باشگاه خبرنگاران جوان - هیروشیما، نامی که با شنیدنش لرزه بر اندام میافتد؛ نه فقط به دلیل ابعاد ویرانی، بلکه به خاطر اینکه تبدیل به نماد هولناکترین دستاورد بشر در تخریب شد. در صبحگاهی مهیب از تابستان ۱۹۴۵، بمبی اتمی بر این شهر ژاپنی فرود آمد و در یک لحظه، تاریخ را به قبل و بعد از خود تقسیم کرد. این واقعه، نه تنها نقطه پایانی بر جنگ جهانی دوم بود، بلکه سرآغاز دوران وحشت اتمی و مسابقه تسلیحاتی شدیدی شد که جهان را تا آستانه نابودی پیش برد.
حمله اتمی به هیروشیما، واقعهای بیسابقه و دهشتناک در تاریخ بشریت، در ششم اوت سال ۱۹۴۵ میلادی، در واپسین روزهای جنگ جهانی دوم رخ داد. ایالات متحده آمریکا در این روز، اولین بمب اتمی با نام رمز «پسر کوچک» را بر فراز شهر هیروشیما در ژاپن فرو ریخت و فاجعهای انسانی و زیستمحیطی عظیم را رقم زد که آثار آن تا دههها بعد نیز بر پیکر این شهر و مردمانش باقی ماند.
انگیزه اصلی آمریکا از این اقدام بیسابقه، وادار کردن ژاپن به تسلیم بیقید و شرط و پایان دادن هرچه سریعتر به جنگ جهانی دوم بود. ژاپن، با وجود خسارات فراوان و شکستهای پی در پی، همچنان در برابر متفقین مقاومت میکرد و فرماندهان آمریکایی بیم آن داشتند که حمله زمینی به خاک ژاپن، با تلفات بسیار سنگینی برای نیروهای متفقین همراه باشد. از سوی دیگر، برخی تحلیلگران معتقدند که هدف دیگری نیز در پس این حمله نهفته بود: نمایش قدرت نظامی بیبدیل آمریکا به جهان و به ویژه به اتحاد جماهیر شوروی، در آستانه آغاز دوران جنگ سرد و رقابتهای ژئوپلیتیکی پس از جنگ.
پیامدهای این حمله، در ابعادی هولناک و غیرقابل تصور بود. در لحظه انفجار، تخمین زده میشود که بین ۷۰,۰۰۰ تا ۸۰,۰۰۰ نفر از ساکنان هیروشیما، شامل غیرنظامیان بیگناه، در یک چشم به هم زدن جان خود را از دست دادند. شدت حرارت و فشار ناشی از انفجار، شهر را به تلی از خاکستر تبدیل کرد و ساختمانها را در شعاع وسیعی با خاک یکسان نمود. هزاران نفر دیگر نیز در ساعات و روزهای پس از انفجار، به دلیل سوختگیهای شدید، جراحات ناشی از آوار و تشعشعات کشنده، جان باختند. با گذشت زمان و گسترش بیماریهای ناشی از تابشهای هستهای، تعداد قربانیان تا پایان سال ۱۹۴۵ به حدود ۱۴۰,۰۰۰ نفر افزایش یافت و تا سالها بعد، بازماندگان این فاجعه، که به «هیباکوشا» (افراد آسیبدیده از بمب) معروف شدند، از عوارض جانبی مزمن و وحشتناک مانند انواع سرطانها، نقایص مادرزادی و مشکلات روانی رنج بردند.
شهر هیروشیما، که پیش از این حمله، شهری پر جنب و جوش و دارای اهمیت نظامی و صنعتی بود، به کلی ویران شد. زیرساختها، بیمارستانها، مدارس و منازل مسکونی، همگی در یک لحظه محو گشتند. بازسازی این شهر، فرآیندی طولانی و طاقتفرسا بود که سالها به طول انجامید و تا ابد، زخمهای عمیق آن بر چهره شهر و خاطرات مردمانش باقی ماند.
تنها سه روز پس از فاجعه هیروشیما، در نهم اوت ۱۹۴۵، ایالات متحده بمب اتمی دوم خود را با نام «مرد چاق» بر شهر ناکازاکی فرو ریخت. این حمله دوم، تیر خلاص را بر پیکر مقاومت ژاپن وارد کرد و در نهایت، در پانزدهم اوت ۱۹۴۵، ژاپن تسلیم بیقید و شرط خود را اعلام کرد و بدین ترتیب، جنگ جهانی دوم رسماً به پایان رسید.
حملات اتمی به هیروشیما و ناکازاکی، نقطه عطفی در تاریخ بشر و آغازگر عصر اتمی بود. این وقایع، نه تنها قدرت تخریبگر سلاحهای هستهای را به جهانیان نشان داد، بلکه هشدار دهنده خطرات بیاندازه جنگ هستهای و لزوم تلاشهای جهانی برای خلع سلاح هستهای و حفظ صلح بود. هیروشیما امروز به نمادی جهانی از فجایع جنگ و ضرورت صلح تبدیل شده است و یادآور این نکته مهم است که تاریخ باید از این درسهای دردناک بیاموزد تا هرگز شاهد تکرار چنین وحشتی نباشیم. این فاجعه، مسئولیت اخلاقی و انسانی جامعه بینالمللی را برای جلوگیری از اشاعه سلاحهای هستهای و تضمین آیندهای عاری از جنگهای اتمی، بیش از پیش پررنگ ساخته است.
