ترامپ در مورد ایران حرفی برای گفتن ندارد

1 day ago 2

کد خبر: ۳۰۷۱۷۰

تاریخ انتشار: ۰۹:۲۹ - ۲۱ خرداد ۱۴۰۴

ماه سختی برای دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، بوده است، کسی که می‌خواهد همچنان باور کند هیچ‌کس در حد و اندازه او نیست. از نظر او، خدا پس از یک سوءقصد جان او را نجات داد تا بتواند «آمریکا را دوباره بزرگ کند».

دونالد ترامپ

اقتصاد۲۴- رغیدا درغام بنیانگذار و رئیس اجرایی موسسه بیروت در یادداشتی وب سایت تحلیلی دِنشنال با عنوان «ترامپ در مورد اوکراین و ایران حرف زیادی برای گفتن ندارد» سیاست خارجی ترامپ را در ماه‌های گذشته بررسی کرده که در ادامه می‌خوانیم:

دستاورد‌های سیاست خارجی او در طول سفر تاریخی‌اش به کشور‌های عربی خلیج فارس غیرقابل انکار است، اما شکست‌های او در مورد اوکراین و ایران اکنون پیش از اجلاس گروه هفت (۱۵ تا ۱۷ ژوئن) و اجلاس ناتو (۲۴ تا ۲۵ ژوئن) به شدت بر دوش او سنگینی می‌کند.

آقای ترامپ از ضعف - به ویژه از بروز آن در مقابل دوستان-دشمنان - بیزار است. به نظر می‌رسد به رغم اینکه او و تیمش اشتباه‌های زیادی مرتکب شده‌اند، اما اینگونه وانمود می‌کنند که همه چیز خوب است. آنها حتی ادعا می‌کنند که اوضاع در حال بهبود است؛ اما این رفتار فقط بحران را تشدید می‌کند.

مذاکرات ایالات متحده و ایران به معیاری برای آشفتگی و اختلافات داخلی دولت ترامپ تبدیل شده است. با این حال، نگران‌کننده‌تر، عدم درک - یا انکار عمدی - عواقب مواضع رئیس جمهور و مواضع وزیر امور خارجه شخصی او، استیو ویتکاف، است که اکنون اختیارات فوق‌العاده‌ای دارد.

از پرونده پیچیده اوکراین گرفته تا تحولات در لبنان کوچک - که در تیررس ایران و اسرائیل قرار دارد - سیاست ایالات متحده فاقد یکپارچگی لازم به نظر می‌رسد.

اولین دیدار رسمی آقای ترامپ با فریدریش مرتس، صدراعظم آلمان، به راحتی برگزار شد، هر دو مرد مشتاق بودند از اختلافات قبلی عبور کنند، اگرچه هیچ سیاست واحدی در مورد شرق اروپا، که در آستانه درگیری نظامی گسترده است، شکل نگرفت.

رهبران آمریکا و آلمان در مورد دفاع، تجارت، نورد استریم ۲، روابط با چین، تهدیدات تعرفه‌ای ایالات متحده برای اروپا، مهاجرت و البته روسیه و اوکراین بحث کردند. آنها به هزینه‌های دفاعی ناتو و بهترین روش برای مدیریت تعرفه‌ها پرداختند. با این حال، در درجه اول بحران اوکراین است که آینده روابط آقای ترامپ با متحدان ناتو و گروه ۷ را شکل خواهد داد.

برای اروپایی‌ها، به ویژه آلمان که اکنون خود را در موقعیت رهبری دوباره اروپا قرار داده است، کافی نیست که رئیس جمهور ایالات متحده با عباراتی مانند «وضعیت در اوکراین بسیار غم انگیز است» ابراز همدردی کند. این یک احساس است، نه یک سیاست.


