سفیر اسبق ایران در فرانسه میگوید: به نظر میرسد در شرایط فعلی، همانطور که پیشتر بیان شد، ایران باید توجه ویژهای به منافع ملی و همبستگی داخلی مردم در قبال جنگ ۱۲ روزه داشته باشد، چرا که این جنگ، که نتیجه تجاوز اسرائیل به ایران بوده است، میتواند به حفظ و تداوم منافع ملی و همبستگی ملی کمک کند و این مسئله باید بیش از هر چیز در تصمیمگیریهای مقامات کشور مدنظر قرار گیرد.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، خبرگزاری رویترز روز چهارشنبه ۵ شهریور به نقل از منابع آگاه خود ادعا کرد که ۴ دیپلمات اعلام کردند که انگلیس، فرانسه و آلمان احتمالاً روند اعمال فرآیند اسنپ بک را روز پنجشنبه هفته جاری (۶ شهریور) آغاز خواهند کرد، اما امیدوارند تهران ظرف ۳۰ روز تعهداتی در مورد برنامه هستهای خود ارائه دهد که آنها را متقاعد به تعویق اقدامات مشخص کند.
بر اساس اعلام این رسانه، این ۳ کشور که به عنوان تروئیکای اروپایی طرف ایران در توافق سال ۲۰۱۵ شناخته میشوند، روز سهشنبه چهارم شهریور با نماینده ایران دیدار کردند.
رویترز ادامه داد: ۳ دیپلمات اروپایی و یک دیپلمات غربی در این خصوص ادعا کردند که مذاکرات روز سهشنبه تعهدات ملموس کافی از سوی ایران به همراه نداشت، اگرچه آنها معتقد بودند که در هفتههای آینده امکان دیپلماسی بیشتر وجود دارد. آنها گفتند که ۳ کشور اروپایی مذکور تصمیم گرفتهاند احتمالاً از پنجشنبه مکانیسم ماشه را اعمال کنند.
این دیپلمات غربی که نخواست نامش فاش شود، گفت: مذاکرات واقعی پس از ارائه نامه (به شورای امنیت سازمان ملل) آغاز خواهد شد.
واشنگتنپست مدعی شد که سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان قصد دارند تا به طور مشترک تصمیم خود برای آغاز روند فعالسازی مکانیسم «اسنپبک» علیه ایران را امروز به شورای امنیت اطلاعرسانی کنند.
واشنگتنپست مدعی شد که تروئیکا قصد دارد تا ضمن اعلام این تصمیم به شورای امنیت، درباره آنچه «نقض قابلتوجه توافق هستهای سال ۲۰۱۵ توسط ایران (!)» خوانده شده است، به این نهاد اطلاع داده و اعلام کنند که تحریمهای بینالمللی که ذیل توافق مذکور تعلیق شده بود را مجدداً علیه تهران برقرار و اعمال خواهند کرد.
در خصوص این تحولات خبرنگار تابناک گفتگویی با «ابوالقاسم دلفی»، سفیر اسبق ایران در فرانسه انجام داده که در ادامه آمده است.
*در شرایطی که صحبت از مذاکرات احتمالی میان ایران و آمریکا مطرح است، دو طرف همچنان بر مواضع پیشین خود ـ پیش از تجاوز اسرائیل و آمریکا به خاک ایران ـ پافشاری میکنند؛ ایران بر حق غنیسازی اورانیوم و آمریکا بر غنیسازی صفر تأکید دارد. از سوی دیگر، اروپا نیز مکانیسم ماشه را در اختیار دارد. بر این اساس، پیشبینی شما از زمان آغاز مذاکرات احتمالی و میزان موفقیت آن چیست؟
ابتدا باید مفهوم مذاکره را روشن کنیم؛ اینکه مذاکره به چه معناست، با چه طرفی، چگونه و با چه هدفی انجام شود. ما پیشتر با آمریکاییها در حال مذاکره بودیم و در مجموع پنج دور مذاکره برگزار شد. البته محتوای این مذاکرات هیچگاه منتشر نشد و مشخص نشد که نتیجه این پنج دور چه بوده است.
در آستانه دور ششم مذاکرات بودیم که وزارت امور خارجه اعلام کرد که ترامپ طرحی ارائه کرده است. جزئیات این طرح منتشر نشد، اما وزارت خارجه و آقایان عراقچی و روانچی اعلام کردند که پاسخ مناسبی تهیه کردهاند و قرار است در دور ششم به طرف آمریکایی ارائه شود.
