باشگاه خبرنگاران جوان - قیطاسی که علاوه بر تسهیلگری والد و کودک، با نقش مادری هم به خوبی آشناست و دو فرزند کوچک دارد که مثل همه بچهها پر از چالشهای ریز و درشتند، از دغدغه والدین در مورد «ترسو بار آمدن» بچهها میگوید: «این دغدغه آنقدر پررنگ است که والدین حتی به ما ابراز میکنند که کاش فعالیت عملی، کتاب و حتی شعر و برنامههای مجزایی برای این مهارت در نظر بگیریم؛ و اولین چیزی که من از آنها میپرسم معنی ترس است. واقعیت این است که هر خانوادهای تعریف خودش را از آدم ترسو و شجاع دارد. اما جالب است که بیشتر والدین معتقدند ترس یعنی نقطه ضعف، و بچه ترسو، دست و پاچلفتی و توسری خور است و نگرانند مبادا بچه هایشان با همین روال در آینده نتوانند گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند.
این روش همه جا به دردتان میخورد
حسنا قیطاسی با توضیح اینکه گاهی بعضی از والدین اعتراف میکنند که خودشان هم ترسهایی دارند، از روشی برایمان میگوید که میتواند در بیشتر مهارتهایی که میخواهیم با کودک به نتیجه برسانیم، موثر باشد:
«ما از رویکرد تعاملی و توجه مثبت برای والدین میگوییم. رویکردی که به جای تمرکز روی ترسهای کودک، شجاعتهای به ظاهر حتی کوچک او را پررنگ میکند؛ و این مهارت به درد همه روابط ما از جمله رابطه با کودکمان میخورد.»
برچسبها درد دارند!
قیطاسی با اشاره به جنگ دوازده روزه، از ترسهای طبیعی بچهها نام میبرد و در ضمن آن اشاره میکند «ترسیدن» پاسخ طبیعی بدن ما برای دفاع است و حتی ما بزرگترها هم وقتی میترسیم انقباض عضلات خودمان را حس میکنیم و در روزهای جنگ، صداهای بلندی که میشنیدیم، آب دهان ما را هم گاهی خشک میکرد پس گاهی وقتها باید توجه کنیم اگر ترس کودک طبیعی است نباید برچسب بخورد.
چرا با اینکه تلاش میکنیم ولی بچههایمان شجاع نمیشوند؟
در ادامه صحبتمان، خانم قیطاسی موانعی را نام میبرد که بنظر خیلی آشنا و پیش پا افتاده میآید. در واقع، اما همین موانع کوچک که مدام تکرار میشود عضله شجاعت بچههای ما را ضعیف میکند. موانع اینهاست:
۱_ترساندن بی مورد کودک: «اگه زود نخوابی... میاد!»
۲_مسخره کردن ترسهای کودک: «از این پشه کوچولو میترسی؟ اینکه ترس نداره بابا! ببین چقدر ریزه!»
۳_دخالت در کارهای کودک، وقتی هنوز کودک شروع به کاری نکرده و ما قبل از او وارد عمل میشویم، اعتماد به نفس او را سرکوب میکنیم. شجاعت پیوند عمیقی با اعتماد به نفس دارد.
۴_گفتن جملات منفی: «تو نمیتونی، بده من انجام بدم.»
۵_انتقال اضطراب خودمان: اینکه بچهها آینه ما هستند فقط در تقلید از رفتارهای ما نیست. بلکه بچهها میتوانند عینا همان حسی را تجربه کنند که ما در درون خودمان با آن گلاویز شدهایم.
حالا که موانع و مشکلات شجاع بارآمدن بچهها را فهمیدیم، نوبت به راه حلهای جذاب خانم قیطاسی میرسد. این راه حلها در عین اینکه ساده است به نظر کاربردی و قابل اجرا هم میآید. قرار نیست با قدمهای بزرگ از هدف دور شویم بلکه با قدمهای کوچک و کاربردی رسیدن به آن را ممکن میکنیم.
با «شجاع شجاع گفتن»، بچه پرجرات نمیشود؟!
