پیش بینی گروگان سابق آمریکایی از مذاکرات ایران و آمریکا/ تشبیه گفت‌و‌گو‌ها به ترانه‌ای قدیمی

5 hours ago 1

برای ایرانی‌ها، ترانه «چیزی باید تغییر کند» مصداق دارد. در طرف آمریکایی، بیشتر به ترانه «هر کاری تو بتونی بکنی، من بهتر می‌تونم انجام بدم» شباهت دارد.

به گزارش سرویس بین الملل تابناک، «جان لیمبرت»، معاون سابق دستیار وزیر امور خارجه آمریکا در امور ایران که در جریان بحران گروگان گیری در ایران بازداشت بود در مقاله‌ای در اندیشکده استیمسون آمریکا به بررسی مذاکرات کنونی ایران و آمریکا پرداخته که خلاصه‌ای از آن در ادامه آمده است.

لازم به ذکر است که انتشار مقالات اندیشکده‌های خارجی به معنای تایید آن از سوی تابناک نیست.

دو ترانه قدیمی تا حدی جلسات اخیر میان مذاکره‌کنندگان آمریکایی و ایرانی را که به دنبال توافقی جدید برای محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران در ازای کاهش تحریم‌های اقتصادی آمریکا هستند، توصیف می‌کنند.

برای ایرانی‌ها، ترانه «چیزی باید تغییر کند» مصداق دارد. در طرف آمریکایی، بیشتر به ترانه «هر کاری تو بتونی بکنی، من بهتر می‌تونم انجام بدم» شباهت دارد.

در سال ۲۰۱۳، (آیت الله) علی خامنه‌ای، به مقامات ایرانی — به‌ویژه محمدجواد ظریف، وزیر خارجه وقت، و علی صالحی، دانشمند هسته‌ای — اجازه داد تا در تماس مستقیم و بی‌سابقه‌ای با همتایان آمریکایی خود شرکت کنند. این مذاکرات در نهایت به «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) منجر شد. اکنون، در تلاش برای نجات اقتصاد ایران و اتحاد‌های منطقه ای، (آیت الله) خامنه‌ای تماس‌های «غیرمستقیم» را مجاز دانسته است — تماس‌هایی که مقامات ایرانی و آمریکایی هر دو آنها را «مثبت» و «سازنده» توصیف کرده‌اند؛ صفاتی که به‌ندرت در توصیف روابط میان ایران و آمریکا به کار می‌روند.

در سوی آمریکایی، اولویت‌های دولت ترامپ روشن بود: اجتناب از جنگی جدید و دستیابی به توافقی که رئیس‌جمهور — که خود را قهرمان جهانی در معامله‌گری می‌دانست — بتواند به‌عنوان یک پیروزی معرفی کند. بیشتر مخالفت شدید دونالد ترامپ با برجام اولیه، ربطی به محتوای توافق نداشت. آن‌چه ترامپ و بسیاری از جمهوری‌خواهان کنگره را آزار می‌داد، این بود که این توافق، دستاورد باراک اوباما، رئیس‌جمهور دموکرات، بود. از نظر ترامپ، این توافق به‌طور پیش‌فرض معیوب بود، چون به تعبیر او: «هر کاری که تو [اوباما]بتونی بکنی، من بهترش رو می‌تونم انجام بدم.»

احتمال دارد که دو طرف در نهایت بر سر نسخه‌ای تعدیل‌شده از برجام به توافق برسند — توافقی که ظرفیت غنی‌سازی اورانیوم و توانایی ایران برای ساخت سلاح هسته‌ای را محدود کند و در مقابل، کاهش تحریم‌ها را در پی داشته باشد. 

مخالفان چنین توافقی که خواستار توقف کامل غنی‌سازی در ایران یا برچیده شدن برنامه موشکی آن هستند، عملاً می‌گویند که آمریکا باید به‌جای دستیابی به توافقی از مسیر بده‌بستان، به دنبال وادار کردن ایران به تسلیم در برابر تهدید جنگ و فشار حداکثری باشد.

نکته طنزآمیز اینجاست که اگر ترامپ و تیم مذاکره‌کننده‌اش به توافقی برسند که در عمل نسخه‌ای جدید از برجام (برجام ۲.۰) باشد، بسیاری از کسانی که در سال ۲۰۱۵ از برجام انتقاد می‌کردند، احتمالاً رئیس‌جمهور را بابت این دستاورد و «تعهدش به صلح» ستایش خواهند کرد

نکته طنزآمیز اینجاست که اگر ترامپ و تیم مذاکره‌کننده‌اش به توافقی برسند که در عمل نسخه‌ای جدید از برجام (برجام ۲.۰) باشد، بسیاری از کسانی که در سال ۲۰۱۵ از برجام انتقاد می‌کردند، احتمالاً رئیس‌جمهور را بابت این دستاورد و «تعهدش به صلح» ستایش خواهند کرد. 