در همین فاصله، دو روز مانده به آغاز دور ششم، اسرائیل تجاوز به خاک ایران را آغاز کرد و جنگ درگرفت. به همین دلیل با این استدلال که شرایط جنگی حاکم است، مذاکرات متوقف شد.
البته در آن زمان آمریکا هنوز مستقیماً تجاوز خود را آغاز نکرده بود و بعداً وارد این عرصه شد. این پرسش همچنان مطرح است که چرا ما مذاکرات با آمریکا را صرفاً به دلیل تجاوز اسرائیل متوقف کردیم؟
اینکه آمریکا حامی اسرائیل است، موضوعی روشن و بدیهی بود و از همان ابتدا میدانستیم که اسرائیل مخالف جدی هرگونه مذاکره است. در واقع، اسرائیلیها از روز نخست شدیدترین مواضع را علیه مذاکرات داشتند، چراکه بهخوبی میدانستند هر توافق احتمالی میان ایران و آمریکا منافع نامشروع آنان در منطقه را به خطر میاندازد.
به هر حال، مذاکرات متوقف شد و در پی آن جنگ و تبعات پس از آن رخ داد تا رسیدیم به شرایط امروز. در این میان، باید توجه داشت که پیش و در حین مذاکرات با آمریکا، گفتوگو با اروپا چندان جدی گرفته نمیشد.
یکی از دلایل آن این بود که ترامپ تمایل نداشت کشورهای دیگر، بهویژه اروپاییها، در مذاکرات دوجانبه ایران و آمریکا ورود کنند. او میخواست هر دستاوردی که حاصل میشود، صرفاً به نام آمریکا ثبت شود. حتی در مقطعی که آقای پوتین برای میانجیگری اعلام آمادگی کرد، ترامپ اجازه نداد روسها در این روند نقشآفرینی کنند.
از همین رو، اروپاییها بهطور کامل از مذاکرات کنار گذاشته شدند و ما نیز به تبع شرایط، چندان توجهی به نقشآفرینی آنان نداشتیم؛ هرچند اروپا همچنان بخشی از برجام بود و همراه با روسیه و چین در چارچوب آن باقی مانده بود، چه تعهدات خود را انجام میداد یا نمیداد. با این وجود، از آنجا که مذاکرات مستقیماً با آمریکا انجام میشد، طبیعتاً لازم بود نیمنگاهی به سایر طرفهای برجام نیز داشته باشیم؛ همانطور که در خصوص روسیه و چین چنین شد.
نمونهاش سفر آقای عراقچی به مسکو و دیدار با آقای پوتین و انتقال پیام رهبری به او، یا سفر وی به پکن و گفتوگو با مقامات چینی برای توجیه آنها درباره روند مذاکرات بود. همچنین وزارت خارجه کشورهای منطقه را نیز در جریان قرار داد.
در مقطع مورد اشاره، موضوع مذاکرات با اروپا تقریباً به فراموشی سپرده شده بود و هیچگونه ارتباطی با اروپا برقرار نمیشد. تا اینکه در دور دوم یا سوم مذاکرات با آمریکا، قرار بر این شد که مذاکرات در شهر رم برگزار شود. در حاشیه آن مذاکرات، مقرر گردید آقای عراقچی با وزرای خارجه سه کشور اروپایی نیز در رم ملاقاتی داشته باشند.
متأسفانه به دلایل فنی، مذاکرات ما و آمریکا در رم انجام نشد و به مسقط منتقل گردید. به تبع آن، ملاقات میان سه وزیر خارجه اروپایی و آقای عراقچی نیز صورت نگرفت. هرچند به هر دلیل—اعم از امتناع اروپاییها یا فراهم نشدن شرایط فنی—این دیدار انجام نشد، اما واقعیت این است که بهتر بود این ملاقات صورت میگرفت؛ چراکه میتوانست اروپا را در روند مذاکرات وارد کند
متأسفانه به دلایل فنی، مذاکرات ما و آمریکا در رم انجام نشد و به مسقط منتقل گردید. به تبع آن، ملاقات میان سه وزیر خارجه اروپایی و آقای عراقچی نیز صورت نگرفت. هرچند به هر دلیل—اعم از امتناع اروپاییها یا فراهم نشدن شرایط فنی—این دیدار انجام نشد، اما واقعیت این است که بهتر بود این ملاقات صورت میگرفت؛ چراکه میتوانست اروپا را در روند مذاکرات وارد کند.
