کد خبر: ۳۱۸۹۱۵
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۸ - ۱۷ مرداد ۱۴۰۴
موج جدید مهاجرت از ایران تنها نتیجه اختلافهای سیاسی نیست؛ ریشه در ساختارهای اقتصادی شکننده، بحرانهای اجتماعی، ترس از جنگ و فقدان چشمانداز روشن دارد.
اقتصاد۲۴- طی چند دهه گذشته، مهاجرت از ایران عمدتاً پدیدهای اجتماعی و سیاسی بود و بیشتر نخبگان، مخالفان حکومت و سرمایهداران برای فرار از محدودیتها یا پیگیری فرصتهای بهتر کشور را ترک میکردند. اما در سالهای اخیر، این الگو تغییر کرده است.
همزمان با افزایش بحرانهای اقتصادی، سقوط ارزش ریال، ضعف شدید سیستمهای رفاه و افزایش نگرانی از جنگ، «موج تازهای از مهاجرت» شکل گرفته است. بررسیها نشان میدهد که این موج همهجانبه، از کارکنان وزارت بهداشت گرفته تا کارگران ماهر و افراد عادی جامعه را دربر میگیرد؛ بهگونهای که موسسههای آموزش زبان که پیش از این دو زبان تدریس میکردند، اکنون تقاضای تدریس ۱۰ زبان مختلف را دارند.
در این روند تازه، مسنترها -بهویژه بازنشستگان و افراد میانسال- نیز به صف مهاجران پیوستهاند و برخی از ترس جنگ، پایتخت را ترک میکنند یا به خارج از کشور میروند.
اقتصاد ایران در سالهای اخیر با تورم بالا، بیکاری، رکود سرمایهگذاری و کاهش ارزش ریال روبهرو بوده است. تا خردادماه امسال ارزش ریال نسبت به دلار ۶۰ درصد سقوط کرده و تورم بالای ۳۰ درصد است. چنین شرایطی قدرت خرید طبقه متوسط و بازنشستگان را بهشدت کاهش داده است و بسیاری از آنان دریافتهاند که حقوق بازنشستگی یا پساندازشان برای گذران زندگی در تهران یا شهرهای بزرگ کافی نیست. علاوه بر این، افزایش مالیاتها، کاهش خدمات رفاهی و محدودیتهای ایجادشده برای صنوف و اتحادیهها انگیزه بیشتری برای خروج ایجاد کرده است.
بیشتر بخوانید: مهاجرت برای تجربه کار بدون محدودیت
اما در نهایت شرایط پس از جنگ ۱۲ روزه نیز همه چیز را دستخوش دگرگونی کرد. در خردادماه امسال تنش نظامی بیسابقهای میان رژیم صهیونی و ایران رخ داد که به «جنگ ۱۲روزه» مشهور شد. تهران طی این ۱۲ روز «در تاریکی و سکوت فرو رفت» و صدای انفجارها همهجا شنیده میشد. ساکنان پایتخت در خانهها و آپارتمانهای خود ساعتهای پراضطرابی را میگذراندند و بسیاری از مناطق شهر تخلیه شدند یا به عمد در تاریکی فرو رفتند.
چنین تجربهای برای ایرانیان یادآور موشکبارانهای دهه ۶۰ بود و باعث شد بسیاری از خانوادهها -بهویژه افراد مسن- برای حفظ جان خود از تهران خارج شوند یا حتی تصمیم بگیرند کشور را ترک کنند. برخلاف موجهای پیشین که مهاجران را بیشتر دانشجویان و نخبگان سیاسی تشکیل میدادند، در موج اخیر گروههای تازهای دیده میشوند. گروهی از افراد مسن که معتقدند دیگر شرایط برای زندگی آنها حتی در بعد امنیت بدون در نظر گرفتن شرایط اقتصادی و تنگناهای فرهنگی و اجتماعی هم مهیا نیست.