بازماندگان (هیباکوشا) و مبارزه آنها
واژه «هیباکوشا» در زبان ژاپنی به معنای “افرادی که تحت تأثیر انفجار قرار گرفتند” است و به بازماندگان حملات اتمی هیروشیما و ناکازاکی اطلاق میشود. این افراد نه تنها با جراحات فیزیکی وحشتناکی مانند سوختگیهای درجه بالا، زخمهای عمیق و مسمومیت تشعشعی مواجه بودند، بلکه برای سالها و دههها با عوارض ناشی از تابشهای هستهای دست و پنجه نرم کردند. بیماریهایی نظیر سرطان خون (لوسمی)، سرطان تیروئید، سرطان ریه و سایر انواع سرطانها، آب مروارید و مشکلات ژنتیکی در فرزندان، تنها بخشی از رنجهای این افراد بود. بسیاری از هیباکوشاها با مشکلات روانی و اجتماعی نیز روبرو شدند. آنها اغلب با تبعیض در جامعه مواجه بودند، چه در ازدواج و چه در یافتن شغل، زیرا ترس از انتقال بیماریهای ژنتیکی یا آلودگی، باعث طرد آنها میشد. با این حال، هیباکوشاها نقش بسیار مهمی در آگاهیبخشی جهانی ایفا کردهاند. آنها با شهامت، داستانهای harrowing (وحشتناک) خود را به اشتراک گذاشته و به مدافعان سرسخت خلع سلاح هستهای تبدیل شدهاند. تلاشهای آنها تأثیر بسزایی در جنبشهای جهانی ضد هستهای داشته است.
آثار هنری، ادبی و فرهنگی در واکنش به فاجعه
حملات اتمی به هیروشیما و ناکازاکی، الهامبخش آثار هنری، ادبی و فرهنگی بیشماری در سراسر جهان بوده است. این آثار، از طریق داستانسرایی، نقاشی، شعر، فیلم و موسیقی، تلاش کردهاند تا عمق رنج انسانی و وحشت جنگ اتمی را به تصویر بکشند.
ادبیات: «کبوترها» اثر میتسوهارو کانکو، «هیروشیما» اثر جان هرسی (که روایتگر داستان شش بازمانده است) و «دفترچه خاطرات هیروشیما» اثر کِنزابورو اوئه (برنده جایزه نوبل ادبیات) از جمله آثار برجسته ادبی هستند. این رمانها و گزارشها، تجربههای شخصی بازماندگان را با جزئیات تکاندهنده به تصویر میکشند.
فیلم و انیمیشن: فیلمهایی مانند “هیروشیما، عشق من” (Hiroshima mon amour) اثر آلن رنه، «ساداکو و هزار درنای کاغذی» (Sadako and the Thousand Paper Cranes) و انیمیشن “پابرهنه جن” (Hadashi no Gen) از آثار ماندگار سینمایی هستند که به این موضوع پرداختهاند. «ساداکو» به خصوص داستان دختربچهای را روایت میکند که پس از ابتلا به سرطان ناشی از تشعشعات، به امید بهبودی، هزار درنای کاغذی میسازد و نمادی از امید و صلح در برابر وحشت جنگ میشود.
هنرهای تجسمی: نقاشیها و چیدمانهای هنری بسیاری نیز با الهام از این فاجعه خلق شدهاند که تلاش میکنند ویرانیها و رنجهای انسانی را به مخاطب منتقل کنند. موزه صلح هیروشیما نیز گنجینهای از این آثار و یادگاریهاست.
تأثیر بر روابط بینالملل و سیاست هستهای
حملات هیروشیما و ناکازاکی به طور چشمگیری بر روابط بینالملل و سیاست هستهای جهان تأثیر گذاشت.
آغاز رقابت تسلیحات هستهای: این حملات، آغازگر مسابقه تسلیحاتی هستهای بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی شد که به “جنگ سرد” معروف است. کشورها برای دستیابی به بمب هستهای و افزایش قدرت بازدارندگی خود، به سرعت تلاش کردند و جهان را به سمت دوران وحشت هستهای سوق دادند.
معاهدات کنترل تسلیحات: با افزایش نگرانیها از وقوع جنگ هستهای تمام عیار، تلاشهای دیپلماتیک برای کنترل تسلیحات هستهای آغاز شد. معاهداتی مانند «پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای» (NPT) در سال ۱۹۶۸ و «پیمان منع جامع آزمایشهای هستهای» (CTBT) از جمله مهمترین گامها در این زمینه بودند.
جنبشهای ضد هستهای: این حملات، جنبشهای مردمی قدرتمندی را در سراسر جهان برای خلع سلاح هستهای و منع آزمایشهای هستهای به وجود آورد. سازمانهایی مانند «پزشکان بینالمللی برای پیشگیری از جنگ هستهای» (IPPNW) که برنده جایزه صلح نوبل شد، نقش مهمی در آگاهیبخشی عمومی ایفا کردند.
درس عبرت: هیروشیما و ناکازاکی به عنوان یک درس عبرت تاریخی، همواره یادآور این نکته هستند که استفاده از سلاحهای هستهای، پیامدهای فاجعهباری برای تمام بشریت خواهد داشت و باید از هرگونه درگیری هستهای جلوگیری کرد.
منبع: کافه تاریخ