تا دور پنجم مذاکرات که میان ما و آمریکا برگزار شد (و دور ششم آن متوقف گردید)، هیچگونه تماس و مذاکرهای میان ما و اروپا در خصوص موضوع هستهای برقرار نشد. این در حالی بود که اروپا از جایگاه مهمی برخوردار بود؛ چراکه ابزار «مکانیزم ماشه» یا بازگردانی قطعنامههای تحریمی را در اختیار داشت و میتوانست در آینده نقش تعیینکنندهای ایفا کند.
با آغاز جنگ تحمیلی و حمله دشمن، شرایط تغییر کرد. پس از ورود آمریکا به دلیل ناتوانی رژیم صهیونیستی در رویارویی مستقل با ایران، جنگ شدت گرفت. در جریان جنگ، یک دور مذاکره در سطح وزرای خارجه میان آقای عراقچی و سه وزیر خارجه اروپایی در ژنو انجام شد.
در آن جلسه، اروپاییها موضوع «اسنپبک» را مطرح کردند و هشدار دادند که اگر روند مذاکرات ما و آمریکا منافع و امنیت اروپا را تأمین نکند، آنها به سمت فعال کردن مکانیزم ماشه خواهند رفت. این، نخستین دور جدی مذاکره با اروپا بود.
پس از پایان جنگ و توقف مذاکرات ما و آمریکا، فشارهای اروپا—چه از طریق آژانس و چه از طریق مستقیم سه کشور اروپایی—افزایش یافت. در این شرایط، یک دور مذاکره در استانبول در سطح کارشناسی میان معاون وزیر خارجه ایران، مدیران کل وزارت خارجه سه کشور اروپایی و نماینده سیاست خارجی اتحادیه اروپا برگزار شد.
نتیجه مشخصی از این نشست اعلام نشد، جز اینکه اروپاییها پیشنهاد کردند اگر مذاکرات ایران و آمریکا از سر گرفته شود، میتوانند پایان برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ (که برای مهرماه پیشبینی شده بود) را شش ماه به تعویق بیندازند تا مکانیزم ماشه فعال نشود و مذاکرات ادامه پیدا کند. این پیشنهاد از سوی ایران رد شد، چراکه به صلاح جمهوری اسلامی ارزیابی نگردید.
در مجموع، ما دو مسیر مذاکره داشتیم: یکی با آمریکا و دیگری با اروپا. مذاکرات با اروپا بعضاً صورت میگرفت و بعضاً متوقف میشد. هرچند ضرورت آن مسلم بود، اما از سوی ما چندان جدی گرفته نمیشد، تا اینکه مذاکرات با آمریکا به شکل فعلی ادامه یافت.
آمریکاییها مدعی شدند که توانمندی هستهای ایران را از بین بردهاند و دیگر امکان فعالیت هستهای وجود ندارد. ما تأکید کردیم که غنیسازی برای ما خط قرمز است و بدون آن امکان ادامه فعالیت نداریم. در حالی که طرف آمریکایی گاه بر «غنیسازی صفر» یا انتقال غنیسازی به خارج از ایران اصرار میورزید که هر دو مورد از سوی ما رد شد.
در این مقطع، موضوع مذاکره با اروپا نیز دوباره مطرح شد. آخرین مذاکره در سطح کارشناسی در استانبول و سپس در اجلاس وزرای خارجه اروپا در بروکسل بود. در آن نشست، بیانیهای صادر شد که در آن سه شرط برای اجتناب از توسل به مکانیزم ماشه تا پایان ماه آگوست (تقریباً دو هفته بعد) تعیین گردید: ۱. آغاز مذاکرات ایران و آمریکا؛ ۲. بازگشت روابط ایران و آژانس به وضعیت طبیعی و فراهم شدن دسترسیهای لازم برای آژانس در داخل کشور و ۳. تعیین تکلیف ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنیسازیشده.
اروپاییها هشدار دادند در صورت تحقق نیافتن این سه شرط، ناگزیر به فعال کردن مکانیزم ماشه خواهند بود.
