باشگاه خبرنگاران جوان - هویت و تمدن ایرانی، به عنوان یکی از کهنترین و پویاترین میراثهای بشری، ریشه در خودآگاهی جمعی و پیوندهای عمیق فرهنگی، زبانی، دینی و جغرافیایی دارد که ایران را به یکی از مراکز اصلی تمدنسازی در تاریخ جهان تبدیل کرده است. این هویت، با تنوع سبکهای زندگی روستایی، عشایری و شهری، و انعطافپذیری در برابر چالشهای تاریخی، از هجومهای خارجی تا تحولات داخلی، نه تنها دوام آورده، بلکه به غنای فرهنگی و تمدنی جهان افزوده است.
در این راستا، دکتر نجف لکزایی، استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم و رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، و دکتر محمد باغستانی، عضو گروه هنر و تمدن اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی و استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در نشستی که در دانشگاه باقرالعلوم(ع) برگزار گشت، دیدگاههای خود را درباره هویت و تمدن ایرانی مطرح کردند و بر ضرورت بازگشت به ارزشهای حکمت، عدالت و انعطافپذیری برای احیای این میراث گرانبها تأکید نمودند.
ویژگیهای متمایز تمدن ایرانی در گذر تاریخ
دکتر نجف لکزایی، استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم با اشاره به مفاهیم عمیق هویت و تمدن، به تشریح جایگاه ویژه هویت و تمدن ایرانی در تاریخ و جهان معاصر پرداخت. وی با استناد به دیدگاههای شهید مطهری، اظهار داشت که هویت و تمدن، مفاهیمی چندلایه هستند که در گذار از اجتماع به جامعه شکل میگیرند. به گفته این استاد دانشگاه، اجتماع صرفاً به گردهم آمدن افراد بدون ارتباط معنادار اشاره دارد، مانند گلهای از آهوان، اما جامعه با پیوندهای عقلانی و معنادار میان انسانها شکل میگیرد. لکزایی تأکید کرد که هویت بهعنوان دال مرکزی جامعهسازی، افراد را از حالت تفرّد به همبستگی سوق میدهد. این هویت میتواند ریشه در دین، زبان، نژاد یا جغرافیای مشترک داشته باشد و اغلب بهصورت ترکیبی و موزاییکی ظاهر میشود. وی افزود: «هویت ملی ایرانی نمونهای برجسته از ترکیب عناصر دینی، زبانی و جغرافیایی است که جامعهای منسجم را شکل داده است.» این استاد علوم سیاسی در ادامه توضیح داد که وقتی جامعهای با هویت پایدار تشکیل میشود، تولیداتی در حوزههای اقتصاد (ثروت)، فرهنگ (علم و اندیشه) و سیاست (قدرت و نظامات) ایجاد میگردد که در صورت تداوم و گسترش فراتر از مرزها، به تمدن منجر میشود. به گفته وی، تمدن مرجعیتی جهانی است که نهتنها نیازهای داخلی را تأمین میکند، بلکه بخشی از نیازهای جهانی را نیز پاسخ میدهد و از همکاری و همافزایی ملل مختلف بهره میبرد.
این استاد دانشگاه با اشاره به ویژگیهای متمایز تمدن ایرانی، آن را در زمره تمدنهای آبادکننده و عدالتمحور قرار داد. وی توضیح داد که تمدنهای جهان به دو دسته مخرب (سلطهجو) و آبادکننده (عدالتمحور) تقسیم میشوند و تمدن ایرانی، چه پیش از اسلام و چه پس از آن، در دسته دوم قرار دارد و با حکمت و عدالت شناخته میشود. لکزایی با اشاره به دوره پیش از اسلام، کوروش را بهعنوان پرچمدار تمدن ایرانی معرفی کرد که با منشور عدالت خود، رویکردی عادلانه در اداره سرزمینها نشان داد. وی افزود: «برخی مفسران اسلامی، مانند علامه طباطبایی، کوروش را ذوالقرنین قرآنی میدانند که با ظالمان برخورد قاطع و با عادلان رفتار خیرخواهانه داشت.» رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در ادامه به نقش ایرانیان پس از اسلام اشاره کرد و گفت که ایرانیان با پذیرش دین جدید، ضمن حفظ زبان و تنوع فرهنگی خود، به گسترش اسلام کمک کردند. وی به آیهای از سوره مائده اشاره کرد که ویژگیهای این ملت را با محبت به خدا، تواضع با مؤمنان و قاطعیت با دشمنان توصیف میکند و افزود: «این ویژگیها، ایرانیان را به کانون تمدنسازی اسلامی تبدیل کرد.»
