هم صدایی ظریف و ۷۸ دیپلمات برای تغییر پارادایم/ نسخه تغییر پارادایم ظریف چقدر راهگشاست؟

7 hours ago 1

کد خبر: ۳۲۰۶۳۸

تاریخ انتشار: ۱۰:۱۸ - ۲۶ مرداد ۱۴۰۴

بیانیه مشترک ۷۸ دیپلمات پیشین که هفته گذشته منتشر شد، نقطه عطفی در تاریخ دیپلماسی جمهوری اسلامی‌به شمار می‌آید. در این بیانیه بر ضرورت بازتعریف سیاست خارجی بر اساس واقع‌گرایی، هوشمندی و منفعت‌گرایی تأکید شده و به‌صراحت هشدار داده شده است که اگر ایران مسیر گفت‌و‌گو و مذاکره را برنگزیند، خطر بازگشت تحریم‌های شورای امنیت و انزوای کامل کشور وجود دارد.

محمدجواد ظریف

اقتصاد۲۴- میرا قربانی فر - حالا دیگر حدود دو ماه از جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل و آتش‌بس شکننده‌ای که برقرار شده، می‌گذرد و در همین حال، اما سایه فعال‌سازی «مکانیسم ماشه» و بازگشت تحریم‌های شورای امنیت دوباره بر سر تهران بیش از همیشه سنگینی می‌کند. در چنین شرایطی، اما ندای دو رویکرد تازه از دل محافل دیپلماتیک ایران شنیده می‌شود.

محمدجواد ظریف وزیر خارجه پیشین ایران در دولت‌های سید محمد خاتمی‌و حسن روحانی، اخیرا در مقاله‌ای که نشریه فارن پالسی آن را منتشر کرد از «ضرورت تغییر پارادایم» در سیاست خارجی سخن گفته و تقریبا همزمان با همین مقاله، ۷۸ دیپلمات باسابقه در بیانیه‌ای مشترک خواستار «بازتعریف مؤلفه‌های سیاست خارجی بر مبنای واقع‌گرایی و منفعت‌محوری» شده‌اند.

همزمانی این دو صدا پرسش مهمی‌را به میان آورده است و از جمله یکی همین که چرا دیپلماسی ایران در چنین مقطع حساسی به بازاندیشی فراخوانده می‌شود؟

یک هشدار جمعی در میانه بحران

بیانیه مشترک ۷۸ دیپلمات پیشین که هفته گذشته منتشر شد، نقطه عطفی در تاریخ دیپلماسی جمهوری اسلامی‌به شمار می‌آید. در این بیانیه بر ضرورت بازتعریف سیاست خارجی بر اساس واقع‌گرایی، هوشمندی و منفعت‌گرایی تأکید شده و به‌صراحت هشدار داده شده است که اگر ایران مسیر گفت‌و‌گو و مذاکره را برنگزیند، خطر بازگشت تحریم‌های شورای امنیت و انزوای کامل کشور وجود دارد.


بیشتر بخوانید:ظریف: زمان تغییر پارادایم فرا رسیده است


امضاکنندگان نامه نیز که طیف متنوعی از مدیران وزارت خارجه در چهار دهه گذشته را شامل می‌شوند؛ در هفت بند راهکار‌هایی برای خروج از بن‌بست ارائه داده‌اند و از جمله این موارد بازگشت به میز مذاکره تا بازتعریف روابط منطقه‌ای و پرهیز از سیاست‌های تنش‌زا بوده است.

ظریف و پارادایم تازه

اما مهم‌تر آن است که هم‌زمان با این بیانیه، محمدجواد ظریف در یادداشتی در نشریه معتبر فارن پالسی بر همین مضمون، اما با زبانی نظری‌تر تأکید کرد.

او نوشت که «زمان تغییر پارادایم فرا رسیده است»؛ تغییری از «پارادایم تهدیدمحور» که همه‌چیز را در چارچوب دشمنی و جنگ تعریف می‌کند، به سمت «پارادایم فرصت‌ها» که همکاری و هم‌زیستی را اصل قرار می‌دهد.