در شرایط کنونی، وزارت امور خارجه ایران طرحی را در شورای امنیت مطرح کرده است مبنی بر اینکه اروپاییها فاقد صلاحیت حقوقی و اخلاقی برای توسل به مکانیزم ماشه هستند. در این باره دیدگاهها متفاوت است؛ برخی آن را ضعیف و برخی دیگر قابل تحقق میدانند. روسیه و چین نیز در سطحی از این موضع حمایت کردهاند، اما کارشناسان حقوق بینالملل چندان خوشبین نیستند و معتقدند مذاکرات باید با «صاحبامر» این موضوع، یعنی اروپا، آغاز گردد؛ چراکه اروپا طرف اصلی در استفاده از ابزار اسنپبک است.
*ایران همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را مشروط به ایجاد سازوکاری جدید کرده است؛ چقدر میتوان امیدوار به حصول چنین سازوکاری بود؟
بر اساس آنچه در برجام تعیین شده است، بررسی اینکه ایران به تعهدات برجامی خود پایبند است و آنها را اجرا میکند، به عهده آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. مطابق متن برجام، آژانس موظف است بازرسی انجام دهد و اعلام کند که ایران به تعهدات خود عمل میکند یا خیر.
بنابراین، طرح اخیر اروپاییها برای بازگشت آژانس به بازرسی، با توجه به شرایط فعلی، با چالشهایی مواجه است؛ چرا که سایتها و تأسیسات ما از دسترس خارج شدهاند و این امر میتواند خطرات مختلف فنی و اشاعهای به همراه داشته باشد.
ایران نیز اعلام کرده است که امکان انجام چنین بازرسیهایی وجود ندارد، زیرا مصوبه مجلس همکاری با آژانس را متوقف کرده یا آن را به شرایطی مشروط ساخته است که یکی از این شرایط، تشخیص شورای عالی امنیت ملی در خصوص نوع همکاری است.
اروپاییها بر این باورند که همکاری با آژانس یکی از شروط لازم است تا از فعالسازی مکانیزم «اسنپبک» یا بازگشت تحریمها جلوگیری شود
از سوی دیگر، اروپاییها بر این باورند که همکاری با آژانس یکی از شروط لازم است تا از فعالسازی مکانیزم «اسنپبک» یا بازگشت تحریمها جلوگیری شود. در این چارچوب، سفر معاون مدیرکل آژانس به تهران انجام شد، اما دسترسی و بازرسی به وی داده نشد و مذاکرات صرفاً در قالب نشست بستهای انجام شد که جزئیات آن منتشر نشد و مکانیزم نهایی مشخص نگردید.
به نظر میرسد استفاده از فرصت باقیمانده تا پایان آگوست اهمیت بسیار بالایی دارد. اروپاییها اعلام کردهاند که در صورت تحقق نیافتن سه شرط اعلام شده تا پایان آگوست، موضوع را به شورای امنیت ارجاع داده و از مکانیزم اسنپبک استفاده خواهند کرد.
از این رو، تلاش برای یافتن راهحلی جهت جلوگیری از ارجاع موضوع و توسل به اسنپبک ضروری است، زیرا تکرار اسنپبک میتواند مصیبت بزرگتری برای کشور ایجاد کند.
در صورت عدم دستیابی به تفاهم، وضعیت میتواند خطرناک شود و منجر به ورود به فصل هفتم شورای امنیت و خروج از مفاد برجام گردد. برجام، با همه نواقص خود، حق غنیسازی ایران را بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت به رسمیت شناخته است.
طبق این قطعنامه، ایران تنها کشوری است که حق غنیسازی ۳.۶۷ درصدی دارد؛ بنابراین حفظ محتوای قطعنامه ۲۲۳۱ و جلوگیری از فعالسازی اسنپبک، برای تضمین ادامه غنیسازی ۳.۶۷ درصدی حیاتی است و هیچ کشوری نمیتواند این حق را از ایران سلب کند.
این موارد توسط کارشناسان و متخصصین مربوطه در سازمان انرژی اتمی، وزارت امور خارجه و سایر نهادهای بالادستی و اجرایی کشور مد نظر قرار گرفته است.