بیشتر بخوانید:فیلم/ پیشنهاد ترامپ به میلیاردر ایرانی برای مذاکره با ایران


صدراعظم آلمان قصد داشت جزئیاتی در مورد تماس ۷۵ دقیقه‌ای بین آقای ترامپ و ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه که روز قبل از دیدار ترامپ و مرتز رخ داد، بداند. حالا ما می‌دانیم که آقای پوتین قول تلافی حمله اخیر اوکراین را داده‌است که یک سوم بمب‌افکن‌های استراتژیک روسیه را نابود کرد. اما در مرحله بعد، چه اتفاقی می‌افتد؟ و دولت ترامپ واقعاً در چه جایگاهی قرار دارد؟

در اصل، به نظر می‌رسید که مرتس در دیدار کاخ سفید، ترامپ را تحت فشار قرار داده است. ترامپ با او مانند دیگران، به ویژه ولادیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین، که آقای ترامپ علناً با نقض آشکار ادب دیپلماتیک او را سرزنش و مسخره کرده بود، رفتار نکرد.

حرفه‌ای بودن مرتز، نمایش‌های آقای ترامپ، از جمله مقصر دانستن جو بایدن، سلف خود، در حمله به اوکراین را تحت الشعاع قرار داد. رئیس جمهور ایالات متحده، آقای مرتز را «مردی سرسخت، اما خوب» خواند، در میان لبخند‌های پهن بین دو مردی که کاملاً از عمق شکاف فراآتلانتیک و نیاز فوری به توقف وخامت آن آگاه بودند.

در واقع، آقای مرتز اهل کوتاه آمدن نیست. تلاش آلمان برای بازپس‌گیری رهبری در اروپا چیزی نیست که بتواند توسط آقای ترامپ و تیمش مورد تمسخر قرار گیرد، به خصوص که آنها تلاش می‌کنند روابط فراآتلانتیک را نه تنها با در نظر گرفتن روسیه، بلکه به طور فزاینده‌ای با چین نیز بازسازی کنند.

نکته قابل توجه این است که هیچ نشانه‌ای وجود نداشت که آقای ترامپ و آقای مرتز در مورد ایران صحبت کرده باشند. آلمان عضو گروه کشور‌های ۱+۵ است که در زمان باراک اوباما، رئیس جمهور سابق ایالات متحده، واسطه توافق هسته‌ای ایران بودند.

نشست گروه ۷، متشکل از ایالات متحده، آلمان، بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، کانادا، ژاپن و اتحادیه اروپا، اواسط ژوئن در آلبرتای کانادا برگزار خواهد شد. دستور کار اصلی، جنگ اوکراین، روابط با روسیه و استراتژی‌های مختلف اروپایی برای تعامل با چین در بحبوحه جنگ تعرفه‌ای جاری خواهد بود. در حال حاضر، دونالد ترامپ در این اجلاس چیز زیادی برای ارائه ندارد تا ادعای موفقیت کند یا به وعده خود برای پایان دادن به جنگ در اوکراین عمل کند. تیم او در تلاش است تا اوکراین را از دستور کار گروه هفت حذف کند، اما این تلاش تاکنون بی‌نتیجه بوده است. رهبران اروپایی با اعتماد به نفس تازه‌ای به آلبرتا می‌روند.

آنها در پاسخ به تهدیدات تعرفه‌ای آقای ترامپ، با گزینه‌های سیاسی از جمله مذاکره با چین بر سر یک توافق تجارت آزاد احتمالی، به آلبرتا خواهند رسید. اگر چنین توافقی محقق شود، ضربه‌ای به ترامپ خواهد بود. اما این ترس همچنان وجود دارد که واکنش‌های رئیس جمهور آمریکا می‌تواند عمداً نامنظم و غیرقابل پیش‌بینی شود.

رهبران اروپایی این موضوع را در محاسبات خود لحاظ می‌کنند. هیچ کس خواهان گسست در روابط فراآتلانتیک نیست. به هر حال، اروپا نیاز به حفظ روابط استراتژیک خود با ایالات متحده را صرف نظر از اینکه چه کسی در دفتر بیضی شکل ریاست جمهوری نشسته است، تشخیص می‌دهد. آمریکا هنوز هم لنگر است و اروپا می‌داند که شریک کوچک‌تر است.