در بخشی از متن یادداشت وزیر امور خارجه پیشین جمهوری اسلامی‌ایران، آمده است: غرب آسیا در یک نقطه عطف خطرناک قرار دارد. فجایعی که در غزه در جریان است، تجاوز اخیر علیه ایران که با مقاومت مردم و نیرو‌های مسلح کشورمان دفع شد و تداوم بی‌ثبات‌سازی سوریه، به وضوح نشان می‌دهد که برای بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و حامیان جهانی‌اش، تنها تهدید به اصطلاح وجودی در واقع «صلح و آرامش» است.

محمدجواد ظریف در این مقاله با اشاره به حملات اخیر اسرائیل گفته که اقدامات اسرائیل «بنیان‌های نظم منطقه‌ای و جهانی را تهدید می‌کند» و تاکید دارد که هرچند دفاع قاطع ضروری است، اما یک راه‌حل پایدار نیازمند ابتکاری دیپلماتیک و جسورانه است. تغییری تاریخی برای ایران و منطقه، از یک پارادایم تهدید ریشه‌دار به پارادایم فرصت‌های توانمندساز، که شامل گسترش روابط با همسایگان و کشور‌های جنوب جهانی، ایجاد شراکت تازه‌ای میان کشور‌های مسلمان غرب آسیا، و ازسرگیری گفت‌و‌گو با اروپا و ایالات متحده می‌شود.»

ظریف با اشاره به چرخه درگیری‌های منطقه‌ای در خاورمیانه، «ساختن آینده‌ای متفاوت» را نیازمند اقدام برای رهایی از «جبر تاریخی» دانست و نوشته «این تغییر برای ایران از داخل آغاز می‌شود و به همسایگان گسترش می‌یابد.» او این تغییر را از منظر منافع ملی ایران «ضروری» دانست و در بخشی دیگر از متنش نیز می‌نویسد که «ایران می‌تواند از رویکرد مبتنی بر مقابله دائمی‌با تهدیدات به رویکردی متمرکز بر بهره‌گیری از فرصت‌ها گذر کند.»

وزیر خارجه پیشین جمهوری اسلامی «بزرگ‌ترین سرمایه» ایران را نیز مردم دانست و مدعی شد که «تاب‌آوری» ایرانیان «دشمنان به ظاهر برتر را ناکام گذاشته است.»

ظریف اساسا در هیچ کجای متن خود درباره عدم افزایش توان بازدارندگی سخن نگفته است و در حالی تنها بر تقویت دیپلماسی و تغییر پارادایم تاکید می‌کند که به نظر می‌رسد پیش فرض مقاله بر افزایش توان بازدارندگی نظامی به عنوان گزینه نخست استوار است.

اما شاید فارغ از محتوای مبسوط و طولانی مقاله بتوان محور‌های اصلی مقاله ظریف در فارن پالسی را در ۵ بخش اصلی خلاصه کرد.

۱. خروج از چرخه تهدید که در این مقاله ظریف معتقد است که سیاست خارجی ایران سال‌ها در چارچوب «تهدید ریشه‌دار» تعریف شده که امکان هرگونه ابتکار را از میان برده است.

۲. تبدیل تهدید به فرصت یکی از راهکار‌های ظریف در این تغییر پارادایم است و او نمونه توافق اخیر قفقاز میان ارمنستان و آذربایجان را مثال می‌زند و می‌گوید ایران می‌تواند به جای تهدید، فرصت همکاری منطقه‌ای را ببیند.

۳. آغاز تغییر از داخل نیز از نکات مهم متن مکتوب وزیر خارجه پیشین ایران است. چنان که ظریف تأکید می‌کند که این تحول ابتدا باید از تهران آغاز شود؛ با تصمیم سیاسی، بینش و شجاعت لازم برای تغییر.