* «مجید تحت روانچی»، معاون وزیر امور خارجه ایران اعلام کردند که ایران در ازای لغو تحریمهای آمریکا محدودیتهایی بر توسعه هستهای خود برای مدت معینی خواهد پذیرفت و تهران میتواند به عنوان بخشی از یک توافق برد–برد و عادلانه با محدودیتهای موقت بر فعالیتهای هستهای صلحآمیز خود موافقت کند. آیا این موضع جدیدی از سوی ایران است؟
همانطور که پیشتر بیان شد، نکته اساسی که در حال حاضر میان ایران و جامعه بینالمللی، به ویژه ایالات متحده، مطرح است، مربوط به ادعای آنها در خصوص منع غنیسازی در داخل کشور است. آمریکاییها مدعیاند ایران تعهدات بینالمللی خود را نقض کرده و بنابراین نباید به غنیسازی ادامه دهد.
با این حال، بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، ایران دارای وضعیت خاصی است که در آن رسمیت داشتن غنیسازی تا ۳.۶۷ درصد به رسمیت شناخته شده است. این وضعیت در شرایطی ایجاد شده که مذاکرات هستهای ایران با کشورهای اروپایی از سال ۲۰۰۲–۲۰۰۳ آغاز شد و در سال ۲۰۱۵ با گروه پنج بهعلاوه یک به توافق برجام منجر گردید.
در مقطعی، ایران برای مدتی مشخص غنیسازی خود را تعلیق کرد و پس از پایان این دوره، مجدداً غنیسازی را آغاز نمود. لازم به ذکر است که زمان دقیق این دورهها همواره مورد توافق کامل نبوده و بین طرفین اختلافاتی وجود داشته است.
در شرایط فعلی، راهحلهایی که برای غنیسازی و حل مشکلات مرتبط با آن مطرح شده شامل این موارد است:
۱. پیشنهاد صفر درصدی غنیسازی توسط برخی کشورهای غربی و آمریکایی، به این معنا که هیچ فرآیند غنیسازی انجام نشود.
۲. تشکیل کنسرسیوم بین کشورهای منطقه که میتواند در ایران یا خارج از ایران، در مناطق آزاد یا هر نقطهای که مورد توافق طرفین قرار گیرد، مستقر شود.
۳. تعلیق غنیسازی برای دورهای مشخص به عنوان راهحلی که از سوی ایران و مراجع داخلی مورد توجه است؛ بدین معنا که ایران بهطور موقت غنیسازی نداشته باشد و در عین حال ظرفیتهای موجود خود را حفظ نماید. شایان ذکر است ظرفیت غنیسازی ایران به طور کامل در اختیار کشور است و تولید آن وابسته به واردات نمیباشد.
هدف وزارت امور خارجه، بررسی و اجرای یکی از این راهحلها یا ترکیبی از آنها است تا کشور را از بازگشت تحریمها و قطعنامههای ششگانه و هفتگانه شورای امنیت در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷، که تحت فصل هفتم بودند، دور سازد و شرایط عادی همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را برقرار نماید. همکاری با آژانس امکان نظارت و دسترسی به وضعیت غنیسازی را فراهم خواهد کرد.
نکتهای که موجب نگرانی کشورهای غربی، به ویژه اروپاییها و تا حدی ایالات متحده است، مربوط به حدود ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصد غنیشده است
نکتهای که موجب نگرانی کشورهای غربی، به ویژه اروپاییها و تا حدی ایالات متحده است، مربوط به حدود ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم ۶۰ درصد غنیشده است. موقعیت این مقدار اورانیوم مشخص نیست و برخی منابع مدعی هستند در سایتهای اعلام شده قرار دارد، برخی اعلام میکنند جابجا شده و برخی ادعا میکنند از کشور خارج شده است. این موضوع به دلیل ظرفیت بالقوه تولید سلاح، میتواند بحرانزا و تنشآفرین باشد.
در نتیجه، هدف وزارت امور خارجه، حل و فصل موضوع غنیسازی و کاهش تنشها به گونهای است که از وقوع درگیریهای نظامی جلوگیری شود و شرایط تحریمی کشور کاهش یافته و بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم حاصل گردد.
