به گزارش سرویس سیاسی تابناک؛ در بحبوحه تنشهای تازه بر سر فلسطین، مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامهای را تصویب کرد که بر راهحل موسوم به «دو دولتی» و مرزهای ۱۹۶۷ تأکید داشت؛ قطعنامهای که منتقدان آن را تداوم همان «اشتباه تاریخی ۱۹۴۸» میدانند. ایران با تاکید بر مخالفت اصولی با حذف مقاومت و تشکیل کشور فلسطینی خلع سلاحشده، از شرکت در جلسه رایگیری خودداری کرد و با ارسال بیانیهای تفصیلی، دلایل این تصمیم را به ریاست مجمع اعلام نمود.
در ادامه گفتگوی خبرنگار سیاسی «تابناک» با ابراهیم ولیپور؛ رییس اداره اول غرب آسیا و شمال آفریقا وزارت امور خارجه را میخوانید:
*مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامهای را در خصوص مسئله تشکیل دولت فلسطینی با راهکار موسوم به «دو دولتی» تصویب کرد. ایران و همچنین کشورهایی از جمله عراق و تونس در این رای گیری شرکت نکردند. دلایل عدم حضور ایران در این رأی گیری چه بود؟
قطعنامه مذکور بر اساس راهحل دو دولتی و مرزهای بهاصطلاح ۱۹۶۷ و با هدف تثبیت و حمایت از بیانیه نشست نیویورک که خردادماه گذشته به رهبری فرانسه و عربستان و تعدادی دیگر از کشورها برگزار شده بود، تصویب گردید.
با نگاهی به محتوای بیانیهای که در خردادماه تصویب شد و اکنون این قطعنامه از آن حمایت کرده است، مشخص میشود که در قالب حمایت از بهاصطلاح راهحل دودولتی، موضوعاتی مانند خلع سلاح مقاومت، حذف گروههای مقاومت و بهویژه حماس از صحنه سیاسی فلسطینی و حکومت فرضی آینده، تعهد به تشکیل کشور فلسطینی خلع سلاحشده، تضمین امنیت رژیم تا بندندان مسلح صهیونیستی و… درج شده است. علاوه بر این موارد، تعهداتی نیز برای سایر کشورها جهت حمایت از اجرای چنین موضوعاتی پیشبینی شده است.
به دلیل همین محتوایی که برخلاف مواضع اصولی جمهوری اسلامی بود، در نشست خردادماه مشارکت نداشتیم و به بیانیه پایانی آن نپیوستیم
به دلیل همین محتوایی که برخلاف مواضع اصولی جمهوری اسلامی بود، در نشست خردادماه مشارکت نداشتیم و به بیانیه پایانی آن نپیوستیم.
آن بیانیه و این قطعنامه مجمع عمومی، در عمل مرتکب همان اشتباه تاریخی شدهاند که در سال ۱۹۴۸ و هنگام تصویب قطعنامه تقسیم فلسطین مرتکب شدند؛ یعنی اشتباه نادیده گرفتن حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین در هنگام پایان سلطه استعماری انگلیس. مجمع عمومی سازمان ملل، در آن زمان خارج از صلاحیتهای خود قطعنامهای را تصویب کرد که پس از اعلامیه بالفور، دومین علت تداوم بحران هشتادساله در منطقه غرب آسیا به شمار میآید.
قطعنامه تقسیم، از یکسو با نادیده گرفتن حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین و از سوی دیگر با بذل و بخشش سرزمین یک ملت به عدهای مهاجر خارجی که هدفی جز سلطه و استعمارگری نداشتند، مرتکب این اشتباه تاریخی شد. البته این موضوع پشتپردههای مفصلی دارد که اکنون فرصت پرداختن به آنها نیست. جالب آنکه در همان سال ۱۹۴۸ نیز هیأت نمایندگی ایران با قطعنامه تقسیم مخالفت کرد، زیرا چنین قطعنامهای را خلاف حقوق بینالملل و منشور سازمان تازهتأسیس ملل متحد میدانست؛ لذا موضع تاریخی کشورمان از همان زمان تاکنون، منطبق بر اصول اساسی حقوق بینالملل عرفی و معاهداتی و منشور سازمان ملل بوده است.
در مقابل، کسانی که به دنبال تقسیم فلسطین بوده و راهحل دودولتی را دنبال میکنند، ضمن نقض اصول حقوقی و منشور، بدعتی را در حقوق بینالملل ایجاد کردهاند علاوه بر این، اگر مجمع عمومی و برخی کشورهای مدعی به دنبال راهحل دودولتی هستند، باید بر اساس رویه قبلی خود یعنی قطعنامه تقسیم ۱۹۴۸ که اراضی فلسطین را تقریباً بهطور مساوی بین دو طرف تقسیم کرده بود، عمل کنند، نه اینکه به اشغال اراضی ۱۹۶۷ نیز رسمیت بخشند! اقدامی که طبق حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل، غیرقانونی است؛ یعنی تصرف اراضی دیگران با استفاده از زور.