آمار رسمی در مورد تعداد بازنشستگانی که مهاجرت میکنند، محدود است، اما چند نشانه مهم وجود دارد که روند این پدیده را نشان میدهد. بالا بودن هزینههای زندگی در تهران، کاهش ارزش ریال و نبود امکانات رفاهی مناسب، باعث شده که بسیاری از بازنشستگان به کشورهای ارزانتری مانند ترکیه، مالزی یا کشورهای همسایه مهاجرت کنند. با اینکه آمار دقیقی در دست نیست، دفاتر مشاوره مهاجرتی گزارش دادهاند که تقاضا برای ویزای بازنشستگی در کشورهای آسیایی بهشدت افزایش یافته است.
فرار عموم مردم؟
یکی از مهمترین ویژگیهای موج کنونی، حضور پررنگ افراد عادی و طبقه متوسط است. بررسیها نشان میدهد؛ افرادی که فاقد «استانداردهای مهاجرتی» هستند -یعنی نه ثروتمند، نه نخبه سیاسی- اکنون بخش بزرگی از مهاجران را تشکیل میدهند. پدیدهای که پیشتر «سرریز نخبگان» توصیف میشد، اکنون به فرار عموم مردم تبدیل شده است. مسائل اقتصادی، بیثباتی اجتماعی، بیاعتمادی به آینده و فشارهای فرهنگی خانوادههای این قشر را به خروج ترغیب کرده است.
جنگ ۱۲روزه نشان داد که پایتخت ایران در صورت درگیری نظامی تا چه حد آسیبپذیر است. در طول جنگ، بسیاری از محلهها تخلیه شدند و ساکنان از ترس حملات هوایی و موشکی خانههای خود را ترک کردند. اخبار مربوط به وقوع احتمالی جنگهای بعدی و تحلیلهای رسانههای دولتی از احتمال حملات بعدی سبب شده که بازنشستگان و خانوادههای مسنتر برای محافظت از جان خود برنامهریزی کنند. برخی به شمال ایران یا استانهای مرکزی نقلمکان کردهاند و برخی دیگر به دنبال دریافت ویزا برای کشورهای خارجی هستند.
بهاضافه اینکه بازنشستگان در کشور ما حقوقی ثابت و محدود دریافت میکنند که معمولاً بر اساس نرخ رسمی تورم تعدیل نمیشود. در شرایطی که تورم بالای ۳۰ درصد و افت ۶۰درصدی ارزش ریال طی دو سال اخیر گزارش شده است، قدرت خرید بازنشستگان بیش از ۵۰ درصد کاهش یافته است. هزینه مسکن و درمان در کلانشهرها سرسامآور است و بیمههای بازنشستگی بهسختی جوابگوی هزینههای پزشکی سالمندان است. به همین دلیل، برخی تصمیم گرفتهاند اموال خود را بفروشند و به کشورهایی بروند که هزینه زندگی پایینتر و خدمات درمانی بهتری دارند.
دسترسی محدود به خدمات درمانی و رفاهی
بازنشستگان معمولاً به خدمات درمانی و مراقبتی نیاز دارند. کمبود پزشکان و پرستاران در ایران -که نتیجه مهاجرت گسترده آنان است- کیفیت خدمات درمانی را کاهش داده است. آمارها میگویند؛ کشور با کمبود بیش از ۲۰ هزار ماما و کمبود هزاران پرستار روبهروست، و حدود ۱۰ هزار نفر از نیروی انسانی حوزه بهداشت هر سال مهاجرت میکنند. بسیاری از بازنشستگان نگراناند که با تداوم این روند، خدمات درمانی مناسبی دریافت نکنند و به همین دلیل، کشورهای دارای سیستم درمانی بهتر را بهعنوان مقصد مهاجرت انتخاب میکنند.
بسیاری از بازنشستگان ایرانی به دلیل نزدیکی جغرافیایی، زبان مشترک یا قوانین آسان اقامت، کشورهایی مانند ترکیه، ارمنستان و گرجستان را برای مهاجرت انتخاب میکنند. ترکیه در سالهای اخیر قوانین نسبتاً سادهای برای اقامت مبتنی بر خرید ملک یا ویزای توریستی طولانیمدت ارائه کرده است. هزینههای زندگی در شهرهایی مثل آنتالیا یا آلانیا نسبت به تهران کمتر است و دسترسی به خدمات پزشکی خصوصی آسانتر است.
