کد خبر: ۳۲۰۳۰۳
تاریخ انتشار: ۱۵:۴۰ - ۲۴ مرداد ۱۴۰۴
«سووشون» با بودجهای نجومی و اقتباس از یکی از مهمترین رمانهای ادبیات معاصر ساخته شد، اما حواشی پیش از پخش، دوربین لرزان، سکانسهای طولانی و شخصیتپردازی ضعیف باعث شد سریال نه تنها انتظارات مخاطبان را برآورده نکند، بلکه به یکی از جنجالیترین شکستهای نمایش خانگی تبدیل شود.
اقتصاد۲۴- سووشون با کلی سر و صدا تولید خود را آغاز کرد. اقتباس از یکی از مهمترین رمانهای ادبیات فارسی که داستانی جنجالی و ضد استعماری داشت به اندازه کافی کنجکاوی برانگیز بود که هر تماشاگری را ترغیب کند که به تماشای این سریال بنشیند. این سریال از همان مراحل اولیه تولید درگیر حواشی مختلفی شد. مالک نماوا در مصاحبهای اعلام کرد برای ساخت این سریال ۲۰۰ میلیارد تومان هزینه شده است. مدتی بعد محمدحسین شانه ساز از اعضای هیئت مدیره پلتفرم نماوا ضمن تایید این موضوع اعلام کرد برای هر قسمت از سریال سووشون هشت میلیارد تومان هزینه شده در حالی که بودجه هر قسمت از یک سریال معمولی در صنعت نمایش خانگی چیزی در حدود سه میلیارد تومان است. همین موضوع باعث شد تا از همان ابتدای تولید توجهات به سوی سریال نرگس آبیار جلب شود.
همکاری دولتی و اعتراضات فرهنگی
از طرف دیگر دستگاههای دولتی از جمله وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی همه همکاریهای لازم را با آبیار انجام داد و اماکن تاریخی را در اختیار آبیار قرار داد تا به عنوان لوکیشن سریال از آنها استفاده کند. این اقدام وزارت میراث فرهنگی اعتراضات فراوانی را به دنبال داشت. بعد از بالا گرفتن اعتراضات آبیار و تیم سازنده سریال اطمینان دادند که هیچ آسیبی به ابنیه تاریخی وارد نخواهد شد. علاوه بر این در آستانه پخش سریال نرگس آبیار و بهنوش طباطبایی در نمایشگاه کتاب حاضر شدند و به امضای رمان منبع اقتباس سریال برای خریداران و خوانندگان پرداختند. اقدامی که مورد نکوهش بسیاری از چهرههای فرهنگی قرار گرفت و این چهرهها اقدام آبیار و طباطبایی را یک سوءاستفاده تلقی کردند. تمام این اخبار و حواشی کافی بود تا سووشون پیش از پخش تبدیل به یکی از جنجالیترین سریالهای شبکه نمایش خانگی در سالهای اخیر شود.
توقیف پرحاشیه و بازگشت به پخش
بعد از انتشار قسمت اول هم سریال توقیف شد و همین موضوع هر چه بیشتر به حواشی سریال دامن زد. سریال توسط قوه قضائیه توقیف و حتی پلتفرم نماوا هم مسدود شد تا جنجالها و حواشی سریال به اوج خودش برسد. بعد از جنگ تحمیلی دوازده روزه میان ایران و اسرائیل سرانجام مجوز پخش سریال صادر شد و سووشون تا به امروز بدون مشکل خاصی در حال پخش است.
بیشتر بخوانید:فیلم/ دیالوگ نویسی عجیب سریال جدید و تاریخی تلویزیون
اما بعد از رفع مشکلهای پخش سریال مشکل اصلی خودش را نشان داد سریال برخلاف تبلیغات زیادی که درباره آن انجام شده بود کیفیت لازم را نداشت و همین عدم کیفیت خیلی زود تاثیر خودش را گذاشت تا تماشاگر احساس کند فریب خورده است. فریبی که بیش از هر چیز محصول اقتباس ضعیف کارگردان و اجرای بد او از رمانی است که بدون شک یکی از برترین رمانهای ایرانی در دوران معاصر است.