*برخی منابع خبری اعلام کرده بودند که کشور نروژ ممکن است بهعنوان میانجی جدید در مذاکرات احتمالی ایران و آمریکا مطرح شود، اما سخنگوی وزارت خارجه این موضوع را تأیید نکرد. به نظر میرسد که میانجیگری عمان نیز کاملاً منتفی باشد. در چنین شرایطی، کدام کشور ممکن است بهعنوان میانجی مطرح شود؟
نکتهای که این دوره از مذاکرات را تا حدی متفاوت میکند، محتوا است که پیشتر مفصلاً توضیح داده شد. در مورد شکل مذاکرات، «استیو ویتکاف» در یکی از اظهار نظرهای اخیر خود گفته است که اگر مذاکراتی آغاز شود، تمایل به مذاکرات مستقیم وجود دارد. همچنین عارف، معاون اول رئیسجمهور، که کسی او را نقد نکرده است، اعلام کرده است که ایران از مذاکرات مستقیم ابایی ندارد.
بنابراین، بهنوعی مشخص شد که مذاکرات مستقیم از سوی طرف ایرانی رد نمیشود و اگر طرفین بر اساس مذاکرات مستقیم که قطعاً راهحل مناسبتری نسبت به مذاکرات با واسطه است، توافق کنند، عملاً موضوع انتخاب کشور واسط تا حد زیادی منتفی خواهد شد. در این صورت تنها موضوع باقیمانده تعیین محل مذاکرات است که باید بهصورت توافقی و با نظر هر دو طرف مشخص شود.
ویتکاف پیشتر، در آغاز مذاکرات دور اول و پیش از دیدار با عراقچی که بهصورت غیرمستقیم در مسقط انجام شد، اعلام کرده بود که آمادگی دارد به تهران نیز سفر کند؛ بنابراین آمریکاییها ظاهراً ابایی از برگزاری مذاکرات در تهران نداشتند، هرچند آن زمان قبل از شروع درگیریها و جنگ بوده است.
به هر حال، یکی از خواستههای مطرحشده از سوی آمریکا این است که مذاکرات جدید باید بهصورت مستقیم انجام شود و ایران نیز مخالفتی با این موضوع نکرده است. بنابراین، مذاکرات آتی در صورت برگزاری میتواند بهصورت مستقیم و بدون واسطه انجام شود.
شرایط فعلی مذاکرات نیز همانطور که پیشتر بیان شد، نشان میدهد که آمریکاییها پس از جنگ نسبت به قبل از آن تا حدودی رغبت خود برای مذاکرات را از دست دادهاند. این موضوع دلایل مختلفی دارد، که بخشی از آن پیشتر توضیح داده شد. وضعیت مذاکرات آمریکا و روسیه، بهویژه بین پوتین و ترامپ در خصوص اوکراین، به مراحل حساسی رسیده است و ایران نیز یکی از کشورهایی است که در این زمینه متهم است، چرا که ادعا میشود ایران با روسیه در تجاوز به اوکراین شریک است؛ بنابراین در شرایطی که روسیه با آمریکا در حال مذاکره است، سایر مسائل بینالمللی تحت تأثیر قرار گرفتهاند.
با این حال، هرچه بتوانیم منافع ملی ایران را از مسائل مربوط به کشور ثالث، بهویژه در بحث هستهای و تحریمهای بینالمللی، جدا کنیم و بهصورت مستقل بر اساس منافع ملی حرکت کنیم، بسیار مؤثر خواهد بود.
این رویکرد میتواند در راستای فعالیتهای دبیر جدید شورای عالی امنیت ملی، علی لاریجانی، که آغاز کرده است، معنا پیدا کند. زمانی که ایشان نخستین سفر خود را برای تبیین مواضع جدید کشور پس از جنگ به عراق و لبنان انجام میدهد، میتواند فضای بینالمللی را نسبت به جدیت ایران در موضوع هستهای دچار تردید کند.
به نظر میرسد در شرایط فعلی، همانطور که پیشتر بیان شد، ایران باید توجه ویژهای به منافع ملی و همبستگی داخلی مردم در قبال جنگ ۱۲ روزه داشته باشد، چرا که این جنگ، که نتیجه تجاوز اسرائیل به ایران بوده است، میتواند به حفظ و تداوم منافع ملی و همبستگی ملی کمک کند و این مسئله باید بیش از هر چیز در تصمیمگیریهای مقامات کشور مدنظر قرار گیرد.
گفتوگو: مهتاب بهرامی آسترکی