دیپلماسی فرهنگی در دل تاریخ؛ سمفونیک ارمنستان در تخت جمشید

4 hours ago 1

باشگاه خبرنگاران جوان - صدای علیرضا قربانی هنوز در گوشم می‌پیچید؛ صدایی که در کنسرتش، میان شعاع نقره‌ای ماه نیمه‌کامل، حال و هوایم را دگرگون کرده بود. درست در همان لحظه که در غبار خیال و موسیقی سرگردان بودم، گوشی‌ام زنگ خورد. آن‌سوی خط «خبری» بود که کمتر کسی می‌توانست انتظارش را داشته باشد: «ارکستر سمفونیک ارمنستان قرار است در تخت جمشید قطعه مشهور‌ای ایران را اجرا کند.» غافلگیرکننده‌تر از آن، دعوتی بود که برای پوشش این رویداد دریافت کردم. تنها دو روز بعد، من در پرواز به مقصد شیراز نشسته بودم؛ همان شهری که حافظ و سعدی را در آغوش کشیده است.

اکنون اینجا ایستاده‌ام؛ در میان ستون‌هایی که از هزاران سال پیش بر جا مانده‌اند، ستون‌هایی که شاهد اوج و افول تمدن‌ها بوده‌اند. نسیم غروب از دل دشت می‌وزد و در همان لحظه که نخستین نُت‌ها در هوا می‌پیچد، تاریخ و موسیقی دست در دست هم می‌گذارند و فکر می‌کنم وقتی «ای ایران» نواخته شود و صدای ارکستر فضا را دربرگیرد این روح چه نوازش خارق‌العاده‌ای را تجربه می‌کند.

بله اکنون اینجا هستم؛ روبه‌روی دروازه ملل تخت جمشید. ستون‌های سرافراز که سایه‌شان را بر جمعیتی گسترده کردند؛ ایرانی‌ها و ارامنه در کنار هم نشسته‌اند، و صدای ساز‌ها در هوای غروب پخش می‌شود. این هم‌نشینی بی‌بدیل، شانه‌به‌شانه مردمی از دو ملت، در حضور سفرای کشورهایی، چون لهستان، مکزیک، دانمارک، ارمنستان و ایتالیا، جلوه‌ای شکوهمند یافته است. انگار تاریخ، بار دیگر صحنه‌ای برای هم‌زیستی و گفت‌و‌گو گشوده است.

لحظاتی بعد گروه نوازندگان یکی‌یکی وارد صحنه شدند؛ با لباس‌های رسمی و ساز‌هایی در دست که در نور کمرنگ شب نقره‌ای با ماه کامل انگار همه‌چیز برق می‌زد. هر کدام جای خود را با دقت یافتند؛ ساز‌های زهی در بخش جلو، بادی‌ها در میانه و کوبه‌ای‌ها در عقب، نظمی که تنها یک ارکستر بزرگ می‌تواند در آن به کمال برسد. سکوتی کوتاه برقرار شد، سپس رهبر ارکستر وارد شد؛ با حرکتی آرام، مقابل جایگاه ایستاد و تعظیمی کوتاه کرد.

البته جالب است بدانید که ارکستر ملی فیلارمونیک ارمنستان پیشینه‌ای نزدیک به یک قرن دارد. این ارکستر در سال ۱۹۲۵ به همت موسیقی‌شناس آرشاک آدامیان و آهنگساز الکساندر پریسیاریان بنیان گذاشته شد و در سال‌های اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یکی از گروه‌های پیشرو موسیقی شناخته می‌شد. فیلارمونیک ارمنستان نخستین اجراکننده بسیاری از آثار آرام خاچاتوریان، آهنگساز نامدار ارمنی بود؛ آثاری که اغلب تحت رهبری خود او روی صحنه می‌رفت. چنین پشتوانه‌ای، وزن و معنای ویژه‌ای به حضور این ارکستر در تخت جمشید می‌بخشد.

با بالا رفتن چوب رهبری، فضا به‌یکباره جدی شد. همه چشم‌ها خیره به صحنه بود. نخستین نُت‌ها آرام آغاز شد، آن‌چنان نرم که انگار سنگ‌نگاره‌های تخت جمشید هم نفسی تازه می‌کشید.

زمان آنجایی به حرکت در تاریخ درآمد که «ای ایران» جان گرفت؛ انگار محتوای آن اجرایی فراتر از یک قطعه موسیقی بود.

وقتی نخستین نُت‌های «ای ایران» از دل ارکستر سمفونیک فیلارمونیک ارمنستان در فضا می‌پیچد، سکوتی پرهیجان همه‌جا را فرا می‌گیرد. ملودی آشنا، که شناسنامه‌ای برای هویت ایرانی است، این بار از قلب موزیسین‌های خارجی طنین‌انداز می‌شود؛ اما شگفت آن‌که روح قطعه هیچ تغییری نکرده، بلکه حالتی جهانی یافته است. موسیقی، این زبان مشترک دل‌ها و فرهنگ‌ها، دیوار‌ها را فرو می‌ریزد و قلب‌ها را به هم نزدیک می‌کند.

به چهره ارامنه‌ای که کنارم نشسته‌اند نگاه می‌کنم؛ گونه‌هایشان سرخ شده، چشمانشان پر از اشک. آنها با هر نُت، حس شعف و تعلق را تجربه می‌کنند؛ گویی در اجرای دوباره این سرود، خود را شریک تاریخ و هویت ملتی دیگر می‌دانند. در آن لحظه، میان صدای ساز‌ها و نجوا‌های باد، می‌توانستید حس کنید که صلح، اگر زبانی داشته باشد، چیزی جز موسیقی نخواهد بود.

این اجرا را نباید تنها به یک برنامه هنری صرف تقلیل داد؛ چون این اجرا پیامی بود از جنس دیپلماسی فرهنگی. تخت جمشید که نماد شکوه و تاریخ ایران است میزبان ارکستری شد که از کشوری همسایه آمده بود و این هم‌نشینی نشان داد که چگونه هنر می‌تواند فراتر از سیاست و مرزها، راهی برای گفت‌و‌گو و هم‌فهمی بیافریند. در جهانی که صدا‌های تفرقه‌افکن گاه بلندتر از هر زمان به گوش می‌رسند، ایران و ارمنستان در کنار یکدیگر، قطعه‌ای از صلح و همزیستی را نواختند.

منبع: مهر

Read Entire Article