باشگاه خبرنگاران جوان؛ مهسا حنیفه - جهان در برابر غزه زانو زده است: فریاد عدالت از پارلمان اروپا تا خیابانهای فلسطین، در میان محاصره و خون طنینانداز شده است. اما آیا این فریاد، ارادهای برای تغییر به همراه خواهد داشت؟
قطعنامه پارلمان اروپا در پنجشنبهای که تاریخ آن را ثبت خواهد کرد، با ۳۰۵ رأی موافق، ۱۵۱ مخالف و ۱۲۲ ممتنع، ندایی رسا برای بهرسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین سر داد؛ گامی که در نگاه اول، نویدبخش چرخشی در سیاستهای قاره سبز به نظر میرسد.
این فراخوان که دولتهای عضو اتحادیه اروپا را به حمایت عملی از راهحل دو دولتی دعوت میکند، از مواضع پیشین پارلمان که صرفاً به حمایت نمادین از «اصل حاکمیت فلسطین» بسنده میکرد، یک گام فراتر رفته و بر فوریت اقدام ملی تأکید دارد. اما این تصمیم، در پسزمینهای از تنشهای سیاسی و فشارهای لابیهای صهیونیستی، از صراحت کامل بازماند: حذف واژههای کلیدی، چون «نسلکشی» و «قحطی ساخت بشر» از متن نهایی، تحت فشار احزاب محافظهکار، نشاندهنده تردیدهایی است که همچنان قلب دیپلماسی اروپا را در بر گرفته است.
این قطعنامه غیرالزامآور، در حالی که بیش از ۱۵۰ کشور جهان فلسطین را به رسمیت شناختهاند، تلاشی برای همگامی اروپا با این جریان جهانی است، اما شرطیسازیهای برخی رهبران، از جمله امانوئل ماکرون و کییر استارمر، که بهرسمیت شناختن فلسطین را به «اقدامات متقابل اسرائیل» یا «پایان وضعیت هولناک غزه» گره زدهاند، انتقادهای گستردهای را از سوی کشورهای عربی و فعالان حقوق بشر برانگیخته است. این شرطیسازی که پولیتیکو آن را «تعویق عمدی عدالت» خوانده، در تضاد با روح قطعنامهای است که خواستار تحریم وزرای افراطی رژیم صهیونیستی و تعلیق بخشهایی از توافق تجاری اتحادیه اروپا با تلآویو شده است.
پیشنهاد اورسلا فون درلاین برای توقف پرداختهای دوجانبه به رژیم اشغالگر، نشانهای از تغییر احتمالی در معادلات اقتصادی است که میتواند فشار بیسابقهای بر رژیم صهیونیستی وارد کند. این تحولات، در بستری که بیش از ۷۰۰ روز از تجاوزات رژیم به غزه میگذرد، نهتنها تلاشی برای بازتعریف جایگاه اروپا در قبال فلسطین است، بلکه آزمونی برای سنجش صداقت دیپلماتیک قارهای که سالها در سایه حمایتهای بیچونوچرای غرب از رژیم صهیونیستی قرار داشت.
غزه: زخمی که جهان را به چالش کشید
ابعاد فاجعه انسانی در غزه به حدی از وحشت رسیده که حتی سکوت نهادهای بینالمللی را شکسته است. عبدالملک بدرالدین الحوثی، رهبر انصارالله یمن، در سخنرانی اخیر خود، با اشاره به شهادت بیش از ۲۰ هزار کودک و ۱۲ هزار زن، و نابودی کامل ۲۷۰۰ خانواده فلسطینی، این بحران را «نسلکشی سازمانیافته» توصیف کرد که با محاصره غذایی و تخریب ۹۰ درصد زیرساختهای شهری، در پی محو حیات از غزه است.
تا امروز، بیش از ۶۴ هزار شهید و ۱۶۳ هزار زخمی، در کنار قحطیای که سازمان ملل آن را «ساخت بشر» نامیده، اما هیچ اقدام عملی برای توقف آن انجام نداده است. رژیم صهیونیستی با استفاده از بمبهای پیشرفته آمریکایی، نهتنها بافت شهری غزه را نابود کرده، بلکه با انفجار برجهای مسکونی و زیرساختهای ارتباطی، این منطقه را به انزوایی کامل کشانده است.