۴. بازگشایی پنجره دیپلماسی البته که از اصلی‌ترین ایده‌های همیشگی ظریف بوده و او این بار نیز هشدار می‌دهد «جنگ‌طلبان از بستن هر پنجره دیپلماسی سود می‌برند» و بنابراین باید راه مذاکره دوباره باز شود.

۵. پیشنهاد پیمان عدم تعرض ایران و آمریکا، اما احتمالا از مهم‌ترین و شاید بحث‌برانگیزترین بخش‌ها و پیشنهاد‌های طرح شده در این مقاله باشد؛ چنان که ظریف می‌گوید امضای چنین پیمانی می‌تواند نخستین گام اعتمادسازی و پایان دادن به چرخه دشمنی شود.

در همین حال ظریف مقاله اش را با این نگاه پایان می‌دهد که «ما نمی‌توانیم گذشته را نادیده بگیریم و نباید از آن دست برداریم، اما نباید خود را اسیر شکست‌های گذشته کنیم؛ وگرنه خود را به چرخه‌ای بی‌پایان از فاجعه‌ها محکوم کرده‌ایم.»

اهمیت همزمانی دو صدا

برای تغییرخواهی

همزمانی انتشار مقاله ظریف و بیانیه ۷۸ دیپلمات را نمی‌توان تصادفی دانست؛ آن هم در شرایطی که هر دو بر یک نکته کلیدی انگشت گذاشته‌اند؛ دیپلماسی ایران در آستانه یک بحران تازه به بازنگری نیاز دارد.

این دو مقاله و بیانیه نیز در شرایطی به صورت پیاپی منتشر شده‌اند که پس از جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، فضای بین‌المللی علیه تهران تندتر شده و اروپایی‌ها نیز از احتمال فعال کردن «مکانیسم ماشه» سخن گفته‌اند و در چنین شرایطی، صدای چهره‌های دیپلماتیک سابق در حقیقت زنگ خطری برای حاکمیت است، ادامه مسیر تقابل می‌تواند کشور را به نقطه‌ای بازگشت‌ناپذیر برساند.

آیا تغییر پارادایمی‌که از آن سخن گفته می‌شود، می‌تواند به کمک سیاست خارجی ایران بیاید؟ به نظر می‌رسد تغییر پارادایمی‌که ظریف از آن سخن می‌گوید و دیپلمات‌های باسابقه بر آن تأکید دارند، یک ضرورت نظری و راهبردی است؛ زیرا ادامه وضع موجود یعنی حرکت در مسیری پرهزینه و بن‌بست‌آفرین

پیمان عدم تعرض چرا مهم است؟

در این میان، اما جنجالی‌ترین بخش در مقاله ظریف، پیشنهاد حساس او درباره پیمان عدم تعرض میان ایران و آمریکا است. طرح و مطالبه‌ای که اگرچه بلندپروازانه به نظر می‌رسد، اما حامل یک پیام روشن است و آن این که دیپلماسی باید دوباره از نقطه‌ای شروع شود.

از سوی دیگر چنین پیمانی، حتی اگر در کوتاه‌مدت تحقق‌پذیر نباشد، می‌تواند دو اثر کلیدی داشته باشد و نخست این که مهار تنش فوری را برای کشور رقم بزند و در شرایطی که احتمال درگیری‌های تازه با اسرائیل و فعال شدن تحریم‌های سازمان ملل وجود دارد، این پیمان می‌تواند نقش ترمز را ایفا کند.


بیشتر بخوانید:عکس/ محمدجواد ظریف در مراسم تشییع شهدای اقتدار تهران


در نگاه ثانویه نیز ایجاد فضای اعتمادسازی می‌تواند بخشی از این پیمان عدم تعرض باشد. چنان که ظریف احتمالا باور دارد که پس از شکست برجام و انباشت بی‌اعتمادی، این پیمان می‌تواند پایه‌ای حداقلی برای شروع مذاکرات جدید شود.

صف آرایی موافقان و مخالفان در برابر تغییر پارادایم.