این، تناقض دیگری در عملکرد مدعیان راهحل دودولتی است که بهطور عمد، حقوق مردم فلسطین را نادیده میگیرند.
*از آنجا که قطعنامه در مقطع کنونی به ضرر رژیم صهیونیستی بوده است آیا بهتر نبود ایران در رأی گیری شرکت میکرد و پس از آن «حق شرط» خود را اعلام میکرد. ایران تاکنون از جمله در نشست سالهای قبل استانبول نیز چنین کرده بود و ملاحظات خود درباره راهکار «دو دولتی» را ابراز کرده بود.
جمهوری اسلامی ایران به همراه تعدادی دیگر از کشورها در رأیگیری قطعنامه شرکت نکرد و غایب شد. اما پس از پایان رأیگیری، بیانیهای مفصل خطاب به ریاست جلسه ارسال کرد و در آن علل عدم مشارکت در رأیگیری را اعلام و بهطور مبسوط استدلالات حقوقی خود را در این خصوص بیان نمود.
در واقع، هیأت دیپلماتیک ایران از رویهای که به آن اشاره شد برای بیان مواضع جمهوری اسلامی ایران نهفقط در خصوص قطعنامه، بلکه درباره کلیت موضوع فلسطین استفاده کرده است. در این بیانیه به این نکته اشاره شده که راهکار دو دولتی از نظر تاریخی و عملی شکست خورده و بر راهحل دموکراتیک برگزاری رفراندوم برای پایان استعمار، اشغال و آپارتاید تأکید شده است.
تاریخ نشان داده است که استعمار و اشغال، هرچند طولانی، سرنوشتی جز پایان ندارد. حتی استعمار و اشغالی که با آپارتاید، نژادپرستی و تبعیض نژادی همراه بوده، علیرغم سرکوب سیستماتیک، سرانجامی جز نابودی نداشته است
تاریخ نشان داده است که استعمار و اشغال، هرچند طولانی، سرنوشتی جز پایان ندارد. حتی استعمار و اشغالی که با آپارتاید، نژادپرستی و تبعیض نژادی همراه بوده، علیرغم سرکوب سیستماتیک، سرانجامی جز نابودی نداشته است.
تجربه تاریخ معاصر در آفریقا و پایان استعمار، اشغال و آپارتاید در موزامبیک، نامیبیا، زیمبابوه و در نهایت آفریقای جنوبی چه در قالب مبارزه مسلحانه و چه از طریق گفتوگوی داخلی و انتخابات ثابت میکند که چنین امری در فلسطین اشغالی که هشت دهه است با آپارتاید و استعمار دستوپنجه نرم میکند، امکانپذیر است.
جنایات رژیم اشغالگر، بهویژه طی دو سال اخیر در نوار غزه و کرانه باختری، باعث بیداری دوباره وجدان بشری شده است و بنده بهعنوان کارشناس یقین دارم که سرنوشت محتوم رژیم آپارتاید و نژادپرست صهیونیستی همانند نژادپرستی و آپارتاید در آفریقا خاتمه خواهد یافت.
*ایران بارها تاکید کرده است که مسئله فلسطین تنها از طریق رای گیری و آن هم مشارکت کامل همه فلسطینیها قابل حل است و رژیم اشغالگر باید به اشغالگری خود پایان دهد. چقدر این راهکار قابلیت عملیاتی دارد و مورد حمایت کشورهای عربی-اسلامی است؟
ایران معتقد است راهحل دودولتی، راهحلی ناقص و بینتیجه است. افزون بر این، مخالفان اصلی این راهحل در عمل، اکنون ایالات متحده آمریکا و خود اسرائیل هستند.
اسرائیل در دو نوبت، یکی در سال ۲۰۰۲ و دیگری در سال ۲۰۰۴، در کنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) قانونهایی را تصویب کرده که با تشکیل یکجانبه کشور فلسطین مخالفت داشته است. همچنین، اخیراً نیز به طور کلی با تشکیل دو دولت فلسطینی مخالفت کرده است.
پیشتر، اسرائیل تنها با تشکیل یکجانبه کشور فلسطین مخالفت میکرد و تأکید داشت که چنین اقدامی باید از طریق مذاکره انجام شود. اما پس از حوادث هفتم اکتبر (حمله حماس به رژیم صهیونیستی)، این رژیم بهطور کلی با تشکیل دولت فلسطینی در مجاورت رژیم صهیونیستی مخالفت کرده است.
