باشگاه خبرنگاران جوان - همه ما درباره تعزیه چیزهای زیادی شنیده و خواندهایم و مهم این که حداقل چند مجلس تعزیه را از نزدیک دیدهایم. گفتنیها و ناگفتههای بسیار درباره این هنر آیینی ایرانی وجود دارد. تعزیه یکی از شاخصترین جلوههای هنر آیینی و نمایشی در فرهنگ ایرانیاسلامی به شمار میرود که با اتکا به روایتهای تاریخی و مذهبی بهویژه واقعه کربلا شکل گرفته و طی قرون متمادی در دل و جان مردم ایران ریشه دوانده است.
تعزیه، نهتنها بیانگر سوگ و اندوه شیعیان بلکه بازتابی از ارزشهای اخلاقی، تاریخی و اجتماعی جامعه است. تعزیه با ترکیب شعر، موسیقی، بازیگری و نمادپردازی، تجربهای منحصر بهفرد از نمایش مذهبی خلق میکند؛ تجربهای که همواره میان سنت و نوآوری در نوسان بوده و همچنان جایگاه خود را در میان آیینهای مردمی حفظ کرده است.
تاریخ دقیق پیدایش تعزیه در ایران هنوز مشخص نیست. برخی شروع آن را به دوران صفویه و برخی زندیه نسبت میدهند. دکتر اسماعیل مجللی، پژوهشگر معتبر تعزیه که در کتاب «شبیهنامه»، پژوهش مفصلی در این زمینه دارد تاریخی از تعزیه را براساس بررسی ادبیات، هنر، نمایش، موسیقی و معماری ایران به دست آورده و معتقد است تعزیه بهعنوان یک هنر، مربوط به قرن نوزدهم و دوره قاجار است. بنا به یافتههای پژوهشی او دوره قاجار نهتنها زمان شکلگیری این هنر به حساب میآید بلکه دوره اوج و شکوفایی هنر تعزیه نیز بوده است. چیزی که ما در دوران معاصر بهعنوان هنر تعزیه میشناسیم کپیبرداری از همان دوران قاجار است.
همه ما درباره تعزیه چیزهای زیادی شنیده و خواندهایم و مهم این که حداقل چند مجلس تعزیه را از نزدیک دیدهایم. گفتنیها و ناگفتههای بسیار درباره این هنر آیینی ایرانی وجود دارد. مجللی در نشست «شب تعزیه، بررسی تاریخ تعزیه در ایران» که در «فرهنگسرای سرو» و با دبیری محمدرضا وحدتی برگزار شد، اطلاعات نابی درباره این آیین ارائه کرد که اهمیت تاریخی و هنری آن را در منظومه فرهنگ ایرانی، صدچندان میسازد.
هنر نمایش و تعزیه
مجللی گفت: در تاریخچه نمایش در ایران، اسناد و مدارکی وجود دارد که نشان میدهد در گذشته سوگوارههایی به شکل نمایشی اجرا میشده ولی تا پیش از حکومت ناصرالدینشاه، نمایش به سبک امروزی و به این صورت که متن نمایشی در اختیار داشته باشیم و نمایشی را براساس نقشه راه اجرا کنیم و افرادی در نقشهای متفاوت ظاهر شوند نداشتیم. در این دوران، ملافتحعلی آخوندزاده نخستین کسی بود که نمایشنامهنویسی را مرسوم کرد اما او زمانی بر سر کار آمد که چند سال پیش از آن، مردم تعزیه را دیده و نقشها و متنهای تعزیه را میشناختند.
اولین پایههای ادبیات نمایشی ایران در آن زمان شکل گرفت اما نسخههای تعزیه، اولین متون نمایشی ما هستند. نمایشنامهنویسان بعدی، از جمله «میرزا آقا تبریزی» و کسان دیگری که در زمان قاجار شروع به نمایشنامهنویسی کردند از همین هنر نمایشی ما یعنی تعزیه الگو میگرفتند. بنابراین باید گفت که هنر نمایش ما بهصورت جدی و ساختیافته در زمان ناصرالدینشاه شکل گرفت. شاید بگویید پیش از آن، نمایشهایی از جمله تختحوضی یا سیاهبازی را داشتیم اما جالب است بدانید که رویکرد و شیوه اجرایی آنها هم دقیقا شبیه تعزیه بود.
