کد خبر: ۳۲۰۶۵۷
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۱ - ۲۶ مرداد ۱۴۰۴
خروج ۳۰۹ همت سرمایه خرد حقیقی از بازار سهام پس از قله مرداد سال ۹۹
بورس پس از سال ۹۹، دیگر آن زرق و برق سابق را ندارد؛ پس از ریزش فجیع قیمتها در مرداد سال ۹۹، هر چند روندهای صعودی کوتاهی در بازار متولد شده، اما این روندها ادامهدار نبوده است. خروج مستمر پول حقیقی از بازار سهام اما تکراریترین داستان در بورس بوده است.
اقتصاد۲۴- در زمان بروز یا تشدید ریسکها، چه از جنس سیاسی و ژئوپلیتیک و چه اقتصادی، سرمایهگذاران معمولا به دنبال کاهش سریع سطح ریسک سبد دارایی خود هستند. در این میان، سهام اغلب نخستین گزینه برای فروش قرار میگیرد. دلیل اصلی این رفتار، ماهیت ذاتا پرریسک بازار سهام است؛ قیمت سهام نسبت به اخبار و رویدادهای منفی واکنش سریع و شدیدی نشان میدهد و همین امر باعث میشود سرمایهگذاران برای جلوگیری از زیان بیشتر، زودتر به نقد کردن آن اقدام کنند.
از منظر نقدشوندگی، سهام نسبت به بسیاری از داراییها، امکان فروش سریعتری دارد. این ویژگی اگرچه در شرایط عادی یک مزیت است، اما در زمان بحران به عاملی برای خروج سریع سرمایه بدل میشود. به علاوه، در دورههای تنش، انتظارات سرمایهگذاران به سمت حفظ ارزش داراییها و نه کسب بازده بالا سوق پیدا میکند؛ در نتیجه، داراییهای امنتر مانند طلا، ارز یا سپرده بانکی جذابتر میشوند.
روند ورود و خروج پول
بازار سهام ایران در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹، شاهد یکی از کمسابقهترین موجهای ورود سرمایه حقیقی بود. فضای پرهیجان آن روزها، ترکیبی از تبلیغات دولتی، تشویق سیاستگذاران و رشد بیسابقه قیمتها، بسیاری از سرمایهگذاران خرد را به تالار شیشهای کشاند. تنها در فاصله ابتدای سال ۱۳۹۹ تا قله تاریخی ۱۹مرداد همان سال، بیش از ۱۱۴ هزار میلیارد تومان پول حقیقی وارد بورس شد. در آن زمان، شاخص کل رکوردها را پیدرپی شکست و بسیاری، بورس را بهترین بازار برای حفظ ارزش پول میدانستند. اما همه چیز در مرداد ۹۹ تغییر کرد؛ ریزش تاریخی بازار، که به دلیل حباب قیمتی، سیاستهای ناکارآمد، مداخلات دستوری و رها شدن بازار در توفان عرضه رقم خورد، نه تنهامیلیونها سهامدار را دچار زیان کرد؛ بلکه اعتماد عمومی به بازار سهام را بهشدت تضعیف کرد.
بعد از آن سقوط، دیگر بورس هرگز نتوانست به همان جایگاه ذهنی در بین سرمایهگذاران بازگردد. از قله مرداد ۹۹ تا پایان معاملات روز گذشته، بیش از ۳۰۹هزار میلیارد تومان پول حقیقی از بازار سهام خارج شده است؛ رقمی که نشان میدهد نه تنها سرمایهگذاران قدیمی به تدریج از بازار فاصله گرفتهاند؛ بلکه ورود سرمایهگذاران جدید نیز بسیار محدود و کوتاهمدت بوده است. جالب آنکه تنها از ابتدای سال جاری تاکنون، حدود ۵۰هزار میلیارد تومان پول حقیقی از بورس خارج شده؛ یعنی روند خروج سرمایه همچنان پرشتاب ادامه دارد.
جاماندگی از بازارهای موازی
یکی از مهمترین دلایل خروج سرمایه از بورس، جاماندگی آن نسبت به بازارهای موازی است. درحالیکه بازارهایی، چون مسکن، طلا، ارز و حتی بازارهای کالایی طی سالهای اخیر رشدهای چندبرابری را تجربه کردهاند، بورس نه تنها چنین رشدی نداشته، بلکه در مقاطعی حتی زیان اسمی نیز به سهامداران تحمیل کرده است. برای مثال، اگر سرمایهگذاری در فروردین ۱۴۰۰ اقدام به خرید سکه طلا میکرد، امروز دارایی او چندین برابر شده بود؛ اما همان سرمایه اگر وارد بورس میشد، نه تنها سودی نصیبش نمیشد بلکه در بسیاری از نمادها با افت شدید قیمت مواجه میگردید. این اختلاف عملکرد، در سنوات اخیر این پیام را به سرمایهگذاران فرستاده است که بورس محل مناسبی برای حفظ ارزش پول در برابر تورم نیست.