اما در شرایطی که کمتر از ۲۴ ساعت از انتشار مقاله ظریف می‌گذرد؛ موافق و مخالف در برابر پیشنهاد تازه ظریف بار دیگر در برابر هم فرار گرفتند. چنان که دیپلمات‌های پیشین و طیف نزدیک به اصلاح‌طلبان معتقدند کشور در بن‌بست قرار گرفته و تنها راه، بازگشت به دیپلماسی فرصت‌محور است. آنان هم چنین تأکید می‌کنند که اقتصاد ایران دیگر توان تاب‌آوری تحریم‌های چندجانبه را ندارد و ادامه وضعیت موجود به فرسایش مشروعیت داخلی می‌انجامد. به باور این گروه، ظریف و همفکرانش با طرح «تغییر پارادایم» در پی نجات کشور از چرخه تهدید و تقابل هستند.

اما در طیف مقابل اصولگرایان تندرو و جریان نزدیک به گروه‌های شکست خورده در انتخابات سال ۱۴۰۳، این دیدگاه را ساده‌لوحانه و حتی «تسلیم‌طلبانه» توصیف کرده‌اند و به باور آنان، تجربه برجام نشان داد که آمریکا قابل اعتماد نیست. هم چنین برخی تحلیلگران امنیتی می‌گویند پیشنهاد پیمان عدم تعرض با آمریکا، دست ایران را در برابر اسرائیل و متحدان منطقه‌ای واشنگتن می‌بندد و استقلال کشور را زیر سؤال می‌برد. این گروه از اصولگرایان تندرو چنان همیشه بر ادامه «سیاست مقاومت» و افزایش توان بازدارندگی نظامی‌تأکید دارند.

نکته، اما این جاست که ظریف اساسا در هیچ جای متن خود درباره عدم افزایش توان بازدارندگی سخن نگفته است. او در حالی تنها بر تقویت دیپلماسی و تغییر پارادایم تاکید می‌کند که به وضوح به نظر می‌رسد پیش فرض مقاله هم چنان افزایش توان بازدارندگی نظامی‌را باور و اساسا به عنوان گزینه نخست در نظر دارد.

در حقیقت مخالفان ایده ظریف به چیزی حمله می‌کنند و یا استدلال‌هایی را دست آویز مخالفت قرار می‌دهند که از اساس در مقاله ظریف مطرح نبوده است.

راه نجات از مسیر تغییر پارادایم می‌گذرد؟

اما پرسش اصلی هنوز پابرجاست:آیا تغییر پارادایمی‌که از آن سخن گفته می‌شود، در شرایط به شدت حساس کنونی می‌تواند به کمک سیاست خارجی ایران بیاید؟ به نظر می‌رسد اکنون دیگر تغییر پارادایمی‌که ظریف از آن سخن می‌گوید و دیپلمات‌های باسابقه بر آن تأکید دارند، یک ضرورت نظری و راهبردی است؛ زیرا ادامه وضع موجود یعنی حرکت در مسیری پرهزینه و بن‌بست‌آفرین.

اما واقعیت این است که تحقق چنین تحولی با موانع جدی از جمله ساختار قدرت در ایران، مقاومت جریان‌های تندرو و شکاف عمیق بی‌اعتمادی میان جمهوری اسلامی‌ایران و آمریکا روبه‌روست. اما با این همه، اهمیت این صدا‌ها در جای دیگری است چرا که همین ندای تغییر پارادایم در درون کشور شاید نشان می‌دهد که بخش‌هایی از نخبگان به این نتیجه رسیده‌اند که ادامه سیاست فعلی ممکن نیست. به عبارت دیگر، اگرچه هنوز روشن نیست این تغییر پارادایم عملی خواهد شد یا نه، اما دست‌کم به‌عنوان یک فراخوان جدی برای نجات کشور بر میز سیاست خارجی ایران قرار گرفته و البته چنان که ظریف نیز در مقاله خود تاکید می‌کند «تحقق آن مستلزم عزم راسخ داخلی و عدم مداخله خارجی است».

منبع: توسعه ایرانی

Read Entire Article