یکی از دلایل این که میگوییم تا قبل از ناصرالدینشاه، هنر نمایش شکل نگرفته بود این است که در ادبیات ما هم واژههای مربوط به هنر نمایش وجود نداشت. میگفتند تختحوضی، چون روی حوض وسط خانه، تختهای میگذاشتند و برنامههای شادی بر روی آن اجرا میکردند یا سیاهبازی را به این دلیل میگفتند که شخصیت اصلی، صورتش را سیاه میکرد.
کارگردان نمایش
این پژوهشگر تعزیه به سابقه کاربرد اصطلاح «معینالبکاء» که بهجای واژه کارگردان در تعزیه استفاده میشود اشاره کرد که از زمان قاجار شکل گرفته و رواج یافته است. اصلیترین دلیلی که به کارگردان تعزیه، معینالبکاء میگوییم این است که در آن زمان (عهد ناصرالدینشاه) در زبان فارسی، واژهای به نام «کارگردان» شکل نگرفته بود.
براساس رویکرد نمایشی، یک دلیل این که به کارگردان تعزیه، معینالبکاء میگویند به این برمیگردد که در زمان ناصرالدینشاه، یک سری کتاب که شرح واقعیات زندگی معصومین(ع) و از جمله واقعه عاشورا را به صورت نثر و داستانی بیان میکرد در بین مردم توزیع شد. در عنوان این کتابها واژه «بُکاء» بهکار رفته بود؛ مثلا طریقالبکاء یا عینالبکاء. واژه بکاء در زمان قاجارها به خاطر گریه برای اهلبیت (ع) زیاد بر سر زبانها افتاده بود. ناصرالدینشاه به تعزیهگردان تکیه دولت، معینالبکاء گفت و بعد از این، واژه فوق رواج یافت.
موسیقی و تعزیه
مجللی درباره پیوند موسیقی و تعزیه، تاریخچهای ارائه کرد و توضیح داد: با وجود این که از چند هزار پیش، اسناد و مدارکی مربوط به موسیقی در ایران داریم ولی موسیقی امروزی ما که شامل هفت دستگاه میشود، تدوینشده زمان قاجار است.
«میرزا عبدالله فراهانی» در زمان ناصرالدینشاه این موسیقی را بهواسطه هنر تعزیه و شبیهخوانی تدوین کرد و در نامگذاری اجزای آن هم بسیار از تعزیه کمک گرفتهاند، بهعنوان نمونه «گوشه» را در ادبیات موسیقایی داریم که یکی از واژههای ادبیات نمایشی تعزیه است یا «دستگاه» به یک مجلس کامل تعزیه میگوییم. بهعنوان نمونه «گوشه مخالف» را که در موسیقی داریم، در شعر تعزیه عبیداللهابنزیاد میشنویم که میگوید: «در نینوا رسیده حسین آن شه حجاز، ما از پیاش نوای مخالف کنیم ساز.» ظاهر لفظی این است که میگوید امام حسین(ع) وارد کربلا شده و ما لشکر را برای مقابله با ایشان میفرستیم ولی از نظر معنوی، الفاظ و ادبیات موسیقایی را بهکار برده است. یا در تعزیه دیگری، جناب حر که وارد کربلا شده است و لشکر امام حسین(ع) را میبیند میگوید: «ناله از طبل برآرید شما ای لشکر، که من امروز عجب شور و نوا میبینم.» میبینید که اینجا هم الفاظ موسیقایی را بهکار برده است.
