایران باعث میشود که جنگ با روسیه از کانون تمرکز اروپا خارج شود؛ لذا برنده فعالسازی مکانیسم ماشه، علاوه بر اسرائیل، روسیه خواهد بود و عحیب نیست اگر مسکو بخاطر منافع خود از فعالسازی مکانیسم ماشه استقبال کند.
ایا با بازنگری در سیاست خارجی و انجام مذاکراه میتوانیم این تهدید را به فرصت تبدیل کنیم؟
بله، امروز بجای آنکه مکانیسم ماشه را کاغذپاره بنامیم و به استقبال رفتن زیر بند هفتم منشور سازمان ملل برویم باید در سیاست خارجی مان بازنگری کنیم. سالها تحت تحریم آمریکا بودیم، اما روزنههایی برای تنفس داشتیم حالا به عنوان یک تهدید امنیتی با رفتن زیر بند هفتم منشور سازمان ملل، هر روز باید منتظر تحریمهای جدید و جنگها و حملات نظامی قانونی با تایید سازمان ملل باشیم.
برخی سیاسیون معتقدند حتی اگر ما در سیاست خارجیمان بازنگری کنیم باز هم آمریکا و اسرائیل دست از سر ما برنخواهند داشت. در این مورد چه نظری دارید؟
بله اسرائیل بدنبال آن است که قدرت برتر منطقه باشد و آمریکا هم دست از این منطقه نخواهد کشید. آقایان نتیجه میگیرند که راهی جز جنگ دائمی و یا تسلیم و خواری نیست. ولی اشتباه میکنند. راه سومی جز تسلیم و تقابل هست، کافی است چشمان خود را باز کنیم و به تجارب کشورهای دیگر نگاه کنیم. آیا همه کشورهای دنیا نوکر و تسلیم اسرائیل و آمریکا هستند و فقط ما استقلال و آبرو و عزت و شرف داریم؟
طبق چه استدلالی فقط ما رسالت داریم که جهان را از لوث پلید آمریکا و اسرائیل آزاد کنیم. حدود نیم قرن است که تمام اولویت سیاست خارجی و داخلی ما آمریکاستیزی و اسرائیلستیزی شده و به اینجا رسیدیم. بیایید از این تهدیدات امروز، فرصت بسازیم و با بازنگری در سیاست خارجی ایران، سایر تهدیدات را هم ببینیم.
تهدیدها و بحرانهایی که دستکمی از اسرائیل نتانیاهو ندارند. آیا خطر پیرشدن جمعیت و افسانه شدن ازدواج و فروپاشی خانوادهها از خطر اسرائیل کمتر است؟ آیا خطر نابودی منابع آب و خشکیدن ایران از خطر اسرائیل کمتر است؟ آیا خطر ترکیه و آذربایجان در شمال و عربستان و امارات در جنوب کشورمان از خطر اسرائیل کمتر است؟ آیا خطر وابستگی روسیه و نفوذ پوتین، از خطر اسرائیل کمتر است؟ آیا خطر فسادها و اختلاسها و نارضایتی و نومیدی و فقر مردم و تجزیه ایران از خطر اسرائیل کمتر است؟
با بازنگری سیاست خارجی ایران چشمانمان به اسرائیلهای دیگری باز خواهد شد که در کمین ایران و مردم ایران نشستهاند تا همچون کفتار به این سرزمین حمله کنند. دریغ است ایران که ویران شود، کنام پلنگان و شیران شود.
منبع: خبر آنلاین