قدرت روزافزون اروپا تا حدی نتیجه اهرم ضعیف خود آقای ترامپ است. این موضوع در اجلاس ناتو در لاهه آشکارتر خواهد شد. آقای ترامپ ممکن است در جذب هزینه‌های دفاعی بیشتر از متحدان ناتو موفق شود. اما خودنمایی و تهدید‌های بزرگتر او می‌تواند نتیجه معکوس داشته باشد - و در صورت عملی شدن، برای او گران تمام شود.

اروپا به شدت در برابر هرگونه دستکاری آمریکا در تضمین‌های اصلی ناتو، به ویژه ماده ۵ که دفاع متقابل بین کشور‌های عضو را در صورت حمله به هر یک از آنها الزامی می‌کند، مقاومت خواهد کرد. اما اگر ترامپ تهدید خود مبنی بر خروج ۲۰ هزار سرباز آمریکایی از ناتو را عملی کند، نه تنها خود، بلکه ایالات متحده را نیز تضعیف خواهد کرد.

از اکنون تا اجلاس ناتو، جنگ اوکراین همچنان در حال تشدید است. دونالد ترامپ در هر دو اجلاس گروه ۷ و ناتو دست خالی و ناامید حاضر خواهد شد. در مورد ایران، تصویر روشن‌تر نیست.

ترس از ضرب‌الاجل‌های او از بین رفته

اما قبل از پرداختن به مسئله ایران، باید در مورد درگیری علنی آقای ترامپ با میلیاردر ایلان ماسک مکث کنیم. این فقط یک خصومت شخصی نیست؛ بلکه نشان دهنده یک شکاف اساسی در سیاست اقتصادی است. حتی اگر ماسک باعث این اختلاف شده باشد، نتیجه آن باعث می‌شود که شهرت ترامپ در استفاده از افراد و بعد دور انداختن آنها تقویت شود. این مساله باعث می‌شود اطرافیانش نگران باشند که نفر بعدی باشند.

برگردیم به ایران - و اینکه چگونه دست رئیس جمهور ایالات متحده را پیش از هر دو اجلاس می‌بندد. این نه تنها به دلیل شکاف‌های داخلی در تیم رئیس جمهور آمریکا بر سر شرایط و چشم‌انداز مذاکرات با ایران است، بلکه به این دلیل است که ترامپ با بحران اعتبار بزرگی رو‌به‌رو است. ترس از ضرب‌الاجل‌های او از بین رفته و جای خود را به اعتماد به عقب‌نشینی آقای ترامپ داده است.

ادامه مذاکرات با ایران برای آقای ترامپ ضروری است. در واقع، او و تیمش معتقدند که رویارویی نظامی با ایران، که به دلیل از دست دادن ضرب‌الاجل آغاز می‌شود، قماری است که می‌تواند آینده سیاسی او را به خطر بیندازد. از این رو، بعید است که آقای ترامپ ضرب‌الاجل‌های خود را اجرا کند یا ضرب‌الاجل‌های جدیدی با جدیت یک ضرب‌الاجل واقعی صادر کند. در عوض، او احتمالاً به ایران اجازه می‌دهد تا با وجود اینکه تعلل آن را غیرقابل تحمل و پرهزینه خوانده است، زمان بخرد.

اعتبار سیاسی آقای ترامپ تا حدودی از بین رفته است و ممکن است دیگر همان ترس را، از جمله در تصمیم‌گیرندگان ایران، القا نکند. این تغییر عواقب عمیقی، چه در داخل ایران و چه در میان نیرو‌های نیابتی منطقه‌ای آن - عمدتاً حزب‌الله در لبنان - داشته است.

قاطعیت سیاسی که توسط رهبری تهران و حزب‌الله نشان داده می‌شود، ریشه در این ارزیابی دارد که ترامپ نه به ایران حمله خواهد کرد و نه به اسرائیل اجازه حمله به تأسیسات هسته‌ای آن را خواهد داد. در عوض، او به خطوط قرمز ایران مبنی بر عدم بحث در مورد موشک‌های بالستیک و عدم مصالحه در مورد دکترین نیابتی آن - که در حال حاضر در سیاست خارجی ایران در مورد سوریه و لبنان به نمایش گذاشته شده است - تن خواهد داد.