میتوان گفت که تعزیه را ایجاد کردند تا موسیقی را از محاق مذهبی خارج کنند و موفق هم شدند. مثلا در تعزیه «بازار شام»، نقشی را داریم که امروزه به آن «خوشخوان» میگوییم. در ابتدای مجلس، یزید به دلایل نامعلومی بیمار میشود. حکیمی میآورند که مداوایش کند. جالب این که شمایل و پوشش او شبیه حکیمان زمان ناصرالدینشاه قاجار در تهران است. گفتگوی طبیب و یزید بسیار شنیدنی است. مثلا طبیب میپرسد: «به پهلو گر بخوابی میتوانی؟» یزید میگوید: «نهچندان ای حکیم، اندکزمانی» و دو سه مورد دیگر نیز از یزید میپرسد و در نهایت میگوید: «دلت بر آب دارد هیچ خواهش؟» و با همین یک مصرع و اشاره به آب به مخاطب تلنگر میزند.
در این تعزیه، عمرسعد نامهای نزد یزید میآورد که در جنگ کربلا پیروز شدهاند.
یزید بهواسطه پیروزی در جنگ نابرابری که شکل داده، دستور میدهد چند نفر از نوازندگان و مطربان بر روی سکوی تکیهدولت برایش بخوانند.این اتفاق میافتد و موسیقی اجرا میشود و مردم تهران هم تماشا میکنند. بهظاهر یزید این گروه را آورد ولی عملا با یک رویکرد سیاسی، موسیقی را در وسط میدان تعزیه اجرا کردند و با این رویکرد، مردم را با موسیقی آشتی دادند.
تعزیه بهمثابه رسانه
مجللی سپس از یکی دیگر از کارکردهای تعزیه پرده برداشت و گفت: رفتهرفته مردم به تعزیه بسیار علاقهمند شدند، تا جایی که کارکرد رسانهای پیدا کرد. آن زمان (دوره قاجار) اینترنت و تلویزیون و رادیو وجود نداشت، فقط روزنامههایی منتشر میشد که آن هم برای خواص بود، چون عوام سواد نداشتند. به ناچار متوسل به هنر تعزیه میشدند و زشتی و زیبایی و بدی و خوبیِ هرچیزی را که میخواستند به مردم نشان دهند از آن کمک میگرفتند. بهعنوان مثال میتوان به ماجرای آموزش نظامی به سربازان عباسمیرزا اشاره کرد. در جریان جنگهای ایران و روس، عباسمیرزا دستور میدهد چند نفر را از اروپا بیاورند تا به سربازان ایرانی آموزش نظامی بدهند اما سربازان میگفتند که حاضر نیستند از اجنبیها آموزش ببینند. به هر حال، جامعه سنتی و خرافهپرست بود. آمدند مجلس تعزیهای به نام «مشق جنگ علیاکبر(ع)» را ایجاد کردند. در شب عاشورا امام حسین (ع) به حضرت عباس (ع) دستور میدهد که به علیاکبر (ع) آموزش جنگ بدهد. این تعزیه بسیار زیبا و دراماتیک است و در آن، حضرت عباس (ع) به علیاکبر (ع) آموزش مبارزه میدهد و میگوید چطور حرکت و مبارزه کند.
نمایش و حافظه جمعی
اگرچه مجللی، پژوهشگر تعزیه، این آیین را نقطه آغاز هنر نمایش ایرانی میداند و از کارکردهای اجتماعی آن میگوید، یاسمین خواجهای، از دیگر پژوهشگران شاخص و مدرس تئاتر در مقالهای که حاصل مشاهدات میدانیاش در تهران، اصفهان و کاشان است، نگاهی فراتر دارد و مینویسد: «تعزیه بهعنوان یک تجربه و اجرا، در نقطه تلاقی آیین و نمایش، سوگ جمعی و یادآوری و ادبیات و فولکلور قرار میگیرد.»
او نشان میدهد که تعزیه چگونه میتواند با نوسازی فرمهای روایی کهن، هم احساسات فردی را برانگیزد و هم عواطف جمعی را شکل دهد. چنین دیدگاههایی جایگاه تعزیه را نهفقط در سنت که در ساختار فرهنگی و هنری معاصر نیز برجسته میکند.
منبع: روزنامه اطلاعات