کد خبر: ۳۲۴۲۷۴
تاریخ انتشار: ۲۲:۴۷ - ۱۴ شهريور ۱۴۰۴
مرد آشپز که در شهر مشهد مرتکب جنایت شده و زندگی مخفیانه در پیش گرفته بود، بعد از گذشت ۱۴ سال فرار در پایتخت شناسایی و دستگیر شد.
اقتصاد۲۴- یکی از روزهای مهر سال ۱۳۹۰، گزارش قتل مردی در شهر مشهد به پلیس اعلام شد. مقتول مردی حدودا ۳۰ ساله بود که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود. بررسیها حکایت از این داشت که او به همراه مردی به نام شاهین، شب قبل آپارتمانی در مشهد اجاره کرده بودند. تحقیقات نشان میداد که قاتل و مقتول به شهر مشهد سفر کرده و در آنجا آپارتمانی برای دو شب اجاره کرده بودند.
قتل مرد ۳۰ ساله و فرار شاهین هم اتاقی او نشان میداد که کسی جز او قاتل نیست. از سوی دیگر شاهدان دیده بودند که شاهین صبح زود هراسان از ساختمان خارج شده است. سپس اهالی محل خودشان را به آپارتمان اجارهای رسانده و با جسد خونین مقتول مواجه شده بودند.
نام شاهین در لیست افراد تحت تعقیب قرار گرفت، اما او ردی از خودش به جا نگذاشته و گریخته بود. در این شرایط جستوجو برای یافتن او که اهل مشهد هم نبود آغاز شد. هرچند مدتی بعد ردپای او در شهر قزوین به دست آمد و ماموران برای دستگیری او وارد عمل شدند، اما شاهین که متوجه شده بود لو رفته، مخفیگاهش ترک کرده و به فرارش ادامه داده بود تا اینکه بعد از گذشت ۱۴ سال اتفاق عجیبی رخ داد.
چند روز قبل یکی از اقوام دور مقتول، به صورت اتفاقی، شاهین را در یکی از خیابانهای تهران دید. او پلیس بازی اش گل کرد و به تعقیب شاهین متهم تحت تعقیب که ۱۴ سال فرارش طول کشیده بود، پرداخت.
بیشتر بخوانید:فیلم/ زیرگرفتن دو نفر به صورت عمدی با ماشین در روستای بازیارکلا نوشهر
او متوجه شد که شاهین در یکی از رستورانهای سنتی خیابان شریعتی، سرآشپز است. در این شرایط بود که او با پلیس تماس گرفت و شاهین بعد از گذشت ۱۴ سال فرار و زندگی پنهانی دستگیر شد. این پرونده برای ادامه روند رسیدگی به دادسرای جنایی مشهد فرستاده شد.
فکر نمیکردم دستگیر شوم
متهم به قتل، ۵۰ ساله است و فکرش را نمیکرد که دستگیر شود. گفتوگو با او را میخوانید.
در همه این سالها، چه میکردی؟
تقریبا ۷ سال است که شرایطم ثابت شده بود. ۷ سال اول آواره گی کشیدم. شهر به شهر میچرخیدم و سرگردان بود، اما ۷ سالی میشود که در تهران زندگی میکنم. ازدواج کردهام و خانواده تشکیل دادهام، اما همه رویاهایم رنگ باخت.
همسرت از قتلی که مرتکب شدهای، با خبر بود؟
نه خبر نداشت. خودم هم فکر میکردم آبها از آسیاب افتاده و دیگر پلیس دنبالم نیست. هرچند حس عذاب وجدان همیشه با من بود. گاهی حتی از سایه خودم هم میترسیدم، اما هرگز نتوانستم راز این جنایت را نزد همسرم فاش کنم. حالا نمیدانم به او چه بگویم. چطور در چشمان او و دخترم نگاه کنم؟
بچه هم داری؟
یک دختر ۶ ساله دارم.
از ماجرای قتلی که مرتکب شدی بگو؟ مقتول را میشناختی؟
مدت زیادی نبود که او را میشناختم. از شهرستان برای زیارت به مشهد رفته بودم. در آنجا با مقتول آشنا شدم. هردوی ما مسافر بودیم و تصمیم گرفتیم با هم خانه اجاره کنیم، اما شب حادثه من دچار توهم شدم و ناخواسته دست به جنایت زدم.
تعریف کن چه اتفاقی افتاد؟
آن شب هردو با هم شوخی کردیم. من چند شب بود نخوابیده بودم و ناگهان توهم به سراغم آمد. البته مشروبات الکلی هم مصرف کرده بودم و اصلا حالم خوب نبود. نمیدانم چرا فکر کردم او قصد دارد جان مرا بگیرد. من هم پیش دستی کردم و او را با چاقو زدم.
در این ۱۴ سال، با هویت جعلی زندگی میکردی؟
۷ سال اول که مدام از این شهر به شهر دیگر میرفتم با هویت جعلی زندگی میکردم، اما ۷ سال دوم نه. درواقع از وقتی پا در تهران گذاشتم به هویت اصلی خود برگشتم. چون یک آشپز حرفهای هستم، معمولا به عنوان آشپز در رستورانهای مختلف مشغول به کار میشدم. به تازگی سرآشپز شده بودم، اما دستگیر شدم و نمیدانم سرنوشتم چه خواهد شد. امیدوارم خانواده مقتول به خاطر همسرم و دخترم مرا ببخشند و حلالم کنند تا قصاص نشوم.
منبع: همشهری آنلاین