آنها وفاداری خود را به آنچه ایرانی‌ها «حزب باد» می‌نامند — یعنی کسانی که با جهت وزش باد‌های سیاسی تغییر موضع می‌دهند — نشان خواهند داد تا سرنوشتی مشابه جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی ترامپ، پیدا نکنند؛ کسی که با اصرار بر برخوردی ویرانگر با ایران، رئیس خود را خشمگین کرد و سرانجام به تحلیل‌گری در شبکه‌های تلویزیونی کابلی تنزل یافت — آن هم بدون محافظت رسمی در برابر تهدید‌های مرگ از سوی ایران.

البته همان‌طور که یوجی بررا، بازیکن افسانه‌ای بیسبال، گفته بود: «تا وقتی تموم نشده، تموم نشده!» یک قانون آهنین در روابط ایران و آمریکا این بوده که هر وقت مذاکره‌کنندگان فکر می‌کنند به پیشرفت رسیده‌اند، کسی، به شکلی، همه‌چیز را خراب می‌کند. مثلاً، زمانی که ترامپ پیش از سفرش به خاورمیانه در ماه مه درباره تغییر نام تاریخی خلیج فارس به «خلیج عربی» — نامی که وجود خارجی ندارد و از سوی ایرانیان با هر گرایش سیاسی رد شده است — صحبت کرد، به نظر می‌رسید این حرف ممکن است کل روند مذاکرات را از مسیر خارج کند.

فهرست اشتباهات آمریکا و رفتار‌های مغرورانه یا بی‌توجهی نسبت به ایران طولانی است (همان‌طور که فهرست حملات ایران و اقدامات تحریک‌آمیز علیه آمریکایی‌ها و متحدانشان نیز چنین است): از حمایت سیا از کودتای ۱۹۵۳ علیه محمد مصدق، نخست‌وزیر ملی‌گرای ایران؛ تا اصرار بر مصونیت قضایی برای مستشاران نظامی آمریکا در ایران در سال ۱۹۶۴؛ فرستادن رئیس سابق سیا به عنوان سفیر به تهران در سال ۱۹۷۳؛ پذیرش شاه مخلوع در سال ۱۹۷۹ برای درمان پزشکی در آمریکا (که پیامد‌های ناخوشایندی برای نویسنده این مطلب و ۵۱ آمریکایی دیگر داشت)؛ فروش سلاح در جریان ماجرای ایران-کنترا در سال ۱۹۸۵ به جناحی «میانه‌رو» که اصلاً وجود خارجی نداشت؛ و سرانجام، مقصر دانستن ایران در گازباران کرد‌ها توسط صدام حسین در سال ۱۹۸۸.

اگر اوضاع به هم بریزد، در بدترین حالت، ممکن است آمریکا به جنگی دیگر در خاورمیانه کشیده شود — جنگی با پیامد‌هایی غیرقابل پیش‌بینی و فاجعه‌بار برای هم آمریکایی‌ها و هم ایرانی‌ها. در بهترین حالت، دو طرف شاید همان کاری را ادامه دهند که در ۴۶ سال گذشته انجام داده‌اند: فریاد زدن و توهین کردن به یکدیگر

اگر اوضاع به هم بریزد، در بدترین حالت، ممکن است آمریکا به جنگی دیگر در خاورمیانه کشیده شود — جنگی با پیامد‌هایی غیرقابل پیش‌بینی و فاجعه‌بار برای هم آمریکایی‌ها و هم ایرانی‌ها. در بهترین حالت، دو طرف شاید همان کاری را ادامه دهند که در ۴۶ سال گذشته انجام داده‌اند: فریاد زدن و توهین کردن به یکدیگر. آمریکا تحریم‌های بیشتری وضع خواهد کرد و به رقبای ایران سلاح خواهد داد، در حالی که ایران نیز به راه‌های جدیدی برای آزار آمریکا و متحدانش ادامه خواهد داد.

آیا این سیاست‌ها تاکنون به نفع هیچ‌یک از دو طرف بوده‌اند؟ قطعاً نه —، اما گویا این موضوع اهمیتی ندارد. این سیاست‌ها باعث شده که تندرو‌های هر دو سو احساس حقانیت کنند و یک قاعده آهنین دیگر در روابط ایران و آمریکا را دنبال کنند: «بهتر است سرت را به دیوار بکوبی تا اینکه از درِ باز عبور کنی.»

شاید خوب باشد سخن باراک اوباما، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا، در سال ۲۰۰۹ هنگام دریافت جایزه صلح نوبل را به یاد بیاوریم که گفت می‌دانم که تعامل با برخی نظام‌ها از خلوص رضایت‌بخش خشم اخلاقی بی‌بهره است. اما همچنین می‌دانم که تحریم بدون ارتباط — محکومیت بدون گفت‌و‌گو — تنها به تداوم وضعیتی فلج‌کننده منجر خواهد شد.

توافق هسته‌ای میان ایران و آمریکا ممکن است بر پایه غرایز بقا و خودبزرگ‌بینی سیاسی استوار باشد — بازتابی از الگو‌های گذشته، اما در قالبی تازه.

Read Entire Article