کشورهای مالزی و تایلند نیز به دلیل آبوهوای مناسب، هزینه پایین زندگی و وجود جوامع فارسیزبان کوچک، برای بازنشستگان جذاباند. ویزای بازنشستگی در مالزی امکان اقامت بلندمدت با شرط سپردهگذاری را فراهم میکند. همچنین کشورهای عربی مانند عمان و امارات نیز با ارائه ویزای بازنشستگی یا سرمایهگذاری به جذب ایرانیان اقدام کردهاند.
افرادی که سرمایه و توانایی مهاجرت دارند، کشور را ترک میکنند، در حالی که افراد فقیرتر و بیپناه باقی میمانند، این وضعیت میتواند اختلاف طبقاتی را افزایش دهد. همچنین مهاجرت بازنشستگان به مناطق شمالی یا روستایی باعث تغییر ترکیب جمعیتی این مناطق و افزایش فشار بر زیرساختهای محلی میشود.
بیشتر بخوانید: چرا مهاجران از تهران نمیروند؟
علاوه بر این مهاجرت افراد مسن معمولاً با انتقال سرمایه شخصی همراه است؛ فروش خانه، زمین و داراییها و خروج ارز از کشور. این موضوع میتواند بازار ارز را متاثر کند و سرمایهگذاری داخلی را کاهش دهد. گزارشها نیز نشان میدهد که در سالهای اخیر موج خروج سرمایه همزمان با خروج نیروهای انسانی افزایش یافته است. نسلهای مسنتر حامل خاطرات، تجربهها و هویت تاریخیاند. خروج آنها میتواند در درازمدت سرمایه اجتماعی کشور را تضعیف کند. علاوه بر این، شکاف بین نسلهای داخل و خارج از کشور افزایش مییابد؛ نسلهای جوانی که باقی میمانند ممکن است کمتر با روایتهای تاریخی و تجربیات بزرگترها آشنا شوند.
در این گزارش با مشورت و راهنمایی بهرام صلواتی، رئیس سابق رصدخانه مهاجرت ایران به این پرسش پاسخ میدهیم که آیا ترس از تنشهای نظامی موج جدید مهاجرت را شکل میدهد؟ او میگوید: در مورد موج جدید مهاجرت در ایران، بهویژه در شرایط پساجنگ و بحران، چندین عامل در شکلگیری و تفاوت این موج با مهاجرتهای گذشته نقش دارند. این مهاجرت، بهویژه از جنبه اجتماعی، به شکل گستردهتری در حال وقوع است و در طی سالهای اخیر، این روند با عمق بیشتری همراه شده است که لایههای بیشتری از طبقات اجتماعی را دربر میگیرد. باید گفت که مهاجرت در این مقیاس جدید دیگر فقط محدود به طبقات خاصی از جامعه نبوده و بخشهای وسیعتری از جمعیت به آن تمایل دارند. در واقع، اکنون مهاجرت به پدیدهای اجتماعی، اقتصادی و روانی تبدیل شده است. گروههای مختلف اجتماعی در این روند نقش دارند:
جوانان و افراد در سن مهاجرت (۱۸ تا ۳۰ سال)؛ این گروه از افراد بهویژه انگیزه بیشتری برای مهاجرت پیدا کردهاند. اگر فرصتی برای مهاجرت پیدا کنند، بهسرعت از آن استفاده خواهند کرد. شرایط اقتصادی و اجتماعی در داخل کشور باعث شده که این افراد به دنبال آیندهای بهتر در خارج از کشور باشند. طبقه متوسط (۲۵ تا ۵۰ سال)؛ این گروه که در گذشته سرمایهگذاری زیادی در داخل کشور کردهاند، به دلیل عدم تحقق بازده سرمایهگذاریها و شرایط اقتصادی نامساعد، بهشدت انگیزه برای مهاجرت پیدا کردهاند. بسیاری از آنها به دلیل شرایط فعلی، بازگشت به وضعیت گذشته را دشوار میبینند و احساس میکنند برای تغییر شرایط داخلی دیگر دیر شده است. افراد مسنتر (۵۰ سال به بالا)؛ افرادی که معمولاً در سن مهاجرت نیستند، به دلایلی، چون جابهجایی اجباری به مناطق حاشیهای و تغییرات در کیفیت زندگی، ممکن است برای مهاجرت تصمیم بگیرند. به دلیل فشارهای اجتماعی، اقتصادی و امنیتی، حتی افرادی که قبلاً دلیلی برای مهاجرت نداشتند، این تصمیم را در نظر خواهند گرفت.