طرحهای کوچ اجباری که در بحبوحه حملات تشدید شده، نقض فاحش قوانین بینالمللی بشردوستانه و مصداق جنایات جنگی است. بیتوجهی رژیم به هشدارهای جهانی، از جمله گزارشهای صلیب سرخ و سازمان ملل، نشاندهنده عزمی راسخ برای تداوم نسلکشی است. در این میان، حمایت تسلیحاتی ایالات متحده و سودجویی شرکتهای غربی از این فاجعه، به گفته هبه مرایف، مدیر بخش خاورمیانه عفو بینالملل، «لکه ننگی بر وجدان بشریت» است. این جنایات که با تخریب میراث چند هزار ساله غزه همراه شده، جهان را در برابر پرسشی اخلاقی قرار داده: تا کجا میتوان این فاجعه را نظاره کرد؟
تلههای مرگ در لباس بشردوستی
یکی از شومترین وجوه این بحران، تبدیل کمکهای بشردوستانه به ابزاری برای قتلعام است. رژیم صهیونیستی، با همکاری ایالات متحده، مراکز توزیع غذا و دارو را به تلههایی مرگبار بدل کرده است: غیرنظامیان گرسنه به بهانه دریافت کمک به نقاط خاصی هدایت میشوند و سپس با شلیک تکتیراندازان یا حملات پهپادی هدف قرار میگیرند. این تلههای مرگ که در ماههای اخیر به الگویی سیستماتیک تبدیل شده، جان صدها فلسطینی را گرفته و قحطی را به ابزاری برای تسلیم اجباری بدل کرده است.
بمباران مساجد و زیرساختهای ارتباطی، که الحوثی آن را «دشمنی ذاتی با اسلام» خواند، بخشی از استراتژی انزوای غزه است که با هدف پنهانسازی جنایات انجام میشود. عفو بینالملل این اقدامات را «نقض آشکار حقوق بشر» میداند و خواستار تحقیقات فوری در مورد جنایات جنگی شده است. این در حالی است که حمایت دیپلماتیک و تسلیحاتی غرب، بهویژه آمریکا، نه تنها به تداوم این فاجعه دامن زده، بلکه اعتبار نهادهای بینالمللی را نیز زیر سؤال برده است.
شکاف در قلب اشغالگر: خشم خیابانها
در داخل سرزمینهای اشغالی، نشانههای فروپاشی اجماع داخلی آشکارتر شده است. فعالان مخالف جنگ با حمله به استودیوهای شبکههای ۱۳ و ۱۴، خواستار توقف فوری تجاوزات و تبادل اسرا با حماس شدهاند. این اعتراضات که دوباره تکرار شد، نشاندهنده خستگی جامعه اسرائیلی از جنگی است که نهتنها دستاوردی نداشته، بلکه به انزوای جهانی رژیم منجر شده است. این شکافها، در کنار فشارهای جهانی مانند تحریمهای پیشنهادی اروپا، میتوانند تعادل قدرت را به نفع فلسطین تغییر دهند.
افقهای نبرد: عدالت در برابر فراموشی
آینده این بحران به اراده جهانی برای اقدام قاطع بستگی دارد. قطعنامه پارلمان اروپا، هرچند نمادین، میتواند جرقهای برای موج جدیدی از بهرسمیت شناختن فلسطین باشد، بهویژه اگر کشورهای بیشتری مانند اسپانیا و ایرلند به این مسیر بپیوندند. در صورت تداوم وضعیت کنونی، غزه تا پایان ۲۰۲۶ به منطقهای کاملاً غیرقابل سکونت تبدیل خواهد شد، با تبعات منطقهای و جهانی گسترده. اما مقاومت فلسطینی، که با حمایت جنبشهایی، چون انصارالله یمن و حزبالله لبنان تقویت شده، نشاندهنده عزمی راسخ برای ادامه مبارزه است.
تحریمهای اقتصادی و انزوای دیپلماتیک رژیم، اگر با فشارهای داخلی و جهانی همراه شود، میتواند تلآویو را به زانو درآورد. با این حال، خطر اصلی در بیعملی جامعه جهانی و تداوم حمایت آمریکا نهفته است؛ واقعیتی که میتواند این فاجعه را به تراژدیای بیپایان بدل کند. جهان اکنون در برابر انتخابی تاریخی ایستاده: یا با عدالت همراه میشود و غزه را از ویرانی نجات میدهد، یا در برابر تاریخ، به عنوان تماشاگری منفعل قضاوت خواهد شد.