باشگاه خبرنگاران جوان ؛ سارا بابایی - لرستان، استانی با ریشههای عمیق فرهنگی و طبیعتی بیمانند، حالا شاهد کوچ آرام، اما پیوستهی نخبگان خود است.
مهاجرت نخبگان از لرستان، پدیدهای خاموش، اما پیوسته است؛ چیزی شبیه نشت آرام آب از دیواری ترک خورده که روزی فرو خواهد ریخت.
دیگر کمتر کسی را میبینی که پس از سالها درس خواندن در دانشگاههای معتبر یا تجربهاندوزی در مراکز تخصصی، رؤیای ماندن در زادگاهش را در سر داشته باشد.
اینجا سرزمین چشمههاست، اما فرصت، خشکیده است. جوانی که پزشکی خوانده، مهندسی آموخته یا در حوزههای هنری و فرهنگی دستی دارد، وقتی پس از پایان تحصیل، پشت درهای بسته بازار کار میماند، دیر یا زود بار سفر میبندد. نه لزوماً به خارج از کشور، که حتی به شهرهایی که نامشان با صنعت و اشتغال گره خورده است.
خالی شدن آرامِ لرستان از نیروهای متخصص، یعنی تهی شدن از سرمایهای که دیگر به سادگی بازنخواهد گشت.
قصه، اما تنها به نبود شغل ختم نمیشود. نبود زیرساختهای توسعهیافته، ضعف حمایت از ایدهها و حتی نبود فضای فرهنگی باز، انگیزه های ماندن را از میان می برد. وقتی جوانی احساس کند دیده نمیشود، شنیده نمیشود، و برای بودنش ارزشی قائل نیستند، رفتن را انتخاب نمیکند؛ بلکه ناگزیر میشود.
در کنار این تلخی، روزنههایی از امید نیز پدید آمده است. برنامههایی در حال اجراست برای جذب دوباره برخی نخبگان، ایجاد فرصتهای محدود، اما هدفمند و ارائه مشوقهایی برای بازگشت.
با اینکه هنوز این اقدامات در آغاز راهند، اما نشان میدهند اگر ارادهای جدی برای حفظ نخبگان وجود داشته باشد، بخشی از این مهاجرتها قابل مهار است.
تغییر، اما نیازمند چیزی فراتر از آمار و شعار است. باید بپذیریم که توسعه، بدون تکیه بر مغزها و دلهای همین مردم، امکانپذیر نیست. سرمایه انسانی هر استان، ستون فقرات پیشرفت آن است. اگر آنها بروند، ساختمان توسعه، دیر یا زود ترک برمیدارد.
لرستان میتواند دوباره محل رفت و آمد ایدهها و آغوشی برای نخبگانش باشد، به شرط آن که مسئولان از لاک روزمرگی بیرون بیایند و به آیندهای بیندیشند که قرار نیست در سایه مهاجرت و فراموشی شکل بگیرد. این استان، اگر بخواهد، میتواند خانهای امن برای بازماندن و بازگشتن باشد؛ بهجای آنکه ایستگاهی برای بدرقه باشد.