بحرانهای اجتماعی و اقتصادی
به اعتقاد رئیس سابق رصدخانه مهاجرت ایران، در کنار عوامل اقتصادی و اجتماعی، آسیبهای روانی ناشی از بحرانها و جنگها نیز بهشدت در افزایش مهاجرت موثر بوده است. یکی از مهمترین مشکلات، از دست رفتن امنیت روانی و اجتماعی جامعه است. به گفته برخی از کارشناسان، این بحرانها باعث شده که ماندن در داخل کشور بهویژه برای نسلهای جوانتر سختتر از گذشته شود. بهویژه مسائلی، چون قطعیهای مکرر آب و برق، مشکلات معیشتی و عدم تامین امنیت اولیه زندگی برای برخی افراد به چالشهای بزرگ تبدیل شده است. این مشکلات بهویژه در خانوادههایی که دغدغههای آینده فرزندانشان را دارند، موجب تشدید انگیزههای مهاجرت میشود.
موج مهاجرت نهتنها برای جوانان، بلکه برای طبقات مختلف اجتماعی در حال گسترش است. از اینرو، لازم است سیاستهای جدیدی برای بازگرداندن امنیت روانی به جامعه و ایجاد انگیزه برای ماندن در کشور طراحی شود. این سیاستها باید با تمرکز بر کاهش بحرانهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و افزایش سرمایهگذاریها در مناطق مختلف کشور صورت گیرد تا شرایط مهاجرت به شکل طبیعی بهبود یابد و این پدیده به یک ضرورت برای زندگی بهتر تبدیل نشود.
پیوستن نسلهای مختلف به موج مهاجرت
بهرام صلواتی با بیان اینکه خانوادهها، بهویژه بزرگترها، دست کوچکترها را خواهند گرفت و در صورت فراهم شدن شرایط، بهدنبال مهاجرت خواهند رفت، تاکید میکند: این موضوع باعث میشود که مهاجرت به یک پدیده خانوادگی تبدیل شود که علاوه بر جوانان، نسلهای بزرگتر را نیز تحت تاثیر قرار دهد. در نتیجه، این روند مهاجرتی میتواند در آینده تبدیل به یک موج وسیعتری شود که به همه طبقات اجتماعی و سنی مرتبط است. همچنان که در این دوره مشاهده کردیم، افراد، بهویژه دانشجویان و کسانی که در خارج از کشور حضور داشتند، بسیار نگران وضعیت بستگان و اعضای خانوادهشان در داخل کشور بودند و تماس میگرفتند یا اقدامات دیگری انجام میدادند. بهویژه، این نکته که «کوچکترها دست بزرگترها را خواهند گرفت» خود را در قالب مهاجرتهای خانوادگی نشان میدهد. افراد دستبهدست هم خواهند داد و با هم جمع خواهند شد. این پدیده، که به مهاجرت خانوادگی معروف است، در گذشته بهطور محدودتری در کشور دیده میشد، اما حالا با توجه به تغییرات اخیر، شاهد پدیده مهاجرتهای خانوادگی به شکل گستردهتری خواهیم بود. در واقع، این نوع مهاجرت اجتماعی که امروز موضوع بحث ماست، تفاوت اصلیاش با دوره جنگ در این است که به مهاجرتهای خانوادگی تبدیل شده است. ویژگی دوم مهاجرتهای خانوادگی برگشتناپذیری آن است. زمانی که افراد با خانوادههای خود مهاجرت میکنند یا به منطقهای جدید نقلمکان میکنند، احتمال بازگشت به نقطه آغازین یا به کشور کمتر خواهد بود.