دکتر لکزایی در ادامه به ویژگیهای بنیادین تمدن ایرانی پرداخت و آن را با عقلانیت، حکمت، خیرخواهی، صبر و عدالتورزی تعریف کرد. وی این تمدن را به صدفی تشبیه کرد که عناصر مخرب را جذب و به گوهر تبدیل میکند. این استاد علوم سیاسی با اشاره به شاهنامه فردوسی، آن را نمونهای از حکمتورزی ایرانی دانست که خرد را در برابر بیخردی قرار میدهد. وی افزود: «پس از اسلام، ایرانیان با حفظ تنوع قومی و زبانی، به بازتولید فرهنگ اسلامی در قالبهای جدید کمک کردند.» لکزایی به دوره صفویه و حکمت متعالیه ملاصدرا اشاره کرد که اوج عقلانیت ایرانی را نشان داد و کمال فکری را مبنای تمدنسازی قرار داد. وی در ادامه به دوران معاصر و انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) اشاره کرد و گفت: «این ویژگیها با تأکید بر عدالت، معنویت و نفی سلطه ادامه یافت.» برخلاف تمدنهای مخرب غربی که بر چپاول و استعمار بنا شدهاند، لکزایی تأکید کرد که تمدن ایرانی همواره خیرخواهانه و عدالتمحور بوده و حتی در مواجهه با دشمنان، رویکردی انسانی و غیرسلطهجویانه داشته است.
این استاد دانشگاه با اشاره به هویت و تمدن ایرانی امروز، تابآوری بالای ایرانیان را نقطه قوت آن دانست که ریشه در ارزشهای خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی دارد. وی اظهار داشت: «خانواده بهعنوان ستون اصلی تمدن، همراه با نهادهای علم، حکومت و اقتصاد، مثلثی را تشکیل میدهد که تمدنسازی را ممکن میسازد.» لکزایی با اشاره به حس دشمنشناسی، دفاع از مظلوم و حساسیت به بیعدالتی در میان ایرانیان، افزود که این ویژگیها، ایرانیان را در برابر تهدیدات مقاوم کرده است. وی در ادامه توضیح داد که در فرهنگ ایرانی، مردم به سادهزیستی و پاکدستی ارزش میدهند و با تجملگرایی و فساد مخالفاند. به گفته وی، در حالی که در برخی جوامع نمایش ثروت به قدرت منجر میشود، در ایران نامزدهای انتخاباتی باید خود را سادهزیست و نزدیک به مردم نشان دهند. رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در ادامه به حمایت ایرانیان از شخصیتهایی مانند امیرالمؤمنین علی (ع) اشاره کرد و گفت: «این حمایت نه به دلیل قدرت یا ثروت، بلکه بهخاطر عدالت و شهادت او در محراب عبادت است.»
وی در ادامه به نقاط کانونی هویت و تمدن ایرانی، شامل حکمت، عقلانیت، عدالت، معنویت، خیرخواهی و تعاون اشاره کرد که مانند دیانای فرهنگی عمل میکنند. این استاد علوم سیاسی با اشاره به آثار شاعرانی مانند سعدی، حافظ و فردوسی، و عقلانیت متفکرانی مانند خواجه نصیرالدین طوسی و ملاصدرا، تأکید کرد که ایرانیان با حفظ زبان و فرهنگ خود در برابر تغییرات، مانند تغییر حروف الفبا، مقاومت کردهاند. وی افزود: «این هویت منعطف و هوشمند، امکان بازآفرینی تمدن ایرانی را در شرایط مدرن فراهم میکند.» لکزایی به ابزارهای فرهنگی مانند شعر، داستان و سریالسازی اشاره کرد که میتوانند هویت را به نسلهای جدید منتقل کنند و گفت: «کشورهای دیگر از سریالهایی مانند قیام عثمان برای هویتسازی استفاده میکنند و ایران نیز میتواند از این ابزار بهره ببرد.» وی همچنین به نقش مناسک دینی مانند اربعین و محرم در تقویت هویت دینی و ملی تأکید کرد.
رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در ادامه به تهدیدات علیه هویت و تمدن ایرانی پرداخت و اظهار داشت که این تهدیدات عمدتاً از داخل ناشی میشوند. وی با اشاره به تاریخ ایران، گفت که دشمنان با ایجاد تفرقه و تضعیف عقلانیت، مانند دوران مغول یا قاجار، به ایران آسیب زدهاند. لکزایی افزود: «غفلت از ارزشهای تمدنی و سپردن امور به افراد ناشایست، اصلیترین علل این تهدیدات هستند.» وی به غلبه جریانهای ضد فلسفه یا اشعریگری در برخی دورهها اشاره کرد که عقلانیت ایرانی را تضعیف کرد و به فروپاشی منجر شد. این استاد علوم سیاسی با اشاره به برخی افراد یا گروهها که با منفعتطلبی و قدرتطلبی، همگرایی جامعه را مختل میکنند، هشدار داد که دشمنسازی داخلی و جلوه دادن نظام استکباری بهعنوان دوست، تمدنسازی را به خطر میاندازد.
دکتر لکزایی در ادامه راهکارهایی برای مقابله با این تهدیدات ارائه کرد و بازگشت به عقلانیت، حکمت و عدالت را ضروری دانست. وی با استناد به سوره نساء، بر امانتسپاری به اهل و پرهیز از ظلم تأکید کرد و گفت: «حکمرانی عادلانه و حرفهای میتواند تمدن ایرانی را احیا کند.» این استاد دانشگاه افزود که هویت عقلانی در کنار هویت احساسی، میتواند جلوی رویکردهای منفعتطلبانه و سلطهجویانه را بگیرد. وی هشدار داد که تمدنهایی که صرفاً بر منفعتطلبی بنا شوند، پایداری ندارند و از لحظه شکلگیری، سقوطشان آغاز میشود. لکزایی به ظرفیت ابزارهای مدرن مانند سریالسازی و بهرهگیری از میراث فرهنگی، مانند آثار سعدی و حافظ، اشاره کرد و گفت که این ابزارها میتوانند هویت ایرانی را در برابر جنگ نرم و هویتی تقویت کنند.
وی در پایان به آینده تمدن ایرانی-اسلامی پرداخت و اظهار داشت که این آینده به توانایی احیای ارزشهای حکمت، عدالت و معنویت بستگی دارد. این استاد علوم سیاسی با اشاره به انعطافپذیری هویت ایرانی که بارها در تاریخ خود را بازآفرینی کرده، تأکید کرد که ایرانیان با حفظ ارتباط با میراث خود و بهرهگیری از فناوریهای نوین، میتوانند هویت خود را در برابر تهدیدات حفظ کنند. وی افزود: «الگوی حکمرانی عادلانه و خیرخواهانه، که ریشه در تاریخ و فرهنگ ایرانی دارد، میتواند ایران را به کانون تمدنسازی اسلامی تبدیل کند که نهتنها نیازهای داخلی، بلکه بخشی از نیازهای جهانی را نیز تأمین میکند.» لکزایی در پایان تأکید کرد که این مسیر، با تکیه بر تابآوری، عقلانیت و عدالت، ایران را بهعنوان تمدنی آبادکننده و الهامبخش در جهان معرفی خواهد کرد.
انعطافپذیری و مقاومت هوشمندانه؛ ویژگیهای برجسته تمدن ایرانی
دکتر محمد باغستانی، عضو گروه هنر و تمدن اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی، در این گفتگو با اشاره به ریشههای عمیق هویت و تمدن ، این مفهوم را چندلایه و پویا توصیف کرد که از خودآگاهی فردی و جمعی نشأت گرفته و از خانواده آغاز شده و به سطوح ملی و تمدنی گسترش مییابد. وی اظهار داشت: «هویت از طریق عناصری چون زبان، ملیت، مذهب و دین شکل گرفته و انسان را به یک نظم اجتماعی متصل میکند.»