از دوربین سرگیجه آور تا درام ناموفق
تماشاگران با اُمید و اشتیاق زیادی به تماشای قسمت اول سووشون نشستند باور نمیکردند با چنین پدیده عجیب و غریبی مواجه شوند. آبیار به سبک و سیاق فیلم ابلق تصمیم گرفته بود سووشون را هم به شیوه دوربین روی دست فیلمبرداری کند. دوربینی لرزان و پر از تکان که بدون دلیل خاصی مدام بین کاراکترها میچرخد و از دو سانتیمتری صورت آنها فیلمبرداری میکند. نتیجه این فیلمبرداری سرگیجه تماشاگری است که به لطف دکوپاژ و میزانسن عجیب خانم آبیار حتی یک لحظه نمیتواند روی شخصیتها تمرکز کند و آنها را به خوبی بشناسد.
سکانسهای طولانی و بیدلیل
نقطه ضعف بعدی سووشون تاکید بی دلیل آبیار در فیلمبرداری سکانسهای طولانی است. سکانسهای زائدی که مشخص نیست به چه دلیل درون سریال گنجانده شدهاند. مهمترین مثال برای چنین سریالهایی سکانس عروسی در قسمت اول سریال است که ظاهراً قرار است معرفی تمام شخصیتها را انجام دهد و خط اصلی داستان را هم مشخص کند. اما به دلیل جزئیات زائدی که در این سکانس (مثل سکانس رقص زنها با مردهای غریبه) به چشم میخورد تماشاگر نه به شخصیتها نزدیک میشود و نه حتی خط اصلی داستان سریال را به خوبی درک میکند. این موضوع درباره سکانس بیهوده و مضحک پخش نذری در دیوانه خانه هم صدق میکند. زری با لقمههای نان و خرما میان دیوانهها میچرخد و به آنها نذری میدهد و انواع و اقسام دیوانهها با وضعیتهای مضحک برای او ادا در میآورند بدون این که مشخص شود دلیل وجود چنین سکانسی چیست؟ به نظر میرسد آبیار این سریال را تبدیل به ازمایشگاهی برای اجرای ایدههای خود کرده است. البته این آزمایشها نتیجه خوبی به دنبال نداشته و حاصل کار باعث آشفتگی و سردرگمی تماشاگر شده است.
شخصیتپردازی کاریکاتوری
این اشکالات در مورد شخصیت پردازی سریال هم به چشم میخورد. زری بیشتر از این که زنی روشنفکر و مبارز باشد به یک مدل شبیه است که با پوشیدن لباسهای رنگارنگ سعی در جلب توجه تماشاگر دارد. این موضوع درباره یوسف هم صدق میکند. یوسف بیشتر از آن که یک مبارز صاحب ایدئولوژی باشد به یک پسر بچه لجباز شباهت دارد که میکوشد با سرکشیهایش توجه دیگران را جلب کند.
شکست پرهزینه یک اقتباس
نکته جالب توجه این جا است که نرگس آبیار هم زمان با ساخت سریال سووشون مشغول ساخت سریال بامداد خمار هم بود. مشخص نیست معیار پلتفرمها برای سپردن پروژههای پرخرج و سنگین به کارگردانان چیست. اگر بنا به کیفیت باشد که سووشون کیفیتی پایین و غیر قابل دفاع دارد. اگر ضوابطی مشخصی برای ساخت سریال وجود داشت آبیار نه تنها نباید پروژه دیگری را شروع میکرد بلکه برای ساخت چنین سریال بی کیفیتی باید ملامت هم میشد. به هر حال پرخرجترین سریال ایرانی تبدیل به شکستی تمام عیار شد و آبیار نتوانست از یکی از شاهکارهای ادبیات فارسی اقتباس خوبی انجام دهد.
منبع: رویداد24