عکاس کارتونیست
تاریخ انتشار ۱۱ مرداد ۱۴۰۴ ۰۷:۰۱
در حالیکه نوار غزه، بدترین شرایط انسانی تاریخ را، سپری میکند، تصمیم کشورهای اروپایی، برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین، پرسشهایی جدی را درباره واقعگرایی یا نمادین بودن این اقدام، مطرح کرده است. اعلام شناسایی کشور فلسطین از سوی کشورهای اروپایی، اگرچه گامی بیسابقه در فضای دیپلماتیک محسوب میشود، اما این پرسشها را نیز بهدنبال داشته که آیا چنین اقدامی میتواند در میانه شرایط نابسامان غزه، راه را برای ایجاد صلح پایدار هموار کند؟ یا اینکه با نبود زیرساخت، حاکمیت یکپارچه و اجماع بینالمللی، این تصمیم نیز به سرنوشتی مشابه با وعدههای پیشین در پرونده فلسطین دچار خواهد شد؟ اما در سوی دیگر، نقدهای گستردهای نیز در مجامع بین المللی وجود دارد که این اقدام را صرفاً یک نمایش دیپلماتیک و مانوری اخلاقی در آستانه نشستهای مهم بینالمللی، میدانند. منتقدان میگویند فرانسه در حالی کشور فلسطین را به رسمیت میشناسد که هیچ ارادهای برای مداخله واقعی در میدان بحران اعم از فشار اقتصادی بر رژیم صهیونیستی، تأمین منابع بازسازی غزه یا حمایت حقوقی از ساختار حاکمیتی فلسطینی نشان نداده است. در این سناریو، اقدام پاریس تلاشی برای بازیابی اعتبار از دسترفته اروپا در جهان اسلام و پاسخ به انتقادات فزاینده داخلی از بیتحرکی نسبت به بحران انسانی در غزه است، بدون آنکه منجر به تغییر عملی در توازن قدرت یا وضعیت سرزمینهای اشغالی شود. حتی اگر این شناسایی در سطح سازمان ملل صورت پذیرد، تا زمانی که تغییری در وضعیت محاصره، حاکمیت زمین و مرزها اتفاق نیفتد، این اقدام بیش از آنکه شناسایی یک کشور باشد، بیانیهای نمادین و بدون پشتوانه اجرایی خواهد بود. در مجموع باید گفت که تحقق یک دولت فلسطینی حتی در صورت حسننیت اروپا، بیش از هر چیز نیازمند یک طرح جامع، چندمرحلهای و بینالمللی است که تنها با صدور بیانیههای شناسایی به سرانجام نمیرسد. اگر این تصمیم با گامهایی عملی در حوزه بازسازی، نهادسازی، تضمین امنیت و میانجیگری سیاسی همراه نشود، حتی با وجود حسننیت نیز، راه به جایی نخواهد برد.
در حالیکه نوار غزه، بدترین شرایط انسانی تاریخ را، سپری میکند، تصمیم کشورهای اروپایی، برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین، پرسشهایی جدی را درباره واقعگرایی یا نمادین بودن این اقدام، مطرح کرده است. اعلام شناسایی کشور فلسطین از سوی کشورهای اروپایی، اگرچه گامی بیسابقه در فضای دیپلماتیک محسوب میشود، اما این پرسشها را نیز بهدنبال داشته که آیا چنین اقدامی میتواند در میانه شرایط نابسامان غزه، راه را برای ایجاد صلح پایدار هموار کند؟ یا اینکه با نبود زیرساخت، حاکمیت یکپارچه و اجماع بینالمللی، این تصمیم نیز به سرنوشتی مشابه با وعدههای پیشین در پرونده فلسطین دچار خواهد شد؟ اما در سوی دیگر، نقدهای گستردهای نیز در مجامع بین المللی وجود دارد که این اقدام را صرفاً یک نمایش دیپلماتیک و مانوری اخلاقی در آستانه نشستهای مهم بینالمللی، میدانند. منتقدان میگویند فرانسه در حالی کشور فلسطین را به رسمیت میشناسد که هیچ ارادهای برای مداخله واقعی در میدان بحران اعم از فشار اقتصادی بر رژیم صهیونیستی، تأمین منابع بازسازی غزه یا حمایت حقوقی از ساختار حاکمیتی فلسطینی نشان نداده است. در این سناریو، اقدام پاریس تلاشی برای بازیابی اعتبار از دسترفته اروپا در جهان اسلام و پاسخ به انتقادات فزاینده داخلی از بیتحرکی نسبت به بحران انسانی در غزه است، بدون آنکه منجر به تغییر عملی در توازن قدرت یا وضعیت سرزمینهای اشغالی شود. حتی اگر این شناسایی در سطح سازمان ملل صورت پذیرد، تا زمانی که تغییری در وضعیت محاصره، حاکمیت زمین و مرزها اتفاق نیفتد، این اقدام بیش از آنکه شناسایی یک کشور باشد، بیانیهای نمادین و بدون پشتوانه اجرایی خواهد بود. در مجموع باید گفت که تحقق یک دولت فلسطینی حتی در صورت حسننیت اروپا، بیش از هر چیز نیازمند یک طرح جامع، چندمرحلهای و بینالمللی است که تنها با صدور بیانیههای شناسایی به سرانجام نمیرسد. اگر این تصمیم با گامهایی عملی در حوزه بازسازی، نهادسازی، تضمین امنیت و میانجیگری سیاسی همراه نشود، حتی با وجود حسننیت نیز، راه به جایی نخواهد برد.