این استاد دانشگاه با اشاره به تاریخ پرفراز و نشیب ایران، تأکید کرد که مهاجرتهای گسترده به این سرزمین، به تشکیل نخستین دولت جهانی در دوره هخامنشیان منجر شد. او افزود: «این دولت نه تنها از نظر سیاسی و نظامی، بلکه از منظر فرهنگی و تربیتی، الگویی برای جوامع دیگر بود. در آثار بزرگان اروپا، مانند گزنفون، از پارسیان به عنوان نمونهای از تربیت و سازماندهی یاد شده است.» به گفته وی، تمدن ایرانی به عنوان خروجی این نظم اجتماعی، با تولیدات مستمر در حوزههای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، به مرجعیت جهانی دست یافت و سبکهای زندگی متنوع آن، شامل زیست روستایی، عشایری و شهری، به انسجام و پایداری این هویت کمک کردهاند.
دکتر باغستانی در ادامه به سازگاری جامعه ایرانی با زیستبوم دشوار خود اشاره کرد و گفت: «جامعه ایرانی با وجود چالشهایی مانند کمبود آب و تنوع اقلیمی، توانسته دوام بیاورد و سه سبک اصلی زندگی را شکل دهد.» وی زیست روستایی را پرسابقهترین و گستردهترین شیوه زیست دانست و افزود: «زیست عشایری، با وجود جمعیت کم (3 تا 5 درصد)، نقش قهرمانانهای در دفاع از مرزها و تشکیل سلسلههای حکومتی مانند صفویه و قاجار داشته است. زیست شهری نیز به دلیل نیاز به آب، در کنار منابع آبی شکل گرفته و به مراکز فرهنگی و تجاری تبدیل شده است.» این استاد تاریخ با اشاره به تنوع سبکهای زندگی، ایران را یک آزمایشگاه مطالعاتی برای شناخت تاریخ بشری توصیف کرد و گفت: «ایران یکی از بزرگترین مراکز خلق اساطیر بوده که بر فرهنگ ملل دیگر، بهویژه اروپا، تأثیر گذاشته است. گستردگی زبانهای ایرانی و حاکمیت کوروش بر 33 ملت، گواه این نفوذ فرهنگی است.»
وی در ادامه به موقعیت استراتژیک ایران به عنوان شاهراه ارتباطی شرق و غرب اشاره کرد و اظهار داشت: «این موقعیت، ایران را به مرکزی برای تجارت و تبادل فرهنگی تبدیل کرده و مهاجرپذیری آن، این سرزمین را به معدنی از فرهنگها و تمدنها بدل ساخته است.» به گفته این استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، هجومهایی مانند یونانیان و مغولان، به جای نابودی هویت، به غنای آن افزودهاند. او نقش زبان فارسی را در این میان بیبدیل دانست و افزود: «زبان فارسی در توسعه دستور زبان عربی و گسترش فرهنگ اسلامی نقش کلیدی داشته است. شخصیتهایی مانند زریاب در قرن سوم هجری، با انتقال فرهنگ ایرانی-اسلامی به آندلوس، بر فرهنگ اسپانیایی تأثیر گذاشتند و آن را از دیگر بخشهای اروپا متمایز کردند.»
دکتر باغستانی با اشاره به تأثیرگذاری ایرانیان در مدیریت تمدنهای دیگر، به دوره مغولان اشاره کرد و گفت: «ایرانیان در این دوره، نظامهای اداری، مالیاتی و آموزشی را در قلمروهای وسیع ایلخانی مدیریت کردند و زبان فارسی به عنوان زبان سوم رسمی در آسیای مرکزی و هند گسترش یافت. شخصیتهایی مانند مرشد قلی خان اصفهانی در هند، نمونههایی از این تأثیرگذاری هستند.» وی انعطافپذیری و مقاومت هوشمندانه را ویژگی بارز هویت ایرانی دانست و افزود: «حمله مغولان، اگرچه ویرانگر بود، اما با هوشمندی خواجه نصیرالدین طوسی، که از علاقه مغولان به نجوم بهره برد و رصدخانه مراغه را تأسیس کرد، به فرصتی برای احیای علوم و فرهنگ تبدیل شد.»
این استاد تاریخ با اشاره به نقش شهرهایی مانند مشهد در تقویت هویت ایرانی، اظهار داشت: «مشهد، با تنوع فرهنگی ناشی از حضور زائران و مهاجران، نمونهای از وحدت در عین کثرت است. این تنوع، به جای تفرقه، به تقویت مشترکات فرهنگی و ملی منجر شده و هویت ایرانی را به عنوان عنصری وحدتبخش تثبیت کرده است.» وی در ادامه به نقش تشیع در خلق روایتهای ملی پرداخت و گفت: «تشیع، با تأکید بر اسطورههایی مانند امام حسین (ع) و تشبیه آن به داستان سیاوش، روایتهایی ملی خلق کرده و شهرهایی مانند قم و مشهد را به مراکز هویتی و ملی تبدیل کرده است.»