بیشتر بخوانید:فیلم/ ترامپ هم مثل بایدن در پله‌های هواپیما زمین خورد


تمام خاورمیانه امیدوار است که مذاکرات موفقیت‌آمیز باشد، اما نه اگر موفقیت به معنای استفاده مداوم ایران و اسرائیل از برخی کشور‌های عربی - به ویژه لبنان، سوریه، یمن و عراق - به عنوان میدان‌های نبرد نیابتی برای جلوگیری از جنگ مستقیم باشد.

در حالی که دونالد ترامپ برای حفظ جایگاه سیاسی خود در حال خرید و فروش زمان با ایران است، استیو ویتکاف، فرستاده و جانشین وزیر امور خارجه او، مورگان اورتگاس را از سمت خود در نظارت بر اجرای توافق آتش‌بس لبنان و اسرائیل - توافقی که خود آقای ترامپ به تیم بایدن در دستیابی به آن کمک کرده بود - کنار گذاشته است. اینکه خانم اورتگاس بماند یا برود، از این واقعیت که هیچ جایگزینی برای او معرفی نشده، اهمیت کمتری دارد، که نگرانی‌هایی را در مورد کوته‌بینی تیم ترامپ - یا بدتر از آن، یک دستور کار پنهانی خطرناک‌تر - ایجاد می‌کند.

سه رهبر اجرایی لبنان - رئیس جمهور جوزف عون، نخست وزیر نواف سلام و رئیس پارلمان نبیه بری - باید از تعلل در خلع سلاح حزب الله دست بردارند. یک روز آنها پشت ظاهر «گفت‌و‌گو» پنهان می‌شوند که فقط حزب الله را جسورتر می‌کند. روز دیگر، آنها از ترس تهدیدات آشکار حزب الله یاد می‌کنند. روز دیگر، آنها می‌گویند واشنگتن نتوانسته است اسرائیل را برای پایبندی به تعهدات خود درباره آتش بس تحت فشار قرار دهد، بدون آن لبنان نمی‌تواند خلع سلاح را پیش ببرد.

بوی مشکوکی به مشام می‌رسد

بوی مشکوکی به مشام می‌رسد و اطرافیان میلیاردر‌ها و نزدیکان آقای ترامپ از خطرات تاکتیک‌های مذاکره ایران و دوگانگی اسرائیل که باعث خشونت بیشتر و تصمیمات عجولانه رهبران آن می‌شود، بی‌خبرند.

همه، همه را به زور اسلحه تهدید می‌کنند: ایران به رئیس جمهور ایالات متحده، که با تقلید از مدل اوکراین در پرتاب صد‌ها پهپاد در یک موج، آماده تلافی هرگونه حمله اسرائیل می‌شود. حتی اگر ۹۰ درصد آنها رهگیری شوند، به نظر قابل قبول می‌رسد - تا زمانی که برخی به اسرائیل برخورد کنند و ترامپ باید تقصیر را به گردن بگیرد.

دولت اسرائیل نیز رئیس جمهور آمریکا را در موقعیت تهدید قرار داده و آماده است تا به تنهایی با تهدید هسته‌ای ایران مقابله کند - و این باعث می‌شود آقای ترامپ ضعیف و مردد به نظر برسد. ایران و اسرائیل با هم لبنان را در موقعیت تهدید قرار داده‌اند و از آن به عنوان میدان نبرد انتخابی خود برای نابودی یکدیگر استفاده می‌کنند، اما قادر به اتمام کار نیستند.

نشست‌های آتی گروه هفت و ناتو، آقای ترامپ را در موقعیت دشواری قرار داده است - نه فقط به دلیل بیداری اروپایی‌ها از خواب سیاسی، بلکه به این دلیل که سبک نامنظم او، او را در معرض خطر قرار داده است. تهدید‌های او دیگر همان وزن سابق را ندارند. هوادارانش با تحسین می‌گویند: «هیچ کس نمی‌داند دونالد ترامپ چه خواهد کرد». اما غافلگیری یک استراتژی نیست؛ و غیرقابل پیش‌بینی بودن، نشانه خرد سیاسی نیست.

منبع: خبر آنلاین

Read Entire Article