۱_اجازه بدهیم بچهها زمین بخورند: این جمله کلیشهای که وقتی بچه زمین میخورد زود ندوید بغلش کنید، زوایای مختلفی دارد، اما خانم قیطاسی با این جمله که «شجاعت، یعنی یاد بگیریم شکست پایان ماجرا نیست» زاویه جدیدی از آن را به ما نشان میدهند.
۲_ ارائه جملات توانمند ساز: وقتی بچه نمیتواند کاری را انجام بدهد، بهتر است بگوییم: تو هنوز این مهارت رو یاد نگرفتی، اما با تمرین حتما میتونی عزیزم.
۳_کارهای کوچک شجاعانه بچهها را خوب ببینیم و از ته دل تشویق کنیم:
اینکه بچه یک غذای جدید را امتحان کرده، برای دوست یابی پیش قدم شده، به جای پنهان کردن حرف راست زده، همه این تمرینهای کوچولو ارزشمند است.
آدم شجاع هم ترسهایی دارد!
یک نکته مهم: اگر شجاعت را جایی در محیط پیرامون بچهها دیدیم خیلی خوب است به بچهها نشان بدهیم. حسنا قیطاسی با اشاره به این نکته هشدار میدهد قهرمانهای رویین تن وپوشالی اعتماد به نفس بچهها را خراب میکنند و اگر دنبال شجاع بودن بچهها هستیم ارائه الگوهایی مثل حاج قاسم سلیمانی، یا شهدای جنگ دوازده روزه، که با فرهنگ و سبک زندگی خود بچهها در تناسب است، برای آینده بچهها بسیار مفید است.
۴_همه ما آدمهای بزرگ هم ترسهایی داریم. اگر خودمان از جلد والدین نفوذ ناپذیر و بیعیب ونقص بیرون بیاییم تبدیل به الگوی زنده و پویایی برای شجاع بودن بچههایمان میشویم. قیطاسی میگوید خودش از رانندگی میترسد و وقتی پشت فرمان مینشیند، با ابراز اینکه: «من یخرده الان نگرانم، اما الان اول یه لیوان آب میخورم، بعد مثلا کمربندم رو میبندم و...» به بچهها نشان میدهد که ترس طبیعی است و شجاعت یعنی مواجهه درست و قدم به قدم با این ترسها. او میگوید حتی گفتن جملات «نمیدونم»، «اشتباه کردم» هم نمونهای از شجاعت است.
۵_ترسهای کودک را جدی بگیریم. وقتی بچهها میترسند به جای اینکه بگوییم: «اینکه ترس نداره»
از جمله «میفهمم ترسیدی، بیا باهم براش راه حل پیدا کنیم» استفاده کنیم. به این ترتیب شاید یک روز وقتی دختر ما دارد با نوه خودمان حرف میزند با تکرار همین جمله همدلانه، زنجیره والدین کنترل گر را قطع کند و دنیا پر شود از روابط مثبت.
امشب وقتش رسیده؟! «یک پیشنهاد کاربردی برای شروع»
حسنا قیطاسی نه تنها یک تسهیلگر والد و کودک است و در این زمینه تحصیلات آکادمیک و دورههای فراوانی را گذرانده بلکه یک مادر کتابخوان و نویسنده است که حالا با یک پیشنهاد جذاب تربیتی، دست ما را برای تقویت مهارت شجاعت بچه ها، پرتر میکند:
«یک دفترچه شجاعت بسازید»
یک دفترچه جمع و جور میتواند خاطرههای شما و فرزندتان را توی دل خودش ثبت کند. هر شب با فرزندتان بنشینید و او با نوشتن چند جمله یا نقاشی، خاطره شجاعت آنروز خودش را ثبت کند یا خودتان برایش بنویسید. این دفترچه هرجا که فرزندتان در آینده کم بیاورد یا احساس ضعف کند میتواند به کمکش بیاید و با این روش خاطرههایی برای کودکتان میسازید که در سالهای بعد میتواند به آن افتخار کند.
برای شروع، امشب موقع شام، یک گفتوگوی کوچک، اما تاثیرگذار راه بیندازید و از فرزندتان بپرسید امروز چه کار شجاعانهای انجام داده است؟ و بعد شما هم از خودتان بگویید. این سوالهای کوچک بذر شجاعتهای بزرگ را در دل کودکان میکارد.
منبع: فارس