دکتر باغستانی با اشاره به نقش تمدن اسلامی-ایرانی در رنسانس اروپا، افزود: «دانشمندانی مانند مقدسی و خواجه نصیر، از طریق آثار خود، به انتقال دانش به اروپا کمک کردند و تأثیری عمیق بر متفکرانی مانند کارل پوپر گذاشتند. این نقش جهانی، نشاندهنده ظرفیت ایران در تولید و انتشار تمدن است.» وی در ادامه به چالشهای کنونی هویت و تمدن ایرانی پرداخت و اظهار داشت: «افزایش جمعیت شهرنشین به حدود 70 درصد، با الگوهای تاریخی و زیستمحیطی ایران ناسازگار است و تداخل فرهنگهای روستایی، عشایری و شهری، به بحرانهای محیط زیستی مانند کمبود آب و تغییرات رفتاری در جامعه منجر شده است.»
این استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در ادامه به کمتوجهی به پیشینه تاریخی و علمی ایران اشاره کرد و گفت: «عدم معرفی دستاوردهای ایرانیان در حوزههایی مانند فیزیک یا حذف نمادهایی مانند مجسمه آریو برزن، به تضعیف غرور ملی و هویت فرهنگی نسل جدید انجامیده است.» وی همچنین نادیده گرفتن خردهفرهنگها و جریانهای تمدنی را از عوامل آسیب به انسجام فرهنگی دانست و افزود: «ضعف ارتباط با نخبگان و دانشگاههای جهان اسلام، مشترکات تمدنی را تضعیف کرده و این تهدیدات، ناشی از دوری از عواملی مانند انعطافپذیری، مقاومت هوشمندانه و خودآگاهی تمدنی است که در گذشته به احیای هویت کمک کردهاند.»
دکتر باغستانی در پایان به ارائه راهکارهایی برای برونرفت از این چالشها پرداخت و اظهار داشت: «شناساندن پیشینه ایران از طریق تولید فیلم، سریال و آثار هنری، میتواند نسل جدید را با دستاوردهای تاریخی و علمی آشنا کند و غرور ملی را تقویت نماید. تقویت گفتگو و همافزایی فرهنگی، چه در داخل و چه با جهان اسلام، به انسجام هویتی کمک خواهد کرد.» وی به ظرفیت ایرانیان خارج از کشور، بهویژه جامعه پارسیان هند با 150 هزار نفر جمعیت وطندوست، اشاره کرد و گفت: «این جامعه میتواند در تقویت هویت و حتی فشار بر سیاست خارجی نقش ایفا کند.»
این استاد دانشگاه همکاری با نخبگان و رسانههای جهان اسلام، از طریق مجلات مشترک و دعوت از پژوهشگران، را راهی برای بازیابی مشترکات تمدنی دانست و افزود: «ایران، با سابقه تاریخی در تمدن اسلامی، میتواند پرچمدار یک تمدن جهانی بدون مرز باشد، همانگونه که در گذشته بدون توجه به قومیت و مذهب، از دانشمندان بهره میبرد.» وی احیای مدل تمدنی گذشته، با تأکید بر تقریب مذاهب و تقویت ارتباط با اهل سنت داخلی، و استفاده از شخصیتهایی مانند غزالی و امام رضا (ع) به عنوان نقاط مشترک را از راهکارهای کلیدی دانست و گفت: «ایجاد مجامع تمدنپژوهان و انتشار مجلات مشترک، ایران را به مرکز یک تمدن نوین اسلامی تبدیل خواهد کرد.»
دکتر باغستانی در پایان تأکید کرد: «این رویکرد، با تکیه بر ارزشهای ایرانی مانند مهربانی و محبت، میتواند چالشهای کنونی را به فرصتی برای احیای هویت و تمدن ایرانی بدل سازد و جایگاه ایران را در جهان تقویت کند.» وی ابراز امیدواری کرد که با بهرهگیری از این ظرفیتها، ایران بتواند بار دیگر نقش محوری خود را در تمدنسازی جهانی ایفا کند و به عنوان الگویی برای همافزایی فرهنگی و تمدنی در جهان شناخته شود.