هرچند ایران نیز با راهحل دو دولتی و تشکیل دولت فلسطین مخالف است، اما تفاوت موضع ما با آنان در این است که اسرائیل اساساً ایده تشکیل دولت فلسطین را رد میکند.
بنیامین نتانیاهو نیز در یکی از مصاحبههای خود عنوان کرده بود که یکی از افتخاراتش، جلوگیری از تشکیل کشور فلسطین است. اقدامات و سرکوبهایی که پس از هفتم اکتبر در غزه انجام میشود نیز در واقع همان هدف استراتژیک صهیونیستها برای از بین بردن خواست و آرمان مردم فلسطین در تشکیل دولت و حکومت مستقل به شمار میرود.
چه از نظر حقوقی، چه از نظر سیاسی و چه از نظر نظامی، رژیم صهیونیستی این سیاستها را بهطور جدی دنبال میکند. اقداماتی که اکنون در غزه و کرانه باختری رخ میدهد از سرکوب، بازداشت و قتل مردم کرانه باختری گرفته تا توسعه شهرکسازی و دستگیری مخالفان آن همه در همین چارچوب است.
در غزه نیز شاهد نسلکشی آشکار هستیم. افزون بر این، اقدامات تروریستی دیگری همچون ترور مخالفان و مبارزان فلسطینی نیز ادامه دارد؛ از جمله، ترور شهید هنیه در ایران و حمله اخیر به دفتر حماس در قطر. این رویدادها نشان میدهد که رژیم صهیونیستی آشکارا با راهحل دودولتی مخالفند و به همین دلیل به کشتار و ترور روی میآورند.
موضع ما همچنان این است که بهترین راه تشکیل دولت فلسطینی، برگزاری رفراندوم و مراجعه به آرای عمومی همه ساکنان فلسطین است؛ همانگونه که در آفریقای جنوبی، در سال ۱۹۹۴، مردم خود تصمیم گرفتند چه نوع نظام و حکومتی داشته باشند. این مشارکت باید به طور کامل و با حضور تمامی فلسطینیان انجام شود.
این راهکار از نظر اجرایی ظرفیت دارد، زیرا تجربه مشابهی را در آفریقای جنوبی شاهد بودهایم؛ جایی که مردم خود وارد عمل شدند، روند گفتوگو را پیش بردند و در نهایت با حضور پای صندوقهای رأی بر اساس اصل «هر فرد، یک رأی» در مورد پایان آپارتاید و تبعیض نژادی و تشکیل یک دولت فراگیر تصمیم گرفتند.
فارغ از اینکه چه کسانی امروز خود را موافق یا مخالف نشان میدهند، اصل موضوع این است که راهکار رفراندوم، دموکراتیکترین مسیر است
در مسئله فلسطین نیز چنین ظرفیتی وجود دارد. بهویژه که تجربه چند دهه اخیر نشان داده است راهحل دو دولتی، پس از حدود هشتاد سال از آغاز بحران و بیش از سی سال از توافق اسلو، کاملاً شکست خورده است. این، در حالی است که طرف فلسطینی با وجود فشارهای شدید غرب، بیشترین نرمش و عقبنشینی ممکن را نشان داده است.
حتی طرح تقسیم ۱۹۴۸ نیز اکنون کنار گذاشته شده و من نه از نسخهای موسوم به «طرح ۱۹۶۷» سخن میگویم که در عمل یکسوم یا حتی یکچهارم طرح ۱۹۴۸ هم نیست. توسعه شهرکسازیها عملاً موجودیت فلسطین را نابود میکند و فجایعی که در غزه رخ میدهد این روند را تسریع کرده است.
بنابراین، فارغ از اینکه چه کسانی امروز خود را موافق یا مخالف نشان میدهند، اصل موضوع این است که راهکار رفراندوم، دموکراتیکترین مسیر است. طی این سالها، هم طرح دو دولتی و هم ایده تشکیل دولت واحد اسرائیل، هر دو همراه با خونریزی بسیار بوده و نتیجهای به بار نیاوردهاند. در حالی که آسانترین و کمهزینهترین راه، مراجعه به آرای عمومی است.
با وجود این، رژیم صهیونیستی به موجب ماهیت استعماری و پیوندهای عمیق آن با غرب، با چنین رویکردی به شدت مخالف است. بسیاری از کشورها، چه در سطح رسمی و چه در گفتوگوهای غیررسمی با مقامات، اذعان دارند که این راهکار منطقی و مناسب است، اما در عمل، زیر فشارهای غربی جرئت ابراز علنی آن را ندارند. پیشتر نیز این مخالفتها ذیل بهانههایی همچون اتهام «یهودستیزی» مطرح میشد. با این حال، برگزاری همهپرسی همچنان بهترین و کمهزینهترین گزینه برای حل مسئله است.
گفتگو: زینب منوچهری