در گذشته، دلایل عمده مهاجرت اقتصادی بود، مانند اینکه جوانان آیندهای برای خود در داخل کشور نمیدیدند یا فضای اجتماعی و فرهنگی بستهای حاکم بود. اما امروز، با تشدید تنشهای جنگی، فضا بهشدت متفاوت شده است. اکنون دیگر تنها دلایل اقتصادی و اجتماعی مطرح نیستند؛ بلکه این جنگها و بحرانها به طرزچشمگیری سبب تشدید مهاجرتها شده است. افراد مسنتر که بهطور معمول در سن مهاجرت نیستند نیز اکنون از کشور میروند. این تغییرات به روشنی نشان میدهد که تنشهای جنگی نهتنها مهاجرتهای اجتماعی را تشدید کرده، بلکه باعث شده این مهاجرتها در قالب خانوادگی و در ابعادی وسیعتر انجام شود. امنیت روانی و آرامش ذهنی افراد به مهمترین عامل تبدیل شدهاند. در دوران جنگ، کمبودها و کاستیها خود را بهوضوح نشان میدهند، از جمله کمبود ارزاق و مایحتاج اولیه زندگی که حالا به موضوعاتی مانند آب و برق نیز رسیده است. اما نکته مهمتر، توجه به امنیت روانی مردم است که در این شرایط، بهشدت تحت تاثیر قرار گرفته است.
باید بیشتر به امنیت روانی توجه میکردیم
به باور صلواتی؛ در این راستا، ما باید بیشتر از قبل به امنیت روانی جامعه توجه میکردیم. در دوران جنگ ۱۲روزه، این مشکلات بیشتر از پیش خود را نشان داد و بیپناهی روانی جامعه به شکلی واضحتر مطرح شد. در چنین شرایط بحرانی، نهادها و دستگاهها باید بهطور خاص وارد عمل میشدند و با تدابیر ویژه به این بحران روانی رسیدگی میکردند. متاسفانه، در این زمینه، شاهد کمکاری و عدم واکنش مناسب بودهایم. مثلاً در موضوع رسانهها و بهویژه صدا و سیما، این موضوع باید بیشتر از پیش جلوه مییافت و تبیین میشد، اما متاسفانه این کار انجام نشد و همین موضوع موجب شد که شرایط بحرانی بدتر از آنچه باید، نمایان شود. این مسائل نهتنها تاثیرات اجتماعی و اقتصادی خود را به همراه داشته بلکه باعث بیاطمینانیهای بیشتری در جامعه شده است. فضاهای اجتماعی و روانی که دچار ناامنی هستند، موجب رشد این نگرانیها و تشدید مهاجرتها میشوند.
به گزارش تجارت فردا؛ موج جدید مهاجرت از ایران تنها نتیجه اختلافهای سیاسی نیست؛ ریشه در ساختارهای اقتصادی شکننده، بحرانهای اجتماعی، ترس از جنگ و فقدان چشمانداز روشن دارد. شواهد نشان میدهد که مهاجران امروز دیگر فقط نخبگان یا جوانان نیستند؛ بازنشستگان، میانسالان، پزشکان، پرستاران و کارگران نیز راهی سفر شدهاند. آمارها نشان میدهد؛ حتی بهترین متخصصان سالمندی کشور را ترک کردهاند و مهاجرت جامعه پزشکی نسبت به قبل از همهگیری کرونا دو برابر شده است. از سوی دیگر، در جنگ ۱۲روزه پایتخت به تاریکی فرو رفت و ساکنان با ترس و اضطراب دستوپنجه نرم کردند؛ تجربهای که به باور بسیاری، آخرین هشدار برای بسیاری از خانوادهها بود تا برای حفظ جان خود چارهای بیاندیشند.
منبع: هفته نامه تجارت فردا