ریسکهای سیستماتیک و سیاستهای اشتباه
افزون بر جاماندن از بازارهای موازی، بورس طی این سالها زیر فشار ریسکهای سیستماتیک متعددی همچون تحولات سیاسی و تنشهای منطقهای تا تصمیمات ناگهانی در سیاستهای اقتصادی دولت بوده است. نمونه اخیر آن، جنگ تحمیلی ۱۲ روزه بود که هرچند به سرعت فروکش کرد؛ اما اثر روانی آن بر بازار همچنان باقی است.
بیشتر بخوانید:چرا اقبال به سمت بازار بورس نمیچرخد؟
در داخل، سیاستهایی مانند قیمتگذاری دستوری، تغییرات پیدرپی نرخ بهره و ابهام در نرخ ارز توافقی فضای بیثباتی دائمی ایجاد کردهاند. این عوامل باعث شده سرمایهگذاران احساس کنند هر لحظه ممکن است تصمیمی ناگهانی ارزش داراییشان را تهدید کند.
از هجوم به خروج؛ تغییر رفتار سرمایهگذاران
رفتار سرمایهگذاران حقیقی در این سالها تغییر بنیادین کرده است. همان کسانی که در ۱۳۹۸ و اوایل ۱۳۹۹ با هیجان در صفهای طولانی خرید میایستادند، حالا با کوچکترین نشانه ریسک یا افت قیمت، اقدام به فروش میکنند. حتی برخی ترجیح میدهند زیانهای سنگین خود را شناسایی کنند و پولشان را به بازارهای امنتر ببرند.
این تغییر رفتار نتیجه مستقیم بیاعتمادی عمیق به سیاستگذاران و ساختار بازار است. تجربه تلخ ریزش ۹۹ و زیانهای بعدی باعث شده که بسیاری از سهامداران، حتی در صورت بروز روندهای مثبت کوتاهمدت، به بازار به چشم یک فرصت گذرا نگاه کنند و آن را محلی برای سرمایهگذاری بلندمدت تلقی نکنند.
مقصر اوضاع بورس
بخش بزرگی از مشکلات بورس، ریشه در سیاستهای متناقض و کوتاهمدت دارد. دولتها در سالهای اخیر، بورس را گاه بهعنوان ابزار تامین مالی و فروش داراییهای خود استفاده کردهاند و گاه آن را قربانی سیاستهای کنترل تورم یا سرکوب قیمتها کردهاند. نتیجه این رفتار دوگانه، بازاری فرسوده و بیاعتماد است که سرمایهگذار در آن، نه از حمایت منطقی برخوردار است و نه از پیشبینیپذیری حداقلی. حتی وعدههای مکرر برای حمایت از بورس اغلب یا در حد شعار باقی مانده یا با اقدامات موقتی و کوتاهمدت همراه بوده که به محض تغییر شرایط، اثر خود را از دست دادهاند.
چشمانداز مبهم
با وجود تمام مشکلات، بورس همچنان یکی از مهمترین بازارهای مالی کشور است و ظرفیت بالقوه بالایی برای تامین مالی و ایجاد ارزش افزوده دارد. اما تحقق این ظرفیت، بدون بازسازی اعتماد عمومی و ایجاد ثبات در سیاستگذاری ممکن نیست. تا زمانی که خروج سرمایه ادامه دارد و سرمایهگذاران ترجیح میدهند دارایی خود را به بازارهای امنتر منتقل کنند، نمیتوان انتظار رونق پایدار در بورس داشت. کاهش ریسکهای سیاسی، پایان دادن به قیمتگذاری دستوری، تغییر سیاست ارزی و ایجاد شفافیت در تصمیمات اقتصادی، تنها بخشی از الزامات بازگشت اعتماد به این بازار است. در غیر این صورت، همانطور که آمارها نشان میدهد، روند نزولی شاخصها و تداوم خروج سرمایه، به سرنوشت غالب بورس ایران تبدیل خواهد شد؛ بازاری که روزی با امیدمیلیونها نفر به قله رسید، اما امروز در دره بیاعتمادی گرفتار شده است.
منبع: دنیای اقتصاد